بسیار نظر باید!

محسن سیمایی

تلاشی پیرامون جهل‌زدایی                                                                      

استادی داشتیم که گلستان و بوستان و غزلیات سعدی را اصطلاحاً قورت داده بود. سعدی‌باز و سعدی‌شناس بود. جلسه‌ای از کلاس نبود که ما را از فیض یک بیت یا یک حکایت از سعدی محروم کند. این انس با سعدی اما با یک خصلت خوب یا بد هم همراه بود؛ اینکه دست‌به‌تحریف او خیلی خوب بود. برخی ابیات و مصراع‌ها را خیلی شیک و مجلسی و اتفاقاً آگاهانه تحریف می‌کرد و شاهدمثال سخنانش می‌کرد. کارش شاید بد بود؛ از آن جهت که به هر حال داشت در سخن صاحب‌نامی دست می‌برد و حرف دیگری را از قول او نقل می‌کرد. کارش شاید خوب بود؛ از آن حیث که انتخاب‌های خوبی می‌کرد و انصافاً تحریف‌ها و گزینش‌های جالبی داشت. یکی از مصراع‌هایی که همیشه دستخوش تحریف استاد ما قرار می‌گرفت، مصراع: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» بود. او «نظر» را جایگزین «سفر» می‌کرد و می‌خواند: «بسیار نظر باید تا پخته شود خامی». کجا این را می‌خواند؟ وقتی‌ شاگردی به شبهه یا پرسش استاد، عجولانه و بی‌تأمل پاسخ می‌داد و روی حقانیت پاسخ خود متعصب بود. او این مصراع تحریف‌شده را می‌خواند و بعد می‌گفت: پسرم تأمل… پسرم تلاش…

حرفش حق بود؛ چراکه معمولاً جواب‌های عجولانه شاگردان، علمی و عالمانه نبود؛ در حالی که فضای کلاس، حرف علمی و عالمانه می‌طلبید. این یک نکته مهم برای همه کسانی است که در فضای علمی و معرفتی زندگی خود را سپری می‌کنند. هم دانشجو، هم دانش‌آموز و از همه مهم‌تر خود معلم و مربی باید از اصل «تبدیل باورهای غیرعالمانه به باورهای عالمانه» پیروی کنند. البته بدون تردید سهم معلمان و مربیان در این میان پررنگ‌تر از شاگردان است؛ مربیان موفق همواره باید بکوشند که اطلاعات و باورهای غیرعالمانه خود را به باوری پخته و عالمانه تبدیل کنند. این امر برای آنها به چند دلیل لازم و ضروری است؛ از جمله اینکه:

* آنها مقصد اصلی پرسش‌ها و کنجکاوی‌های فراگیران و برطرف‌کننده ابهامات شاگردان خود هستند. این پشتوانه باورهای عالمانه مربیان است که اعتماد و اعتقاد شاگردان را به سوی خود جلب می‌کند.

* آنها الگوی شاگردان خود هستند و مدیریت فضای آموزشی نیز بر عهده آنهاست. اگر مربی پخته و عالمانه سخن نگوید و پخته و عالمانه اظهارنظر نکند، از شاگردانش انتظار چندانی در این مورد نمی‌رود.

* مباحثی که مربیان در فضای آموزشی مطرح می‌کنند، در جان و اندیشه شاگردان جای می‌گیرد. طرح مباحث غیرعالمانه از سوی ایشان، زیان احتمالی شاگردان را در پی خواهد داشت.

* ارتقا و افزایش سطح علمی برای یک مربی ضروری است. این رشد، ارتقا و افزودن دانسته‌ها فقط در صورتی امکان‌پذیر و ثمربخش است که مربی چکش‌کاری‌های لازم را در دانسته‌های خود به کار ببندد.

اولین گام برای تبدیل باورهای غیرعالمانه به باورهای عالمانه، تفکر و اندیشه خود مربی است. کمترین سودی که از تفکر برای فرد متفکر به ارمغان می‌آید، بررسی دانسته‌ها و تثبیت آنهاست. اما علاوه بر این، بهره دیگری نیز به واسطه تفکر حاصل می‌شود و آن تکمیل دانسته‌هاست. با تفکر می‌توان دریافت‌های بیشتری را به دریافت‌های قبلی افزود. امام علی (علیه السلام) فرمودند: «هرکه در آنچه آموخته است، بسیار اندیشه کند، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمی‌فهمیده است، بفهمد».۱

گام دیگری که می‌توان برای کسب باورهای عالمانه از آن یاد کرد، تداوم ارتباط مربی با فضای علمی است. مربیان و معلمان زیادی هستند که از قطع شدن ارتباط خود با جامعه علمی ضرر دیده‌اند و حسرت می‌خورند. وقتی ارتباط مربی با هم‌صنفان، پژوهشگران، دانشمندان و … قطع می‌شود و مربی خود را فقط‌وفقط درگیر امور مربوط به شاگردانش می‌کند و به نحوی نان پژوهش‌ها و دانسته‌های قبلی خود را می‌خورد، خطر به‌روز نماندن و «عالم به زمان نبودن»،۲ او را به‌شدت تهدید می‌کند. ارتباط با جامعه علمی، شرکت در مباحثه، حضور در کرسی‌های علمی و آگاهی از پژوهش‌های نو، هم در باورهای خود مربی و هم در کار تربیتی او یاری‌دهنده گران‌بهایی است.

بهره‌گیری از آموخته‌ها و تجربه‌های دیگران، یکی دیگر از راه‌های کسب باور عالمانه به شمار می‌رود. شاید بهترین حالت این باشد که مربی باورهای خود را به استادان توانا و باتجربه خود عرضه کند و آنها را در نگاه موشکافانه یک دانشمند، به سنجش بگذارد؛ اما از جهتی که این امر برای بیشتر مربیان دشوار یا ناممکن است، مطالعه کتاب‌ها و آثار به‌جامانده از آنان را می‌توان به عنوان جایگزینی نیکو نام برد. وقتی شما دل به دریای آثار مختلف علمی و معرفتی می‌زنید، درحقیقت مشغول ارزیابی دانسته‌های خود و البته افزودن اطلاعات جدید به آنها هستید.

اندیشه و تفکر مربی سودبخش است، اما هرگز به معنای عدم نیاز به مطالعه نخواهد بود. تفکر بدون مطالعه هم دقیقاً مانند مطالعه بدون تفکر بی‌فایده است. بسیاری از تفسیربه‌رأی‌ها در امور دینی و غیردینی نیز ناشی از همین تفکر بی‌مطالعه است. کسی که به دنبال کسب باورهای عالمانه است، راهی ندارد جز اینکه از تحلیل و پژوهش و تجربه بزرگان بهره گیرد و این امر با مطالعه آثار آنان صورت می‌پذیرد.

اما پیش از تلاش برای رسیدن به باورهای عالمانه به واسطه تفکر، ارتباط با فضای علمی، مطالعه آثار مختلف و…، تلاش برای رهایی از باورهای غیرعالمانه نیز باید به‌درستی انجام پذیرد. این اراده باید در هر مربی‌ای وجود داشته باشد که هیچ‌گاه در دام لحظاتی که باورهای غیرعالمانه او را تثبیت می‌کنند، گرفتار نشود. مثلاً یکی از این لحظات، زمانی است که مربی مباحثی را برای شاگردان خود مطرح می‌کند که هنوز برای خود او یک باور غیرعالمانه محسوب می‌شود. مربی در حالی که باید با دغدغه جدی از ارائه مباحث و طرح‌درس‌هایی که خود به باور عالمانه نسبت به آن دست نیافته، خودداری می‌کرد، با طرح این مباحث، هم باور غیرعالمانه را برای خود تثبیت می‌کند و هم ضرر مهمی به فراگیران خود وارد می‌سازد. همان‌گونه که به رشته قلم درآوردن مطالب خام و نپخته از سوی یک نویسنده مذموم است، ارائه مطالب خام و تثبیت‌نشده یک مربی در فضای آموزشی و برای شاگردان نیز ناپسند است. البته مطرح کردن مطالبی به صورت مبهم و تأکید شاگردان به تلاش و بررسی بیشتر مسئله، امری متفاوت و خالی از اشکال است.

یکی دیگر از اوقات تثبیت‌کننده باورهای غیرعالمانه، وقت پاسخ مربی به پرسش پرسش‌گران است. وقتی از مربی سؤالی می‌شود که او بدون آگاهی و دقت‌نظر کافی پاسخ می‌دهد، به نوعی دست به تثبیت باور غیرعالمانه خود می‌زند. اگر این اراده و دغدغه‌ای که از آن سخن می‌گوییم، ایجاد شود، مربی هرگز پاسخ غیرعالمانه خود را به سؤالات فراگیران عرضه نمی‌کند؛ هرچند به قیمت بی‌جواب ماندن سؤال شاگردان یا به کار بردن واژه «نمی‌دانم» باشد. به هر حال «پرسش‌های یهویی» شاگردان از مربی امری طبیعی است. ذهن کنجکاو و کاوشگر فراگیران در میانه مباحث مربی، سؤال‌های مختلفی را حاصل می‌آورد. این مربی است که باید با خویشتن‌داری، از «پاسخ‌های یهویی» پرهیز کند و با اراده‌ای تحسین‌برانگیز، خود را از باورهای غیرعالمانه جدا کند.

مربی‌ای که دو مسیر مهمِ «تلاش برای رسیدن به باور عالمانه» و «تلاش برای رهایی از باور غیرعالمانه» را به‌درستی طی کند، بدون شک نویددهنده تربیت فراگیرانی عالم و کوشا خواهد بود.

پی‌نوشت‌

  1. غررالحکم، حدیث ۸۹۱۷.
  2. «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛ شبهات و نادانى‌ها به کسى که عالم به زمان خود است، هجوم نمى‌آورند». کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶.

دکمه بازگشت به بالا