امامت و اخوت، بیانگر رابطه طولی و عرضی در تشکیلات اسلامی است
یکی از دغدغههای جدی ما، تجدید نظر در مباحث نظری فعالیتهای تشکیلاتی است. متأسفانه در این حوزه با تأخیر مواجه هستیم. امروزه مجموعههای تشکلهای اسلامی که بر اساس انگیزههای الهی و آرمانی کنار هم هستند، از یک چنین پشتوانهای برخوردار نیستند و بر اساس همان محکمات و مباحث شناخته شدۀ این عرصه، پیش میروند. در حالی که این بحث دارای جوانب و ابعاد بسیار متنوع و جدی و پویایی است که اگر دقیق طراحی نشود و الگوها استخراج نشود، ممکن است ما با یک انگیزۀ درستی، سر از ناکجا آباد در بیاوریم.
راه میانبری که میتوان در دستیابی به این مهم طی کرد، استفاده از کسانی است که هم دستی در اقدام دارند و هم بهرهای از بخشهای فکری و نظری مسئله دارند. برای این مسئله، شیوۀ مصاحبه اکتشافی روش خوبی است؛ سؤالها، نکتهها، ابهامات، مطالب را عرضه کنیم و از آنها پاسخ بگیریم. در این موارد، ارائۀ سؤالات باعث ذهنانگیزی میشود و مخاطب را به حرف میآورد. بعد ما میتوانیم روی آن مطالبی که مطرح شده، طراحی کنیم و به عنوان یکی از منابع استفاده کنیم.
اگر بخواهیم از مطالعات کتابخانهای شروع کنیم، هم راه خودمان را طولانی کردهایم، هم در شناخت مسئله دچار مشکل میشویم و هم سؤالات ما خوب منقح نمیشود. در حالی که بهرهگیری از روش اکتشافی، به ما کمک میکند که سؤالات منقح بشود، افق کار را بهتر بشناسیم و یک مقدار از ابهامات موضوعی کار نیز میکاهد. بعداً هم اگر مطالعات کتابخانهای به آن ضمیمه شود، امید میرود که در فرصتی مناسب، به نتیجۀ مطلوب برسیم. البته باید در کنار بهرهمندی از پیشکسوتها، از افراد جوانتر که با نگاههای متفاوت در این عرصه کار میکنند نیز، استفاده کرد.
آنچه به عنوان نقطۀ شروع مباحث نظری کار تشکیلاتی است، در درجۀ اول مسئلۀ فهم نظام امامت است و اگر از آن غفلت بشود، محل اشکال و مناقشه پدید میآید. در طراحی الگوی تشکل اسلامی، باید بحث را بر اصل تعاون و همگرایی و حرکت جمعی و سازمانیافته استوار بکنیم. بالاخره این حرکت مبتنی بر آن مسئولیت الهی آحادی مردم است، که به عنوان امت شناخته میشوند. حالا این تشکل اسلامی اگر خودش را در فضای نظام امامت، نتواند با تعریف متناسب با زمان خودش تعریف بکند، از مبنا خارج شده است. در ادامۀ راه، این مجموعه باید بر اساس آن تعهد ایمانی خود، به همگرایی و همکاری بپردازد. نظامی که بین اینها به صورت داخلی تعریف میشود، ذیل همان تعبیر بسیار فرخنده و زیبای «اخوت» قرار میگیرد، که فکر نمیکنم هیچ کلمۀ جایگزینی داشته باشد که بتوان تمام بحثهای ذیل عنوان اخلاق تشکیلاتی را از آن استخراج کرد.
روابط داخلی اعضا، مبتنی بر اصل اخوت تعریف میشود. چون از کلمه اخوت، یک نوع تساوی فهمیده میشود. البته در حرکت جمعی، حتماً باید به آن فرایند امامت -که در مدلهای جدید از آن به مدیریت به طور خاص تعبیر میکنند- ملتزم بود. عمده هم این است که ضمن تعریف مراتب طولی، ارتباطات عرضیِ پویا و با طراوت و حفاظتشده هم مراعات گردد.
در نظام امامت، حتی شخص ولی و امام نیز در این مناسبات، کاملاً در همان فضای اخوت عمل میکند. آنجا ارتباطات را که مشاهده میکنید، میبینید کاملاً در همان فضای بیتکلف و صمیمی عمل میشود. در حالیکه رهبری و زمام مسئله، به دست او است و کل مجموعه نیز، این را پذیرفتهاند؛ اما در کنار آن، تبعیت خاص خودشان را هم دارند.
با نگاهی به منابع اصیل، میتوان این را دریافت که در نطام تشکیلاتی، اخوت هم معنایش را از امامت میگیرد. آیۀ کریمۀ ۲۰۰ سورۀ آلعمران، با ملاحظۀ تفسیر اهلبیت(ع)، خیلی جذاب و زیباست. شاید از مبانی اصلی سازماندهی اجتماعی مؤمنین، همین آیه باشد. ببینید چقدر کوتاه و راهبردی مسئله را تعریف میکند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون». کاملاً مناسبات بین امام و امت و تقابل این دو با دشمن، با ملاحظۀ خط تماس، بیان شده است. به هر حال سمت مقابل هم، آرایش تشکیلاتی دارد، سازماندهی دارد، طاغوت دارد. لذا با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»، همۀ این روابط را ذیل کلمۀ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» قرار میدهد.
تفسیر اهلبیت(ع) را ببینید که چقدر به فریاد میرسد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ» به لحاظ جبهۀ درونی، یعنی جهاد اکبر است و «صابِرُوا عَدُوَّکُمْ» سازماندهی جدی در مراجعه با دشمن بیرونی است. «وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَر» و «اتَّقُوا اللَّهَ» -که اتقوا الله در ادبیات قرآنی، هم بر صابرون و هم بر رابطون حاکم است- یعنی اخلاص و در نظر داشتن خداوند و جلب رضایت او، بر تمام اینها اولویت دارد. آن وقت است که ارتباطات درون تشکیلاتی و بیرونی با سایر تشکلها و سازماندهیهای مؤمنین تعریف میشود. اگر از این اصل حاکم -یعنی تقوا- لحظهای غافل شویم، به هیچ چیزی نمیرسیم.