تشکل باید جهانی باشد

سید مهدی موسوی

 

تأملاتی در رویکرد جهانی تشکل های اسلامی                                                                                

  1. ضرورت رویکرد جهانی به آموزه­ها و ساختارهای اسلامی

تمدن غرب بر اساس هدف­های محدود مادی شکل گرفت و در این زمینه، به موفقیت‌های گسترده‌ای دست پیدا کرد. علوم جدید و فناوری‌های اعجاب برانگیزی را اختراع کرد تا تسلط بیشتری بر طبیعت و رفاه بیشتری در زندگی داشته باشد؛ اما متأسفانه با نگرش تحویلی نگری، همه ارزش­های انسانی و نیازهای فطری و معنوی انسان را به سطح طبیعت، فروکاست و از ایده‌آل و کمال مطلق و سعادت جاودانی بازداشت(۱) و در نهایت انسان معاصر را دچار از خود بیگانگی کرد. این تمدن نتوانست حقیقت انسان و ارزش‌های والای انسانی و عواطف متعالی او را بشناسد و بر پایۀ آن ارزش­ها، تمدنی بنا کند که در مسیر رشد جامع و سعادت جاودانه قرار گیرد.

در مقابل، براساس حکمت اسلامی، آموزه­های اصلی ادیان الهی و اصول رفتاری زندگی انسانی، متعلق به جغرافیا و تاریخ خاصی نیست؛ بلکه چون برآمده از مصالح تکوینی انسان و متناسب با سرشت و فطرت پایدار بشریت است، در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها ثابت است و همۀ انسان‌ها، با هر مذهب و ملیتی، می‌تواند از آنها الگوگیری کنند. از همین رو است که اسلام، مخاطب اصلی خود را انسان و عموم مردم معرفی می‌کند، نه طبقه یا گروهی خاص. اسلام با تکیه بر وجدان فطری و سرشت مشترک نوع انسان، دعوت خود را آغاز می‌کند و در درونی‌ترین لایه‌های وجود انسان، نفوذ می‌نماید. در جهان بینی اسلام، چون انسان از فطرتی یگانه‏ و اصیل برخوردار است، همان فطرت اصیل و یگانه، به فرهنگ انسان، یگانگی و هماهنگی می­دهد. استاد مطهری در این زمینه می‌نویسد: «بنابر نظریۀ اصالت فطرت و اینکه وجود اجتماعی انسان و زندگی اجتماعی او و بالأخره روح جمعی جامعه‏، وسیله‏ای است که فطرتِ نوعیِ انسان برای وصول به کمال نهایی خود انتخاب‏ کرده است، باید گفت جامعه‏ها و تمدن­ها و فرهنگ‌ها به سوی یگانه شدن، متحد الشکل شدن و در نهایت امر در یکدیگر ادغام شدن، سیر می‏کنند و آیندۀ جوامع انسانی، جامعۀ جهانی واحدِ تکامل یافته است که در آن، همۀ ارزش‌های‏ امکانی انسانیت، به فعلیت می‏رسد و انسان به کمال حقیقی و سعادت واقعی خود و بالأخره به «انسانیت اصیل خود» خواهد رسید.»(۲) بر این اساس برنامۀ اساسی اسلام، استقرار نهایی فرهنگ و تمدن توحیدی در گسترۀ جهانی است که مبتنی بر یگانگی و وحدت طبیعی جوامع انسانی، بر ارزش­های الهی و اصول رفتاری فطری است.

مقام معظم رهبری خطاب به جوانان و تشکل­های اسلامی سراسر جهان اسلام، می­فرماید: «امروز تاریخ جهان و تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همۀ عالم دارد آغاز می‌شود. نشانۀ بزرگ و واضح این دوران، عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیۀ به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژی‌های مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرال‌دموکراسی غرب جاذبه دارد –می‌بینید در مهد لیبرال‌دموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف می‌کنند به شکست- نه ناسیونالیست‌های سکولار جاذبه‌ای دارند. امروز در میان امت اسلامی، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحی؛ که خدای متعال وعده داده است که مکتب الهی، وحی الهی و اسلام عزیز می‌تواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیدۀ بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنائی است.»(۳)

  1. ظرفیت­های جهانی تشکل اسلامی

ما معتقدیم که مکتب اسلام ظرفیت فراوانی برای استخراج و استنباط الگوی تشکل اسلامی جهانی دارد که علاوه بر استحکام درونی جامعه اسلامی، به ایجاد صلح و عدالت جهانی کمک کند و بدین واسطه می­توان از بسیاری از مشکلات جامعۀ اسلامی و جهان انسانی کاست. تشکل­های اسلامی بر پایۀ همین الگو می­توانند با تعامل صحیح و منطقی، با تشکل­های سایر کشورها ارتباط سازنده برقرار کند. لذا تشکل­های اسلامی باید گامی به سوی ساخت تمدن نوین اسلامی در سطح جهانی باشند؛ چرا که پیاده کردن آموزه‌های اسلام اصیل، مانند علم آموزی، مبارزه با ظلم، یاری مظلومان و… ، باید در جوامع اسلامی بر قرار گردد و این امر، بیش از همه کس، بر عهدۀ تشکل­های اسلامی است. تشکل اسلامی، حرکتی خودجوش و مردمی است و ریشه در اعماق فرهنگ جامعه دارد. جوانان ملت‌های مسلمان به خواست خود و به دور از هرگونه اجبار، به حرکت آمده­اند و علیه رژیم‌های مستبد خود، قیام کرده­اند و به دنبال ایجاد معنویت و عدالت هستند.

براساس مقدمات فوق، بر تشکل­های اسلامی لازم است که به رویکرد جهانی خود توجه داشته باشند و ظرفیت­های مجموعۀ خود را در راستای گفتمان سازی جهانی، گسترش دهند. یکی از ضروری‌ترین گام‌ها در این راستا، برقرار کردن ارتباط سالم و متقابل با سایر تشکل‌های اسلامی و حقیقت طلب، در سراسر عالم است. برقراری ارتباط مستقیم، تبادل اطلاعات و تجربیات و ایجاد شبکۀ اجتماعی در فضای مجازی، به منظور ایجاد ارتباط و تعمیق دیدگاه‌ها و انتقال تجربیات تشکل‌­های عدالت طلب در سراسر جهان، بسیار پسندیده است.

تشکل­های اسلامی که برگرفته از آموزه‌های اسلامی می‌باشند، جوامع اسلامی را به اهمیت این جنبش در نظام سازی و وحدت جهان اسلام، رهنمون ساخته و آیندۀ روشن و درخشانی را نوید می­دهند. بدون تردید هم‌اندیشی جوانان مسلمان و انقلابی از نقاط مختلف جهان در فضایی سرشار از متانت، بردباری، احترام متقابل و وحدت کم نظیر، نشانۀ بالندگی، عقلانیت و رشد تشکل­های اسلامی و موجب دوری از افراط گرایی­های غیر منطقی است. تشکل­های اسلامی در تمام جهان اسلام می­توانند با یکدیگر عهد بندند که با تکیه بر ایمان و دینداری راستین و حق طلبی، با امید و ابتکار، همت مضاعف و تلاش مستمر، در راه پیشرفت و استقلال علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و هنری جهان اسلام اهتمام ورزند. از این رو از تجارب یکدیگر برای اعتلای تشکیلات خود و جوامع اسلامی بهره بگیرند.

همکاری و هماهنگی تشکل­های اسلامی، می­تواند به جوانان کشورهای دیگر نشان دهد که چگونه می‌توان بر اساس یک حکومت دینی، توسعۀ صنعتی و دموکراسی را ایجاد کرد.

  1. اصول حاکم بر روابط جهانی تشکل های اسلامی

ایجاد فضای همدلی، وحدت و برادری میان تمام امت اسلامی، تلاش برای همفکری و تبادل نظر در جهت دستیابی به منافع و اهداف امت اسلامی، ارتقای سطح آگاهی‌های عمومی نسبت به مبانی و آموزه‌های دینی، تلاش در جهت رشد آگاهی‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و بین المللی به منظور مقابله با انحراف‌ها و چالش‌های پیش رو و توجه بیش از پیش به خردگرایی، اعتدال و تحمل یکدیگر به منظور حفظ وحدت و پرهیز از افراط گرایی، محوری است که باید در روابط جهانی تشکل­های اسلامی، مورد توجه قرار گیرد.

در مقابل، اختلاف در میان تشکل‌های اسلامی و درگیری‌های قومی، فرقه‌ای، قبیله‌ای و مرزی، امت اسلامی را تضعیف کرده و به دشمنان اسلام فرصت می­دهد تا توطئه‌های خود را علیه مسلمانان عملی سازند. ضروری است آحاد مردم، به ویژه جوانان، ضمن به رسمیت شناختن و مدیریت تفاوت­ها، از فرو افتادن در دام این گونه درگیری‌ها، تکفیر و تخطئۀ یکدیگر، پرهیز نمایند؛ «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ».(۴)

مقام معظم رهبری در دیدار با «جوانان بیداری اسلامی»، مهم‌ترین اصول حاکم بر روابط میان تشکل‌های جوان اسلامی را این­گونه معرفی نمودند: «امروز نهضت اسلامی در دنیای اسلام، شیعه و سنی نمی‌شناسد. شافعی، حنفی، جعفری، مالکی، حنبلی و زیدی نمی‌شناسد. عرب و فارس و بقیۀ قومیت‌ها را نمی‌شناسد. در این میدان عظیم، همه هستند. سعی کنیم دشمن بین ما تفرقه نیندازد. همه با هم احساس برادری کنیم. هدف را مشخص کنیم: هدف، اسلام است. هدف، حکومت قرآنی و اسلامی است. البته بین کشورهای اسلامی مشترکاتی وجود دارد، تمایزهائی هم وجود دارد. هیچ الگوی واحدی برای همۀ کشورهای اسلامی وجود ندارد. در کشورهای مختلف، شرائط جغرافیائی، شرائط تاریخی، شرائط اجتماعی مختلف است؛ اما اصول مشترکی وجود دارد: همه با استکبار دشمنیم، همه با تسلط و سیطرۀ خباثت‌آمیز غرب مخالفیم، همه با وجود غدۀ سرطانی اسرائیل مخالفیم.»(۵)

پی‌نوشت‌ها:

(۱) صدر، سید محمد باقر: «سنت‏هاى تاریخ در قرآن(تفسیر موضوعى)»، ترجمۀ سید جمال‌الدین موسوى اصفهانى، تهران، تفاهم، ۱۳۸۱، صص ۱۷۷- ۱۸۳٫

(۲) مطهری، مرتضی: «جامعه و تاریخ»، صدرا، تهران، ص ۵۳٫

(۳) مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیداری اسلامی»، ۱۰/۱۱/۱۳۹۰٫

(۴) انفال(۸):۴۶٫

(۵) مقام معظم رهبری، پیشین.

دکمه بازگشت به بالا