تشکل خطرناک
در طول سالهای مشروطه و بعد از آن، اندیشۀ تشکل و حزب در فرهنگ سیاسی ایران پدید آمد. در این دوره چهرههای مذهبی نیز برای مقابله با بیدینیهایی که در جامعه وجود داشت، به کار تشکیلاتی روی آوردند. از میان تشکلهایی که در این دوره شکل گرفت، میتوان به «نهضت خداپرستان سوسیالیست» اشاره کرد که در سال ۱۳۲۲ توسط عدهای از جوانان مذهبی که تمایل خردگرایی غربی، تجدد و سوسیالیسم داشتند، تأسیس شد. این تشکل بر اساس تفکرات محمد نخشب (۱۳۰۲-۱۳۵۵) شکل گرفت. «وی نخستین ایرانی بود که برای تلفیق شیعه با سوسیالیسم اروپایی، کوشش کرد.»(۱) این نهضت با تلفیقی از اندیشههای اسلامی با اندیشههای چپ، به دنبال جذب جوانان کشور بود و سعی داشت تا علاوه بر حفظ ایدئولوژی اسلامی، در مباحث نظام اقتصادی و عدالت اجتماعی وارد شود. از دیگر ویژگیهای این گروه، میتوان به مخفیکاری و پنهانکاریهای آن اشاره کرد که باعث شده بود تا از سطح توده مردم خارج شده و بیشتر به عنوان تشکلی نخبهگرا شناخته شود. آنچه باعث اهمیت این تشکل و توجه بیشتر به آن میشود، تأثیر فکری آنها در جامعه بود. بعد از تشکیل این حزب، سوسیالیسم که گاهی با عدالت اجتماعی تطبیق داده میشد، به عنوان یکی از مؤلفههای مهم در تفکر دینی غیر حوزوی، در این دوره درآمد. شورایی یازده نفره، هسته مرکزی این تشکل را برعهده داشت که توسط دیگر اعضا، انتخاب میشدند و بعد از این هسته، هیئت اجرایی، مالی و… قرار داشت.
این تشکل علاوه بر انتشار کتابها و جزوههایی که توسط محمد نخشب نوشته میشد، به انتشار مجلهای تحت عنوان «برای ترقی ایران» نیز همت گمارد. از دیگر فعالیتهای این تشکل، عضوگیری آنها در مدارس و برگزاری جلسههای آموزشی در سال ۱۳۲۵ به بعد بود.
این حزبِ تأثیرگذار، به علت زیربار نرفتن نخشب در مقابل نظرات شورای مرکزی، دچار اختلاف و انشعاب شد که بخشی از آن تا کودتای ۲۸ مرداد، به فعالیت خود ادامه داد و بعد از آن منحل شد. بخش دیگر این تشکل به رهبری نخشب و حسین راضی، با همان عنوان نهضت خداپرستان سوسیالیست، به فعالیت خود ادامه داد و کمی بعد با حزب ایران که گرایشهای ملی-سوسیالیستی داشت، ادغام شد. مدتی بعد نیز به دلیل بی اعتمادی افراد این دو حزب به یکدیگر و اختلاف در مبانی فکری، این اتحاد شکست خورد.
نخشب متفکر این تشکل، مدتی نیز توسط رژیم دستگیر شد و پس از آزادی، به امریکا رفت. در این دوره وی به عنوان یکی از رهبران «نهضت آزادی» در امریکا به شمار میرفت که تفکرات مذهبی-سوسیالیستی خود را حفظ کرده بود و در مقابل «جبهه ملی» -که لائیک بودند- ایستادگی میکرد. شواهد دلالت بر آن دارد که نخشب در اواخر عمر خود، به رژیم تمایل داشته و دستکم هیچ اعتراضی به فعالیتهای رژیم نمیکرده است.
از شخصیتهای معروف این تشکل، میتوان به دکتر ابراهیم یزدی و دکتر کاظم سامی اشاره کرد.(۲)
پینوشتها:
(۱) آبراهامیان، یرواند: «ایران بین دو انقلاب»، نشر نی، تهران، ص ۴۲۵٫
(۲) ر.ک. جعفریان، رسول: «جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران»، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، تهران، ۱۳۸۱، صص ۸۸-۹۳٫