شیوه دعوت به امور عبادی
انسان برای رسیدن به هدف خلقت و رشد انسانی خود به تربیت نیاز دارد و با آرامش روحی، روانی و بهداشت اجتماعی میتواند به رشد و کمال و اهداف عالی و فضایل و سجایای اخلاقی برسد. از سوی دیگر، سلامتی روحی و روانی در صورتی تأمین میشود که از علل و عوامل بیماریزای آن پیشگیری شود.
اگر ریشههای انحراف اخلاقی و فساد اجتماعی را در جامعه خودمان بررسی کنیم، به یکی از علل آن که «ضعیف بودن ارتباط انسانها با خدا و آموزههای دین» است، میرسیم.
از آن جا که آموزههای دینی دارای آثار دنیوی و اخروی، مادی و معنوی فراوان است، میتوان آن را از بهترین عوامل و موانع معنوی، در برابر انحرافات دانست؛ ولی متأسفانه، برخی افراد، به این راهنمای تربیتی اهمیت نمیدهند و بیتوجهی میکنند.
این مسئله حاصل چند عامل است:
الف) ناآگاهی از آثار و اهمیت توجه کردن به آموزههای تربیت دینی؛
ب) نداشتن انگیزه قوی برای یادگیری و عمل به این آموزهها؛
ج) فراهم نبودن زمینه شناختی، عاطفی و محیطی برای آموزش مفاهیم عمیق تربیت دینی؛
د) آگاهی نداشتن از پیامدهای بیتوجهی به تربیت دینی؛
ه) نداشتن مهارتهای لازم جهت انتقال مفاهیم دینی؛
راهکارهای مؤثر و عملی در تربیت دینی
در این شماره از مجله و دیگر شمارهها به معرفی و تبیین این راهکارها پرداخته میشود.
لزوم و ضرورت شناخت مخاطب با استفاده از قرآن و سیره معصومین::
پیامبر اکرم۹ فرمودند: «ما پیامبران باید با مردم به تناسب عقل و خرد آنها سخن بگوییم.»
در قرآن کریم هم، در برخورد و تعامل با دیگران از نکات قابل توجهی استفاده میشود. برای نمونه:
- نقطه شروع ارتباط با مخاطب با گفتگوی صمیمانه، در برخورد با فرعون: «فقولا له قولاً لیَناً؛ پس با نرمی با او سخن بگویید»[۱] حتی با سرکشترین افراد نیز باید با نرمی و لطافت سخن گفت.
- در نظر گرفتن ظرفیت مخاطب: «الآن خفَف الله عنکم و علم انَ فیکم ضعفاً؛[۲] اکنون خدا بر شما تخفیف داده و معلوم داشت که در شما ضعفى هست». باید حالات روحی مردم را در نظر گرفت و دستوری فوق طاقت یا فهم و عقل آنان صادر نکرد.
احکام اسلام، هماهنگ با توان و امکانات انسان است و هیچگاه عسر و حرج به دنبال ندارد؛ چنانکه برای بیمار، تیمم را بهجای وضو قرار داده، نماز را در هر حالتی که میتواند بخواند، روزه را از او برداشته و بهجای آن کفّاره قرار داده است.
- در نظر گرفتن گرایش مخاطب: از عصای حضرت موسی۷ معجزات دیگری نیز نمایان شد مانند: شکافتن آب دریا،[۳] به سنگ خوردن عصا و جوشیدن چشمههای آب در حضور خود موسی۷،[۴] تبدیل شدن به اژدها «جانٌ ولَی مدبراً؛ مارى دید که مىجنبد»،[۵] در حضور مردم مانند مار معمولی حرکت میکرد «حَیَّه تَسْعَى»[۶] و در حضور فرعون مار بزرگ و اژدها شد «ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ».[۷]
بنابراین، در تبلیغ، تربیت و دعوت، باید نوع و گرایش مخاطب را در نظر گرفت و هر کدام را با توجه به جایگاه خودش قانع کرد.
- آشنایی با زبان و فرهنگ مخاطب: «مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ؛[۸] هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قومش»، مراد آسان و قابل فهم گفتن است بهگونهای که مردم پیام الهی را بفهمند. با توجه به نکات بالا و مواردی که در آینده میآید، میتوان به ضرورت شناخت مخاطب در انتقال مفاهیم دینی پی برد.
با توجه به بحث ضرورت شناخت مخاطب و لزوم توجه و برنامهریزی برای تربیت دینی، دین کامل اسلام مهمترین دوره شکلگیری شخصیت انسان را به ۳ دوره تقسیم میکند:
- هفت سال اول
- هفت سال دوم
- هفت سال سوم.
بخش عمده پیروزیها، موفقیتها و گاه شکستها و نابسامانیهای دوره بزرگسالی، در کمال تربیت و یا سوءتربیت در دوره کودکی و نوجوانی ریشه دارد.[۹]
هر کدام از دورههای تربیتی هفت سال اول، دوم و سوم، زمینه و بستری برای تربیت میباشد و کوتاهی در هر دوره، میتواند تربیت در دورههای بعدی را سختتر کند. در این بخش ویژگیهای دوره اول را به صورت کوتاه و مفید اشاره میکنیم:
ویژگی های هفت سال اول:
در این گروه، حیات کودک اتکایی است؛ یعنی در این دوره در حضانت و ولایت دیگران است؛ آموزشها و تلقینهای دیگران در او بسیار اثرگذار است. او از خود طرح و فکر و بینشی شناخته شده، ندارد. در مسیر تشکیل و تکوین شخصیت، بسیار رنگپذیر و انعطافپذیر است. چشم او مانند دوربین عکاسی، از همه جریانها و صحنهها عکس میگیرد. گوش او همچون دستگاه ضبط صدا، هر چه را بشنود، ضبط میکند. اگرچه مفاهیم آن را درنیابد. به همین ترتیب دیگر حواس او نیز دریافت میکنند.
توان تقلید از ماه چهارم ولادت به صورت بسیار ضعیف در کودک ظاهر میشود، ولی در اواخر این مرحله بسیار قوت میگیرد. کودک دوست دارد از والدین مخصوصاً از مادر و سپس از پدر خود تقلید کند. به اعمال عبادی مادر، به خم و راست شدن او، هنگام نماز حسّاس است.
حیات در کودک صورتی فعال دارد و با تمام قوا، پیوسته، در حرکت است. بسیار تقلیدکننده است و دامنه تقلیدش بسیار گسترده است. او در این مرحله، تنها، در حال اعتماد و اطمینان است. اطمینان به پدر و مادر و هرکسی که به او محبت کند. در آن صورت، هر سخنی که از آنها بشنود مانند وحی، درست میپندارد.
میل به همانند شدن در او بسیار قوی است، دوست دارد مثل پدر یا مادر باشد. اگر پدر و مادر خود را اهل عبادت و نماز ببیند، دوست خواهد داشت مانند آنان عمل کند.
[۱]. طه، ۴۴٫
[۲]. انفال، ۶۶٫
[۳]. شعراء، ۶۳٫
[۴]. بقره، ۶۰٫
[۵]. نمل، ۱۰٫
[۶]. طه، ۲۰٫
[۷]. اعراف، ۱۰۷٫
[۸]. ابراهیم، ۴٫
[۹]. حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت:، ص ۱۲۹٫