(ادامه از قسمت قبل..)
تعبير و تفسير
مهارت بعدي كه براي مشاوره نياز است مهارت تعبير و تفسير است. در كارهاي فقهي هم بايد آيات و روايات را جمعآوري كنيم بعد از مجموع اينها استنباطي داشته باشيم، تعبير و تفسير در واقع همان استنباط از مشكل فرد است. علاوه بر آن ظرافتهاي ذهني و دقتهاي ذهني براي تعبير و تفسير چيزي كه خيلي مهم است اين است كه فرد قدرت جمعبندي، تجزيه و تحليل و به طور كلي قدرت برداشت نهايي يا تصميمگيري يا نتيجهگيري داشته باشد، مشاور در واقع مثل يك دكتر بايد دارو بدهد، دكتر چه موقع دارو ميدهد؟ بعد از شناخت درد، مشاور چه موقع ميتواند روش بدهد، نسخه بدهد؟ بعد از جمعآوري و تعبير و تفسير اطلاعات.
در كارهاي مشاورهاي حتماً اطلاعات را مكتوب كنيد، چون به مرحله تعبير و تفسير رسيدن خيلي كار مشكلي است و ذهن خيلي وقتها نميتواند همه اين اطلاعات را در خود نگه دارد.
ارائه دستورالعمل
مرحله بعد ارائه دستورالعمل، دستورالعملهايي كه به فرد ميدهيم حالا بر اساس مكتبها يا روشهايي كه داريم عمدتاً يا در كارهاي ما بيشتر يك سري دستورالعملهاي بينشي هست يك سري هم دستورالعمليهاي روشي يا رفتاري است اينجاست كه مشاور بايد با دانش مشاوره آشنا باشد به فرض حالا طرف ميآيد ميگويد كه من وسواس دارم، وسواس عملي دارم، اضطراب دارم، اضطراب امتحان دارم يا فلان گناهي مرتكب شدم مشاوره اخلاقي بايد بتواند دستورالعملي به او بدهد كه فرد كمكم از اين حالتهاي اضطرابياش دور بشود، توبه كند به قول معروف رفتارهاي جبراني داشته باشد يا اينكه اگر در بعضي از زمينهها به او بينش و آگاهي بدهد، افسرده است مقداري اطلاعات و آگاهي به او بدهد و مقداري هم دستورالعمل به او بدهد تا از افسردگي خارج شود؛ مثلاً به آدم افسرده يك سري بينشهايي ميدهي كه دنيا اين طوري است، خدا اين طوري است، اين شرايط دنياست بعدش هم به او ميگويي به هيئت برو، با جلسات فلان همراه شو، دو تا زيارت برو، مسافرت برو حالا بستگي به شرايط مراجعه كننده دارد.
تعهد به اجراي دستورالعملها
گام و مهارت بعدي در مشاوره، مهارت اخذ تعهّد است، مشاور زحمت كشيد وقت گذاشت اخذ تعهّد گوش داد دستورالعمل داد جمعبندي كرد تعبير و تفسير كرد حالا مراجعه كننده بايد عمل كند، او براي اينكه بخواهد عمل كند بايد به مشاور تعهد بدهد و به نوعي بايد از مراجعه كننده خواسته شود كه مسئولانه به آنچه مشاور گفته است، عمل كند تا به نتيجه برسد.
پرسش: اين روش كلاً روش تحقيقي است لذا شما مجبوريد به اعتراف به گناه كشيده بشوي بعد مجبوري به يك انسان ديگر تعهد بدهي در حالي ما در روش اسلامي ميتوانيم انسان را ياد بدهيم پيش خدا اعتراف بكند و به خدا تعهد بدهد اين حس را در او بارور كنيم و لزومي ندارد به بندهايي كه اينها ميگويند مقيّد باشيم هم طرف جري ميشود هم عيّاش ميشود هم…
پرسش: اعتراف به گناه وقتي ميكند خودش باعث ميشود هم بيحيا بشود هم عادي بشود گناه.
پاسخ: اخذ تعهد يعني در فرد يك بار مسئوليت به وجود بيايد حالا گاهي به مشاور، گاهي هم به خدايش؛ همة مسائل مشاورهاي كه مسائل اخلاقي نيست دانشآموزي وسواس است اينجا حتماً نياز به مشاور دارد، نكتهاي كه بايد در مشاوره توجه كرد اين است كه وقتي مراجعه كننده ميخواهد وسواس خودش را درمان كند مثل مريضي است كه بايد به دكترش تعهد بدهد كه مثلاً اين هفته داروهايش را طبق دستور پزشك بخورد اين ورزش را انجام بدهد تا در جلسة مشاورة مجدد گامها و دستورالعملهاي بعدي براي درمان ارائه شود.
اصول اخلاقي مشاوره
لزوم آمادگي در زمينه مشاوره
يكي از اولين و مهمترين اصول اخلاقي مشاوره اين است كه اگر مشاور در زمينهاي آمادگي و توانايي لازم را ندارد وارد نشود و با گفتن «نميدانم» خودش را راحت كند اين خيلي شرط مهم است دنياي امروز دنياي تخصص است پزشكي فوق تخصص چشمپزشكي دارد، ولي وقتي بيماري كليه سراغش ميرود ميگويد رشته من نيست هيچ خجالت هم نميكشد، يكي از مشكلات در كارهاي علوم انساني همين است بيشتر متخصصان علوم انساني مشكلشان اين است كه ميخواهند در همه زمينهها وارد بشوند، يكي از اساتيد مثال جالبي ميزد ميگفت كه بيشتر مسائل رشته علوم انساني مثل امامزادة سرِ راه ميماند، ويژگي امامزاده سرِ راه اين است كه همه به زيارتش ميروند؛ بعضيها در مسائل مشاوره اين طور هستند و مثل امامزاده سرِ راه به مسائل مشاورهاي نگاه ميكنند ميخواهند در همه زمينهها وارد بشوند.
خيرخواهي مشاور
دومين چيزي كه در مشاوره خيلي مهم است ـ كه از لحاظ اسلامي جزء بنيانهاي مشاوره است ـ بحث خيرخواهي و دلسوزي است. بعضي از مشاورهها خيرخواهي ندارند، پولخواهي دارند البته تعميم نميدهيم خيلي از مشاورهاي خوب داريم، مشاورهاي متديّن داريم، ولي آن طرفش هم هست زيرا در اين دنياي سكولار پول بر انسانيت حاكم شده است.
از اصول اخلاقي مشاوره اين است كه مشاور در مشاوره خيرخواه باشد، خودخواهي و پولخواهي را كنار بگذارد و براي دلسوزي نسبت به انسانها، دلسوزي نسبت به اين دانشآموزان مشاوره كند.
انسانها خيلي زود تشخيص ميدهند كه آيا مشاور خيرخواه است يا خودخواه و پولخواه، البته پول گرفتن و بعضي از زمينههاي لازم براي ارائه مشاوره را فراهم آوردن مانع ندارد، اما مبناي مشاوره پول نباشد.
رازداري مشاور
ويژگي سوم مشاور، رازداري است، زيرا اگر مشاور اين ظرفيت را نداشته باشد كه مشكل و درد مراجعهكنندگان را در سينه نگه دارد منجر به حرمتشكني ميشود و وقتي كه فرد احساس كرد اگر راز خود را با فلان مشاور بگويد، رازش فاش ميشود ديگران هم به سوي مشاوره نميآيند تحقيقهاي صورت گرفته نشان ميدهد كه مشاوراني كه توان رازداري ندارند مراجعه كننده هم ندارند. مشاوره اين است كه يك وقتي يك بچه برايتان ميگويد، بچه ميروي در مدرسه ابتدايي ميگويد آقا فلان فلان، اگر رفتي آن طرف به يكي ديگر گفتي ديگر بچهها سراغ تو نميآيند. گاهي ديديد بچههايتان ميگويند بابا يك چيزي ميگويم به مامان نگو اگر به مامان گفتي بچه ديگر حرفش را با شما نميزند ميگويد بابا رازدار نيست.
در امر خانواده هم، يكي از رموز موفقيت همسرداري، رازداري است كسي كه ازدواج كرده حق ندارد رازهاي همسرش را به مادر، پدر، برادر و خواهرش بگويد؛ يكي از علل تزلزل و اختلافات خانوادگي اين است كه همسران رازداري نكردند حتي اينجا بچههايتان كه بزرگ ميشوند بعضي از رازها نبايد حتي با بچههايتان، راز زندگيتان، رازهاي شخصيتان به بچهها هم نگوييد من مواردي ديدم زندگي بعد از بيست و خردهاي سال از هم پاشيد، عاملش كه بررسي كردم اين بود كه پدر يا مادر راز با فرزندانشان ميگفت، پدر در جلسه آخري كه داشتم با من گفت كه من در خانهاي كه پسرم مرا انسان نميبيند زندگي نميكنم خلاصه بعضي از پدرها گذشتة سياهي دارند بچه كه خبر از اين گذشته ندارد ما بياييم حالا فاشش كنيم بچه ديگر نگاهي كه به من و تو ميكند نگاه انسان نميكند ميگويد باباي ما هم آدم نيست خيلي از پدرهاي اين طوري هستند در خانهاي كه ما آنها را آدم نبينيم زندگي نميكنند.
خب شما ميگوييد يكي ديگر از ويژگيهاي مشاوره؟ بله، رازداري كه نوشتم، خوابداري، صداقت، ديگر صراحت، صميميت، فدايت جانم به فدايت يعني چه؟ همه اينها كه گفتيد درست است ولي از تداوم ارتباط، بله ديگر خيلي، خب شما نميگوييد؟ رعايت حريم، اينها كه گفتم آمادگي علمي، خيرخواهي، رازداري، در اين خيرخواهي سلامت نفس است اوج سلامت نفس در اين خيرخواهي است، كِش ندادن، ديگر خب.
من در واقع اين چيزي كه امروز بيشتر بهش ميگويند همان بحث صراحت است خلاصه در بحث مشاوره ما بايد يك صراحتي داشته باشيم و جالب است بدانيد انسانها بر عكس آن چيزي كه ما تصور ميكنيم صراحت و قاطعيت را دوست دارند.
پرسش: اين اخلاقي است يا يك فن است؟
پاسخ: اين جزء چيست؟ اصول اخلاقي است، بله صفت داشته باشيم، صفت صراحتگويي كه ما وقتي كه به چيزي رسيديم در ارائهاش محافظهكاري نكنيم جز شرايط خودمان داشته باشيم.
مشاوره و مددكاري
خب يك بحث آخري هم كه بكنم بحث مشاوره و مددكاري فرق بين اينها؟ بسياري از مشاورهها صرفاً با مشاوره حل نميشود آدم گرسنه با حلوا حلوا سير نميشود نكتهاي كه محل توجه است اين است كه مشاوره بايد با مددكاري اجتماعي همراه بشود والا بسياري از مشاورهها جواب نميدهد و به نتيجه نميرسد، چون فرد بيشتر از نسخه، دارو ميخواهد در نظام قديم پزشكي بسياري از پزشكان نسخه و دارو را همراه هم ميدادند اينجاست كه مشاوره كار خيلي سختي ميشود؛ آنهايي كه فقط در اتاقهاي دربسته نسخه ميدهند خيلي مشكلگشايي نميكنند كساني ميتوانند مشاور بشوند كه نسخه و دارو يا مشاوره و مددكاري را همراه كنند.
در فضاي دانشآموزي و سطحهاي پايين مددكاري در مواردي بيش از مشاوره كارآيي دارد در سنّ بالا طرف خودش امكانات دارد، زمينهها برايش وجود دارد به او ميگوييم مثلاً برو مسافرت، اين كار را بكن، اين دارو را بخر، اما براي يك دانشآموز وقتي كه مشاور احساس كرد كه مشكلش از ناحيه خانوادهاش است ميخواهي چكار كني؟ اينجاست كه بايد مددش كني، كمكش كني در اين فرايند مشاور بايد تا وقتي كه فرد به مقصد برسد مددكار دانشآموز باشد.
پایان.