به عمل کار برآید!

حامد صاحبی

عمل‌گرایی در تربیت؛ مهم‌ترین عامل موفقیت یک مربی                                               

در مطلب قبل، درباره مهم‌ترین پیش نیاز یک مربی (خودسازی روحی و معنوی) مطالبی را بیان کردیم و قرار شد به خاطر نزدیک بودن آن بحث با بحث «عمل‌گرایی در تربیت»، در این شماره، به این موضوع بسیار مهم بپردازیم؛ موضوعی که شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین مصادیق «خودسازی» است. منظور از «عمل‌گرایی» در تربیت، این است که یک مربی، باید به آنچه که می‌گوید، عمل کند و از آنچه که دیگران را بازمی‌دارد، پرهیز نماید.

به حکم عقل جزم‌اندیش

یکی از بهترین ویژگی‌های عقل انسان، این است که هنگام روبه‌رو شدن با یک «تناقض» یا «ناهمخوانی»، شروع به هشدار دادن می‌کند و انسان را متوجه این موضوع می‌کند که اینجا، یک چیزی سر جای خودش نیست! در بعضی موارد، همین عقلِ دقیق و محافظه‌کار، به انسان دستور می‌دهد که به این مسئله دارای تناقض، نزدیک نشو! و البته در بیشتر مواقع، آن انسان عاقل هم به گفته عقلش گوش می‌دهد و به آن موردِ مشکوک، نزدیک نمی‌شود. به عنوان مثال، یکی از جاهایی که عقل انسان بوی «تناقض» به مشامش می‌رسد، جایی است که گوش انسان چیزی را بشنود و چشمش چیز دیگری را ببیند.

در مسائل تربیتی نیز قضیه، به همین سادگی است؛ وقتی یک شاگرد، از مربی خود، چیزی بشنود و در عمل، چیز دیگری ببیند، به حکم عقل جزم‌اندیش، در مقابل تربیت مربی خود، جبهه‌گیری می‌نماید. در مرحله نخست، سفارش‌های مربی را با اکراه انجام می‌دهد. در مرحله دوم، از عمل کردن به توصیه‌های مربی سر باز می‌زند و در مرحله بعدی، ممکن است حتی به مربی خود اعتراض کند و اینجا است که می‌توان گفت مربی، نه تنها در کار تربیت ناموفق بوده، بلکه شاید باعث بدبینی شاگرد یا شاگردانش به اصول تربیتی و یا همه مربیان نیز شده است. این، تلخ‌ترین بخش ماجرا است.

برای آگاهی بیشتر از اهمیت این موضوع، مروری گذرا داریم بر آیه‌ها و روایت‌هایی که در این زمینه آمده است.

خود را فراموش نکنید!

شکی نیست که هر مسلمان، به حکم مسلمان بودنش، وظیفه دارد به وظایف دینی خود عمل کند؛ یعنی در درجه نخست، واجبات را به جا آورد و از کارهای حرام، پرهیز کند و در مرحله بعد، به مستحبات و مکروهات هم توجه نشان دهد. اما عمل کردن به سفارش‌های دینی، آن‌گاه اهمیت بیشتری می‌یابد که فرد مسلمان، بخواهد دیگران را به ارزش‌های دینی سفارش کند و یا از مسایل ضددینی بازدارد؛ یعنی رسمی یا غیررسمی، بخواهد نقش یک مربی را برعهده بگیرد. بنابراین، اگر خودش به آنچه که سفارش کرده، عمل نکند و یا برخلاف آن عمل کند، چه از نظر عقل و چه از نظر شرع، محکوم به سرزنش و توبیخ است و خداوند این سرزنش و توبیخ را به صراحت بیان کرده است: «یا أیُّها الّذینَ آمَنوا لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلون»۱؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا چیزى می‌گویید که انجام نمی‌دهید؟

اولین نکته‌ای که درباره این آیه شایان توجه است، مخاطبانِ خداوند هستند که با عبارت «یا أیها الذین آمنوا» مورد خطاب قرار گرفته‌اند. این نکته نشان‌دهنده اهمیت فوق‌العاده موضوع «عمل‌گرایی» برای افرادی است که منتسب به ایمان هستند؛ زیرا عمل این افراد، می‌تواند ملاک قضاوت پیروان ادیان دیگر قرار گرفته و باعث بدبینی و یا خوش‌بینی آنان به آیین اسلام شود. نکته بعد، لحن پرسشی این آیه است. لحنی که حاکی از نوعی سرزنش و ملامت، نسبت به بی‌عملی افرادی است که بین حرف و عملشان فاصله است.

خداوند به این اندازه هم اکتفا نکرده و در آیه بعد با بیانی شدیدتر، اهمیت فوق‌العاده این مسئله را نشان می‌دهد: «کَبُرَ مَقتاً عِندَ اللهِ أَن تَقُولُوا ما لا تَفعَلون»۲؛ نزد خدا، موجب خشمِ بسیار است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید.

واژه بسیار مهمی که در این آیه به کار رفته، واژه «مقت» است که معنای دقیق آن در کتاب‌های لغت، چنین آمده است: «بغض و خشم شدید نسبت به کسی که مرتکب کار بسیار زشت و قبیحی شده است».۳ گذشته از معنا، وقتی به موارد دیگری که این واژه در قرآن به کار رفته مراجعه کنیم، متوجه می‌شویم که عمل نکردن به آنچه که می‌گوییم، هم‌ردیفِ چه مسایلی قرار گرفته است؛ مسایلی نظیر ازدواج با محارم،۴ کُفر۵ و جدال در آیات الهی.۶

خداوند در سوره مبارکه بقره نیز با همین لحن، کسانی را که دچار «خودفراموشی» شده‌اند، مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالبِرِّ وَتَنسَونَ أَنفُسَکُم»۷؛ آیا مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید؟

رطب خورده منع رطب کی کند؟

در روایات پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز با صراحت به این موضوع پرداخته شده است. یکی از جذاب‌ترین روایت‌هایی که به نوعی تبدیل به ضرب‌المثل هم شده است، به حکایتی از زندگانی پیامبر اسلام(ص) مربوط می‌شود. ماجرا از این قرار است که روزی مادری، همراه کودک خردسالش نزد آن حضرت آمد و گفت: «ای پیامبر! من از دست فرزندم عاجز شده‌ام! این بچه، خرما خیلی دوست دارد و زیاد هم می‌خورد و حالا هم که بیمار شده و خرما برایش ضرر دارد، باز هم هرچه به او می‌گویم که خرما نخورد، گوش نمی‌دهد. چون شما پیامبر هستید و حرف شما اثر دارد، امروز او را آورده‌ام که نصیحتش کنید و بفرمایید از خوردن خرما پرهیز کند.» پیامبر فرمود: «بسیار خوب. شما امروز بروید و فردا بیاوریدش تا نصیحتش کنم.»
مادر، فرزندش را برد و فردا آورد و پیامبر نیز با زبان خوش، با کودک صحبت کرد و او را نصیحت کرد که به حرف مادرش گوش بدهد و از خوردن خرما پرهیز کند تا بیماری‌اش خوب شود. کودک نیز پذیرفت.

وقتی حرف‌ها تمام شد، مادر از حضرت تشکر کرد و پرسید: «حالا که کار به این آسانی بود، ممکن است بفرمایید چرا دیروز او را نصیحت نکردید؟ مگر دیروز و امروز چه فرقی داشت؟» حضرت فرمود: «دیروز، من خودم خرما خورده بودم و شایسته این بود روزی دیگران را از خرما منع کنم، که خودم خرما نخورده باشم. حرف خوب وقتی اثر دارد که خود گوینده هم به آن عمل کرده باشد».۸

در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع)، کسانی که به امر و نهی و توصیه‌های خود عمل نمی‌کنند، مورد لعن و نفرین قرار گرفته‌اند: «لعنت خدا بر آنان که امر به معروف می‌کنند و خود [آن معروف را] ترک می‌کنند و کسانی‌که نهی از منکر می‌کنند و خود [آن منکر را] انجام می‌دهند».۹

در حدیثی دیگر، امام صادق(ع) می‌فرماید: «بی‌گمان اگر عالم به علم خود عمل نکند، پندِ او از دل‌ها می‌گذرد [و در آنها نفوذ نمی‌کند] همان‌گونه که آب باران از روی سنگ سخت عبور می‌کند».۱۰ هم‌چنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «مردم را با عمل خود [به نیکی‌ها] دعوت کنید، نه با زبان خود».۱۱

مطلب را با دوبیت از شاعر معاصر زنده‌یاد رهی معیری به پایان می‌بریم:

سخنورا! سخنی‌ ساز کن‌ ستاره‌ شکوه

‌که‌ هر سخن‌ نه‌ به‌ گردون‌ بَرَد سخندان‌ را

سخن‌ اثر نکند تا بدان‌ نیامیزی

‌چو آتشین‌نفسان،‌ پاره‌ دل‌ و جان‌ را

پی‌نوشت‌ها:

(۱) صف(۶۱):۲٫

(۲) صف(۶۱):۳٫

(۳) قاموس قرآن:ج۶/ ۲۶۴٫

(۴) نساء(۴):۲۲٫

(۵) فاطر(۳۵):۳۹٫

(۶) غافر(۴۰):۳۵٫

(۷) بقره(۲):۴۴٫

(۸) مطهری، مرتضی: داستان راستان.

(۹) وسائل الشیعه: ج۱۱/۴۲۰٫

(۱۰) کافی: ج۱/۴۴٫

(۱۱) بحارالأنوار: ج۵/۱۹۸٫

دکمه بازگشت به بالا