تأملاتی در رویکرد جهانی تشکل های اسلامی
- ضرورت رویکرد جهانی به آموزهها و ساختارهای اسلامی
تمدن غرب بر اساس هدفهای محدود مادی شکل گرفت و در این زمینه، به موفقیتهای گستردهای دست پیدا کرد. علوم جدید و فناوریهای اعجاب برانگیزی را اختراع کرد تا تسلط بیشتری بر طبیعت و رفاه بیشتری در زندگی داشته باشد؛ اما متأسفانه با نگرش تحویلی نگری، همه ارزشهای انسانی و نیازهای فطری و معنوی انسان را به سطح طبیعت، فروکاست و از ایدهآل و کمال مطلق و سعادت جاودانی بازداشت(۱) و در نهایت انسان معاصر را دچار از خود بیگانگی کرد. این تمدن نتوانست حقیقت انسان و ارزشهای والای انسانی و عواطف متعالی او را بشناسد و بر پایۀ آن ارزشها، تمدنی بنا کند که در مسیر رشد جامع و سعادت جاودانه قرار گیرد.
در مقابل، براساس حکمت اسلامی، آموزههای اصلی ادیان الهی و اصول رفتاری زندگی انسانی، متعلق به جغرافیا و تاریخ خاصی نیست؛ بلکه چون برآمده از مصالح تکوینی انسان و متناسب با سرشت و فطرت پایدار بشریت است، در همۀ زمانها و مکانها ثابت است و همۀ انسانها، با هر مذهب و ملیتی، میتواند از آنها الگوگیری کنند. از همین رو است که اسلام، مخاطب اصلی خود را انسان و عموم مردم معرفی میکند، نه طبقه یا گروهی خاص. اسلام با تکیه بر وجدان فطری و سرشت مشترک نوع انسان، دعوت خود را آغاز میکند و در درونیترین لایههای وجود انسان، نفوذ مینماید. در جهان بینی اسلام، چون انسان از فطرتی یگانه و اصیل برخوردار است، همان فطرت اصیل و یگانه، به فرهنگ انسان، یگانگی و هماهنگی میدهد. استاد مطهری در این زمینه مینویسد: «بنابر نظریۀ اصالت فطرت و اینکه وجود اجتماعی انسان و زندگی اجتماعی او و بالأخره روح جمعی جامعه، وسیلهای است که فطرتِ نوعیِ انسان برای وصول به کمال نهایی خود انتخاب کرده است، باید گفت جامعهها و تمدنها و فرهنگها به سوی یگانه شدن، متحد الشکل شدن و در نهایت امر در یکدیگر ادغام شدن، سیر میکنند و آیندۀ جوامع انسانی، جامعۀ جهانی واحدِ تکامل یافته است که در آن، همۀ ارزشهای امکانی انسانیت، به فعلیت میرسد و انسان به کمال حقیقی و سعادت واقعی خود و بالأخره به «انسانیت اصیل خود» خواهد رسید.»(۲) بر این اساس برنامۀ اساسی اسلام، استقرار نهایی فرهنگ و تمدن توحیدی در گسترۀ جهانی است که مبتنی بر یگانگی و وحدت طبیعی جوامع انسانی، بر ارزشهای الهی و اصول رفتاری فطری است.
مقام معظم رهبری خطاب به جوانان و تشکلهای اسلامی سراسر جهان اسلام، میفرماید: «امروز تاریخ جهان و تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همۀ عالم دارد آغاز میشود. نشانۀ بزرگ و واضح این دوران، عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیۀ به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسی غرب جاذبه دارد –میبینید در مهد لیبرالدموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست- نه ناسیونالیستهای سکولار جاذبهای دارند. امروز در میان امت اسلامی، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحی؛ که خدای متعال وعده داده است که مکتب الهی، وحی الهی و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیدۀ بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنائی است.»(۳)
- ظرفیتهای جهانی تشکل اسلامی
ما معتقدیم که مکتب اسلام ظرفیت فراوانی برای استخراج و استنباط الگوی تشکل اسلامی جهانی دارد که علاوه بر استحکام درونی جامعه اسلامی، به ایجاد صلح و عدالت جهانی کمک کند و بدین واسطه میتوان از بسیاری از مشکلات جامعۀ اسلامی و جهان انسانی کاست. تشکلهای اسلامی بر پایۀ همین الگو میتوانند با تعامل صحیح و منطقی، با تشکلهای سایر کشورها ارتباط سازنده برقرار کند. لذا تشکلهای اسلامی باید گامی به سوی ساخت تمدن نوین اسلامی در سطح جهانی باشند؛ چرا که پیاده کردن آموزههای اسلام اصیل، مانند علم آموزی، مبارزه با ظلم، یاری مظلومان و… ، باید در جوامع اسلامی بر قرار گردد و این امر، بیش از همه کس، بر عهدۀ تشکلهای اسلامی است. تشکل اسلامی، حرکتی خودجوش و مردمی است و ریشه در اعماق فرهنگ جامعه دارد. جوانان ملتهای مسلمان به خواست خود و به دور از هرگونه اجبار، به حرکت آمدهاند و علیه رژیمهای مستبد خود، قیام کردهاند و به دنبال ایجاد معنویت و عدالت هستند.
براساس مقدمات فوق، بر تشکلهای اسلامی لازم است که به رویکرد جهانی خود توجه داشته باشند و ظرفیتهای مجموعۀ خود را در راستای گفتمان سازی جهانی، گسترش دهند. یکی از ضروریترین گامها در این راستا، برقرار کردن ارتباط سالم و متقابل با سایر تشکلهای اسلامی و حقیقت طلب، در سراسر عالم است. برقراری ارتباط مستقیم، تبادل اطلاعات و تجربیات و ایجاد شبکۀ اجتماعی در فضای مجازی، به منظور ایجاد ارتباط و تعمیق دیدگاهها و انتقال تجربیات تشکلهای عدالت طلب در سراسر جهان، بسیار پسندیده است.
تشکلهای اسلامی که برگرفته از آموزههای اسلامی میباشند، جوامع اسلامی را به اهمیت این جنبش در نظام سازی و وحدت جهان اسلام، رهنمون ساخته و آیندۀ روشن و درخشانی را نوید میدهند. بدون تردید هماندیشی جوانان مسلمان و انقلابی از نقاط مختلف جهان در فضایی سرشار از متانت، بردباری، احترام متقابل و وحدت کم نظیر، نشانۀ بالندگی، عقلانیت و رشد تشکلهای اسلامی و موجب دوری از افراط گراییهای غیر منطقی است. تشکلهای اسلامی در تمام جهان اسلام میتوانند با یکدیگر عهد بندند که با تکیه بر ایمان و دینداری راستین و حق طلبی، با امید و ابتکار، همت مضاعف و تلاش مستمر، در راه پیشرفت و استقلال علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و هنری جهان اسلام اهتمام ورزند. از این رو از تجارب یکدیگر برای اعتلای تشکیلات خود و جوامع اسلامی بهره بگیرند.
همکاری و هماهنگی تشکلهای اسلامی، میتواند به جوانان کشورهای دیگر نشان دهد که چگونه میتوان بر اساس یک حکومت دینی، توسعۀ صنعتی و دموکراسی را ایجاد کرد.
- اصول حاکم بر روابط جهانی تشکل های اسلامی
ایجاد فضای همدلی، وحدت و برادری میان تمام امت اسلامی، تلاش برای همفکری و تبادل نظر در جهت دستیابی به منافع و اهداف امت اسلامی، ارتقای سطح آگاهیهای عمومی نسبت به مبانی و آموزههای دینی، تلاش در جهت رشد آگاهیهای مختلف سیاسی، فرهنگی و بین المللی به منظور مقابله با انحرافها و چالشهای پیش رو و توجه بیش از پیش به خردگرایی، اعتدال و تحمل یکدیگر به منظور حفظ وحدت و پرهیز از افراط گرایی، محوری است که باید در روابط جهانی تشکلهای اسلامی، مورد توجه قرار گیرد.
در مقابل، اختلاف در میان تشکلهای اسلامی و درگیریهای قومی، فرقهای، قبیلهای و مرزی، امت اسلامی را تضعیف کرده و به دشمنان اسلام فرصت میدهد تا توطئههای خود را علیه مسلمانان عملی سازند. ضروری است آحاد مردم، به ویژه جوانان، ضمن به رسمیت شناختن و مدیریت تفاوتها، از فرو افتادن در دام این گونه درگیریها، تکفیر و تخطئۀ یکدیگر، پرهیز نمایند؛ «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ».(۴)
مقام معظم رهبری در دیدار با «جوانان بیداری اسلامی»، مهمترین اصول حاکم بر روابط میان تشکلهای جوان اسلامی را اینگونه معرفی نمودند: «امروز نهضت اسلامی در دنیای اسلام، شیعه و سنی نمیشناسد. شافعی، حنفی، جعفری، مالکی، حنبلی و زیدی نمیشناسد. عرب و فارس و بقیۀ قومیتها را نمیشناسد. در این میدان عظیم، همه هستند. سعی کنیم دشمن بین ما تفرقه نیندازد. همه با هم احساس برادری کنیم. هدف را مشخص کنیم: هدف، اسلام است. هدف، حکومت قرآنی و اسلامی است. البته بین کشورهای اسلامی مشترکاتی وجود دارد، تمایزهائی هم وجود دارد. هیچ الگوی واحدی برای همۀ کشورهای اسلامی وجود ندارد. در کشورهای مختلف، شرائط جغرافیائی، شرائط تاریخی، شرائط اجتماعی مختلف است؛ اما اصول مشترکی وجود دارد: همه با استکبار دشمنیم، همه با تسلط و سیطرۀ خباثتآمیز غرب مخالفیم، همه با وجود غدۀ سرطانی اسرائیل مخالفیم.»(۵)
پینوشتها:
(۱) صدر، سید محمد باقر: «سنتهاى تاریخ در قرآن(تفسیر موضوعى)»، ترجمۀ سید جمالالدین موسوى اصفهانى، تهران، تفاهم، ۱۳۸۱، صص ۱۷۷- ۱۸۳٫
(۲) مطهری، مرتضی: «جامعه و تاریخ»، صدرا، تهران، ص ۵۳٫
(۳) مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیداری اسلامی»، ۱۰/۱۱/۱۳۹۰٫
(۴) انفال(۸):۴۶٫
(۵) مقام معظم رهبری، پیشین.