شالودهی یک جامعهی سالم، با تعلیم و تربیت درست شکل میگیرد. با تعلیم و تربیت صحیح میتوان جامعهای بالنده و پویا و صالح ساخت و در این میان والدین و مربیان نقشی سازنده و اساسی دارند. بیشک، سعادت انسان، در تربیت صحیح با رعایت معیارها و ارزشهای گرانقدر و اصیل اسلامی، در دستیابی به حیات طیبه است.[۱] از این رو درصدد چاره اندیشی برآمده و با ارائهی ره آوردها و برنامههای تربیتی، برای خود و کودکانمان عزم گام برداشتن به سوی این هدف مقدس را داریم؛ برنامه ای که بین نیازهای جسم و جان، توازن و تعادل برقرار کند و نونهالان را برای زندگی فردا آماده تر سازد، به طوری که از شخصیتی والا برخوردار گردند و به منشها و عادتها و رفتارهایی که از سیرهی ائمه(علیهم السلام) و الگوهای حقیقی بشری، نشأت گرفته است، آراسته گردند تا به این ترتیب زمینهای آماده و مستعد برای تجلی ایمان و انتخاب و گزینشی خلاق فراهم گردد.
موضوع تعلیم و تربیت
موضوع تعلیم و تربیت، انسان است که از پیچیدگی روحی، لطافت عاطفی، دقت عقلی و ظرافت احساسی خاص برخوردار است. عدم آشنایی با روشها و اصول علمی تعلیم و تربیت، ما را در سراشیبیِ دشواریها و ناهنجاریهای روانی به پیش خواهد برد. معالوصف در خانوادهها تربیت فرزندان و کودکان، معلول خلق و خوی والدین و تابع عادت و عدم آگاهی آنان به مسائل اساسی تربیت است. در نتیجهی این عدم توجه، اغلب کودکان از انضباط فردی و اجتماعی محروم بوده، در زندگی با آداب و اخلاق اسلامی بیگانه و فاقد اعتماد به نفس، شجاعت و عزم ارادهاند.
پرداختن به خویشتن و احساس وظیفه نسبت به تربیت خود و خانوادهی خود، اساسیترین وظیفهی ماست، «یا ایها الذین آمنو قوا انفسکم و اهلیکم نارا. .. [۲]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادهی خویش را از آتش جهنم نگه دارید.»
معلمان و مربیان در قبال حقوق افراد تحت تربیت خود، مسئولیتی بس بزرگ دارند و باید در راه شناخت و رعایت وظیفهی خود نسبت به دانش آموزان سعی و تلاش نمایند، چرا که بدون شناخت و آگاهی، در پیریزی و سازماندهی شخصیت کودکان گام برداشتن گناهی است نابخشودنی که دیگر قابل جبران نیست.
مهمترین وظیفهی والدین و مربیان، شناخت کودکان و درک تحلیل حالات و رفتار آنان، مخصوصا رعایت صبر و بردباری و خویشتن داری در برخورد با آنان است زیرا به تجربه ثابت شده: والدینی که در رفتار با فرزندانشان از صبر و بردباری و حوصلهی کافی برخوردار هستند، بیشتر در فرزندشان نفوذ دارند و بیشتر مورد توجه آنان قرار میگیرند و آنان که در زندگی کمحوصلهاند، نمی توانند با فرزندان خود ارتباطی صمیمانه و نزدیک برقرار نمایند.
والدین نباید همیشه انتظار داشته باشند که کودکان کارها را دقیق و بیاشکال به پایان برسانند.
باید همواره از انتقاد و اعتراض نسبت به اعمال و رفتار کودک خودداری و با تشویق و ستایش از زحمات و کارهای خوب و تکیه بر نقاط مثبت، او را هدایت و ارشاد کرد. معلمان و مربیان، مسئولیت دارند با طرح ارزشهای والای اخلاقی در قالب قصهها و داستانها و سرگذشت زندگی بزرگان و ائمه اطهار، با زبانی ساده و دلنشین، روح و روان کودکان را با پاکیها، صداقتها، رشادتها، کرامتها، ایثارها و گذشتها صیقل دهند. البته توفیق در این امر مهم، مستلزم برخورداری و آشنایی پدر و مادر، اعضای خانواده و اولیا و معلمان و رسانههای ارتباط جمعی با ارزشهای اصیل و اخلاق و آداب و سنن اسلامی است.
این جاست که نظم و انضباط صحیح و برقراری هماهنگی و ارتباط بین این سه نهاد (خانه و مدرسه و رسانه ی ارتباط جمعی) در طول دوران تحصیل و تعلیم و تربیت از ضروریات است.
مسئولیت تربیت
پدر و مادر نسبت به تربیت فرزندان شان مسئولند. پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند:فرزندان خود را تربیت کنید، به راستی که شما دربارهی آنها مورد سوال واقع خواهید شد.
امام سجاد نیز دربارهی حق فرزند میفرماید”و اما حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و اعمال نیک و بد او در این دنیا وابسته به توست. تو در برابر خوب تربیت کردن و راهنمایی کردن او به سوی پروردگارت و اطاعت وی مسئول هستی، پس عمل تو درباره ی او، همانند عمل کسی باشد که میداند در نیکی کردن به او، پاداشی و در کوتاهی نسبت به او، کیفر میبیند.[۳]
امام سجاد از خداوند میخواهند که”مرا در تربیت فرزندانم یاری فرما”.[۴]
خانه و مدرسه
مسئولیت تربیت فرزندان تنها به عهدهی پدر و مادر یا مدرسه نیست، بلکه مسئولیتی است مشترک بین مدرسه و والدین. زمانی فرزندان ما به اهداف عالی تربیتی و آموزشی دست خواهند یافت که هر دو نهاد (یعنی خانه و مدرسه). احساس مسئولیت کرده، نسبت به وظایف خود هماهنگ عمل کنند و در تربیت کودک روشهای یکسانی را به کار گیرند.
اگر این هماهنگی بین خانه و مدرسه نباشد، کودک دچار سردرگمی میشود، دستورهای تربیتی مدرسه هر چند در سطح بالا باشد، یقینا بدون همکاری و تأیید خانوادهها اثری ندارد.
خانوادهها میتوانند با هماهنگ ساختن رفتار خود با برنامهها و آموزشهای مدرسه، نمونهای عملی برای جهتدهی رشد فرزندانشان باشند. اگر این هماهنگی با مدرسه نباشد و والدین برنامهای مخالف برنامههای تربیتی مدرسه در پیش گیرند، فرزندان آنها دچار تضاد میشوند و در انتخاب راه صحیح سرگردان خواهند شد. مثلا مربی در مدرسه به دانش آموزان می گوید: «محمد موی سرش را کوتاه کند» ولی در خانه، مادر به سبب زیبایی موی او، با کوتاه کردن آن مخالفت میورزد. در این جا دانش آموز سرگردان میشود و ممکن است در برابر بازخواست مجدد مربی مدرسه به دروغ متوسل گردد. اگر هر دو نهاد، به طور هماهنگ عمل کنند و در پیگیرهای مداوم مسائل تربیتی و درسی، هم کاری مستمری با هم داشته باشند، در اصلاح رفتارهای نابه هنجار و تقویت خصلتهای نیک نوآموزان موفق خواهند شد.
هم والدین باید به طور مستمر از نحوهی پیش رفت تحصیلی و اخلاقی دانش آموزان در مدرسه مطلع شوند و هم مربیان و معلمان باید از نحوهی عمل کرد و رفتار دانش آموزان در خانه و خارج از مدرسه با اطلاع باشند.
هماهنگی در خانه قبل از مدرسه
مطالعات تربیتی نشان میدهد که سرزنش، خرده گیری دائمی، پرخاش و انتقاد شدید میان والدین، اثرات سویی بر روی کودکان به جای میگذارد، بنابراین در بسیاری موارد، این کودکان نیستند که دشوارند، بلکه والدین آنها هستند که دشوارند.
شکاف در روابط پدر و مادر، سبب به هم خوردن نظم و انضباط خانه شده، کانون گرم خانواده را به میدان جنگ تبدیل میکند. گاه میشود که یکی از والدین، فرزندان را علیه دیگری تحریک میکند و چون کودک از تشخیص حقیقت عاجز است دچار اضطراب و دلهره شده در مقابل آنان و دیگران، راه تملق و چاپلوسی را در پیش میگیرد و گاهی نیز این ناهماهنگی موجبات انحراف و گریز از خانه و خانواده را فراهم میسازد.
روشهای تربیتی
۱. محبت
از اصیلترین و مهمترین احتیاجات روانی کودک، برخورداری از محبت است. کودکان باید احساس کنند که والدین با آنان صمیمی و مهربان هستند و آنان را یاری میکنند تا بعدها مسائل خود را با والدین در میان بگذارند. کودکانی که از محبت والدین محرومند، در خانه احساس ناامنی و نارضایتی کرده، افسرده و پژمرده میشوند.
برعکس، کودکانی که از محبت والدین سرشارند، احساس سکون و آرامش بیشتری میکنند و از روحیه ی شاد و اعتماد به نفس کافی برخوردارند. کودکان پیش از غذا، لباس، اسباب بازی و هوای آزاد، نیازمند آنند که مورد توجه و محبت والدین قرار گیرند. بعضی از والدین، با فرزندانشان با سردی برخورد میکنند در نتیجه این کودکان به یک نوع گرسنگی عاطفی مبتلا میشوند. از آن جا که مهمترین عامل سلامت روح کودک، محبت است، کم بود آن سبب ناهنجاریهای عاطفی و روانی میگردد و زمینه را برای آشفتگی روحی و بزهکاریهای اجتماعی وی در آینده فراهم می سازد.
در هر صورت، محبت، تاثیر بسزایی در سازندگی فرزند دارد. از محبت تلخ ها شیرین شود از محبت مس ها زرین شود[۵]
پیامبر اکرم در اینباره می فرماید”کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید”.[۶]
اظهار محبت می تواند به صورت نوازش کردن، بوسیدن و در آغوش گرفتن باشد.
ایشان همچنین میفرماید”فرزندان خود را بسیار ببوسید زیرا با هر بوسه ای برای شما درجه ای در بهشت، فراهم می شود”.[۷]
به همین جهت است که محبت به کودکان یتیم مورد تاکید بسیار اسلام است.
همچنین رسول الله فرمودند”یتیمان را مانند فرزندان خود تربیت کنید؛ به آنان آن گونه مهر بورزید که به فرزندان خود مهر می ورزید”.
در محبت به کودکان باید عدالت رعایت شود. پیامبر اکرم در این مورد فرموده اند”میان فرزندان خود به عدالت رفتار نمایید همچنان که دوست دارید بین شما در نیکی و لطف، به عدالت رفتار شود”.[۸]
والدین معمولا نسبت به فرزندان کوچکتر محبت بیشتری ابراز میدارند، این امر موجب آزردگی خاطر سایر کودکان و احساس حسادت آنان نسبت به کودک مزبور میگردد.
از طرفی باید توجه داشت که محبت بیش از اندازه به کودکان موجب از خود راضی شدن آنان خواهد شد و در آینده سبب سرخوردگی و شکست آنان می شود، چون در طول زندگی و موقعیتهای مختلف در محیط مدرسه و اجتماع با مشکلاتی برخورد خواهند کرد و دیگران همانند والدین به آنان محبت و توجه نمیکنند. محبت در پرورش روح و روان کودک همانند غذا برای پرورش جسم ضروری است. همان طور که کم بود یا زیاده روی در غذا موجب عوارض نامطلوبی در جسم میگردد کم بود یا زیاده روی در محبت موجب اختلالاتی در روان کودکان خواهد شد. بنابراین اگر رعایت اعتدال در هر کاری شایسته است در محبت نیز لازم و ضروری است.
۱. احترام گذاشتن به شخصیت کودک
پیامبر اکرم گاهی به خاطر فرزندان خود (نوادگان پیامبر) امام حسن و امام حسین سجده ی نماز را طولانی می کردند و زمانی به دلیل گریه ی فرزندان دیگران، نماز را سریع تر پایان میدادند.
به کودکان احترام می گذاشتند و درس پرورش شخصیت اطفال را به مردم می آموختند.
همچنین از ایشان روایت شده است”به فرزندان خود احترام کنید و به آداب و روش های پسندیده با آن ها معاشرت نمایید”.[۹]
وقتی نام فرزندتان را می برید او را گرامی دارید و در مجلس برایش جا باز کنید و با ترش رویی با او برخورد نکنید”.[۱۰]
راه های شخصیت دادن به فرزند
۱. سلام کردن
یکی از راه های شخصیت دادن به فرزند، سلام کردن به او است. نبی مکرم می فرمودند”پنج چیز است که تا لحظه ی مرگ آن ها را ترک نمی کنم، . .. یکی از آن ها سلام کردن به کودکان است. این اعمال را همیشه انجام می دهم تا پس از من بین مسلمین رایج گردد”.[۱۱]
کودکی که به او سلام کنند و بدین وسیله از وی احترام نمایند، لیاقت و شایستگی خود را باور می کند و از کودکی احساس میکند که دیگران برای او اهمیت و ارزش قائلند.
۲٫ وفای به عهد
وقتی اولیا و مربیان جهت تشویق، به فرزند وعده ای می دهند، فرزند از آنان توقع دارد که به وعده ی خود عمل کنند در غیر این صورت، اعتماد فرزند نسبت به آن ها سلب می گردد و دیگر توجهی به آنان نمیکند. امام کاظم در اینباره می فرمایند”زمانی که به فرزندان وعده ای دادید به آن وفا کنید، زیرا آنان تصور می کنند که شما روزی رسان آن ها هستید”.[۱۲]
۳٫ حلم و بردباری
تربیت و آموزش فرزندان باید توام با مهر و محبت و گذشت باشد، با عیب پوشی و نرمی با آن ها برخورد شود و به آنان کمک و یاری گردد. در برخورد با کودک، باید به ویژگی هایش توجه داشت و در مقابل جنب و جوش و جست و خیز او – اگر چه موجب مشکلاتی شود – صبر و حوصله به خرج داد.
توصیه های مهم در امر تعلیم و تربیت:
۱. در کار تربیتی برنامه داشته باشید.
۲. کودکان را به شکل غلط با هم مقایسه نکنید.
۳. عدالت را بین فرزندان رعایت کنید.
۴. در رفتارهای خود نسبت به کودکان، مهربان، قاطع، مستقل و استوار باشید.
۵. درباره ی ارزش مستقل بودن و روی پای خود ایستادن نمونه هایی به کودکان ارائه دهید.
۶. با صبر و تفکر، تامل در گفتار را به فرزندان خود بیاموزید.
۷. به فرزند خود کمک کنید تا خود را بهتر درک کند و از تحقیر دیگران بپرهیزد.
۸. با طرح سوالات مناسب و بحث های گوناگون کودکان را به تفکر و تعقل و اظهار نظر وادار سازید. سعی کنید به طور طبیعی در معرض اندیشیدن و تصمیم گرفتن قرار گیرند.
۹. هنگامی که از کار ناپسند کودکان ناراحت هستید، سوال کردن و توضیح خواستن در این باره تاثیر مثبتی دارد. با حفظ خون سردی به طور غیرمستقیم و در فرصت و موقعیت مناسبی می توانید به طرح چنین سوالاتی بپردازید.
۱۰. کنترل کودک به معنای محدود کردن عرصه ی فعالیت و جنب وجوش او نیست.
۱۱. در مقابل مشکلات و رفتارهای بد دیگران، با حفظ خون سردی، مقاومت نشان دهید تا کودک نیز یاد بگیرد که در برخورد با ناملایمات، بردباری و ایستادگی نشان دهد.
۱۲. هنگام نصیحت و راه نمایی کردن از اِعمال روش تحکم آمیز خودداری کنید و هرگز با شیوه های تهدید، تحقیر، سرزنش، طعنه و تمسخر به امر و نهی نپردازید.
۱۳. در رفتار با کودکان، موقعیت سنی، شرایط سنی، ویژگی های روحی و احساسی و مراحل رشد ذهنی آنان را در نظر بگیرید و به کودکان با رعایت سن و ظرفیت شان مسئولیت بدهید.
۱۴. باید بدانید که تربیت خوب، میوه ی خانواده ای خوب و صمیمی و پرمهر و محبت است.
۱۵. تقویت اعتمادبه نفس و احساس حسن ظن در ارتباط با دیگران از ضروریات است و باید با ابراز مهر و محبت به جا، زمینه ی حرف شنوی را فراهم کنیم.
نتیجه گیری
به طور خلاصه می توان گفت والدین و مربیان تنها با ایمان و اعتقاد راسخ خود نسبت به مبدا آفرینش و شناخت و تهذیب نفس خویش و آشنایی لازم با روان و شخصیت فرزندان و شناخت اصول و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی قادر هستند فعالیت های کودکان را در زمینه های احساسی، عاطفی، اخلاقی، آموزشی و همچنین روابط صحیح وی با همسالان و دیگر افراد اجتماع، رهبری و هدایت نمایند. آنان بدین وسیله می توانند برای تحقق بخشیدن به آرمان های متعالی تعلیم و تربیت اسلامی، در جهت سازندگی شخصیت کودکان که آینده سازان و سرمایه های عظیم و آینده ساز کشور اسلامی هستند، گامی به پیش نهند.
پی نوشت:
۱. نحل، آیه ی ۹۷٫
۲. تحریم، آیه ی ۶٫
۳. وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۳۵٫
۴. صحیفه ی سجادیه، ص۲۹۸، دعای فرزند.
۵. مولوی.
۶. وسائل الشیعه، ج۱۴، باب ۶، ح۲٫
۷. المحجه البیضا، ج۲، ص۶۴٫
۸. همان، ص۴۶٫
۹. بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۱۴٫
۱۰. جامع الاخبار، ص۱۲۴، طبع ۱۳۴۱٫
۱۱. وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۰۹٫
۱۲. اصول کافی، ج۶، ص۵۰٫
منبع:مجله پیام زن/ شهریورماه /سال ۱۳۹۰/ شماره ۲۳۴