تشکیلات ایدئولوژیک – ۳
مقدمه
در بخشهای گذشته راجع به تشکلهای ایدئولوژیک، مباحثی مطرح و به این نکته اشاره شد که نسبت تشکلها با ایدئولوژی، نسبت بین نفی و اثبات نیست؛ بلکه نسبتی طیفی و تشکیکی است؛ بعضی از تشکلها شدت ارتباطشان با ایدئولوژی، قویتر و برخی ضعیفتر است. زیرا به هر حال شکل گرفتن نوع روابط درون تشکیلاتی و برون تشکیلاتی، ارتباط محکمی با اندیشهها و ایدئولوژیها دارد، چه افرادْ آگاهی به این ارتباط داشته باشند، یا نداشته باشند. در این نوشتار به این نکته پرداخته خواهد شد که ایدئولوژیها و اندیشهها، چه اثراتی بر تشکیلات میگذارند.
انسان؛ کنشگری بر اساس باورها و اندیشهها
وقتی به انسان نگاهی دقیق و موشکافانه میاندازیم، به این نکته برمیخوریم که بسیاری از رفتارها -اعم از رفتارهای فردی، نحوۀ رفتارها و ارتباطات اجتماعی و سخنان و گفتارها- ارتباط معناداری با اندیشهها و ایدئولوژیها دارند. در واقع ایدئولوژیها، با تعیین چارچوبهایی به نحوۀ رفتار انسان، جهت داده و معنای خاصی به آن میدهند. شما وقتی با افراد جامعه ارتباط برقرار میکنید و با آنها وارد گفتوگو میشوید، نوع گفتارهای شما نیز، ریشه در باورهایتان دارد. وقتی در چارچوب خاصی دست به کنش میزنید، آن کنش و عملکرد نشأت گرفته از اعتقادات و باورهای شما است. کنشهای تشکیلاتی نیز از این امر، مستثنی نیست. فرض کنید که شما گردانندۀ تشکیلاتی هستید که ارتباطات بینالمللی دارد. پاسخ شما به اینکه با فلان تشکیلات یا فلان کشور، چگونه باید ارتباط برقرار نماییم، متأثر از باورها و اعتقادات شما است.
انواع اثرات ایدئولوژیها بر کنشهای سازمانی و تشکیلاتی
یک تشکیلات را میتوان به اجزایی چون: ۱٫ نیروی انسانی و روابط آنها، ۲٫ قوانین و دستورالعملها، ۳٫ ردهبندیها و چارتهای تشکیلاتی و ۴٫ اهداف و مأموریتها، تقسیم کرد. با این تقسیمبندی، نحوه و نوع اثرگذاری ایدئولوژی را در هر کدام، به صورت جداگانه بررسی میکنیم.
- نیروی انسانی و روابط آنها: هر نیرویی که وارد سازمان یا تشکیلاتی میشود، به همراه خود مجموعهای از باورها و چارچوبهای ایدئولوژیک را وارد سازمان میکند. این مجموعه باورها و ایدئولوژیها، بر نوع روابط میان افراد تأثیر میگذارد که گاه، تعیینکنندۀ کیفیت ارتباطات میان افراد در درون سازمان میشود و حتی بر کیفیت عملکرد مجموعۀ نیروهای انسانی تشکیلات، از جهت راندمان کاری، نشاط تشکیلاتی و…، اثرات زیادی دارد؛ نیروهایی که بر اساس باورهایی خاص، همواره در سازمان با نشاط و پرانرژی ظاهر میشوند، بدون هیچ شکی، اثر عمیقی بر کیفیت کار همکاران خود و در مجموع به عملکرد کیفی سازمان متبوع خود دارند.
- قوانین و دستورالعملها: از جمله عناصر تعیینکننده در نحوۀ عمل سازمان، مجموعۀ قوانین و دستورالعملهای درون و برون سازمان است. این بخش از تشکیلات و سازمان، به نحو مؤثری از اقتضائات عقلایی و باورهای ایدئولوژیک حاکم بر جامعه و مجموع افراد درون تشکیلات، نشأت میگیرد. بر فرض مثال در کشور ایران، همه تشکلها موظفاند تا در هنگام نماز، فرصتی را برای اقامۀ نماز اختصاص دهند. این نوع عمل تشکیلات، قانونی است که به نحوی واضح، ریشه در باورهای ایدئولوژیک جامعۀ ایران دارد. از این دست قوانین را میتوان در بسیاری از سازمانها در کشورهای مختلف دنیا مشاهده نمود.
- ردهبندیها و چارتها: یکی از مسایل پر اهمیت در سازمان، ردهبندی و چارت تشکیلاتی است. چارتها و ردهبندیها، اقتضائات عقلایی است که در هر نوعی از تشکیلات، با توجه به اهداف و مأموریتها، اجرایی میشود. از آنجایی که اهداف و مأموریتهای تشکیلات، ارتباط تنگاتنگی با ایدئولوژی آن دارد، این مسئله بر چارت و ردهبندی تشکیلات نیز، اثر میگذارد. همچنین در چینش نیروهای انسانی در ردههای مختلف، مصالح عقلایی و ایدئولوژیکی، بدون شک در نظر گرفته میشود. به بیان دیگر آنچه باعث میشود کسی در جایگاه بالایی در تشکیلات باشد و کسی در ردههای میانی یا پایین، بر اساس تخصص، سابقه و مصالح ایدئولوژیک تشکیلات است.
- اهداف و مأموریتها: آنچه که به رفتارها و فعالیتهای یک سازمان، جهت و معنا میدهد و در واقع، فلسفه وجودی تشکیلات و سازمان محسوب میشود، اهداف و مأموریتهای تشکیلات است. اثری که باورها، اعتقادات و ایدئولوژیها بر اهداف و مأموریتهای یک سازمان دارد، اثری بدون واسطه و مستقیم است. گاه اهداف برخی از سازمانها، عیناً منطبق بر اهداف تصریح شده در یک ایدئولوژی است، به نحوی که سازمان مورد نظر، عملاً مبلّغ و مروج یک ایدئولوژی، دین یا یک نظام اعتقادی خاص است. اهداف یک سازمان، سازندۀ هویت آن است که ایدئولوژیها در این بخش، نقشی کلیدی دارند.