به عمل کار برآید

محسن سیمایی

عمل عالم، عسل زنبور                                                        

راه زیادی را طی کرده بود و خودش را به نماز جماعت آن عالم و عارف بزرگ رسانده بود. بعد از نماز رفت سراغ آقا و بی‌درنگ گفت: «لطفاً نصیحتم کنید». آقا سه مرتبه بر کف پای خودش زد و تمام. هیچ حرف دیگری نزد. دوباره عرض کرد: «می‌شود واضح‌تر…؟ منظورتان را نفهمیدم». فرمود: «آنچه می‌دانی، زیر پا نگذار. آنچه می‌دانی…».

عمل نکردن به دانسته‌ها، ریشه خیلی از مشکلات ما در زندگی معنوی است. مسیر رشد معنوی ما زمانی به‌درستی طی می‌شود که به این توصیه مهم گوش فرا دهیم؛ یعنی پیش از آنکه در پی نسخه‌های جادویی سلوک باشیم، به همان داشته‌ها و دانسته‌هایمان عمل کنیم؛ بااین‌حال هرچقدر عمل نکردن به دانسته‌ها نکوهیده، ناپسند و سد راه پیشرفت ما در زندگی است، عمل نکردن به گفته‌های خود نکوهیده‌تر و ناپسندتر است؛ چون وقتی کسی به دانسته‌های خود عمل نمی‌کند، در بدبینانه‌ترین حالت، تنها خودش را از فیض عمل به دانسته‌ها محروم می‌کند؛ اما هنگامی‌که به حرف و گفته خود عمل نمی‌کند، علاوه بر محرومیت شخصی، پیغامی بسیار منفی به شنوندگان و مستمعان سخنش نیز منتقل می‌کند.

مربیان تربیتی، همواره در موضع گفتار و سخنوری قرار دارند و فراگیران آن‌ها در حلقه تربیتی، دائماً شنونده راهنمایی‌ها، توصیه‌ها و امرونهی‌های آنان هستند؛ بنابراین جا دارد که «رفتار مطابق با گفتار» را یکی از ویژگی‌های برجسته مربیان موفق به‌شمار بیاوریم. آنچه از این عنوان کلیدی به‌دست می‌آید، این است که مربی خودش اولین مستمع گفتار خودش باشد و به آنچه می‌گوید، عمل کند. کسی که خود را در موضع فراگیران قرار دهد، به‌خوبی درمی‌یابد که عمل نکردن به گفته‌های خود، حس نمایشی بودن تلاش‌های خودش را به مخاطب منتقل می‌کند و او با خودش می‌گوید: «اگر گفته‌هایش مفید بود، خودش به آن عمل می‌کرد». به همان اندازه‌ که میان حرف و عمل یک مربی فاصله وجود داشته باشد، میان او و شاگردانش فاصله‌ای به‌مراتب بیشتر وجود خواهد داشت که مانع بزرگی برای اثرگذاری در کار تربیتی است.

عمل‌گرایی؛ برترین روش

کارکرد عمل‌گرایی، فقط پیشگیری از به‌وجود آمدن احساس منفی در فراگیران نیست؛ بلکه خود یک روش تربیتی مؤثر است. ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم آن‌گونه که با رفتار و عمل، آموزه‌ای را به دیگران منتقل می‌کنیم، با گفتار و بیان منتقل کنیم؛ چراکه رفتار مربی مانند یک کارگاه عملی است و جزییات آن بر جان و ذهن مخاطب ثبت می‌شود. برخلاف کلاس تئوری که خیلی وقت‌ها دیالوگ‌هایش درگذر زمان به فراموشی سپرده می‌شود و جایش را به شنیده‌های نو می‌دهد. در توصیه‌های دینی نیز به تربیت و تبلیغ عملی توصیه‌شده است. خصوصاً روایتی زیبا از جانب امام صادق (ع) که فرمود:

«مردم را با غیر زبانتان دعوت‌کننده باشید».[۱]

رفتار مطابق گفتار، مهم‌ترین مصداق برای دعوت غیرزبانی است. بسیاری از حرف‌ها و توصیه‌ها را با عمل و رفتار می‌توان به دیگران منتقل کرد. به‌عنوان‌مثال:

مربی‌ای که هنگامه سخنوری خود، در انتخاب کلمات و ابراز آن مراقبت به خرج می‌دهد تا مبادا از کسی غیبت کند، وقتی به‌صورت گفتاری نیز شاگردانش را از عواقب غیبت آگاه می‌سازد، توصیه‌اش به پرهیز از غیبت اثرگذارتر خواهد بود و رسالتش را بهتر انجام داده است؛ نسبت به مربی‌ای که هم‌زمان طرح درس «دوری از غیبت» را برای جمع تربیتی برگزیده و اجرا می‌کند، اما خود هیچ ابایی از گرفتار شدن در دام غیبت ندارد و در میان صحبتش، چندین بار آن را مرتکب می‌شود.

ما مرد سخن نیستیم!

شاید برخی گمان کنند که اصلاً حرف زدن لازم نیست و شعارشان این بشود که: ما جای حرف، فقط عمل می‌کنیم؛ یعنی در جمع تربیتی نه نکته‌ای را منتقل می‌کنیم، نه نصیحتی انجام می‌دهیم، نه راهنمای فراگیران می‌شویم و نه طرح درسی را برای اجرا برمی‌گزینیم؛ بلکه فقط با شاگردانمان معاشرت می‌کنیم؛ با این امید و با این کوشش که با رفتارمان مجموعه‌ای از نکات تربیتی را آموزش دهیم. این ایده و ادعا، نمی‌تواند وضعیت مطلوب در کار تربیتی باشد؛ چراکه در آن از معجزه بیان، غفلت شده است. یک مربی موفق، علی‌رغم اینکه می‌کوشد عمل‌گرا باشد، می‌کوشد رفتارش را مطابق گفته‌هایش تنظیم نماید و می‌کوشد در معاشرت خود با فراگیرانش آموزگاری کند، در کلاس‌داری نیز پربار ظاهر می‌شود و اتفاقاً سعی بر این دارد که با همراه داشتن طرح درس قوی و پیشبرد هدفمند بحث‌ها، هم نکته بگوید، هم نصیحت کند و هم راهنمای تربیتی همراهانش در جمع تربیتی باشد. سخن و عمل، مکمل یکدیگرند و توجه صرف به یکی از هردوی آن‌ها، افتادن در چاله افراط‌وتفریط است.

نفاق و بقیه ماجرا

یکی از پرسش‌هایی که مطرح می‌شود، این است: وقتی غالب مربیان هنوز نتوانسته‌اند تمام مفاهیم دینی را در زندگی خود اجرا کنند، آیا حق‌دارند بحث از آن‌ها را برای شاگردانشان مطرح کنند؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: طبیعتاً ما انسان‌ها در هر شغلی، معصوم نیستیم و اشتباهاتی داریم. مربیان تربیتی هم از این قاعده مستثنا نیستند و علاوه بر آن ممکن است نتوانسته باشند به همه ارزش‌های دینی جامه عمل بپوشانند؛ اما به یک نکته باید توجه داشت، آنچه در آموزه‌های دینی در توصیه به عمل‌گرایی آمده، به این معنا نیست که ما از مفاهیم ارزشی‌ای که هنوز موفق به انجامش نشدیم، هیچ‌گاه صحبت نکنیم؛ زیرا در این‌صورت مطرح‌شدن این ارزش‌ها در جامعه را به‌کلی باید به فراموشی سپرد. بلکه مراد این است که مبادا همچون منافقین چیزی را بر زبان بیاوریم که هیچ اعتقادی به آن نداریم و هیچ کوششی نیز برای عمل به آن به کار نمی‌بندیم. آنچه مجوز سخن گفتن را صادر می‌کند، علاقه به عمل، تلاش برای عمل و تظاهر به عمل دینی است. همین‌که ما قصد داریم به گفته‌هایمان عمل کنیم، برای بیان و گفت‌وگوی درباره آن کافی است. خوب است بدانیم که در روایات ما، علاوه بر عمل‌گرایی، یک تظاهر به عمل و حب انجام کار نیز به‌عنوان فضیلت مطرح‌شده است؛ مانند آن حدیث مشهور که فرمودند: «اگر بردبار نیستی، خودت را به بردباری بزن».[۲] این تظاهر به بردباری و تلاش برای بردبار شدن، اصل مهمی است که با توجه به همان به‌طور خلاصه درباره کار مربیان بیان می‌داریم: آنچه مجوز سخنوری را صادر می‌کند، قصد، علاقه و تظاهر مربی به رفتار مطابق با گفتار است. اینکه مربی تلاش می‌کند مطابق با گفته‌هایش عمل کند؛ نه اینکه به همه‌چیز عمل کرده و تمام قله‌ها را فتح کرده است.

تا عرق خشک نشده…

نکته پایانی اینکه ما به‌عنوان مربی، جهت تحقق ویژگی «رفتار مطابق گفتار»، هم در خودمان و هم در فراگیران، می‌توانیم اقداماتی را انجام دهیم. یکی از اقدامات این است که عمل به گفته‌ها را تا از بحث فاصله نگرفتیم و اصطلاحاً تا عرق مربی خشک نشده، پیگیری کنیم. ارائه راهکارهای عملیاتی و دادن تمرین به شاگردان یاری‌دهنده خوبی در این زمینه است. مثلاً اگر درباره صله‌رحم سخن گفتیم، همان لحظه قرار بگذاریم به یکی از اقوام که مدت‌هاست از او خبر نداریم، پیامی محبت‌آمیز ارسال کنیم. یا اگر درباره «توسل به اهل‌بیت» سخن گفتیم، در کلاس ولو کوتاه، توسلی به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشته باشیم. انجام این کارها دو حسن در بردارد:

۱. به طرح درس اجراشده و مطالب گفته‌شده، جامه عمل پوشاندیم.

۲. همراهِ هم و به‌صورت دسته‌جمعی به کار نیک اقدام کردیم که خود از اجری بالاتر نیز برخوردار است.

[۱]. کافی، ج ۲، ص ۷۸٫

[۲]. وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۶۸٫

دکمه بازگشت به بالا