از خودی تا غیرخودی

سید صمد موسوی

اشاره:

در مسیر انقلاب اسلامی، همواره شاهد گروه‌بندی‌ها و جناح‌بندی‌های متفاوتی بوده‌ایم؛ به گونه‌ای که در بسیاری از مواقع، دشمن با هزینه‌های فراوان سعی در تشدید این اختلافات بین آنها می‌کرد تا با استفاده از صف‌بندی‌های موجود،  بتواند بین نیروهای اصیل انقلابی اختلاف ایجاد کرده و برای رسیدن به اهداف شوم خود، مسیر را هموار کند. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب که همانند امام (ره) و همچون سال‌های گذشته، اهتمام جدی‌ای برای حفظ مرزهای اعتقادی – سیاسی میان نیروهای خودی با غیرخودی داشته و بر رعایت این مرزبندی تأکید کرده‌اند، ایده‌ای را مطرح فرمودند که مطرح شدن آن، بازتاب‌ها و واکنش‌های فراوان به دنبال داشت و موج فرهنگی‌ای آفرید و خط بطلانی بر تمام تلاش­های دشمنان کشید. «خودی» در تعریف مقام معظم رهبری آن است که دلش برای اسلام می‏تپد؛ دلش برای انقلاب می‏تپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی – نه ادّعایی – احترام قائل است.[۱]

واژه شناسی

«خودی‏» در لغت، معادل «آشنا» و «غیرخودی‏» نیز معادل «غریبه‏»، «بیگانه‏» و «ناآشنا» است. در اصطلاح نیز برای تعریف افراد و گروه‏ها به «خودی‏» و «غیرخودی‏»، ملاکی غیر از «آشنا» و «ناآشنا» بودن دخیل است. همین موضوع از سویی، موجب گردیده تا بسیاری از «آشنایان‏» به دلیل دارا نبودن آن ممیّزه‏ها، شایستگی اتصاف به «خودی‏» را از دست‏ بدهند و در صف «غیرخودی‏ها» قرار گیرند. از سوی دیگر، سبب گشته است تا بسیاری از «نا آشنایان‏» به لحاظ برخورداری از آن‏شاخص‏ها، از زمره «غیرخودی‏ها» خارج و در شمار «خودی‏ها» درآیند.[۲]

برای کلمه «خودی» تعاریف مختلفی ارائه شده است:

  1. برخی همه انسان‌ها را خودی می‌دانند.
  2. برخی هر کسی ایرانی باشد را خودی می‌شمرند.
  3. برخی هر کس که قانون اساسی را بپذیرد، خودی می‌دانند.
  4. برخی گفته‌اند هر مسلمانی خودی است.
  5. بعضی‌ها هر کسی که شیعه است را در دایره خودی‌ها می‌آورند.

اما مناسبت‏ترین تعریف این است که خودی کسی است که به اسلام اصیل، ولایت فقیه، اندیشه‏های امام خمینی(ره)، رهبری نظام و تبرّی و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، التزام قلبی و عملی داشته باشد. بنابراین تعریف، کسی که هر یک از شرایط یاد شده را نداشته باشد، غیر خودی است.

مقام معظم رهبری غیر خودی‌ها را این‌گونه تعریف می‌کنند: «غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه می‏گیرد؛ دلش برای بیگانه می‏تپد؛ دلش برای برگشتن آمریکا می‏تپد؛ غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با آمریکا بود. به امام اهانت می‏کرد؛ اما برای آمریکا اظهار علاقه می‏نمود. کسی به امام اهانت می‏کرد، ناراحت نمی‏شد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت می‏کرد، ناراحت می‏شد؛ اینها غریبه‏اند. اسمشان چیست؟ هرچه باشد.»[۳]

نباید محدوده خودی را آن قدر گسترده و وسیع بگیریم که دشمنان در دایره خودی‏ها قرار گیرند و نباید دایره آن را آن قدر تنگ کنیم که خودهای ضعیف را از آن خارج کنیم.[۴]

برخورداری اشخاص و گروه‏ها از ایمانی درست و اتخاذ شیوه‏ای مناسب با آرمان‏های وحیانی که همراه با ولایت‏مداری باشد، سبب «خودی‏» بودن آنان و به وجود آمدن مرزی بین آنان با کسانی خواهد شد که در زمره «غیرخودی‏ها» قرار دارند. در این‏باره، خدای متعال به صورت استفهام انکاری می‏فرماید: «آیا کسانی را که به اسلام گرویده و کارهای شایسته کرده‏اند، چون مفسدان در زمین می‏گردانیم یا پرهیزگاران را چون پلیدان قرار می‏دهیم؟»[۵]. بر این اساس، آنچه سبب می‏شود تا انسان‏ها به «خودی‏» و «غیرخودی‏» تقسیم گردند، مسائلی از قبیل نژاد، ملیت و آب و خاک نمی‏باشد، بلکه دین‏مداری همراه با ولایت‏پذیری در شکل صحیح آن، ملاک خودی و فقدان این ملاک، نشانه غیرخودی است.[۶]

ریشه خودی و غیر خودی در اسلام

زمانی که رهبر انقلاب این دسته‌بندی را مطرح فرمودند، برخی بهانه­جویی کرده و ادعا می‌کردند که این مسأله دینی نیست و صرفاً تقسیم‌بندی سیاسی است؛ اما با مراجعه به منابع اصیل اسلامی خلاف ادعاهای اینان را در خواهیم یافت؛ چرا که بحث خودی و غیرخودی، ریشه در عقل و شرع دارد و بر قرآن، روایات، عقل، سیره عقلا و فطرت متکی است.

خودی و غیر خودی در قرآن

در قرآن کریم، آیات فراوانی وارد شده که پیامبران و طرف­داران آنها را از مخالفان جدا کرده و مرز مشخص میان آنان قرار داده است. قرآن کریم می‏فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ لا یَاْلُونَکُمْ خَبالاً»[۷]؛ ای کسانی که ایمان آورده­اید! از غیر خود، کسی را به دوستی نگیرید که آنها از هر گونه شر و فسادی درباره شما کوتاهی نمی‏کنند. همچنین می‏فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[۸]؛ محمد (صلّی الله علیه و آله) فرستاده خدا است و کسانی که با او می‏باشند، بر کافران سخت دل و با یکدیگر مهربانند».

از این آیات می‌توان از استفاده کرد که اعتقاد به خودی و غیر خودی از ضروریات مسلم همه ادیان است.

خودی و غیر خودی در روایات

در سنت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و ائمه معصومین‏ علیهم السلام نیز این تقسیم‌بندی وجود دارد. پیامبر صلّی الله علیه و آله و یارانش، خودی و سران مشرکان و کفار و پیروان آنها غیر خودی محسوب می­شدند. در دوران اهل بیت علیهم السلام نیز مرز بین خودی و غیرخودی به جدی‌ترین شکل وجود داشت. زندان‌ها، تبعیدها، آوارگی‌ها، اسارت‏ها و شهادت‏ها گویای مرز خودی و غیرخودی بود. در کربلا خط اصیل خودی و غیرخودی مشخص شد و مظهر تمام عیار مرز خودی و غیرخودی شیعیان با مسلمانان دیگر بود.

در زمان ائمه علیهم السلام شیعیان از خودی و غیرخودی با کلمه «نحن» و «هؤلاء» نام می‏بردند. در زیارت جامعه کبیره نیز مضامین فراوانی از قبیل «فمعکم معکم لا مع غیرکم» وجود دارد که تقسیم خودی و غیرخودی از آنها استفاده می‏شود.

امام سجاد علیه السلام فرمود: «مَن رَغِبَ عَنّا لَیسَ مِنّا وَ مَن لَم یَکُن مَعَنا فَلَیسَ مِنَ الاِسلامِ فی شَیءٍ»[۹]؛ کسی که از ما روی گردان باشد، از ما نیست و کسی که با ما نباشد، بهره­ای از اسلام ندارد.

تاکید عقل بر مرزبندی

عقل همواره به جدایی سره از ناسره، دوست از دشمن، حق از باطل و صالح از ناصالح حکم می‏کند. از دیدگاه عقل، دفع ضرر محتمل واجب است و مخلوط شدن دوست و دشمن، می‏تواند خطرناک باشد و موجودیت دوستان را به شدت تهدید کند. از این رو، عقل حکم می‏کند که دوستان خود را از دشمنان و وابستگان آنها جدا کنیم تا بتوانیم منافع و مصالح خود را حفظ کرده، خویشتن را از ضربه‏های دشمن در امان داریم.[۱۰]

شاخصه­های جبهه خودی

اگر بخواهیم با توجه به تعریف مطرح شده مقام معظم رهبری مبانی جبهه خودی را برشماریم، باید گفت این تفکر بر شش اصل بنا شده است  و هر کس این اصول را قبول داشته و از آنها تبعیت کند، جزء این جبهه خواهد بود؛ حال در هر جایگاه و مسئولیتی که باشد.  با این اوصاف، شاخصه تفکر خودی­ها عبارتند از:

۱- التزام عملی به اسلام:  التزام عملی به اسلام و آموزه‌های آن از مهم­ترین و  اصلی‌ترین شاخصه­های جریان خودی می­باشد؛ بنابر تأکید رهبر انقلاب «…همه کسانی که در صحنه سیاسی کشور حضور دارند، به ارزش‌ها و پایه‌های اساسی این انقلاب اعتماد کنند. بدانید آن چیزی که می‌تواند این کشور را نجات بدهد، همان چیزهایی است که همه در اسلام مندرج است و اسلام است که می‌تواند…».[۱۱]

به اعتقاد مقام معظم رهبری «نظام اسلامی به ایمان این خیل عظیم مردم متکی است. ممکن است از لحاظ سیاسی، یک عده از مردم به یک جناح، یک عده هم به یک جناح دیگر معتقد باشند، اما به اسلام معتقدند. خیال نکنند آن روزی که آن جناح در انتخابات برنده می‌شود، طور دیگری است! نه؛ اینها مذاق‌ها و مسلک‌های سیاسی و تشخیص‌های سیاسی است. اعتقاد به اسلام متعلق به این مردم است. مردم آن کسی را انتخاب می‌کنند… که معتقدند براساس ارزش‌های اسلامی می‌خواهد این مملکت را از فقر و تبعیض و بی‌عدالتی و بقیه ضعف‌هایی که دارد، نجات بدهد. مردم دنبال اسلامند.»[۱۲]

۲- پیروی از خط امام: پیروی از خط امام، یکی از محورهای مهم و خط فاصل دو جبهه و غیر خودی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «آنچه که امروز متن جامعه ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان می‌دانیم، همان چیزی است که با انگشت اشاره امام در مقابل ما باز شد و قدم در آن گذاشتیم… و در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد… خط جمهوری اسلامی این است. غیر از این، ما راهی نداریم؛ غیر از این ما راه نجاتی نمی‌شناسیم؛ غیر از این، هیچ تکلیف شرعی بر دوش خودمان احساس نمی‌کنیم. تکلیف شرعی ما این است.»[۱۳]

۳- عمل به قانون:  قانون‌گرایی و التزام به قانون اساسی که بسیار مستحکم و مترّقی است، خط جدایی بین جریان خودی با غیرخودی است. به تعبیر مقام مظم رهبری «قانون اساسی ما یک قانون مترّقی، بسیار مستحکم و بسیار هوشمندانه نوشته شده است. براساس این قانون، همه چیز در جای خود قرار دارد و قرار گرفته است. توصیه من به همه… رعایت قانون است. اگر ما قانون را رعایت بکنیم، دشمن نمی‌تواند به طمع‌ورزی خود ادامه دهد.»[۱۴]

۴- دشمن شناسی: یکی از مسائل بسیار مهم که بارها از سوی رهبر انقلاب مورد تأکید قرار گرفته، بحث «دشمن‌شناسی» است. معظم له با تعریف شاخصه‌های دشمن خاطر نشان می‌کنند «… دشمن کیست؟ هر کسی که با حاکمیت نظام مستقل مردمی دینی مخالف است، دشمن است. طمع ورزان، غارتگران، سودجویان، زراندوزان، زورگویان، وابستگان، مایلین به فساد و کسانی که از حاکمیت فرهنگ دینی زیان شخصی ببینند، دشمن‌اند.»[۱۵] و با توجه به خطر نفوذ دشمن در بدنه نظام و تلاش آنان جهت استحاله نظام و انقلاب، دشمن‌شناسی را یکی از ضروری­ترین  تلاش­های جریان خودی اعلام و می­فرمایند: «… آنچه که امروز بر دوش همه مردم است … این است که تشخیص بدهند و بدانند که این نظام اسلامی، هم­چنان از آغاز ولایت خود با سرسخت‌ترین و وحشی‌ترین دشمنان مواجه بود. در ادامه کار هم با همان دشمنان روبه‌روست. مسئولان کشور… هیچ حرف و عملی از آن‌ها صادر نشود که گرایش به این دشمن قدّار را نشان بدهد. هشیار باشند… دشمن بیدار است، شما هم باید بیدار باشید!»[۱۶]

ایشان هشیاری در برابر دشمنان را از شاخصه‌های نیروهای خودی و معتقد به نظام و انقلاب دانسته و می‌فرمایند: «امروز اگرچه ما همه مردم را به دقت و هوشیاری در مقابل توطئه‌های پیچیده‌ دشمن توصیه می‌کنیم، اما آن کسانی را که با مسئولیت‌های گوناگون سر و کار دارند بیشتر توصیه می‌کنیم؛ چون امروز دشمن با ملاحظه شوکت و اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی، آهنگ حملات خود را نسبت به این نظام، پرشتاب و تندتر کرده است… دشمن هنوز توطئه می‌کند و تا مدت‌ها توطئه خواهد کرد. ما باید بیدار باشیم و همچنان که دشمن روش‌های دشمنی خود را تغییر می‌دهد، هوشیاری‌های خودمان را زیاد کنیم.»[۱۷]

۵– تهدید شناسی: یکی دیگر از شاخصه‌های جریان خودی در دیدگاه مقام معظم رهبری «تهدید شناسی» می باشد. جریان خودی باید همان‌گونه که دشمن را می­شناسد و به وجود آن باور پیدا کرده، تهدید‌ها را هم بشناسد و جهت خنثی‌سازی این تهدیدها تمام تلاش خود را به کار گیرد. رهبر انقلاب در این مورد می‌فرمایند: «تهدیدهایی هم هست؛ این تهدیدها را باید شناخت. اینکه من اصرار دارم در همه گفته‌ها و اظهارات، چه در خطاب به نسل جوان، چه در خطاب به عموم ملت، تهدیدهای متوجه به کشور و ملت و به خصوص نسل جوان را تذکر بدهم، به این خاطر است که اهمیت این تهدیدها خیلی زیاد است … به سهم خودتان در مقابله با این تهدیدها کوشا باشید!»[۱۸] ایشان با تبیین این موضوع که تهدیدهای آینده ما عبارت از تهدیدهای خارجی و داخلی می‌باشند، در بیان مؤلفه‌ها و مفاهیم تهدید در نظام جمهوری اسلامی خاطرنشان می‌کنند: «هر چیزی که به سلامت و ایمان و عزم و نشاط لطمه بزند و کار و کوشش و تحصیل جوانان را معوّق بگذارد، تهدید است. سرگرم شدن به مناقشات اجتماعی بیهوده، تهدید است؛ درگیری‌های داخلی تهدید است؛ بی‌اعتمادی به نظام و مسئولان تهدید است؛ البته غفلت مسئولان هم تهدید است؛ برنامه‌ریزی دشمن بیرونی هم تهدید است. یک ملت بیدار، یک ملت آگاه، یک ملت زنده، یک ملت جوان، یک ملت انقلابی مثل ملت ما، باید همه این تهدیدها را از سر راه خودش بردارد. »[۱۹]

۶- تعیین مرزهای دوستی و دشمنی: یکی دیگر از شاخصه­های این جریان، تعیین مرزهای دوستی و دشمنی و حبّ و بغض الهی با دوستان و دشمنان است؛ چنان­که می­فرمایند: «گاهی اتفاق افتاده که رادیوهای بیگانه به مناسبتی از مسئولان بلند پایه‌ کشور و مدیران سطح بالا، از شخص‌شان، از مجموعه‌شان، از جناح‌شان، از حزب‌شان، تمجید و تعریف و طرفداری کرده‌اند؛ من به آنها گفته‌ام که شما کاری کنید که با آنها اشتباه نشوید؛ یعنی فاصله خودتان را با آنها صریحاً روشن کنید. اگر این کار انجام بگیرد، آنها به هدف خود نمی‌رسند و توطئه‌های آن‌ها خنثی خواهد شد… وقتی در خصوص مسأله‌ای بین دو جناح و دو گروه فکری در جامعه‌ ما اختلاف وجود دارد … آنها یک طرف را مورد حمایت قرار می‌دهند و یک طرف دیگر را می‌کوبند؛ راه خنثی کردن توطئه آنها این است که آن طرفی که مورد حمایت آنها قرار گرفته، صریحاً و علناً از آنها برائت بجوید. اگر این کار را بکنند، دشمن به هدف خود … نمی‌رسد، اگر این کار نشد، دشمن به هدف خود امیدوار می‌شود.»[۲۰]

معظم له در همین راستا جریان‌های خودی را مورد خطاب قرار داده و تأکید می‌کنند: «حرف من خطاب به جناح‌ها این است: «برادران عزیز! خویشاوندان! بیایید مرزهای جدید و نویی را تعریف کنید… این دو جناحی که در داخل نظام قرار دارند، مرزهای جدیدی را تعریف کنند. اولاً مرز بین خودشان را کمرنگ کنند و قدری بیشتر با هم گرم بگیرند؛ ثانیاً مرزشان را با آن بیگانه‌ها آشکارتر و واضح‌تر کنند!»[۲۱]

با توجه به موارد فوق مشخص می­شود که بخش قابل توجهی از کشور ما را این گروه، یعنی خودی­ها تشکیل می‏دهند که در صورت لزوم می‏توانند اوضاع نامطلوب را عوض کنند. در دیدگاه مقام معظم رهبری عموم مردم و آحاد ملت همه خودی‌اند، اما جریانات سیاسی می­توانند به دو جبهه تقسیم شوند و به این ترتیب هم جریان خودی داریم و هم جریان غیرخودی.[۲۲] و کسانی که مخالف این اصول هستند، جزء جبهه غیر خودی هستند و می­توان گفت اصول و مبانی غیر خودی‏ها عبارتند از: ۱٫ بی­اعتنایی به اسلام  ۲٫ ضدیت با اندیشه‏های امام خمینی (ره)  ۳٫ ولایت گریزی  ۴٫ مخالفت با انقلاب و نظام اصیل اسلامی  ۵٫ پیروی از فرهنگ غرب  ۶٫ حبّ و بغض غیر الهی.

[۱] . خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران به امامت مقام معظم رهبرى ‏(۸/۵/۱۳۸۷)

[۲] . واژه‏شناسى، دیدار آشنا، مرداد ۱۳۸۰، شماره ۱۴

[۳] . خطبه‏هاى نماز جمعه تهران به امامت مقام معظم رهبرى‏(۸/۵/۱۳۸۷).

[۴]. خودی و غیر خودی، محمد رضا اکبری، پیام عترت، ۱۳۷۸،ص ۳۲٫

[۵] . ص/ ۲۸٫

[۶] . واژه‏شناسى، دیدار آشنا، مرداد ۱۳۸۰، شماره ۱۴٫

[۷] . آل عمران/ ۱۱۸٫

[۸] . فتح/۲۹٫

[۹] . بحار الأنوار، علامه مجلسى، مؤسسه الوفاء بیروت ، لبنان، ۱۴۰۴ ه ق، ج ۲۳ ص ۳۱۳٫

[۱۰] . خودی و غیر خودی، ۴۲٫

[۱۱] . خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۳/۲/۱۳۷۹

[۱۲] . همان

[۱۳]. در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی، ۱/۵/۱۳۶۹

[۱۴] . در اجتماع مردم قم، ۱۴/۷/۱۳۷۹

[۱۵]. در دیدار با جمع کثیری از مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۷۹

[۱۶] . همان

[۱۷] . خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۶/۱۲/۱۳۷۹

[۱۸] .  در اجتماع جوانان در مصلای تهران، ۱/۲/۱۳۷۹

[۱۹] .همان

[۲۰] . خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۶/۱۲/۱۳۷۹

[۲۱] . خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۳/۲/۱۳۷۹

[۲۲] .  خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران ۸/۵/۱۳۸۷

دکمه بازگشت به بالا