مقدّمه
در درسنامهنویسی بیش از آنکه دانستنِ «از چه چیزهایی و چگونه باید بنویسیم؟» اهمیت داشته باشد، باید به دنبال پاسخ این سؤال بود که: «از چه چیزهایی و چگونه نباید بنویسیم؟». حرف عجیبی است، اما واقعیت این است که در نوشتن درسنامه آنچه اهمیت دارد، «نگاه متفاوت» و «روایت متفاوت» است. نگاه متفاوت یعنی دوری از کلیشهها و تکرارهایی که مربی و متربی هر روز و هر ساعت با آن سروکار دارند. روایت متفاوت یعنی دوری از ادبیات و گفتار شعارگونه که نه برای مخاطب تازگی و جذابیت دارد ـ چراکه بارها و بارها در طول روز در مدرسه، خانه و در مقابل رسانه آن را میشنود ـ و نه برای مربی پویایی و تحرک میآورد. بنابراین برای شروع درسنامهنویسی باید از دستور عام و کلی جناب سهراب سپهری غافل نشویم: «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید».
۱. تعیین موضوع
کسی که میخواهد از تهران به مشهد برود، میداند که قطعاً نباید از جنوب و به سمت قم حرکت کند؛ بلکه باید نگاهش به شمال باشد و متمایل به شرق حرکت کند. تعیین هدف، اولین کاری است که باید در درسنامهنویسی مورد توجه قرار گیرد. رسیدن به یک تصویر۱ و هدف مشخص و معلوم، مسیر را هر چند نسبی، برای انسان مشخص میسازد. بنابراین هرگز بر اساس یک موضوع کلی و مبهم شروع به نوشتن نکنید. وقتی مقصد معلوم نیست، ممکن است در مسیر به هزار جا سر بزنید و آخر هم به مقصد نرسید. پس در صورتی که قرار است سفارش درسنامهنویسی را قبول کنید، تا جای ممکن سعی کنید منظور سفارشدهنده را بفهمید. بارها شده که سفارشدهنده موضوعی را میخواسته و به دلیل عدم تفهیم و تفهم و شکلگیری زبان مشترک با نویسنده، نتیجه چیز دیگری از کار درآمده است. این اتفاق در موضوعات اخلاقی و معارفی به دلیل نزدیکی مباحث به هم شیوع بیشتری دارد. برای مثال سفارشدهنده موضوعی با عنوان «استکبارشناسی در قرآن» را سفارش میدهد و اگر نویسنده درسنامهای با عنوان «دشمنشناسی در قرآن» را تهیه کند، به یک اعتبار از موضوعی خاص به موضوعی عام پرداخته، زیرا استکبار یکی از ویژگیهای دشمن است.
انتخاب موضوع غالباً از قبل مشخص شده است، با این حال اگر قرعه انتخاب موضوع به نام شما افتاد، سعی کنید به موضوعات جدید یا حداقل از زاویه جدید به موضوعات تکراری بپردازید.
۲. تعیین مخاطب
ملای رومی در مثنوی میگوید:
چونک با کودک سَر و کارم فتاد
هم زبان کودکان باید گشاد
که برو کتاب تا مرغت خرم
یا مویز و جوز و فستق آورم
وقتی میدانیم طرف حسابمان کیست، راحتتر میتوانیم حرفهای مناسبِ او را گلچین کنیم. فراموش نکنیم که: «کَلِّم النّاس علی قَدرِ عُقولِهِم؛ با مردم به اندازه عقلشان باید سخن گفت». بنابراین وقتی قرار است از «ارزش دانش و علمآموزی» برای دو گروه ابتدایی و دبیرستان بنویسیم، در اولی بحثها بیشتر تمثیلی و در دومی تحلیلی و عقلی خواهد بود. حواسمان باشد لقمه بزرگتر از دهان ذهن، خواننده را خفه و لقمه خیلی ناچیز او را گرسنه و ملول خواهد کرد.
۳. تعیین سبک
سبک یعنی روشی که شما برای گفتگو با مخاطب انتخاب میکنید. تعیین سبک بستگی زیادی به سن و فضای مخاطب شما دارد. سبکها را به محاورهای، خطابی، تلفیقی و… میتوان تقسیم کرد. ناگفته نماند هرچند ممکن است تخصص نویسنده در یکی از سبکهای فوق بیش از دیگر سبکها باشد، با این حال آشنایی با انواع سبکهای درسنامهنویسی لازم است. روش محاورهای بیشتر برای سنین و سواد پایینتر، خطابی برای سنین و سواد بالاتر، و تلفیقی روش مرسوم و عامتری است.
۴. تقسیمبندی متن
وقتی درسنامه مرزبندی شده باشد، نوشتن آن آسانتر خواهد بود. مشهورترین روش برای مرزبندی درسنامه که امروز هم در میان نویسندگان جریان دارد، روش سهبخشی است: ایجاد انگیزه، اقناع اندیشه و نتیجهگیری. ممکن است این مبنا با تغییر و تحولات سلیقهای، مثلاً افزودن مرحله مقدمه به ابتدا، شکل جدیدی پیدا کند، اما تقریباً شاکله اصلی درسنامه را همین سه بخش تشکیل میدهند.
۵. از معلومات به مجهولات
فکر یعنی فرایند رفتن از معلومات به سوی مجهولات. بعضی نویسندگان این راه را برعکس طی میکنند؛ یعنی تلاش میکنند مفهوم معلوم و سادهای را با الفاظ و عبارات پیچیده و ثقیل به خورد خواننده بدهند. به قول منطقیها معرِّفشان اخفی از معرَّفشان میباشد. یادمان باشد درازنویسی و ثقیلنویسی هرگز نشاندهنده علم و عمق نویسنده نیست. موجز و مفید بودن نشانه تسلط بر موضوع است. موجز یعنی از کلمات، به اندازه استفاده شود و مفید بودن یعنی الفاظ بهخوبی افاده معنا کرده باشد. محمد بن عبید از امام رضا۷ نقل کرده است که دستور دادند با مردم به وسیله کلماتی که میفهمند گفتگو کنید: «کَلِّمِ النَّاسَ بِمَا یَعْرِفُون» ۲
۶. اصل پنهانکاری
وقتی قرار است به مریض شربت تلخی دهند، سعی میکنند تا جای ممکن از تظاهر دارو در مقابل او بپرهیزند و دارو را هر چه پنهانتر به خورد او دهند. مثلاً شربت را در لیوان آب آشامیدنی او میریزند یا قرص را در میان ظرف غذای او پنهان میکنند. عادت بدی که در میان برخی نویسندگان مذهبی وجود دارد، این است که برای درمان دیگران تا جای ممکن دارو را نشان میدهند و حرف را مستقیم میزنند. بهتر است در مواردی که نیاز به افشا نیست، حرف را در بستهبندی و میان زرورق پیچاند. برای مثال وقتی قرار است درباره روحیه بدی که میان مخاطبان ما شایع است بنویسیم، باید تا جای ممکن از مسئله اصلی فاصله بگیریم و از دور سنگ بر شیشه آن عادت بد بزنیم.
۷. حرف خوب زدن و خوب حرف زدن
متأسفانه بسیاری از نویسندگان فقط حرفهای خوبی مینویسند، اما اصل خوب نوشتن را فراموش میکنند. خوب نوشتن مثل خوب حرف زدن است، یعنی حال مخاطب را در نظر بگیری؛ هم مخاطب مستقیم تو که مربیان هستند و هم مخاطب غیرمستقیم که متربیان هستند. مثلاً میشود به جای موضوع آفات بد زبانی، از محاسن خوب حرف زدن سخن گفت. استفاده از توصیف به جای جملات دستوری، آمرانه و از بالا به پایین ـ که متأسفانه در این نوشتار رعایت نشده! ـ نیز یکی از موانع خوب نوشتن است.
۸. نگاه متفاوت
نویسندگان موفق همان حرفهایی را میزنند که نویسندگان دیگر میزنند؛ با این تفاوت که آنها به خاطر وجود دقت در نگاهشان و تغییر زوایای دید، ابعاد جدیدی از مسئله میبینند که نویسندگان دیگر از آن غافل هستند. نگاه متفاوت حتی در انتخاب موضوع و عنوان نیز بسیار لازم است. این نگاه بهخصوص در تغییر عناوین موضوعاتی که به دلیل کثرت استعمال به کلیشههای ملالآور تبدیل شده است، کارآیی دارد. برای مثال موضوع امر به معروف و نهی از منکر، علیرغم اهمیت فراوان آن، بهراحتی موضوع یک درسنامه قرار نمیگیرد؛ زیرا طرح این موضوع واجب نیز احتمالاً مانند طریقه اجرای آن حالا تبدیل به یک کلیشه و طبعاً در اولویتهای چندم قرار گرفته است. با این حال یک نویسنده دقیق میتواند با انتخاب عنوان «هنر مؤثر بودن»۳ همه بحثهای این واجب فراموششده را دوباره طرح و بررسی و پیرامون آن با مخاطب به گفتگوی دوباره بنشیند.
پینوشت
[۱] .
۲. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۲۹۷٫
۳. این موضوع پیشنهاد حجتالاسلام و المسلمین پناهیان بود.