در جلسۀ قبل، از اصول مصاحبه مشاورهای و فنونی که در مصاحبه مشاورهای کاربرد دارد، سخن گفتید. حال با مروری بر همین بحث، اگر صلاح میدانید، به برخی دیگر از سؤالها بپردازیم. سؤال این است که ارکان مصاحبه مشاورهای و کارکرد آن چیست؟
بله، بحث را از خوب جایی آغاز کردید و جا داشت که در امر مصاحبه مشاورهای، باز هم سؤالاتی مطرح گردد، چون بدیهی است در فضای مشاوره، قبل از ارایۀ هر توصیهای، باید مصاحبه صورت پذیرد، تا مشاور به بازشناسی و بازیابی اموری بپردازد که در جریان مشاوره ضروری است. پاسخ سؤال شما این است که مصاحبه در یک نگاه از ارکان انسانی، نرمافزاری و سختافزاری با کارکردهای ویژهای تشکیل میشود.
لطفاً درباره هر یک از این ارکان با کارکردهای ویژهاش، مختصری توضیح دهید.
ارکان انسانی مشاوره، متشکل از مشاور و مراجع میباشد و کارکرد آن همفکری و همراهی است.
ارکان نرم افزاری مشاوره شامل گفت و شنود، کنشها و واکنشهای ظاهری و فیزیولوژیکی و روانشناختی است و کارکردش راهبردی، راهکاری و راهگشایی است.
ارکان سختافزاری مشاوره در جلسه و فضای مصاحبه، لوازم، امکانات و دستگاههای جانبی مورد نیاز است و کارکردش تسهیل، تسریع و فضاسازی میباشد.
با توجه به ارکان انسانی، نرم افزاری و سخت افزاری مصاحبه مشاورهای، مراحل مصاحبه چگونه تنظیم میشود؟
مرحله اول، مرحله پیش درآمد است، که شروع با نام و یاد خداوند متعال و توجه و توسل به پیامبر و اهلبیت: میباشد؛ کارکرد آن احساس راحتی، انس و آرامش در مقام مشاوره است.
مرحله دوم مصاحبه مشاورهای، استفاده از آداب و تشریفات خوشآمدگویی و ایجاد زمینۀ سازگاری با فضا است؛ کارکرد آن احساس پناهجویی و پناهدهی، احساس عدم تنهایی و احساس همدمی میباشد.
مرحله سوم، گفت و شنود، پرسش و پاسخ و بسیج تواناییها برای رفع مشکل است؛ این مرحله با کارکرد تقارن و توازن در حس و احساس، و همراهی و تعاون تنظیم میگردد.
و مرحله چهارم، پرداختن به سؤالات دقیقتر، بازنگری، تجزیه و تحلیل و جمعبندی را شامل میشود؛ این مرحله با کارکرد تشخیص اولیه و اظهار نظر به مراجع تنظیم میشود.
نقشهای اصلی مصاحبه کننده در اصول مصاحبه مشاورهای چیست؟
نقش اول، تعیین چارچوب است. اگر میخواهید مراجع به سؤالات شما در حین مصاحبه پاسخهای منظم و هماهنگ و متناسب با سؤال ارایه دهد، لازم است از جنبۀ ساختاری با طرح سؤالهای منظم راهبردی و راهکاری، او را در مسیر ویژه هماهنگ سازید.
چارچوب مشخص و منظم، نه تنها به فکر نظام میبخشد، بلکه موجب سرعت عمل مشاور و مراجع در ترتیب و تنظیم مصاحبه میشود و در نتیجه، دستیابی به راهکار مؤثرتر آسان میگردد. هر چه چارچوب محکمتر و بهتر برگزیده شود، دریافت نتیجه روشنتر و سازمان یافتهتر خواهد بود.
لطفاً یکی، دو نمونه از گزارشدهی مراجع در یک مصاحبه را مثال بزنید.
مثال اول
مشاور: در خدمتتان هستم.
مراجع: جهت برنامهریزی تلاوت و حفظ قرآن و تفسیر خدمتتان آمدهام.
مشاور: تا به حال این کار را شروع کرده و برنامهریزی داشتهاید؟
مراجع: تا به حال فقط برنامهریزی بوده و بس، و یا این که چند آیه را شروع کردهام و تعطیل شده است.
مشاور: علت تأخیر چه بوده؟
مراجع: علت عمده، بیحوصلگی و احساس نیاز نکردن است و القائات نفسی.
مشاور: به نظر شما چه کار باید کرد؟
مراجع: جبر و زور، و تقویت معرفت نفس و تشویق.
مثال دوم
مشاور: در خدمتتان هستم.
مراجع: مشکل بیدار شدن از خواب در روزهای تعطیل و غیر درسی دارم.
مشاور: چقدر دیرتر بلند میشوی؟
مراجع: بستگی دارد؛ ۳۰ دقیقه، یک ساعت یا بیشتر.
مشاور: به نظر شما علت آن چیست؟
مراجع: کسل بودن و این پا و آن کردن.
مزایای این گونه پرسشها چیست؟
مهمترین مزایای آن عبارتند از:
- از فرصت سوزی جلوگیری به عمل میآید؛
- به دقت عمل مشاور و مراجع افزوده میشود؛
- دستکم یک نمونۀ عینی و عملی از موفقیت شخص مراجع در کشف مشکل و راه حل به وی ارایه میشود؛
- مراجع با ایجاد تمرکز لازم بر موضوع مورد نظر، از دغدغۀ بیجا بر حذر میماند؛
- شرایط مناسب برای درگیر شدن مراجع در شناسایی مشکل و راه حل آن فراهم میگردد؛
- احتمال قویتری از میان احتمالات مربوط به نوع مشکل و راهحل آن برگزیده میشود.
بحث ما دربارۀ نقشهای اساسی مصاحبه کننده بود و گفتید که نقش اول، تعیین چارچوب است. لطفاً نقشهای دیگر مصاحبه کننده را هم توضیح دهید.
نقش دوم مصاحبه کننده، تشخیص جهت میباشد. بسیار دیده شده مراجع نسبت به موضوع خاصی حساسیت پیدا کرده است و شکایت اصلی خود را متوجه آن موضوع میگرداند؛ در نتیجه از محور اصلی و واقعی دور میماند. در این صورت، هنر مشاور در مقام مصاحبه این است که موضوع اصلی را از موضوع مجازی و صوری تشخیص دهد، تا در مقام پیگیری و رفع مشکل، دچار اشتباه نگردد.
همچنین بسیار دیده شده که مراجعان، تنها به ظاهر نابهنجاری رفتار خود توجه دارند و از باطن و عمق نابهنجاری غافل میمانند. یکی از وظایف و نقشهای مشاور، توجه دادن مراجع به این واقع نگری و بازداری او از سطحی نگری است.
نقش سوم، کمگویی و گزیدهگویی است.
با این نقش سوم، آیا احتمال ندارد که برخی از مسایل جا بماند و یا در برخی از موارد، نظر مشاور را متوجه نشود؟
نه؛ مراد این نیست که از مطلب کم بگذارند و به اختصار کفایت کنند، بلکه منظور این است که همۀ مطالب را، مراجع و مشاور یکجا و در یک نوبت گفتگو نباید اظهار نمایند. مشاور باید با دقت تمام برای بیان هر نکته و یا نکات متعدد، اما به هم پیوستۀ مشاورهای، یک نوبت اختصاص دهد، و مطالبش را در نوبتهای متعدد و به طور متوالی و منظم بازگوید.
با این رویه، مشاور به مراجع یاد میدهد که به طور طبیعی مطالبش را رده بندی کرده، به صورت متوالی و با نظم و ترتیب بگوید.
با این توضیح، یقیناً این رویه دارای فوایدی است؛ آیا به چند مورد آن اشاره مینمایید؟
بله؛ فوایدی دارد که چند مورد آن عبارتنداز:
- از گفتار بیجا جلوگیری به عمل میآورد؛
- تأمل و دقت در گفتار و عمل را بر میانگیزاند؛
- بر فرصت دریافت و فهم مطلب میافزاید؛
- کار نتیجهگیری را آسان میکند؛
- در وقت صرفهجویی به عمل میآورد.
نقش دیگر مشاور چیست؟
نقش چهارم مشاور، استفاده از کلمات و عبارات زیباست. به طور کلی، زیبایی؛ چشم آرا، گوش نواز، دلپذیر و روحافزاست. کلمات و عبارات و جملات صریح و زیبا، احساسات زیبایی شناختی مراجع را بر میانگیزاند و او به شنیدن سخن مشاور و همکلامی با وی راغبتر میشود و در نتیجه، روند مصاحبه را هموارتر میگرداند.
اگر صلاح میدانید، به بحث دیگری از اصول مشاوره بپردازیم. گفتید که مصاحبه زمینه تشخیص را فراهم میکند؛ ساختار و ابزار تشخیص مشاورهای چیست؟
ساختار و ابزار تشخیص عبارتند از: نابهنجار شناسی، سبب شناسی، ابزار شناسی و درمانشناسی.
مرادتان از نابهنجاری چیست که باید شناخته شود؟
نابهنجاریها در باب مشاوره در سه رده قابل تقسیمبندی هستند:
- نابهنجاریهای ناشی از عوامل روانشناختی؛
- نابهنجاریهای ناشی از عوامل آموزشی- تربیتی؛
- نابهنجاریهای ناشی از اختلالات روان-تنی.
لطفاً دربارۀ نابهنجاریهای روانشناختی توضیح دهید.
آنچه در این راستا مورد توجه میباشد، روان آسیب پذیر و آسیب دیدهای است که مراجع را رنجور ساخته و قرار و آرامش را از کف او ربوده است؛ مانند ترس مفرط از نقصان و کاستی و یا ترس مفرط از شکست، بدون این که عامل یا زمینۀ شکستی را بتوان شناسایی کرد. اینها از نمونۀ آفات و اختلالات روانی است، که اسباب نگرانی، آشفتگی، اضطراب، بیقراری و… مراجع را فراهم میکند و در نتیجۀ اضطراب، دچار وسواس ـ از نوع وسواسی روانی ـ میگردد.
تقسیم دوم از نابهنجاریها، نابهنجاری ناشی از عوامل تربیتی بود. این قسم را هم توضیح دهید.
در نابهنجاریهای تربیتی، افراد در اثر تربیتهای ناکافی و ناسالم، و نیز آموختن و بازسازی رفتارهای نابهنجار بزرگترها، گرفتار آن میشوند. هر چه افراد به بزرگترها وابستهتر باشند، این نوع نابهنجاری نمایانتر است؛ مثلاً والدین وسواسی، فرزندان وسواس تربیت میکنند.
نابهنجاری قسم سوم را هم توضیح میدهید؟
کسی که در وضو وسواس دارد، ممکن است به دلیل خارش صورت یا دست باشد، که از آن لذت میبرد و آرامش مییابد، و همین مسأله در شستن غیر متعارف در وضو عادت میشود. یا ممکن است وسواس که یکی از اختلالات اضطرابی است، ناشی از کم خونی یا کم کاری غدۀ تیروئید باشد، که این اختلال روانی ناشی از نابهنجاری جسمانی است.
در ساختار و ابزار تشخیص، ذکری از سبب شناسی نابهنجاری داشتید، مرادتان از سببشناسی نابهنجاری چیست؟
در سبب شناسی نابهنجاری، به سه طبقۀ اساسی از عوامل سببساز، زمینهساز و بر انگیزاننده میتوان اشاره کرد.
- به عاملی سببساز میگویند که تأثیر مستقیم و مباشر در ایجاد یک پدیده داشته باشد. برای مثال، آتش، عامل مستقیم و مباشر در ایجاد سوختن اشیای سوختنی است؛ بنابراین میتواند از اسباب سوختن به شمار رود.
- عاملی را زمینهساز میگویند که گرچه تأثیر مستقیم در ایجاد یک پدیده ندارد، اما میتواند زمینۀ این تأثیر را به وجود آورد. این عامل مانند کبریت در دست کودک بازیگوش است، که میتواند زمینهای برای ایجاد آتش باشد؛ در حالی که صرف وجود کبریت در دست کودک، عامل مستقیم آتشزایی نیست.
- به عاملی بر انگیزاننده میگویند که به نوعی، اسباب جلب توجه فرد را فراهم میآورد و او را در راستای انجام یک عمل بر میانگیزاند. برای مثال، تعریفهایی که دربارۀ آتشبازی یا ابزار آتش در مقابل نوجوانان ماجراجو جاری میشود، باعث انگیزه و تشویق نوجوان میگردد.
ابزار تشخیص اصول مشاورهای چیست ؟
در اینجا به ده مورد اشاره میکنم:
- مصاحبه؛ ۲٫ آزمونهای تشخیص ۳٫ نوشتهها؛ ۴٫ توصیفها؛ ۵٫ رسمها؛ ۶٫ نقاشیها؛ ۷٫ رفتار؛ ۸٫ حالات؛ ۹٫ حرکات؛ ۱۰٫ اشارات.
البته کسانی که میخواهند از زبان نوشتهها، توصیف، رسم و نقاشی برای تشخیص استفاده کنند، باید قبلا آشنایی لازم را با زبان این ابزار به دست آورده باشند.
برای پیشگیری از نابهنجاریهای روانی چه باید کرد؟
مشاوران باید به کمک کارشناسان بهداشت روانی، اقدامات پیشگیرانه را تنظیم کنند و آنها را متناسب با شرایط و احوال مراجعان به کار ببندند. در بهداشت روانی یا روانشناسی سلامت، تلاشها و فعالیتهای پیشگیرانه در سه رده طبقهبندی میشوند:
- پیشگیریهای اولیه که مشتمل بر تغییر و نابودی عوامل نابهنجاری قبل از بروز آن است؛
- پیشگیریهای ثانویه که بر اقداماتی جهت جلوگیری از پیشرفت بیماری اطلاق میگردد؛
- پیشگیری نوع سوم که اقداماتی نظیر توانبخشی و درمان نابهنجاری را برای متوقف کردن پیشرفت یک بیماری در بر میگیرد.
آیا به نظر نمیرسد علاوه بر اقدامات پیشگیرانه در بهداشت روانی، نیاز به رویکرد تربیت درمانی باشد؟
به خوب نکتهای اشاره کردید. بله، علاوه بر اقدامات پیشگیرانه در بهداشت روانی، رویکردهای تربیت درمانی و فعالیتهایی نظیر توصیههای تربیتی و اخلاقی، راه نمایاندن، رهبری کردن، اعطای بینش، آگاهاندن، تشویق، تمجید، ملامت و… را باید دخیل دانست.
شایان ذکر است که در رویکرد تربیتی، مربی باید پایبندی خود را در گفتار و عمل نسبت به آنچه که از مُراجع انتظار دارد، نشان دهد؛ چرا که در استفاده از رویکرد تربیتی حضور و غیبت مربی، کلام و سکوت مربی، ویژگیهای ظاهری و روانی مربی، اخلاق و آداب مربی، و حرکات و اشارات او مفهوم مییابد و به تربیت جهت و معنا میبخشد.
حیطه رویکرد تربیتی تا کجاست؟
برخی از این حیطهها عبارتند از:
- بهینهسازی محیط فردی و اجتماعی؛
- تقویت بنیانهای اصیل زندگی انسان(مانند بنیان خانواده)؛
- ارتقای کمی و کیفی روشهای تربیتی؛
- بالا بردن سطح آگاهی و دانایی و معنویت جامعه.
با تشکر، انشاءالله بحث بعدی را که دربارۀ اصول و فنون مشاوره است، در جلسهای دیگر پی میگیریم.