آخرین انقلابی

محسن صابری

امام زمان و عدالت توحیدی زیر یک پرچم                                                     

عدالت از ابتدای تاریخ یکی از مطالبات اولیۀ انسان خاکی بوده است. شاید نتوان هیچ خواستۀ اجتماعی را در طول تاریخ و در سرتاسر جهان، با وسعت و گستردگی عدالت خواهی مقایسه کرد. چه بسیار انسان‌های آزاده و وارسته‌ای که در طلب آن جان و سرمایۀ خود را فدا کردند و چه بسیار جنبش‌ها و انقلاب‌هایی که در آرزوی تحقق این مهم شکل گرفتند. با این همه اما هنوز عدالت اجتماعی، در اذهان مردم به آرزویی دور و دست نیافتنی بدل شده که برای تحقق آن باید معجزه‌ای رخ دهد و فرا انسانی قدم به میان گذارد.

در آیین و اندیشۀ توحیدی این وظیفۀ گران، به دوش پیغام‌آوران و رسولان الهی بوده است تا عدالت را در جامعۀ بشری پیاده سازند و از آن حراست نمایند.(۱) در باور شیعیان و پیروان اسلام علوی، برقراری عدالت اجتماعی یکی از مهم‌ترین اهداف و ثمرات ظهور آخرین وصیِ پیامبرِ خاتم است که پس از استقرار حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) تحقق می‌یابد.(۲) اینک برای ما به عنوان انسان‌های منتظری که ایشان را پیشوا و ره‌بر خود برگزیده‌ایم، مهم‌ترین کار این است که بدانیم اگر حضرت صاحب الزمان امروز حضور داشتند و در مسند قدرت بودند، چگونه و به چه شکل، عدالت اجتماعی را در جامعه مستقر می‌کردند. شاید بتوانیم قدمی -هرچند ناچیز- برای تحقق آن برداریم.

برای درک صحیح این مسئله، ابتدا نیازمند بازشناسی برخی از مفاهیم کلیدی هستیم:

عدل: حالتی است بین افراط و تفریط، به گونه‌ای که در این حد وسط، زیادت یا نقصانی قرار نداشته و اعتدال کامل مراعات شود و به خاطر همین مفهوم است که از میانه‌روی، مساوات و استقامت به «عدل» تعبیر می‌گردد.(۳) حضرت امیرالمؤمنین (ع) از عدل چنین تعبیر نموده‌اند: «العدل یضع الامور مواضعها»؛ عدل، هر چیز را به جای خود قرار می‌دهد.(۴) در این مفهوم، هر موجود به آنچه استحقاق و لیاقت دارد، نائل گردیده و اگر لیاقت یک موقعیت و حالت برتر را ندارد، هرگز آن رتبه به او داده نمی‌شود.

قسط: از آن جهت که در بردارندۀ مفهوم «اعتدال و حفظ از انحراف و افراط و تفریط» است، با عدل هم معنی می‌باشد و وقتی عدل بخواهد تحقق و بروز داشته باشد، از آن به «قسط» تعبیر می‌گردد.(۵)

عدالت اجتماعی: عدالتی که افراد بشر از آن جهت که اجتماع دارند، باید داشته باشند. عدالت اجتماعی به معنی رعایت مساوات در جعل و اجرای قانون است.(۶)

پس از دریافت معانی مفاهیم عدل، قسط و عدالت اجتماعی باید به بررسی دیدگاه و چگونگی تحقق آن در اندیشۀ اسلامی و در حکومت مهدوی بپردازیم. حکومت مهدوی به طور کلی، به حکومت‌های الهی پیامبران و حضرت رسول اکرم (ص) بازگشت دارد(۷) و بی‌گمان رنگی علوی دارد. بنابراین یکی از منابع مهم در شناخت حکومت عدالت گستر مهدوی، شناخت صحیح حکومت‌های این بزرگواران است.

منشاء عدالت توحیدی

سیر منطقی صحیح برای شناخت اندیشه و عملکرد فرهنگ‌ها و اشخاص، شناخت سرچشمه‌ها و اصول تفکری ایشان است. لاجرم شناخت منشاء عدالت در نگاه توحیدی، مهم‌ترین و حساس‌ترین مرحلۀ شناخت عدالت توحیدی مهدوی است که بر پایۀ آن می‌توانیم، دیگر جنبه‌های عدالت توحیدی را در آن ظرف، تحلیل و حتی پیش بینی نماییم.(۸)

نظام توحیدی، بر محور ارادۀ الهی، رضای خدا و عبودیت او شکل گرفته است. در این نظام، انسان از منزلت خلیفه اللهی برخوردار است(۹) و نوع انسان دارای کرامت الهی است(۱۰) و تک تک ایشان از جهت آفرینش برابرند.

بر این مبناست که امیرالمؤمنین در نامۀ معروف خود به مالک‌اشتر، در خصوص نوع برخورد با مردم می‌گوید: با مردم با ملایمت و ملاطفت برخورد کن و چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت می‌شماری و به عنوان دلیل می‌فرماید: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی اَلدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی اَلْخَلْقِ»؛ مردم دو گروهند: یا برادر دینی تو هستند و یا در انسانیّت، شریک تو اند.(۱۱) بنابراین برای امیرالمؤمنین، در دفاع از مظلوم و در احقاق حقوق انسان، اسلام مطرح نیست. انسان‌ها از هر فرقه، مذهب و آیین که باشند، در آفرینش، انسان هستند و خاستگاه و سرآغاز شکل‌گیری جوامع نیز انسان است. اگر قرار باشد اعتقادات انسان، او را از انسانیت خارج کند، دیگر این کلام جایگاهی پیدا نمی‌کند. این نگاه، مبنای فکری حضرت امیرالمؤمنین به عنوان یک «حاکم اسلامی» را نشان می‌دهد. در این نگاه، انسان، تشخصی فراتر از دین، رنگ، نژاد و عقاید سیاسی‌اش دارد و هیچ کدام از اینها مانع دستیابی انسان‌ها به حقوق اجتماعی‌شان نخواهد بود. این مبنا در اخلاق توحیدی هم به همین صورت مطرح است که در جای خود قابل بحث است.

تا اینجا دانستیم که منشاء عدالت توحیدی، «ارادۀ الهی» و «کرامت ذاتی انسان» است که مانع آن می‌شود تا دسته بندی‌های مرسوم زمینی، انسان‌ها را از حقوق‌شان محروم سازد.

ساحت‌های عدالت توحیدی

جامعۀ آرمانی حضرت مهدی همان جامعۀ آرمانی انبیاء و اوصیای آنهاست و به تبع آن، عدالت آرمانی جامعۀ مهدوی، همان عدالت آرمانی جامعۀ نبوی و علوی است. با این تفاوت که جامعۀ مهدوی، اوج بعثت انبیا و در واقع، ثمره تامّ و تمام آن تلاش‌ها و مرارت‌هاست.

عدالت توحیدی مهدوی به نیازهای فردی، طبیعی و غریزی انسان نظر دارد و در مقابلِ هر خصلت طبیعی و غریزی، حقی را قائل است و عهده‌دار پاسخ‌گویی به این حق طبیعی است. در روایاتی گوناگون که به توصیف عصر ظهور پرداخته، هر سه سطح عدالت مورد توجه قرار گرفته است. از جمله برخورداری از نظام عادلانه، استقرار امنیت، احقاق حقوق افراد و دستیابی به دین حنیف.(۱۳)

به همین ترتیب در حیطه‌های دیگر عدالت، از جمله عدالت فرهنگی و عدالت علمی، انسان‌ها قدرت دستیابی عادلانه به حقایق علمی و اخلاقی را به فراخور استعدادها و توانایی‌های ذهنی خود به دست می‌آورند و فضائل و ارزش‌های الهی-انسانی رشد می‌یابد. امام باقر (ع) در روایتی، ضمن اشاره به این حقیقت می‌فرماید: «آن‌گاه که قائم ما قیام کند، دست خود را بر سر بندگان می‌نهد و بدین وسیله، عقول بندگان را جمع می‌کند و خردهای آنها را به کمال می‌رساند.»(۱۴) و در روایتی مشابه، به جای فقرۀ اخیر آمده است: «و اخلاق بندگان را کامل می‌کند.»(۱۵)

در روایتی در مورد همگانی شدن دانش و معرفت در عصر ظهور می‌فرماید: در دوران او، شما از حکمت برخوردار می‌شوید تا آنجا که زن در خانه خود، برابر کتاب خداوند و روش پیامبر، به انجام تکالیف شرعی خود می پردازد.(۱۶)

در بعد عدالت سیاسی، افراد بسته به صلاحیت و توانمندی خود به مناصب حکومتی دسترسی پیدا می‌کنند و در واقع نظام عادلانۀ قدرت شکل می‌گیرد. طبق وعدۀ قرآنی، حکومت به بندگان صالح خداوند، فارغ از نژاد و تبار سیاسی ایشان تعلق دارد(۱۷) و جامعۀ مهدوی، مصداق کامل و تمام آیۀ: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏»(۱۸) قرار خواهد گرفت.

عدالت اقتصادی نیز به عنوان تابعی از فراگیری عدالت اجتماعی توحیدی، در سراسر جامعه رخ می‌نماید. سیاست اقتصادی جامعۀ توحیدی مهدوی، بر اصل مساوات و تقسیم ثروت قرار گرفته است و عدالت اقتصادی تا جایی رشد می‌کند که فردی مستحق انفاق باقی نمی‌ماند: [مهدی] رأفت و رحمت را بین مردم می‌افکند. پس آنان نسبت به یکدیگر مواسات می‌کنند و مال را به تساوی تقسیم می‌کنند. بدین سبب، فقیر بی نیاز می‌شود و کسی برتر از دیگری (در مال) قرار نمی‌گیرد.(۱۹) و در روایتی دیگر آمده است: [در حکومت مهدی] به سبب توانگر شدن مردم، کسی، نیازمند به صدقه و نیکی را نمی‌یابد تا به او صدقه‌اش را بدهد.(۲۰)

عدالت توحیدی در حکومت مهدوی، به گستردگی تمام شئونات زندگی و به فراگیری تمام انسان‌های زمین با هر عقیده و مسلک و طریقه‌ای است، آن‌چنان که هر نیکوکار و فاجری را در بر می‌گیرد و از حقوق‌شان دفاع می‌کند.(۲۱)

پی‌نوشت‌ها:

  • یونس(۱۰):۴۷
  • امیرالمؤمنین (ع): «منادٍ ینادی هذا المهدیّ خلیفه الله فاتبعوه، یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً» (بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۰، ح۱۸۹).
  • مصطفوی، حسن: «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم‏»، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۶۴٫
  • نهج البلاغه، حکمت۴۳۷٫
  • التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸۶٫
  • مطهری، مرتضی: «مجموعه آثار»، صدرا، ج۳، صص۴۱۲-۴۱۴٫
  • «…حَکَمَ بینَ الناسِ بِحُکمِ داودٍ و حُکمِ مُحمَّدٍ» (بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۹، ح۸۳).
  • آن‌چنان که خداوند می‌فرماید: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِه‏»؛ هر کس بر حسب ساختار [روانى و بدنى‏] خود عمل مى‏کند. (اسراء(۱۷):۸۴)
  • بقره(۲):۳۰٫
  • اسراء(۱۷):۷۰٫
  • نهج البلاغه، نامۀ۵۳٫
  • انبیاء(۲۱):۱۰۷٫
  • بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۹، ح۸۳٫
  • همان، ص۳۲۸، ح۴۷٫
  • همان، ص۳۳۶، ح۷۱٫
  • نعمانی، محمد بن ابراهیم: «کتاب الغیبه»، مکتبه الصدوق، ص۳۳۷، ح۳۰٫
  • انبیاء(۲۱):۱۰۵٫
  • حجرات(۴۹):۱۳٫
  • بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۵، ح۱۹۴٫
  • همان، ص۳۳۹، ح۸۳٫
  • «اذا قام قائمُ العدل وسّع عدله البرّ و الفاجر»؛ آنگاه که برپاکننده عدل قیام کند، عدالتش نیکوکار و فاجر را دربرمی‌گیرد. (بحارالانوار، ج۲۷، ص۹۰، ح۴۴)
دکمه بازگشت به بالا