نکتههایی پیرامون نسبت خانواده و تشکل
اشاره:
نویسنده معتقد است: «جوانِ جامعهی پیچیدهی امروز، نمیتواند و نباید تکبُعدی رشد کند و رشد همهجانبه، مستلزم پاسخ به نیازهای متنوع جوان است که در کانون گرم خانواده و نهاد مقدس مدرسه به تمامی تأمین نخواهد شد.»
این مقاله، با گفتاری مختصر اما گویا، در صدد اثبات ضرورت حضور جوانان و نوجوانان در گروهها و تشکلهای اجتماعی است.
جملهها را یک به یک بخوان، تأمل کن و در صورت تأیید به سراغ جملهی بعدی برو. هر جملهای را که به آن اشکال داشتی، بنویس، ولی اگر به آخرین جمله رسیدی، آن را عمل کن و به من خبر بده!
¡ خانواده یک گروه خویشاوندی است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی دیگر، مسئولیت اصلی را بر عهده دارد.[۱]
¡ مثل خانواده به اجتماع، مثل سلول است به… . اگرچه خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است، اما اگر نباشد، جامعه هم نخواهد بود.
¡ فرزندان، حاصل عمر یک خانواده محسوب میشوند و میوههای درخت زندگیاند.
¡ از کودک و نوجوان تا جوان و بزرگسال، همه نیازهای متنوع و متفاوتی دارند.
¡ برخی از نیازها در خانواده، برخی در مدرسه و برخی در جامعه تأمین خواهد شد.
¡ آیا خانوادهها در جوامع صنعتی و در کلانشهرها به نیازهای فرزندان خود پاسخ میدهند؟
¡ خانواده در مرحلهی اول مسئول فرزندان، به لحاظ جسمانی و اقتصادی است. زیرا آنها قادر نیستند وظیفهی خود را نسبت به خود، به تنهایی انجام دهند.[۲]
¡ در طول تاریخ حیات بشری، خانواده نخستین مؤسسه برای اجتماعی کردن جوانان و نوجوانان بوده، زیرا تنها گروهی است که برای مدت نسبتاً قابل توجه، با فرزند تماس مستمر دارد.[۳]
¡ خانواده در شکلگیری وجههی نظرها، ارزشها و باورداشتهای کودک نقش اصلی را بر عهده دارد و بر نوع روابطی که فرد با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر دارد، تأثیر میگذارد.[۴]
¡ در جوامع غیر صنعتی، خانواده به لحاظ اقتصادی، هم واحد تولیدی است و هم مصرفی؛ اما در جوامع صنعتی، خانواده فقط واحد مصرف کنندهی تولیدات اقتصادی است و نه تولید کنندهی آنها.[۵]
¡ در جامعهی شهری و صنعتی، خانواده بسیاری از کارکردهای خود را به دیگر نهادهای اجتماعی واگذار کرده است.[۶]
¡ نقش فرهنگی خانواده را نیز دولت، مذهب، آموزش و پرورش، از طریق نهادهای تربیتی به عهده گرفته است؛ بهخصوص آموزههای مذهبی که در گذشته عمدتاً در دست خانواده بود و اکنون بر عهدهی نهادهای رسمی مذهبی گذاشته شده است.[۷]
¡ ساختار خانواده، امروز با کاهش حجم خانواده و تغییر نگاه به فرزند تغییر یافته است. فرزندان در جامعهی شهری و صنعتی کمککار خانواده نیستند، بلکه سربار اقتصادی محسوب میشوند.[۸]
¡ امروزه اکثر پدران نقش تربیتی خود را بسیار کمرنگ و نهایتاً در حد تفریح هفتگی و مسافرت سالیانه محدود کردهاند. (البته اگر نصیحتها و سرکوفتهای پدرانه را نادیده بگیریم.)
¡ مادران بیشتر به وضعیت آموزش و تغذیه تأکید دارند و البته، در صورت بروز اختلالات شخصیتی، به مشاور هم مراجعه میکنند.
¡ مدرسه اگرچه نهاد تعلیم و تربیت است، اما نه تنها کارکرد آموزشی آن بر کارکردهای تربیتی اولویت پیدا کرده، بلکه آموزش نیز گرفتار آسیبهای متعدد و متنوع شده است.
¡ کارکرد تربیتی مدرسه هم بهصورت سطحی در نظم و سکوت و آداب تشریفاتی و مراسمهای خاص خلاصه شده است و در بخشی از فعالیتها برای تعداد کمی از بچههای علاقهمند به امور هنری نیز پرداخته میشود.
¡ اینک این جامعه و این هم فرزندانی که از یک پایگاه اجتماعی ـ تربیتی مسئول بیبهرهاند و از دوستان خود درس زندگی میآموزند.
¡ اما تشکل و آن هم تشکل فرهنگی چیست و چه کارکردی دارد؟ این دو با هم چه نسبتی دارند؟
¡ سرزمین ما ایران، پر است از تشکلهای فرهنگی شامل کانونها، انجمنها، پایگاهها، جلسات و مجامع فرهنگی و مذهبی که هر یک بهنوعی مشغول فعالیتاند.
¡ منظور از یک تشکل فرهنگی، گروهی از جوانان و نوجوانان هستند که با همراهی و هدایت یک یا چند جوانیاور، اهداف مشترکی را که ضرورتاً در مسیر اهداف فرهنگی نظام جمهوری اسلامی است، از طریق طرح در برنامههای فرهنگی بهصورت داوطلبانه پیگیری و با کسب مجوز از یک سازمان رسمی و حفظ استقلال نسبی، فعالیت میکنند.
¡ کارکرد یک تشکل را میتوان در پنج بخش خلاصه کرد که عبارتند از: ۱٫ تأثیرات شخصیتی؛ ۲٫ تأثیرات اجتماعی؛ ۳٫ تأثیرات مدیریتی؛ ۴٫ تأثیرات مهارتی؛ ۵٫ تأثیرات معرفتی.
¡ یک تشکل فرهنگی به جهت ایجاد جو صمیمی و فرصت فعالیتهای داوطلبانه و بروز خلاقیت و یادگیری مهارتها، و بهویژه به جهت رهبری و هدایتهای یک جوانیاور، موجب افزایش اعتماد به نفس جوانان میشود.
¡ اعضای جوان و نوجوان در یک تشکل فرهنگی؛ انعطافپذیری، نقدپذیری، اطاعت پذیری و روحیهی تلاش و پشتکار و نشاط و شادابی را میآموزند.
¡ اجتماعی شدن، گسترش ارتباطات، مهارت گفتوگو و بحث و تبادل نظر در یک تشکل فرهنگی بهسرعت فرا گرفته میشوند.
¡ رفتار جمعی، آشنایی با ارزشها و هنجارهای گروهی، انتقال تجربیات، رعایت حقوق دیگران و انجام تکالیف اجتماعی و مسئولیتپذیری در قبال دیگران، تقریباً در تمامی تشکلهای فرهنگی فعال رشد فزاینده دارد.
¡ چون تشکل مانند یک جامعهی کوچک ولی واقعی عمل میکند، تجربهی مدیریت امور فرهنگی بهصورت داوطلبانه در اختیار افراد گذاشته میشود؛ از مسئولیت کتابخانه و گروه سرود تا گروه مکبران و جلسهی قرآن و برگزاری همایشها و مراسمها و اردوها و… همه فرصتهای زیبایی است که در اختیار جوانان قرار میگیرد و در هیچ آموزش و دانشگاهی این فرصت به کسی تفویض نمیشود؛ چه رسد به این که رایگان باشد.
¡ برنامهریزی، تیمبندی، کنترل و نظارت و سازماندهی و رهبری، در مدیریت تشکلهای فرهنگی موج میزند و هر جوانی تحت نظارت مدیر عالی و جوانیاوران میتواند هر چه انرژی و استعداد بالقوه دارد، همه را به بهترین نحو آزاد سازد و بالفعل کند.
¡ از مهارت گفتوگو و نقد و بررسی که بگذریم، حداقل هر جوان در تشکل پنج مهارت را به سادگی میآموزد: ۱٫ مهارت ارتباطی؛ ۲٫ مهارت تصمیمگیری؛ ۳٫ مهارت خودآگاهی؛ ۴٫ مهارت حل مسأله؛ ۵٫ مهارت کارگروهی.
¡ تشکل فرهنگی، مهد گذران اوقات فراغت است. لذا جوان و نوجوان تشکل میتواند با انواع هنرهای مورد علاقه (مانند خطاطی، نقاشی، نویسندگی، قصهگویی، نقد فیلم، عکاسی، تئاتر، سرود و…) و انواع ورزشهای گروهی و فردی (مانند شنا، کوهنوردی، پینگپنگ، ورزشهای رزمی و دفاع شخصی، فوتبال، والیبال و…) آشنا شود.
¡ در تشکل فرهنگی، به جهت برنامههای مذهبی و اعتقادی، باورها و ارزشها و احکام دین و قرآن مجید آموزش داده میشود و هر جوان و نوجوان میتواند با دین خود (اسلام) بیشتر آشنا شود.
¡ در تشکلها در طول سالیان موضوعاتی همچون انس با طبیعت، سیر و سفر، جهاد و شهادت، آیین دوستی، دشمنشناسی، امر به معروف و نهی از منکر، عفاف و پاکدامنی، آزادی و آزادیخواهی، ولایت و رهبری، بینش سیاسی، تألیف قلوب، آداب معاشرت، الگوها و اسوهها، رشد و خودسازی، انس با قرآن و… کم و بیش مطرح میشود و مورد بحث قرار میگیرد.
¡ بالاخره کدام خانواده و کدام مدرسه و کدام دانشگاه را میتوان یافت که این گونه، هوشمندانه به نیازهای واقعی جوان و نوجوان ایرانی پاسخ مثبت میدهد؟!
¡ خانواده، نه تنها بایستی به تشکل فرهنگی نگرش مثبت و مکمل داشته باشد، و نه تنها باید جوان و نوجوان خود را برای همکاری با تشکلها تشویق و حمایت نماید بلکه میبایست در تعامل سازنده و تقویتکننده با تشکل فرهنگی همکاری کند.
¡ البته وظیفهی خانواده، بهویژه پدر است که نسبت به سلامت تشکلهای فرهنگی اطمینان کافی کسب نموده و بدین منظور جوانیاوران و اعضای فعال آن تشکل را شناسایی نماید و در صورت تأیید با آنها هم کاری داشته باشد.
¡ آیا واقعاً خانوادههای ایرانی، بهویژه در شهرهای بزرگ، چنین نگاهی به تشکلهای فرهنگی دارند؟! و آیا خود تشکلها میدانند چه خدمت بزرگی برای جوانان و نوجوانان این مرز و بوم انجام میدهند؟
¡ آیا جوانی را که در آینده باید تشکلساز، فرهنگ ساز و تمدنساز باشد، میتوان صرفاً در مسیر آموزش علوم محدود و منحصر قرار داد و موفقیت را فقط در قبولی کنکور ترسیم کرد؟
¡ چه بسیار جوانان تشکلی که با رتبههای یک رقمی و دو رقمی، سکوهای افتخار علمی را هم در کنار دیگر افتخارات کسب کردهاند. جوان جامعهی پیچیدهی امروز، نمیتواند و نباید تکبعدی رشد کند و رشد همهجانبه مستلزم پاسخ به نیازهای متنوع جوان است که در کانون گرم خانواده و نهاد مقدس مدرسه به تمامی تأمین نخواهد شد.
¡ کلام آخر آن که چگونه میتوان تشکلهای فرهنگی را تقویت کرد؟ آیا غیر از جوان و جوانیاور، کسی میتواند بنیاد تشکلها را تقویت کند و آیا غیر از جوان و نوجوان فردی میتواند جایگزین یک جوان یاور شود؟ این چرخه تنها به دست توانای جوانان و بصیرت فرهنگی خانوادهها ادامه مییابد.
پینوشت:
[۲] . همان، ص ۱۸۰٫
[۳] . همان.
[۴] . همان.
[۵] . همان، ص ۱۸۱٫
[۶] . همان.
[۷] . همان.
[۸] . همان، ص۱۸۳٫