رسالت انجمنهای اسلامی دانشآموزان –همان طور که از سالهای پیش توسط نمایندۀ مقام معظم رهبری در اتحادیه ترسیم شد- نخبهشناسی و نخبهپروری است؛ رسالتی تربیتی که تکلیف تمامی لایههای مجموعه را به سمت شناسایی نخبگان دانشآموزی و تربیت و رشد آنان معطوف میکند. برای تحقق این امر، نقشه و منظومهای میبایست ترسیم میشد که با همت دوستان عزیزِ مرکز تبلیغی آیندهسازان، این مهم تا حدود زیادی انجام گرفت (البته جا دارد بازههای زمانی مشخصی، جهت سنجش و بازخوانی و احیاناً بازطراحی و بهروزرسانی مشخص شود).
در مرحلۀ بعد، نیازمند سنجش پویایی و ظرفیت ساختارها و لایههای مختلف تشکیلات بودیم. این امر نیز با طراحی مدل قرارگاهی، تا حدودی انجام پذیرفت (البته جای نقد و بررسی بیشتری است که پویایی مدنظر، در مدل قرارگاهی انجام پذیرفته یا خیر؟ و اگر خیر، دلیل آن ضعف ساختار است یا ضعف اجرا؟).
در مرحلۀ آخر نیز، نیازمند اثربخشی و تطبیق برنامههای محوری و کلان مجموعه همچون هیئت، همکلاسی آسمانی، خیمههای معرفت، مدرسۀ انقلاب، جشنوارۀ مداد کمرنگ و…، با نقشۀ کلان و منظومۀ ترسیم شده، هستیم که میبایست ساختار و شیوهها و مدل اجرای برنامهها، بازطراحی و بهروزرسانی گردد.
آنچه مورد انتقاد نگارنده است، بررسی مرحلۀ اخیر است. آنچه ما در اتحادیه به آن افتخار میکردیم، ساختار پایین به بالا یا صف به ستاد بود. یعنی آنچه وجه تمایز انجمنهای اسلامی از سایر تشکیلات دانشآموزی قرار میگرفت، نقشآفرینی دانشآموز در تمامی مراحل برنامهریزی و برنامهسازی بود که این امر، موجب هویتبخشی به دانشآموز و رشد شخصیتی او در ابعاد مختلف و بروز خلاقیتها و نوآوریها و ایدهپردازیها بود؛ اما متأسفانه با افزایش حجم برنامههای بالا به پایین (البته ناهماهنگ و گاهی در بازههای زمانی منتهی به مناسبت خاص و بدون لحاظ زمان ارائه به استان و شهرستان و انجمن مدرسه) و سلسلهوار، فرصت فکر و برنامهریزی و خلاقیت و ایدهپردازی از اتحادیههای استانی و شهرستانی گرفته شده است، چه رسد به قرارگاههای استانی، عملیات شهری، منطقهای و انجمنهای اسلامی مدارس.
انجمن اسلامی مدارس، غالباً نسبت به آنچه از اتحادیه برای آنها ترسیم میشود، منفعل هستند. این امر پویایی و نقش فعال انجمنها را خنثی و جهتگیری مجموعه را به سمت «برنامهمحوری» سوق خواهد داد و شناسایی و تربیت نیروی نخبه را -که رسالت اصلی انجمنها است- به امری حاشیهای تبدیل مینماید.
لازم است متناسب با رسالت اصلی انجمنهای اسلامی، سیاستهای اتحادیه مورد بازنگری جدی قرار گیرد تا بیش از این، شاهد هدر رفتن پتانسیلهای مجموعه نباشیم و نقش اتحادیه را بیش از آنکه طراحی برنامه و برنامهسازی تعریف کنیم، به همان جایگاه سیاستگذاری برگردانیم و برنامهسازی را برعهدۀ قرارگاههای ملی، استانی، عملیات شهری، منطقهای و در اصل به انجمنهای اسلامی مدارس واگذار نماییم. این امر البته نیازمند بازنگری و اهتمام جدی در تغییر اساسی در سیاستها است.
به عنوان نمونه و پیشنهاد برای شروع این تغییر، لازم است ساختاری پویاتر در انجمنهای اسلامی مدارس تشکیل گردد. به عنوان مثال، تشکیل کارگروهها یا انجمنهای تخصصی مدرسهای، متناسب با ظرفیتهای هر مدرسه (همچون کارگروه رسانه، ورزش، هنری، ادبی و…) و متناظر آن، تشکیل همین کارگروهها در سطح شهرستان و استان میتواند شروعی برای تخصصی شدن و فعال نمودن گروههای دانشآموزی گردد.
اما آنچه اصل است، شروع این تغییر در سیاستهای شورای مرکزی و دفتر مرکزی و اتحادیهها است، که إنشاءالله جهت حرکت بیش از پیش به سوی رسالتهای تربیتی مجموعه، پیشرود و اصل «تربیتمحوری» جایگزین «برنامهمحوری» شود. هرچند شاید توجیهاتی در زمینۀ تربیتی بودن رویکرد فعلی و برنامههای فعلی وجود داشته باشد.