
انسان و تشکیلات(۱)
مقدمه
تشکیلات در اجتماع دارای چه جایگاهی است؟ آیا میتوان جامعهای را تصور کرد که خالی از نوعی از انواع تشکیلات باشد؟ پیوند تشکیلات و انسان، چه نوع پیوندی است؟ سازمان و تشکیلات چه کارکردهایی برای انسان و جامعۀ انسانی دارد؟ اینها سؤالاتی است که ذهن افراد بسیاری را به خود مشغول نموده است. ما در این مقاله درصدد بررسی این مسایل هستیم.
تشکلها و نیازهای انسانی
در نگاهی به جوامع بشری میتوان دریافت که این جوامع با وجود شباهتهای بسیاری که با یکدیگر دارند، اما دارای تفاوتهای بسیاری نیز هستند، از جمله تفاوت در کیفیت وکمیت. لذا میتوان جوامع بشری را از جهت کیفیت ارتباطات بین افراد، به جوامع ساده، همچون جامعۀ روستایی و جوامع پیچیده، همچون جامعۀ شهری و از لحاظ کمّی، به جوامع پر جمعیت، همچون کلانشهرها و جوامع کم جمعیت، همچون دههای و روستاها، تقسیم نمود. تقسیمبندیهای دیگری نیز وجود دارد که نشان از تفاوتهای بسیار بین جوامع است. اما آیا چنین تفاوتها و اختلافاتی، باعث میشود بعضی از جوامع نیازمند تشکیلات باشند و برخی دیگر احتیاجی به تشکیلات و سازمان نداشته باشند؟
انسان نیازمند تشکیلات است، حتی اگر در اجتماعی به اندازۀ یک سلول کوچک اجتماع (خانواده)، زندگی کند. اینکه دلیل این وابستگی چیست و چرا در اجتماعات کوچک نیز نوعی تشکیلات وجود دارد را میتوان در سه خصوصیت انسان، جستوجو کرد:
نیازهای انسان
در یک نگاه میتوان نیازهای انسان را به سه بخش تقسیم نمود:
- نیازهای فردی: نظیر نیاز به آب، غذا، پوشاک، مسکن و امنیت.
- نیازهای اجتماعی: نظیر نیاز به رهبر و قانون.
- نیازهای عالی: نظیر نیاز به شناختن خود، جهان و مبدأ و مقصد آن.
انسان هر چند میتواند به تنهایی برخی از نیازهای فردی خود را تأمین نماید، اما در مسیر تأمین آن با سختیها و رنجهای فراوانی مواجه میشود. لذا با استفاده از عقل و با تکیه بر توان استخدام خود، به سازماندهی تشکیلاتی میپردازد که تأمین کنندۀ نیازهای اولیه او باشد. این مسئله در جامعۀ امروز، بسیار ملموس است؛ چراکه امروزه برای تأمین اکثر نیازهای فردی، سازمانی عریض و طویل وجود دارد. در مورد نیازهای اجتماعی، وابستگی به تشکیلات بسیار واضح است. به طوری که میتوان گفت تأمین این نوع نیازها، بدون ایجاد نوعی سازمان و تشکیلات، چیزی در حد محال است. زیرا تأمین اینگونه نیازها، مستلزم آماده نمودن برخی پیشزمینهها است که بدون یک همکاری تشکیلاتی، غیر قابل دسترسی است. در مورد نیازهای عالی، اگرچه تأمین آنها به صورت فردی قابل تصور است، اما برای تأمین آن به صورت گسترده و عمومی، به تشکیلاتی گسترده و پیچیده نیاز است.
انسان و توان تصرف (استخدام وسیله)
انسان به مدد نیرویی که به وی عطا شده و مأمور آباد نمودن زمین شده است («هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها» (هود(۱۱):۶۱)؛ اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت.)، توان تصرف درطبیعت را داراست و میتواند ابزارهای مختلفی را برای رسیدن به مقاصدش به کار بندد. وی حتی میتواند همنوعان خود را در راه اهداف خود به خدمت بگیرد؛ چرا که دسترسی به برخی از اهداف، به تنهایی و بدون به خدمتگیری نیروهای انسانی، کاری ناممکن و محال به نظر میرسد.
عقل انسانی
با استفاده از ابزار عقل –نیرویی که خداوند در انسان به ودیعه نهاده است- انسان توان تصرف بر طبیعت را پیدا میکند. عقل جنبه های مختلفی دارد. آنچه مدنظر ماست، آن جنبه از عقل انسانی است که انسان با استفاده از آن، به تدبیر امور زندگی میپردازد و به آن «عقل معاش» نیز گفته میشود. همین جنبه از عقل انسانی است که به وی فرمان میدهد تا برای رسیدن به اهداف خود، از نیروی افراد دیگر نیز استفاده کند. اینجا نقطۀ آغاز یک تجمع سازماندهی شده یا تشکیلات است.
رابطۀ نیازها و اهداف انسان
نیازهای بشری حالتی انگیزشی دارد. یعنی بشر را وادار مینماید تا برای برآورده شدن آن، به فعالیت بپردازد. به همین جهت انسان نیازهای خام و مطلق خود را به نیازی که اراده و عمل وی به آن تعلق گرفته، درمیآورد و این همان «هدف» است. به عنوان مثال کودکی که گرسنه است، به محض احساس گرسنگی، این احساس را به صورت هدف درمیآورد. این هدف، انگیزهای برای فعالیت او میشود. کودک از میان فعالیتهای مختلفی که میتواند انجام دهد، گریه کردن را به عنوان فعالیت رسیدن به هدف، آغاز میکند و تا هنگام رسیدن به هدف، به فعالیت خود ادامه میدهد. این معنای انگیزشی بودن اهداف است.
اهداف که برخاسته از نیازهای انسان است، به انسان برای فعالیت، انگیزه میدهد. از جملۀ این فعالیتها، فعالیتهای سازماندهی شده یا تشکیلاتی است و این معنای تبعیت تشکیلات از نیازهای انسانی است. به همین جهت است که نمیتوان هیچ اجتماعی را خالی از نوعی تشکیلات دانست.
کارکردهای تشکیلات
بحث دربارۀ اهداف بشری و ضرورت استفاده از تشکیلات در مسیر دستیابی به آنها، این سؤالات را در ذهن انسان ایجاد میکنند: مگر چه منافعی در سازماندهی یک تشکیلات نهفته است که انسان را به سوی تشکیلاتی بودن میکشاند؟ و چه ضرورتی در استفاده از تشکیلات نهفته است؟ در پاسخ به این سؤالات، باید به کارکردهای تشکیلات توجه کرد. کارکردهای تشکیلات به دو دسته تقسیم میشود:
الف. کارکردهایی که ضروری بودن تشکیلات را میرسانند.
ب. کارکردهایی که ضروری نیستند، اما برای جامعۀ بشری مفیدند.
در شمارۀ آتی به این دو جنبه خواهیم پرداخت.