انواع رسانه‌­ها

دکتر محمدحسین ساعی، عضو هیئت علمی و رییس دانشکده ارتباطات و رسانۀ دانشگاه صداوسیما

چرا باید انواع رسانه‌­ها را بشناسیم؟                                                                    

گونه­‌شناسی و قدرت طبقه ­بندی اشیا، علاوه بر اینکه تسلط علمی بسیار بالایی را نشان می­دهد، مهارت بهره ­برداری درست و کامل از آن «جنس» را نیز فراهم می­آورد؛ چرا که شما وقتی قادر به طبقه ­بندی هستید که همۀ انواع آن جنس و تفاوت­ها و عامل «فصل» آنها را بشناسید و این یعنی با مشخصات خاص هر طبقه، آشنایید و می­توانید در هر موقعیت از شیئ خاصی که به آن نیاز دارید، بهترین بهره را ببرید. مثلاً وقتی شما انواع طبقه­ بندی میان مواد دارویی را بشناسید، یعنی خواص هر طبقه را می‌شناسید و قاعدتاً در شرایط تشخیص یک بیماری یا کمبود، می­توانید براساس شناخت خود از خواص طبقات دارویی، بهترین دارو با کمترین آثار منفی را برای بیمار در آن شرایط، «تجویز» کنید.

در راستای همین حکم کلی، در دنیای «رسانه ­ای شدۀ» امروز نیز، امکان بهره ­برداری صحیح و جدی از رسانه­ ها، ممکن نیست، مگر اینکه انواع و طبقه ­بندی رسانه ­ها را بشناسیم.

رسانه چیست؟

در پاسخ به این سؤال دشوار، برخی بر این فرض استوارند که «رسانه»، مفهومی «حداقلی» دارد و صرفاً معطوف به ابزارهایی است که بعد از آغاز دورۀ مدرن، امکان انتشار گستردۀ پیام را فراهم آورده­اند؛ اشیایی که به صورت مشخص به آنها «رسانه­ های جمعی» یا «رسانه ­های توده­ای» گفته می­شود؛ مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، رسانه ­های اجتماعی و… .

اما به مرور زمان، در بین اندیشمندان علوم ارتباطات، این گرایش پدید آمده است که دایرۀ مفهوم رسانه را بیشتر گسترش دهند؛ چرا که از بسیاری مفاهیم درون فردی، میان فردی، گروهی، سازمانی و… می­توان دریافتِ رسانه­ ای داشت و اگر بتوان با این نگاه وسیع، کهکشان منظمی از مجموعۀ رسانه ­های موجود را دسته ­بندی کرد، می­توان زندگی بهتری و بالتبع نظام تربیتی بهتری را انتظار داشت.

اگر رسانه را ابزار، امکان یا فضایی تعریف کنیم که در آن «ارتباطی» شکل می­گیرد، در یک نگاه وسیع­تر، با شناخت انواع ارتباط، می­توان طیف گسترده­ای از رسانه­ ها را شناسایی کرد. با این نگاه، علاوه بر مثال­هایی که به صورت معمول از واژۀ رسانه در ذهن­ها تداعی می­شود، مسجد و هیئت، مهمانی، عبادت، تفکر، گردشگری و امثال آن می­تواند رسانه محسوب شود.

در ادامه سعی می­شود، برای توضیح بیشتر، تقسیم ­بندی­ هایی از انواع رسانه ­ها بیان شود.

رسانه ­های گرم۱ و رسانه­ های سرد۲

این نوع تقسیم ­بندی، یکی از اولین تلاش­ هایی بود که سعی می­کرد با درک ماهیت رسانه­ ها (به خصوص از زاویۀ فناوری) و نحوۀ ارتباط با مخاطب، طبقه ­بندی روشنگری از رسانه ­ها ارائه دهد. این تقسیم ­بندی -که برای اولین بار از سوی مارشال مک­لوهان در فصل دوم کتاب معروفش، شناخت وسایل ارتباط جمعی، ارائه شد- در حقیقت یک تقسیم ­بندی دو ارزشی نیست؛ بلکه پیشنهاد یک طیف مفهومی برای عملکرد رسانه­ ها است. با این تفسیر هر رسانه، می­تواند سردتر و یا گرم­تر از دیگر رسانه ­ها باشد.

مخاطبان برای حس محتوای رسانه­ های سردتر، عموماً حواس بیشتری را باید مصروف کنند. لذا برای درک معنای پیام­های حس و دریافت شده، باید تمرکز و مشارکت بیشتری را به خرج دهند.

مثلاً در مقایسۀ رادیو و تلویزیون، برای حس پیام­های رادیو، فقط یکی از حواس ما، یعنی حس شنوایی درگیر می­شود، ولی برای حس پیام­های تلویزیون، هم حس شنوایی و هم حس بینایی فعال هستند. نتیجۀ این فرایند این می­شود که مخاطب برای درک پیام­های رادیویی، باید تمرکز بیشتری داشته باشد؛ با تخیل خود برای صداهایی که می­شنود، تصویرسازی کند و اگر لحظه ­ای زمام فرایند شنیداری رادیو را از دست بدهد، برای بازگشت به حالتی که پیام­های رادیو را به خوبی درک کند، باید زمانی را برای تمرکز دوباره صرف نماید، مواردی که عموماً در رسانۀ تلویزیون برعکس است. پس می­توان گفت که رادیو، رسانه ­ای گرم­تر از تلویزیون و تلویزیون، رسانه ­ای سردتر از رادیو است.

فهم این تقسیم­ بندی، چه نتایج عینی و ملموسی دارد؟ با مثالی توضیح می­دهم. برخی تحقیقات نشان می­دهند که فعالیت سیستم عصبی انسان، زمانی که در حالت لذت عمیق تماشای تلویزیون است، در حد و اندازۀ لحظه خواب و یا حتی پایین ­تر از آن است؛ چرا که تلویزیون به شما محتوایی کاملاً آماده و پردازش شده می­دهد. شما برای درک معنای پیام­ه ای تلویزیونی، حتی نیاز به تخیل هم ندارید، هر آنچه را که برای فهم می­خواهید، تلویزیون به شما می­دهد.

این فرآیند چه تبعاتی دارد؟ سیستم عصبی و مغزی انسان در تماشای تلویزیون، کمترین فعالیت را دارد و مانند این است که بدنی ورزش نکند و به مرور تنبل شود. این یعنی قدرت پردازش، نگهداری و یادآوری مغز و سیستم عصبی، کاهش می­یابد و این همه، به معنای کاهش قدرت هوش است. در عین اینکه این نوع برخورد با تلویزیون، قدرت تمرکز انسان را نیز کاهش می­دهد و کاهش قدرت تمرکز، یعنی کاهش قدرت انشا نویسی و حتی کتاب­خوانی و… .

در حالی­که استفاده از رادیو، تقریباً مشخصات بالعکسی دارد: سیستم عصبی و مغزی برای درک پیام شفاهی رادیو، باید بسیار فعال و متمرکز باشد؛ همۀ فضاسازی­ ها، تخیل ­ها، تصویرسازی­ ها و امثال آن باید توسط مخاطب صورت گیرد و این همه یعنی قدرتمندتر شدن عملکرد های عصبی و مغزی. شاید برای همین باشد که برخی مشاوران پیشنهاد می­دهند که کودکان به خصوص در سنین زیر پنج سال، تا حد ممکن تلویزیون نببینند؛ ولی رادیو و داستان­های صوتی گوش دهند و بهتر از آن (یا بهتر است بگوییم: گرم­تر از رادیو) به صورت زنده داستان­گویی شود. حال مشخص شد، درک خوبی از نحوه­ای از تقسیم­بندی رسانه ­ها، می­تواند چه برکاتی داشته باشد.

رسانه ­های سنتی، رسانه ­های مدرن و رسانه ­های پسامدرن

این نیز نحوه­ای دیگر از دسته ­بندی کردن رسانه ­هاست. اگر تعریف گسترده از مفهوم رسانه­ ها را بپذیریم، عموماً رسانه ­هایی که قبل از دوران مدرن (قرن ۱۵ و به صورت مشخص قبل از چاپ) در عالم وجود داشته ­اند را رسانه ­های سنتی می­نامند. مانند: مهمانی، آیین­ های جمعی، معبد و کلیسا و مسجد، سازمان­های تبلیغ دینی، سخنوری و منبر و تبلیغ، مناظره و مباحثه، شعر، نقاشی و نگارگری، فن کتابت و استنساخ و تذهیب و هنرهای صفحه آرایی، تئاتر و آیین­ های نمایشی، معماری و شهرسازی، گردشگری سنتی، موسیقی و خوانندگی و… .

این نوع رسانه­ ها کم­وبیش محدود به زمان و مکان خاص ارتباطی فرستنده و گیرنده هستند، از گرمای بالایی برخوردارند، در کوتاه­مدت تأثیرات شگرفی ندارند، ولی در بلندمدت همواره جوامع بشری را بسیار متأثر کرده­اند و معمولاً به لحاظ محتوایی، بسیار عمیق ارزیابی می­شوند. به همین دلیل است که عموماً این رسانه ­ها را رسانه ­های ایجاد کننده، مورد استفاده و تقویت کننده جماعت۳، قبیله و روستا می­نامند و هنوز که هنوز است، این نوع رسانه­ها بهترین رسانه ­های جماعتی (مثلاً برای جایی مانند انجمن‌های اسلامی دانش­آموزی یا بسیج) هستند.

در ادامۀ همین تقسیم ­بندی، می­توان رسانه ­های مدرن را رسانه ­هایی دانست که در دوران مدرن تا دورۀ جنگ دوم به وجود آمده­اند. این فرایند از تکنولوژی چاپ آغاز شد و چنین رسانه­ هایی را در دل خود دارد: کتاب چاپی، نشریه و مجله، مطبوعات و روزنامه ها، عکاسی، گردشگری و جهان­گشایی مدرن، سینما، رادیو، روابط عمومی، ارتباطات سیاسی، تبلیغات بازرگانی، تلویزیون و… .

این نوع رسانه ­ها، کم­وبیش در حال شکستن حصار زمان و مکان بین فرستنده و گیرنده­اند، تأثیرات اولیه و کوتاه‌مدت زیادی دارند، در عین اینکه تأثیرات عمیق درازمدتی هم برای آنها تصور می­شود، به لحاظ محتوایی نسبت به رسانه ­های سنتی، سطحی­تر ارزیابی می­شوند و برای ایجاد و استمرار کار رسانه ­ای برای آنها، سازمان های رسانه ­ای و افراد حرفه ­ای و برنامه ­ریزی و پشتوانه ­های اقتصادی و سیاسی نسبتاً سنگینی متصور می­شوند. لذا این نوع رسانه ­ها، سازنده و ابزار مقوم جامعه۴، دولت-ملت۵ و شهر تلقی می‌شوند البته بارها بحث شده است که این استفاده از این نوع رسانه­ ها، علاوه بر ایجاد فردگرایی در جوامع بشری، در عین حال موجد «توده»۶ نیز هست.

دستۀ دیگر رسانه­ها را می­توان رسانه­های پسامدرن نامید؛ رسانه­هایی که عموماً در دوران پس از جنگ دوم، به وجود آمده­اند و شامل موارد زیر هستند: ارتباطات ماهواره­ای و شبکه­های ماهواره­ای، رسانۀ ویدئو و رسانه­های خانگی (سی­دی، دی­وی­دی و…)، بازی­های رایانه­ای، اینترنت و رسانه­های مجازی، وب، رسانه­های موبایل و رسانه­های همگرا، گردشگری دوره پسامدرن و… .

در این نوع رسانه­ها، عموماً حصار زمان و مکان به صورت کامل در هم می­شکند، در عین اینکه نوعی بازگشت به فرایندهای رسانه­های مقوم جماعت در آنها دیده می­شود؛ ولی عموماً جماعت­های ایجاد شده، چند فرهنگی است. ایجاد و استحکام این نوع رسانه­ها، به زیرساخت­های فوق­العاده گران و به اقتصاد سیاسی خاص وابسته است؛ در این رسانه­ها دست بالا همواره برای قدرت‌های بزرگ بین­المللی باقی خواهد ماند. این نوع رسانه­ها را مقوم مفاهیمی مانند جهانی­سازی، جامعۀ اطلاعاتی، جامعۀ خدماتی، جامعۀ شبکه­ای و… می­دانند، که هنوز ابعاد جوامع برپا شده براساس این رویکردها، به صورت کامل درک و ارائه نشده­اند.

جمع­بندی

در این یادداشت، تنها به بیان دو نوع تقسیم­بندی از انواع رسانه­ های پرداخته شد و سعی گردید تا تبعات هرکدام از این طبقه‌بندی‌ها به صورت عملیاتی بیان شود، تا این یادداشت صرفاً یک بحث نظری نباشد. باشد که قبول طبع مخاطبان آگاه این وجیزه قرار گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) Hot Media

(۲) Cool Media

(۳) Community

(۴) Society

(۵) Nation-State

(۶) Mass

دکمه بازگشت به بالا