اقتصاد، مقاومت و استقلال، در چهار پرده

کیا فخر (کارشناس ارشد اقتصاد سیاسی)

اقتصاد مقاومتی از گذر تاریخ                                                                                    

پردۀ اول: حصر اقتصادی

اسلام مرزها را درنوردیده و در حال نفوذ است؛ از حبشه تا روم، صدای محمد(ص) و یارانش را مردمان و حاکمان شنیده‌اند و آیندۀ دنیای عرب جاهلی، هر روز از دیروز در خطرتر! باید کاری کرد. باید اندیشۀ محمد و یارانش را در بند کرد؛ در بند جان، در بند شکم، در بند گرسنگی و… . لابد آنها هم آدمند دیگر؛ در بند خور و خواب و خشم و شهوت. اگر خشمگین نمی‌شوند، اگر به شهوت بهایی نمی‌دهند، اگر جای خواب هر شب، نماز می‌خوانند و با خدای خود نجواهای عاشقانه می‌کنند، از خوراک و غذای سیر که نمی‌گذرند؛ باید گرسنه نگاهشان داشت. باید اقتصادشان را محصور کرد. باید زمین و خرید و فروش را از آنها گرفت. باید شیوۀ تولیدشان را فلج کرد و به بن‌بست شعب ابی طالب کشاندشان: «هرگونه خرید و فروش با یاران «محمد» تحریم می‌شود.» و بر اساس همین انزوا، ضربات دیگر را فرود آورد: «ارتباط و معاشرت با آنان (مسلمانان) اکیداً ممنوع می‌گردد.»، «کسی حق ندارد با مسلمانان ارتباط زناشویی برقرار نماید.»، «در تمامی پیش‌آمدها، باید از مخالفان «محمد» طرفداری کرد.»۱ شاید این‌گونه بشود کار را تمام کرد، شاید… .

پردۀ دوم: تاراج منابع ملی

مرزهای کشور، باز شده است و چشم و گوش مردم پر شده از هیمنۀ تمدن تازه به دوران رسیده. از صادرات دیگر خبری نیست و در مقابل، کشور پر شده از کالاهای اجنبی. در این گیر و دار، افت وحشتناک قیمت نقره -که پول رایج مملکت است- باعث نارضایتی همه شده است. ضعف و ناتوانی دولت، باعث حضور و نفوذ گستردۀ ممالک قدرتمند اروپایی در ایران شده است و بر خلاف این بازار، بازار چپال و غارت انگلیس و روسیه، داغ داغ است. بازار سفرهای ناصرالدین شاه، حتی از بازار چپاول هم داغ‌تر است و به قول رندی از رندان، شاه سفرۀ چپاول را در همین سفرها و برای همین سفرها پهن می‌کند. شاه بی‌نوا که پول سفر هم ندارد، برای تأمین هزینۀ سفرهای خود به اروپا، با اعطای امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکو، موافقت کرده است و پس از مراجعت به ایران، قرارداد با تالبوت انگلیسی را امضا کرده و امتیاز تجارت توتون و تنباکو را به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا کرده است.۲ در شهر، بلبشویی برپاست. علما وارد کارزار اعتراضات مردم شده‌اند و از هر گوشۀ کشور، صدای اعتراض به گوش می‌رسد. در اصفهان تولیدکنندگان تنباکو، محصولات خودشان را یا به آتش کشیدند و یا در بین فقرا تقسیم کردند و از معامله با کمپانی رژی، خودداری ورزیدند. در تهران روی در و دیوار شهر پر شده از اعلامیۀ «به چه حقی خرید و فروش تنباکویی که خریدار و مصرف کنندۀ آن ایرانی است، به بیگانه واگذار شده‌است؟»۳ میرزای شیرازی(ره) هم از عراق، صدای مردم را شنیده است و به شاه نامه فرستاده و پاسخ شاه -که از دادن امتیاز پشیمان شده است- قانع کننده نبوده است. گفته شده که شاه به میرزا گفته است که الغای قرارداد از نظر اروپایی‌ها، بی‌اعتبار شمرده شدن امضای پادشاه به حساب می‌آید و خلاصه ناتوانی دستگاه حکومت را از این کار، به میرزای شیرازی رسانده است. میرزا هم گفته است: اگر دولت از عهده برنمی‌آید، من -به خواست خدا- آن را برهم می‌زنم.

میرزای شیرازی برای برهم زدن قرارداد، فتوا می‌دهد: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون، بِأَیِ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان (ع) است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی»۴

پردۀ سوم: تولید داخلی

بعد از قیام تنباکو و فتوای میرزای شیرازی، دو مجتهد اصفهانی، حاج‌آقا نورالله و آقا نجفی قوچانی، یک قدم به جلو برداشتند و به این فکر افتادند که علاوه بر نفی کالاها و منسوجات خارجی -که بازار را بدجور پر کرده است- می‌توان امکانات داخلی را جهت تولید کالای داخلی، بسیج نموده و با ابتکار ایرانی، به تولید پرداخت و ملتی که حالا چشمش بازتر شده است را برای حمایت از آن، تشویق کرد و از این طریق، کالاهای بیگانه را تحریم نمود.

دغدغۀ آغازین کار، از نیمۀ اول سال ۱۳۱۶ ه‍. ق. و در خطبه‌های مرحوم آقا نجفی در مسجد جامع سلطانی در اصفهان آغاز شد؛ آنجا که ایشان از مردم خواستند به مصرف کالای داخلی و خودداری از مصرف کالای خارجی روی آورند.۵ تأثیر آقا نجفی در اجرای این اقدام، چنان است که روزنامۀ «ثریا» ایشان را سرآغاز تاریخ ترقی ایران معرفی می‌کند.۶

«شرکت اسلامیه»، نام شرکتی تجاری است که توسط علما و تجار ایجاد شد تا در جریان نهضت تحریم تنباکو، به خودکفایی ملی و بی‌نیازی کالایی از خارجه برسد.۷ در ابتدا کار اصلی شرکت، داد و ستد منسوجات اصفهان و داخلۀ ایران و تهیۀ مقدمات تأسیس کارخانۀ ریسمان‌ریسی بود.۸ اینها در زمانی رخ می‌دهدکه معاملۀ کالای فرنگی، اساس تجارت، کار خرید و بازار ملت را شکل ‌داده است و این هم متأثر از نفوذ اقتصادی، فرهنگی و سیاسیِ فرنگی‌ها است.

در واقع تأسیس شرکت اسلامیه در امتداد نهضت علما در نهضت تحریم تنباکو، قابل درک است که از جنبۀ سلبیِ تحریم کالای خارجی، به سوی رویکرد ایجابیِ تولید و مصرف کالای ایرانی، حرکت کرد. حمایت از شرکت اسلامیه به جایی رسید که آیت الله آخوند خراسانی، در نامه‌ای به مظفرالدین شاه، وی را دعوت به حمایت از این شرکت کرده است و آیات‌ عظام سید محمدکاظم یزدی، ملا محمدحسن مامقانی، ملا عبدالله مازندرانی، حاجی میرزا محمدحسن نوری، حاج آقا صدراصفهانی و برخی دیگر از علما، در نامه‌های جداگانه، از تأسیس این شرکت حمایت کردند و آن را برای مسلمین ضروری تشخیص دادند.۹

هرچند فعالیت شرکت اسلامیه در آغاز، معطوف به صنعت نساجی بود، اما نیازهای متنوع مردم و اقبال عمومی آنها به این شرکت، باعث شد فعالیت شرکت وارد بخش‌های دیگری، از جمله ایجاد مدرسه، بیمارستان و حتی راه‌آهن شود. کالا‌های شرکت اسلامیه با حجم زیادی به مناطق مختلف صادر می‌شد. تا جایی که در هر منطقه، شخصی عهده‌دار امور مربوط به خرید و فروشِ کالاهای شرکت بود و وکالت آن را برعهده داشت. نمایندگی شرکت در باکو، با حاج زین‌العابدین تقی‌اف بود. در بمبئی حاجی‌ سلطانعلی شوشتری، در مصر میرزا محمدجواد مشکی و علی‌محمد خان کاشانی نمایندۀ شرکت بودند. در مسکو نیز میرزا نعمت‌الله کاظم و حاجی سیدحسن افندی -تجار اصفهانی- بودند.۱۰ تأثیرگذاریِ شرکت اسلامیه چنان کارگر افتاد، که وزارت خارجۀ انگلستان در پی خلل در امور آن بود؛ چرا که فعالیت‌های شرکت اسلامیه چنان وسعت گرفت و چنان تأثیرگذار افتاد، که رسانه‌های داخلی و خارجی به بازتاب فعالیت‌های آن پرداختند. روزنامه‌های «حبل‌المتین»، «ثریا» و «حکمت» مدام فعالیت‌های این شرکت را رصد می‌کردند. روزنامۀ «الهلال» چاپ مصر، گزارشی از فعالیت شرکت اسلامیه چاپ نمود و از حاج آقا نورالله تجلیل نمود.۱۱ با همۀ اینها، توطئه‌های استعمار پیر انگلیس بر علیه شرکت اسلامیه، ادامه داشت تا شاید روح استقلال خواهی در نطفه بمیرد.

پردۀ چهارم: داستان استقلال و خودکفایی اقتصادی

انقلاب، خواب خوش دنیای سرمایه‌داری و استعمار را برهم زد. بیش از هشت ماه از انقلاب نمی‌گذشت که اولین تحریم را به بهانۀ تسخیر لانه جاسوسی، تحمیل کردند و آمریکا علاوه بر توقیف اموال و منافع ایران در آن کشور، به بهانۀ برخی متحدانش، بعضی همکاری‌های اقتصادی مهم و هم‌چنین فروش تسلیحات به ایران را متوقف کرد و پس از آن، با شروع جنگ تحمیلی عراق به ایران، بخش‌های زیادی از همکاری‌های اقتصادی زیربنایی کشورهای دیگر در ایران را به دلیل نبود امنیت، متوقف کرد. صادرات نفت، آن هم به قیمت یک سوم قیمت سالیان پیش، به دلیل ناآرام بودن خلیج فارس، به کندی صورت می پذیرفت و واردات هم -که میراث و اساس اقتصاد وابستۀ پهلوی بود- چنین وضعیتی داشت. پنج استان مرزی، که بخش قابل توجه تولید کشاورزی کشور را به دوش می‌کشید، درگیر جنگ زمینی و هوایی بودند و کشور، در یک کلام، در محاصرۀ شدید اقتصادی بود؛ محاصره‌ای که در کلام امام، به «فرصت» تعبیر می‌شود: «این محاصرۀ اقتصادى را که خیلى از آن مى‏ترسند، من یک هدیه‏اى مى‏دانم براى کشور خودمان. براى اینکه محاصرۀ اقتصادى معنایش این است که «ما یَحْتاج» ما را به ما نمى‏دهند. وقتى که ما یحتاج را به ما ندادند، خودمان مى‏رویم دنبالش.»۱۲

معمار انقلاب که جنس این سختی ها را می‌شناسد، می‌گوید: «مادامى که بخواهیم مستقل باشیم و زیر بار وابستگى نرویم، باید تحمل این مشکلات و قدرت مبارزه با آن را پیدا کنیم.»۱۳ سرداران خودکفایی، از حسن طهرانی مقدم -که به دنبال ساخت موشک و تجهیزات جنگ می‌رود- تا پیرزن روستایی -که برای رزمندگان، لباس گرم می‌بافد- هر یک سهم خود را ادا می‌کنند و امام این تلاش را بی‌پاسخ نمی‌گذارد و می‌گوید: «من دست و بازوى همۀ کسانى که بى‏ادعا و مخلصانه درصدد استقلال و خودکفایى کشورند را مى‏بوسم.»۱۴

امام خمینی که برای آیندۀ پس از جنگ هم نگران است، می‌گوید: «اول چیزى که بر ملت لازم است و بر دانشگاه‌ها لازم است و بر دانشکده‏ها لازم است و بر همۀ ملت لازم است، این است که این مغزى که حالا شده است یک مغز اروپایى یا یک مغز شرقى، این مغز را بردارند، یک مغز انسان ایرانى- اسلامى [بگذارند] تا از این وابستگى فرهنگى و وابستگى فکرى، بیرون بیاییم. اگر ما از وابستگى فکرى بیرون بیاییم، همۀ وابستگى‏ها تمام مى‏شود.»۱۵

جنگ سخت، در سایۀ خودکفایی و در کمال استقلال، به پایان می‌رسد؛ اما جنگ نرم و داستان باور به توانایی داخلی و خودکفایی در اقتصاد، فرهنگ و سیاست، کماکان ادامه دارد.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) شهیدی، جعفر: «تاریخ تحلیلی اسلام»، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۲، ص۵۲٫

(۲) کاظم‌زاده، فیروز: «روس و انگلیس در ایران ۱۸۶۴ ـ ۱۹۱۴، پژوهشی دربارۀ امپریالیسم»، ترجمۀ منوچهر امیری،کتاب‌های جیبی، تهران، ۱۳۵۴، ص۲۳۲ و ۲۳۳.

(۳) کرمانی، ناظم‌الاسلام: «تاریخ بیداری ایرانیان»، تصحیح علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۶۲، ج۱، ص؟.

(۴) زنجانی، محمدرضا: «تحریم تنباکو»، حسین مصدقی، تهران، ۱۳۳۳، صص۵۸ ـ ۶۶.

(۵) روزنامۀ حبل‌المتین (۱۳۱۶)، شمارۀ ۲۰٫

(۶) نجفی، موسی: «اندیشۀ سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی»، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر، تهران، ۱۳۷۸، ص۴۱٫

(۷) همان، ص۳۱٫

(۸) محبوبی اردکانی، حسین: «تأسیس مؤسسات تمدنی جدید در ایران»، به کوشش کریم اصفهانیان و جهانگیر قاجاریه، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۶۸، ص۹۴٫

(۹) روزنامۀ ثریا (۱۳۱۷)، سال دوم، شمارۀ ۱۳٫

(۱۰) نجفی، موسی: پیشین، ص۳۵٫

(۱۱) روزنامۀ الهلال، شمارۀ دهم، دهم جمادی الآخر ۱۳۱۷٫

(۱۲) امام خمینی، سید روح الله: «صحیفه امام‏»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، ۱۳۸۶، چهارم، ج‏۱۴، ص۱۱۵ و ۱۱۶٫

(۱۳) همان، ج‏۱۷، ص۲۴۳ و ۲۴۴٫

(۱۴) همان، ج۲۱، ص۲۳۳٫

(۱۵) همان، ج‏۱۰، ص۵۳٫

دکمه بازگشت به بالا