باور کنیم این جهادِ سختِ واجب را…

علی ابراهیم‌پور

بازخوانی رابطۀ علم و تمدن اسلامی و وظیفۀ امروز ما                                            

اگر دانش‌آموز، در باغ باشد و دغدغه‌های روز انقلاب و رهبر معظم انقلاب به گوشش رسیده باشد، یکی از اهداف تحصیلش را -حداقل در زبان- تحقق مطالبۀ «جنبش نرم‌افزاری» یا «تولید علم» رهبر معظم انقلاب بیان می‌کند. اگر بچه مذهبی باشد، ولی دغدغه‌های آن‌چنینی به گوشش نخورده باشد، درس می‌خواند؛ چون همه می‌گویند بخواند و احتمالاً می‌خواهد «به مردم -نیز- خدمت کند». قِسم سومی هم هست که جوهر این بحث هنوز در آنها شکل نگرفته است. اما این وسط، هر دو قسم اول -که اتفاقاً بیشتر مخاطبان ما نیز از آنها هستند- از خطاهای راهبردی رنج می‌برند. مهم‌ترین این خطاها، فهم بسیط (در قسم اول) و جهل مرکب (در قسم دوم)، از اهداف تحصیل و دانش‌اندوزی است. این دو مشکل را با تنقیح و ابلاغ صحیح رابطۀ علم و تمدن و گره‌زدن این رابطه با نیاز و وظیفۀ امروز جوان مسلمان، می‌توان حل کرد.

هر تمدن از دو سطح تشکیل می‌شود؛ سطح سخت‌افزار و سطح نرم‌افزار. تکنولوژی‌ها، رسانه‌ها، نیروی انسانی، مدیریت، ساختارها و… سطح سخت‌افزار را تشکیل می‌دهند و نظریه‌ها و تئوری‌ها و علوم، نرم‌افزارش را. از‌این‌رو «برای ایجاد یک تمدن اسلامی -مانند هر تمدن دیگر- دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر و دیگری پرورش انسان»۱؛ تولید فکر، عنصر اصلی نرم‌افزار و نیروی انسانی، عنصر اصلی سخت‌افزار. تکیه‌گاه و زیربنای سخت‌افزار بر نرم‌افزار است و نرم‌افزار، هم‌چون روح در کالبد سخت‌افزار جریان دارد و سطح، شیوه و مدل سخت‌افزار را مشخص می‌کند. بنابراین بدون شک علم، پایۀ تمدّن است؛ هرچند شرط کافی برای یک مدنیّتِ درست نیست.۲

هرچند «تمدن غرب و این تکنولوژی پُر سر و صدا، آن‏چنان آمده فضا را پُر کرده، که حتّی کسی جرأت نمی‏کند به شجره‏نامۀ خودش نگاه کند»۳ و «بی‏آنکه به زبان انکار کند، یک حالت ناباوری در همۀ نسل امروز و نسل قبل، نسبت به گذشتۀ ایران وجود دارد»۴، اما این یک واقعیت است که «همان قرون وسطایی که در اروپا تاریکی و سیاهی بود، دوران تشعشع علم در کشورهای اسلامی، از جمله ایران است»۵ و «همین اصفهان و ری و فارس و خراسان و هرات و مرو و…، این شهرها مرکز و قلۀ علم دنیا بوده است»۶؛ «این یک واقعیت است که همه چیز اروپا در مقابل تمدّن اسلامی، رنگ باخت و این تا قرن‌های چهارم و پنجم و ششم هجری هم ادامه داشت».۷ این تمدن اسلامیِ جهانی «به برکت حرکت علمی که از روز اول در اسلام شروع شد، به وجود آمد».۸

«البته بعد از این، تمدّن اسلامی سال‌ها تنزّل کرد، تا به دوران رنسانس رسید. بعد از این، تمدّن غربی دوباره شروع به اوج گرفتن کرد. منتها تمدّن غرب، در تمام آن سال‌های بعد از غلبۀ تمدّن اسلامی، مشغول تغذیه از این تمدّن بوده است. [اگر] به کتاب‌ها و منابع آن زمان نگاه کنید، برجسته‌ترین دانشمندان، دانشمندانی بودند که می‌توانستند با آثار اسلامی سروکار داشته باشند و از آنها چیزی بفهمند و آنها را ترجمه کنند».۹

غرب از آنجا که از علم تمدن مسلمین تغذیه کرد و آرام‌آرام بر سمند علم فایق آمد و امروز نیز به سرعت با آن می‌تازد، توانست گوی تمدن جهانی را از مسلمین برباید و امروز بر دنیا مسلط شود. «مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همۀ دنیا زور بگویند».۱۰ چراکه «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ، ومَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیهِ»۱۱؛ دانش، سلطنت و قدرت است، هر که آن را بیابد، با آن یورش برد و هر که آن را از دست بدهد، بر او یورش برند. یعنی علمْ مساوی است با قدرت و اقتدار؛ هم امروز و هم در طول تاریخ و هم در آینده. و این مسئله دو طرف بیشتر ندارد و حالت میانه‌ای در بین نیست. هر کسی و هر ملتی که عالم باشد، می‌تواند فرمان‌روایی کند و دست برتر را داشته باشد؛ هر ملتی که دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمان‌روایی و در مقدرات و سرنوشتش دخالت کنند.۱۲

امروز نیز قاعده همان است؛ اگر می‌خواهیم تمدن اسلامی تشکیل دهیم و هویت خود و جامعه و انقلابمان را حفظ کنیم و ارتقا دهیم، جز از طریق تولید علم و جنبش نرم‌افزاری، به این مهم نخواهیم رسید. «علم، پایۀ پیشرفت همه‌جانبۀ یک کشور است».۱۳

توجه به رابطۀ «تمدن» و «تولید علم»، درک ما را از جایگاه هرکدام ارتقا خواهد داد. این مطلب به خصوص در طرح‌ریزی و هدف‌گذاری‌های فردی و اجتماعی، فوق‌العاده مهم و اساسی است و بی‌توجهی به آن، منشا مغالطات و کج‌فهمی‌های بسیاری خواهد شد. «علم» بینش وسیع و گستردۀ انسان دربارۀ جهان و محصول کوشش جمعى بشر است که در طى قرون و اعصار، روى هم انباشته شده و تکامل یافته و تحت ضوابط و قواعد و نظم خاصی درآمده است.۱۴ تولید علم، اتفاقی نیست که در یک روز یا یک سال یا یک دهه رخ دهد. علم و تمدن رابطۀ هم‌افزایی دارند؛ علم مقدمات ایجاد مدنیت را فراهم می‌کند و تمدن موجبات رشد علم را. پازل‌های حرکت‌های علم تمدنی، در بازه‌ای به طول یک تمدن چیده می‌شوند و دانشمندان و محققین متعدد، در نسل‌های مختلف، قطعات ریز و کوچک آن را در کنار هم قرار می‌دهند. «تولید علم» هدفی زودحاصل نیست. «ما حرکتمان شروع شده، لکن هنوز در اول کاریم».۱۵ «باید بدانیم قدم‌های اولیم».۱۶ هرچند هر قدمی که در مسیر علم برداشته می‌شود، ثمراتش را نمایان می‌کند، اما نباید توقع داشت که علم مطلوب و مورد نیاز، در بازه‌ای کوتاه محقق شود؛ که اگر نشد و در این مسیر با سختی مواجه شدیم، سرخورده و دل‌سرد نشویم؛ بدانیم «دنبال علم رفتن زحمت دارد و گاهی محرومیت و گاهی مشکلات».۱۷

با توجه به آنچه گذشت، روشن شد که «نقطۀ اساسی، این است که علم برای ما یک امر حیاتی است»۱۸ و «باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید کنیم».۱۹ «ما باید علم را خودمان تولید کنیم و آن را بجوشانیم»۲۰ و از آنجایی که در این عرصه در مقیاس تمدنی دچار عقب‌ماندگی مزمن هستیم،۲۱ در این زمینه نیاز به حرکت جهادی داریم. علت این عقب‌ماندگی، آن است که تفهیم نشده‌ایم که حرکت در این عرصه، واجب است.۲۲ باور نکرده‌ایم که تولید علم، جهاد فی‌سبیل‌الله است؛۲۳ جهادی که رهبری حکم آن را داده‌اند.۲۴

پیروزی در این جهاد سخت و حیاتی چگونه حاصل می‌شود؟ شاید مهم‌ترین کار، آن باشد که برای این جهاد، سرباز تربیت کرد؛ سربازی که اولاً این جهاد را به رسمیت بشناسد و جزو اهداف و ضروریات اساسی دینی-ملی خود بداند (قسم دوم دانش‌آموزان) و ثانیاً به تولید علم، نگاه بسیط و ساده -در حد گرفتن مدرک- نداشته باشد و خود را برای جهادی سخت و شیرین آماده کند (قسم اول)؛ اولی با ابلاغ و دومی با تنقیح.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) بیانات مقام معظم رهبری، ۱۴/۰۷/۱۳۷۹ (در پی‌نوشت‌های مربوط به بیانات مقام معظم رهبری، جهت اختصار، صرفاً به ذکر تاریخ ایراد بیانات، بسنده می‌شود).

(۲) ۲۲/۰۲/۱۳۸۲٫

(۳) ۱۵/۱۱/۱۳۷۰٫

(۴) همان.

(۵) ۲۹/۰۶/۱۳۷۳٫

(۶) ۱۵/۱۱/۱۳۷۰٫

(۷) ۲۹/۰۶/۱۳۷۳٫

(۸) ۰۵/۰۷/۱۳۸۳٫

(۹) ۲۹/۰۶/۱۳۷۳٫

(۱۰) ۱۴/۱۱/۱۳۹۰٫

(۱۱) ابن ابی‌الحدید: «شرح‏ نهج البلاغه»، ج۲۰/۳۱۹.

(۱۲) ۰۱/۰۱/۱۳۸۵، ۱۳/۱۱/۱۳۸۸، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰ (شرح مزجی با اندکی دخل و تصرف).

(۱۳) ۱۴/۱۱/۱۳۹۰٫

(۱۴) استاد مطهری، مرتضی: «مجموعه آثار»، ج‏۲/۲۴٫

(۱۵) ۲۵/۰۴/۱۳۸۶٫

(۱۶) ۱۴/۰۶/۱۳۸۹٫

(۱۷) ۱۹/۰۷/۱۳۷۸ (با اندکی دخل و تصرف).

(۱۸) ۲۵/۰۶/۱۳۸۵٫

(۱۹) ۰۱/۰۱/۱۳۸۵٫

(۲۰) ۰۳/۰۷/۱۳۸۷٫

(۲۱) ۲۴/۰۹/۱۳۸۷٫

(۲۲) ۲۴/۰۹/۱۳۷۵٫

(۲۳) ۰۱/۰۱/۱۳۸۵٫

(۲۴) ۳۰/۰۶/۱۳۹۴٫

دکمه بازگشت به بالا