تربیت و دیگر هیچ!

حمید حاجی اسماعیلی (مربی اتحادیۀ انجمن‌های اسلامی استان یزد)

نگاهی به مبانی و اصول تربیت اسلامی                                                               

در این مختصر می‌خواهیم از اصولی صحبت کنیم که تربیت اسلامی بر مبنای آن استوار است. اما پیش از آن نیازمندیم تا برخی تعاریف را مرور کنیم: مبنا چیست؟ هدف تربیت اسلامی چیست؟ چه رابطه‌ای میان مبنا و هدف وجود دارد؟ جایگاه اصول کجاست؟ و… . اینها سؤالاتی است که می‌باید به اجمال در موردش سخن بگوییم.

«هدف» در لغت به معنای نشانۀ تیر(۱) و در اصطلاح، چیزی است که شخص قبل از عمل، آن را در نظر می‌گیرد و نیروی خویش و وسایل لازم را برای وصول به آن، به کار می‌برد و غرضش دست‌یابی و رسیدن به آن است.(۲)

«مبنا» به معنای پایه و بنیان است(۳) و در اصطلاح علم تعلیم و تربیت، «مبانی» به زیرساخت اعتقادی، فلسفی و نوع شناخت هر مکتبی از مبدأ هستی، جهان و انسان تعبیر می‌شود. بنابراین اهداف، خط مشی و شیوه‌های عملی در هر زمینه، باید بر اساس مبانی بنیان نهاده شود و در واقع امتیاز هر مکتبی، به مبانی آن بستگی دارد.(۴)

 هدف ما از تربیت باید مشخص باشد. در تربیت انسان، هدف رسیدن به «کمال مطلق» و «قرب الهی» است. ما بر مبنای اسلام و در جهت رسیدن به هدف تربیت، اصولی را معرفی می‌کنیم تا راهنمای ما در مسیر تربیت و مشخص کنندۀ روش ما باشد. مسیری که در آن همۀ ابزارهای طبیعی و غیر طبیعی، در دستان انسان است: «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ»(۵)؛ و آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد، همه از اوست. قطعاً در این [امر] برای مردمی که می‌اندیشند، نشانه‌هایی است. در تربیت اسلامی، هدف و مبنا غیرقابل تفکیک است.

مهم‏ترین مبانی‌ای که می‏توان از متون دینی استخراج کرد، عبارتند از:

۱ خدا محوری

یکی از عام‏ترین مبانی در تربیت اسلامی، خدا محوری است. این مبنا رفتار فرد دیندار را شکل می‌دهد و مهم‏ترین عامل ایجاد تفاوت میان تربیت دینی از دیگر رویکردهای تربیتی است. به تعبیر قرآن، تنها هدایت و تربیت الهی، هدایت واقعی است: «اِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَ اُمِرْنَا لنُسلِمَ لِرَبّ العَالَمِینَ»(۶)؛ در حقیقت تنها هدایتِ خداست که هدایت واقعی است که دستور یافته‏ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

بنابراین، رضایت خداوند در اینجا اصل است و موضوع تعبد نیز مهم می‌نماید. مفهوم واژۀ تعبد، حاکی از نوعی ارتباط انسان با خداست که مستلزم تواضع، خشوع و فروتنی در برابر او و پرهیز از طغیان، تکبر و گردن‏کشی از دستورها و احکام وی است.(۷) از سوی دیگر این تربیت به علت اینکه خدایی است، با فطرت انسانی منطبق است.

۲ متربی محوری

تربیت در صورتی که در مسیر تأمین نیازهای انسان باشد، نیاز به فشار، تحمیل و نادیده‏گرفتن واقعیت‏های موجود ندارد. این نوع تربیت با توجه به توانایی‏ها و محدودیت‏های انسان تبیین می‏شود و هرگز خارج از استعداد و آمادگی او تکلیفی بر او تحمیل نخواهد شد. و این اصل قرآنی همیشه مدنظر است که: «لا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(۸). با قبول این مبنا، باید مواردی از قبیل رفق و مدارا، توجه به تفاوت‏های فردی، اعمال رویه‏های عقلانی، آزادی انسان و تدریجی بودن تربیت، به عنوان اصل مورد توجه قرار گیرد.

۳ زندگی محوری

از آنجایی که تربیت دینی ناظر به همۀ ابعاد زندگی است، لذا «در چارچوب تربیت دینی، ترغیب به کناره‏گیری از اجتماع و تقویت روحیۀ مرتاضانه در فرد، امری کاملاً غیرمتعارف است»(۹) و جایگاه اجرای تربیت دینی، متن زندگی انسان در اجتماع است.

۴ فرد محوری

مفاهیمی چون تهذیب، تزکیه، تذکر، تأدیب و… در فرهنگ اسلامی، از نوعی توجه اصلاحی و تربیتی به فرد انسانی حکایت می‏کند. بنابراین پدیدۀ تربیت در اندیشۀ اسلامی، راه ورود خود را به جامعه از طریق مواجهۀ تربیتی با تک‏تک افراد آن هموار می‏سازد.(۱۰) پس انسان مسئول اعمال خویش است: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»(۱۱) ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است و هر فرد باید خداوند را ناظر بر خود بداند: «وَ مَا یلْفَظْ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»(۱۲)؛ و هیچ سخنی را نمی‏گوید مگر اینکه مراقبی آماده نزد او آن را ضبط می‏کند و انسان به تنهایی مورد بازخواست قرار می‌گیرد: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادی کَمَا خَلَقْنکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ»(۱۳)؛ و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم، اکنون نیز تنها به سوی ما آمده‏اید.

۵ عمل‏گرایی

پرهیز از ذهن‏گرایی، یکی از مبانی مهم دینی است؛ چرا که اعمال انسان است که مورد ارزیابی و بازخواست واقع می‌شود و این عمل در دو جهت مثبت و منفی نتایجی دارد:

الف. عمل در راستای تربیت الهی، باعث ایجاد تغییرات واقعی در رفتار آدمی می‌شود: «یا اَیهَا الَّذِینَ امَنُوا اِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا»(۱۴)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید، اگر از خدا پروا دارید، برای شما وسیله‏ای جهت تمایز و تشخیص و جدا کردن حق از باطل قرار می‏دهد.

ب. از سویی دیگر، برخی سوء رفتارها موجب کاستی در عقل و خرد آدمی می‌گردد. به عنوان نمونه امیرالمؤمنین می‌فرماید: «اَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِع»(۱۵)؛ بیشترین جایگاهی که خرد و عقل انسان در آن قربانی می‏شود، هنگامی است که برق طمع می‏درخشد.

۶ اخلاق مداری

یکی از اهداف مهم معارف دینی و مناسک و شعائر، ایجاد تحول اخلاقی در انسان است؛ آن‌گونه که پیامبر(ص) فرمود: «اِنّی بُعِثْتُ ِلاُتَمِمَ مَکارِمَ الاَخْلاق»(۱۶)؛ همانا من برای کامل کردن کرامت‏های اخلاقی مبعوث شده‏ام. مواردی چون برّ و نیکی، خیر، معروف، احسان، عدل، اجتناب از فحشا، منکر و ظلم و… حاکی از نگاه اخلاقی به تربیت دینی است.

۷ محبت محوری

اساس تربیت دینی، بر محبت است که میان مربی و متربی دو طرفه خواهد بود: »قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللّهُ»(۱۷)؛ بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.

۸ نظارت مداری

یکی از مبانی مهم در امر تربیت، نظارت بر امور متربی است. چرا که ناظری دائمی بر رفتار انسان، نظارت دارد: إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(۱۸)؛ قطعاً پروردگار تو سخت در کمین است. علی(ع) نیز می‏فرماید: از مخالفت با فرمان‏های خدایی که در پیشگاه او حاضرید و زمام امور شما به دست اوست و حرکات و سکنات شما در دست قدرت اوست، بترسید. اگر شما اعمالی را پنهانی انجام دهید، او می‏داند و اگر آشکارا به جا آورید، نگهبانان بزرگواری را گماشته تا هیچ حقی ضایع نگردد و بیهوده ثبت نکنند.(۱۹)

۹ خوف و رجا

تشویق و تنبیه، پاداش و جزا و بالأخره بهشت و جهنم در تعابیر دینی، نمادی روشن و عاملی اساسی برای ایجاد انگیزش در انسان از رهگذر نوعی بیم و امید و ترس و عشق است. تشویق و تنبیه امر مهمی است که دین، هر دو را دارد و تربیت دینی بر مبنای آن شکل می‌گیرد. خداوند پیامبرانش را با هر دو صفت نامیده است: «رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاّ یکُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّه‏ِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللّه‏ُ عَزِیزاً حَکِیماً»(۲۰)؛ پیامبرانی بشارت دهنده و بیم‌رسان، تا مردم بعداز ارسال پیامبران، حجتی علیه خدا نداشته باشند و خداوند همواره غالب و درست کردار است.

۱۰ فناپذیری دنیا و ثبات آخرت

عدم وابستگی به دنیا و ناپایدار بودن آن، در تربیت اسلامی جایگاه مهمی دارد و جهت حرکت را مشخص می‌کند. پیامبر(ص) می‌فرماید: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلّ خَطِیئَهِ»(۲۱)؛ علاقۀ به دنیا، منشاء هر اشتباه و خطایی است.

در مقابل، مفاهیم دینی پر است از یادآوری مرگ و جهان جاویدان آخرت: «وَ اتَّقُوا یَوْمَا لاتَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئا وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لایُؤخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»(۲۲)؛ و بترسید از روزی که هیچ کس عذاب خدا را از کسی دفع نمی‌کند و نه از او شفاعتی پذیرفته و نه به جای وی، بدلی گرفته می‌شود و نه یاری خواهد شد.

۱۱ توجه به عقل

در تربیت باید روحیۀ تعقل و خردمندی و استفادۀ بهینه از این نیروی خدادادی، فراهم آید. اصل عقلائی بودن، از مبانی اساسی تربیت اسلامی است که دین بر آن تأکید دارد و قرآن کریم بارها انسان را به تعقل و تفکر دعوت کرده است. در قرآن داستان جالبی از گفت‌و‌گوی دوزخیان با ملائکه وجود دارد که در آن ملائکه از علت گمراهی آنان می‌پرسند و دوزخیان پاسخ می‌دهند: «وَقالوا لَو کُنّا نَسمَعُ أَو نَعقِلُ ما کُنّا فی أَصحابِ السَّعیرِ»(۲۳)؛ و می‌گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم، یا تعقّل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!». بدین گونه عقل به عنوان یکی از راه‌های نجات از گمراهی معرفی شده است.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) دهخدا، علی‌اکبر: «لغت‌نامه»، مدخل هدف.

(۲) مقالۀ «شناخت هدف»، معارف اسلامی، بهمن و اسفند۱۳۸۱، شمارۀ۵۳٫

(۳) دهخدا، علی‌اکبر: «لغت‌نامه»، مدخل مبنا.

(۴) رهبر، محمد تقی و رحیمیان، محمد حسن: «اخلاق و تربیت اسلامی»، ص۳۳٫

(۵) جاثیه(۴۵):۱۳٫

(۶) انعام(۶):۷۱٫

(۷) معجم مقائیس اللغه، ص۲۰۶٫

(۸) بقره(۲):۲۷۶٫

(۹) مطهری، مرتضی: «مجموعه آثار»، ج۲، ص۲۴۱٫

(۱۰) مشایخی، شهاب الدین: «اصول تربیت از دیدگاه اسلام»، حوزه و دانشگاه، شمارۀ۳۲٫

(۱۱) مدثر(۷۴):۳۸٫

(۱۲) ق(۵۰):۱۸٫

(۱۳) مریم(۱۹):۹۴٫

(۱۴) انفال(۸):۲۹٫

(۱۵) نهج‏البلاغه، حکمت۲۳۱٫

(۱۶) بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۱۰٫

(۱۷) آل عمران(۳):۳۰٫

(۱۸) فجر(۸۹):۱۴٫

(۱۹) نهج البلاغه، خطبۀ۱۸۳٫

(۲۰) نساء(۴):۱۶۵٫

(۲۱) بحار الأنوار، ج۷۰، ص۲۳۹٫

(۲۲) بقره(۲):۴۸٫

(۲۳) ملک(۶۷):۱۰٫

دکمه بازگشت به بالا