آشنایی با قواعد و مهارت­‌های ارتباط موثر

اسدالله کریمی

مغناطیس مربی گری (۲)                                                  

همان­طور که در شماره قبل بیان شد، جوانان و نوجوانان در هر جامعه‌ای گنجینه‌های سرشاری هستند. اگر مربیان و متولیان برای این قشر عظیم سرمایه گذاری شایسته انجام داده و این گروه فعال و پرشور را با رفتار حکیمانه، تکریم شخصیت و احترام به نیازها، به اهداف مطلوب و ایده آل خود هدایت نمایند، علاوه بر این که آنان را از خطر انحراف، تردید در هویت و آسیب‌های اجتماعی مصونیت بخشیده اند، قلب‌های پاک و زلال آنان را به سوی خوبی‌ها، زیبایی‌ها و اخلاق پسندیده رهنمون شده اند، و جامعه آینده را از نظر سلامتی و حفظ ارزش‌ها و فرهنگ، بیمه نموده­اند. امام صادق علیه السلام در مورد سرمایه گذاری معنوی برای نسل جدید و حفاظت نوجوانان از گروه‌های منحرف و کج اندیش، می‌فرمایند: « بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِعَه [۱]» ؛ نوجوانان خود را با احادیث ما آشنا کنید قبل از این که مرجعه (یکی از گروه‌های منحرف) بر شما پیشی گیرند. طبعا یک جذب ماندگار، تمهیداتی و شیوه­های اجرایی دارد تا اینکه یک مربی بتواند از ثمرات ارتباط موثر استفاده نماید. لذا در این شماره به برخی دیگر از شیوه‌ها و راه کارهای عملی جذب جوانان در پرتو گفتار و رفتار ائمه علیهم السلام می‌پردازیم:

– سلام کردن

یکی از مسائلی که موجب ارتباط مهرآمیز بین مربی و نوجوان می‌گردد، ابتدا به سلام است.

 این موضوع سفارش اسلام به مسلمانان است. پیامبر اسلام صلی‌الله علیه واله می‌فرماید: «خیر کم مَنْ أَطْعَمَ الطَّعَامَ وَ أَفْشَی السَّلَامَ وَ صَلَّی وَ النَّاسُ نِیامٌ؛[۲] بهترین شما کسی است که به دیگران طعام می‌دهد، بلند سلام می‌کند و درحالی‌که مردم خفته‌اند نماز می‌خواند.»

روایت اشاره به بلند سلام کردن دارد. مخاطب نوجوان و جوان وقتی این ارتباط باز را از مربی خودش ببیند خیلی از مسائل و حجاب‌هایی که مانع از ارتباط سازنده هست کنار می‌زند. سلام از روی تکبر این اثر را نخواهد داشت. بلند سلام کردن این اخلاق زشت را کنترل می‌کند.

در روایتی از امام باقرعلیه السلام نقل‌شده است که: پیامبرصلی الله علیه وآله مردم را به هفت چیز دستور دادیکی از آن‌ها بلند سلام کردن هست.[۳]

– دلسوزی برای نوجوان و اظهار نگرانی نسبت به مشکلات او

کسانی که خود را وقف اصلاح جامعه کرده و برای سعادت افراد آن از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند و با دلسوزی و عشق و علاقه به انجام وظایف محوله می‌پردازند، بدون تردید جایگاه خود را در جامعه و دل‌های مردم تحکیم بخشیده و ارتباط نزدیک‌تری با مخاطبان خود پیدا می‌کنند. درنتیجه مردم به آنان به دیده احترام نگریسته و اعتماد کرده و به‌آسانی گفته‌ها و خواسته‌هایشان را می‌پذیرند. برای این‌که نوجوان اجازه مداخله در مشکلات شخصی‌اش را به مربی بدهد، بایستی به او بفهماند که نگرانش هست و قصد کمک دارد؛ اما طوری وانمود نشود که مربی همه بایدها و نبایدهای زندگی نوجوان را می‌داند. مثلاً، به او بگوید: چند وقتی است تو خودت نیستی، نمی‌دانم چه موضوعی پیش‌آمده اما می‌توانی برای هر نوع کمکی روی من حساب کنی!

تو بندگی چو گدایان به‌شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده‌پروری داند

دلسوزی پیامبر اکرم (ص) به حدی بود که گاهی از شدت غصه و ناراحتی در آستانه هلاکت قرار می‌گرفت. تا اینکه خداوند متعال از دلسوزی رسول خویش چنین یاد می‌کند: «فَلَعَلَّک بَاخِعٌ نَّفْسَک عَلَی آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا»[۴] گویی می‌خواهی به خاطر اعمال [ناروای] آنان، اگر به این گفتار ایمان نیاوردند، خود را هلاک کنی.

– تصمیم‌گیری را به عهده نوجوان گزاردن
اگر گمان می‌شود نتیجه گفت­وگو بین مربی و متربی رضایت‌بخش بوده، بهتر است پس از بیان دلایل و توجیه نوجوان، مثل آن ضرب‌المثل ماهی و ماهیگیری رفتار کنید! به‌جای این‌که تلاش کنید ماهی صید کرده خود را به‌زور به نوجوان بدهید، ماهیگیری را به او یاد دهید.  به هنگام مواجهه با مشکلات نیز، به ‌جای بازیِ نقش حلال مسائل، سعی کنید تصمیم را به عهده خودش بگذارید. قدرت نیروهای درونی نوجوان را یادآوری کنید، استعدادها و شایستگی‌هایش را به رخ بکشید و به او بگویید که در هر شرایطی پشتیبان و یاور او خواهید بود.

– مثبت اندیشی همراه با برخورد سازنده

گاهی قضاوت منفی در مورد جوان و نوجوان، مهم‌ترین عامل سقوط و پیشرفت او می‌شود. روان شناسان معتقدند ذهن جوان همانند باغچه‌ای است که در آن گل یا خار کاشته‌اید؛ لذا قضاوت مثبت، عامل اعتمادبه‌نفس، پیشرفت و خلّاقیت او می‌گردد. وقتی با نوجوان و جوان روبه‌رو می‌شوید، با او برخورد مثبت داشته باشید. از کلمه‌ها و عبارت‌های تشویق‌آمیز استفاده کنید و به دنبال نکات مثبت اوباشید، نه عیب‌جویی و ایراد گرفتن. منظور این است که رفتارهای مطلوب جوان را تحسین کنید و توانایی‌های او را مدّ نظر داشته باشید.
باید اجازه داد دیدار متربی با مربی، خوشایند باشد و یک خاطره مثبت ایجاد کند. آرامش‌بخش باشد نه اضطراب آفرین! لذا شایسته نیست در جست‌وجوی خطاها و نقاط ضعف جوان و نوجوان بود؛ بلکه موفّقیت ها، نقاط مثبت و توانایی و توانمندی‌های او را دید. این اعتماد و اندیشه درست نسبت به جوان، دل او را همراه می‌کند. اما بدون جلب اعتماد نمی‌توان در جوان نفوذ کرد، ازاین‌رو امام علی علیه السلام می‌فرماید: «دل‌های مردم وحشی است، پس هرکسی بتواند با آن‌ها الفت برقرار کند، به او روی خواهند آورد.» برای این کار باید به جوان شخصیت داد و از به کار بردن الفاظ تحقیرآمیز خودداری کرد تا او مربی را همراهی نماید.

– شوخی و مزاح

گر چه مزاح و شوخی در جای خود بسی پسندیده است؛ اما اگر با شرایط و آدابش توأم نباشد، پیامدهای نامطلوبی در پی خواهد داشت. شوخی به معنای بی‌ادبی، حرف‌های لغو و بیهوده، سخن بیجا و نیش‌دار نیست. آن خوشمزگی که باعث آبروریزی افراد یا فاش شدن اسرار دیگران شود گناه است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: به‌راستی من مزاح می‌کنم، ولی جز حق بر زبان نمی‌آورم.‌

باید شرایط روحی، سنی و موقعیت زمانی متربی رعایت شود. گاهی جوان، ازنظر روحی آمادگی شوخی ندارد؛ مانند شوخی با شخص بیمار یا در حال خواب و مطالعه. در این موارد نباید با او شوخی کرد. اگر این نکته رعایت نشود، شوخی نقش صحیح خود را از دست خواهد داد و به‌جای نشاط، جنگ و نزاع ایجاد خواهد شد. بسیاری از کینه‌ها و برخوردها ابتدا از یک شوخی بی‌جا سرچشمه گرفته و به‌تدریج به نقطه خطرناکی رسیده است. اندازه شوخی را باید رعایت کرد. همچون نمک غذا که اگر زیاد باشد، از شوری نمی‌توان آن طعام را خورد و اگر کم باشد غذا بی‌مزه می‌شود و تنها درصورتی‌که نمک آن اندازه باشد غذایی مطبوع و خوشمزه می‌شود.

اندازه نگهدار که اندازه نکوست                       هم لایق دشمن است و هم لایق دوست

سیره ائمه علیهم‌السلام همواره بر اساس خوشحال کردن و مزاح با مؤمنین بوده، اما همیشه توصیه می‌فرمودند که این شوخی‌ها همراه با چیزی نباشد که رضایت الهی در آن نیست.[۵]

یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که روزی حضرت به من فرمودند: مزاح و شوخی کردن شما با یکدیگر چگونه است؟ من در جواب عرض کردم که کم است. فرمودند: چرا با یکدیگر شوخی نمی‌کنید؟ پس همانا شوخی کردن از حسن خلق است و به‌ واسطه آن برادر مسلمانت را خوشحال می‌سازی. بعد امام صادق علیه‌السلام فرمودند که سیره پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله این‌گونه بود که شوخی می‌کرد و با این کارش می‌خواست دیگران را خوشحال سازد.[۶]

– مشورت و انعطاف‌پذیری

مشورت بدون انعطاف‌پذیری، ممکن نیست. جوان به‌حکم جوان بودن در معرض خطا و لغزش است. ازاین‌رو امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: نادانی جوان، غیرقابل ملامت و علم او اندک است.

مربی باید باتحمل و بردباری و انعطاف‌پذیری و مشورت، با جوانان بزرگوارانه برخورد کند و چون پدری دل سوز دست نوازش بر سر آنان بکشد و ارتباط عاطفی را بر ارتباط دستوری و خشک، مقدّم دارد، زیرا هرگز نمی‌توان باخشم و خشونت، با جوان مواجه شد و به او آموزه‌های دینی را آموزش داد، چون روح جوان بسیار آسیب‌پذیر است و در برابر برخورد قهرآمیز، واکنش نشان می‌دهد. ازاین‌رو باید مواظب بود در هنگام بیان مسائل دینی لطمه‌ای به شخصیت جوان وارد نشود. بهتر است در هنگام تعلیم مسائل دینی از جملاتی مانند «این سخن در شأن شما نیست» و «شأن شما بالاتر از این‌هاست»، «شما سرمایه‌های این مملکت هستید و جامعه و تاریخ به شما امید دارد» استفاده شود.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله در حدیثی به علی علیه‌السلام می‌فرمایند: هیچ پشتیبانی محکم‌تر از مشورت نیست.[۷]

پیامبر صلی‌الله علیه وآله با اینکه هیچ نیازی به مشورت نداشتند، امّا بااین‌حال، با مشورت و انعطاف‌پذیری در جای خود توانستند دین اسلام را توسعه دهند؛ که این کار به گفته استاد شهید مطهّری دو دلیل داشت: اول اینکه این اصل را پایه‌گذاری نکند که بعدها هر کس حاکم و رهبر شود، بگویند: او مافوق دیگران است و دیگر نیازی به مشورت ندارد؛ و ثانیاً اینکه با این کار پیامبر صلی الله علیه وآله به دیگران شخصیت و ارزش می‌داد.

– تواضع و فروتنی

برخی از انسان‌ها به‌گونه‌ای هستند که وقتی بخشی از دانشی را آموختند، خود را برتر از دیگران می‌بینند و خودبینی و غرور وجود آن‌ها را فرامی‌گیرد. اما ائمه معصومین علیهم‌السلام با آنکه علوم فراوانی داشتند، نسبت به تمام اقشار مردم تواضع نشان می‌دادند.

امام باقر علیه‌السلام که در علم و دانش شهره آفاق بود، در حلم و تواضع نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده بود.

امام سجاد علیه‌السلام ملاک حسب و مباهات به آن را تواضع و فروتنی می‌دانست. از سخنان آن حضرت است که: لا حَسَبَ لِقُرَ شِی وَ لا عَرَبِی اِلاّ بِتَواضُعٍ؛[۸] برای قرشی و عرب حسبی جز تواضع نیست… و می‌فرمود: اِنَّ فِی السَّماءِ مَلَکینِ مُوَکلَینِ بِالْعِبادِ فَمَنْ تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعاهُ وَ مَنْ تَکبَّرَ وَضَعاهُ؛[۹] همانا در آسمان دو فرشته موکل برای بندگان وجود دارد که هرکس برای خدا تواضع کند بالا می‌برند و آن را که تکبر کند، پایین آورند… و می‌فرمود: سَبَبُ الرَّفْعَهِ التَّواضُعُ؛[۱۰] تواضع وسیله بلند مقامی است…

وقتی مسافرت می‌کرد، خود را به هم‌سفران معرفی نمی‌کرد و کارهای آن‌ها را انجام می‌داد. در مسافرتی، مردی حضرت را شناخت و به همراهان گفت: «او را می‌شناسید! او علی بن الحسین علیهماالسلام است. آنان از امام عذرخواهی کردند و زمانی که سؤال شد: چرا با افراد نا آشنا مسافرت می‌کنید؟ فرمود: دریکی ازسفرها که کاروانیان مرا می‌شناختند، به خاطر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله محبت‌هایی کردند که سزاوارش نبودم؛ لذا تصمیم گرفتم با غریبه‌ها مسافرت کنم…[۱۱]» نوجوان و جوان به جهت شرایط سنی خاص و ویژگی‌های روحی این دوران حساسیت ویژه­ای نسبت به افرادی که شخصیتی برای خود قائل هستند دارند و نمی‌توانند ارتباط با مربی خود برقرار نمایند. عطش جوانان به مذهب در صورتی سیراب می‌شود که صداقت و تواضع را در همه امور مشاهده کنند، اما اگر با ناهمخوانی و تضاد در گفتار و عمل مذهبی روبه‌رو شوند، یا در اعتقاد خود سست می‌شوند و یا صدای خود را به اعتراض بلند می‌کنند.

[۱] . التهذیب، ج ۸، ص ۱۱۱٫

[۲]. بحارالأنوار، ج ۷۳، ص ۳٫

[۳]. بحارالأنوار، ج ۷۳، ص ۲٫

[۴]. کهف آیه ۶

 

  1. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۶۶
  2. ۷٫ مکارم الاخلاق، ص ۲۱٫

[۷]. وسائل الشیعه ج ۱۲، ص ۳٫

[۸]. بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۲۰

[۹]. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۲۲

[۱۰]. تحف العقول، ص ۲۰۸

[۱۱]. بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۴۹٫ش

دکمه بازگشت به بالا