تشکل مکمل

سیدمهدی موسوی

بررسی نقش و وظایف تشکل‌ها در قبال خانواده و والدین متربیان

از جمله مباحث مهم درباره مقوله تشکل اسلامی، نحوه تعامل تشکل با خانواده است؛ مسئله‌ای که محل ابتلای بسیاری از تشکل‌ها و خانواده‌ها است. از یک سو برخی خانواده‌ها به تشکل‌ها سوء ظن دارند و حضور در آن را مانع پیشرفت علمی ‌و تحصیلی می‌پندارند؛ لذا مانع عضویت و مشارکت فرزندان خود در تشکل‌ها می‌شوند که این امر گاه موجب بروز اختلافات میان فرزندان و والدین می‌شود. از سوی دیگر، تشکل‌ها نیز بر استقلال اعضای خود پای می‌فشارند و انتظار دارند اعضا در قبال مسئولیتی که پذیرفته‌اند، به بهانه‌های مختلف، از جمله خانواده، کوتاهی نکنند.

 ازاین‌رو عمده مشارکت و فعالیت اعضا در بیرون از منزل تعریف می‌شود. این تفاوت‌ها و اختلافات موجب بروز تعارض و تضاد میان اهداف، برنامه‌ها و روش­های تربیتی خانواده و تشکل می­شود و اعضا را دچار سردرگمی‌ و حیرت می‌کند که در نهایت، مجبور به رها کردن یک طرف، خانواده یا تشکل می­شوند. بدین جهت لازم است تا تحلیلی صحیح از تعامل خانواده و تشکل آن‌جام شود تا ضمن حفظ جایگاه و اعتبار هر یک، از بروز تعارض و تضاد هویتی در اعضا جلوگیری شود.

راهکار اساسی این است که هر یک از دو طرف ـ خانواده و تشکل ـ علاوه بر شناخت جایگاه، اهمیت و رسالت خود، جایگاه، اهمیت و رسالت طرف دیگر را به ‌خوبی بشناسند و بدانند که این دو نهاد مستقل اجتماعی، در اهداف و رسالت متفاوت هستند؛ اما لزوماً متعارض نیستند و هیچ یک نمی‌تواند جای دیگری را بگیرد و در مسیر رشد افراد و جامعه، به همه نیازها پاسخ دهد. ازاین‌رو باید به تعامل متقابل و همکاری و هماهنگی و تقسیم کار هدفمند بپردازند.

جایگاه خانواده در فرآیند تربیت

در فرهنگ اسلامی ‌خانواده کوچک‌ترین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی، هنجارها و ناهنجاری‌های روانی و رفتاری انسان در آن شکل می‌گیرد. به همین دلیل، خانواده اولین و مهم‌ترین نقش را در رشد و تحول انسان بر عهده دارد.

محیط خانوادگی بر محور محبّت استوار است و شدیدترین محبّت­ها در آن شکل می‌گیرد. حبّ پدر و مادر به فرزند، شدیدترین حب­ها است که هرگز در محیط‌های آموزشی-تحصیلی یا شغلی یا رفاقتی یا… مانند آن را نمی‌توان دید. رسول خدا (ص) فرمودند: «إِنَّ لِکُلِّ شَجَرَهٍ ثَمَرَهٌ وَ ثَمَرَهُ القَلبِ أَلوَلَد؛[۱] برای هر درختی میوه­ای است و میوۀ دل، فرزند است». میوۀ دل که مخزن محبّت است، فرزند است. پس انسان باید به شدت بر روی میوۀ دلش حسّاس باشد و در حراست و حفاظت او بکوشد. لذا پدر و مادر برای حفظ و حراست از او شدیدترین غیرت­ها را به خرج می­دهند.

اصل مهم در رفتار خانواده، اصل «عدم ضرر» است؛ هم­چنان که قرآن کریم پس از ذکر حقوق فرزندان می‌فرماید: «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لا تُضَارَّ وَالِدَهٌ بِوَلَدِهَا وَلا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ».[۲] از این آیه استفاده می­شود که هرگونه کار و فعلی که موجب ضرر و زیان افراد خانواده می‌شود، اشکال دارد و وظیفه همگان است که جلوی ضرر را بگیرند.

از جمله مهم‌ترین وظایف خانواده که جلوی ضرر را می‌گیرد، تربیت فرزندان و آموزش صحیح است؛ چراکه تربیت، فراهم کردن عوامل رشد و برداشتن موانع در مسیر رشد و شکوفایی فطری و طبیعی فرزندان است. خداوند به رسول اکرم(ص) دستور می‌دهد: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ»[۳] و در آیات متعدد دیگری به وظیفه والدین در تربیت فرزند و امر آن‌ها به خوبی و بازداشتن از بدی‌ها اشاره کرده است.[۴] امام صادق۷ فرمودند: «تَجِبُ لِلْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ اخْتِیَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِینُ اسْمِهِ وَ الْمُبَالَغَهُ فِی تَأْدِیبِه؛[۵] واجب است پدر در حق فرزندش سه چیز را رعایت کند: مادر خوبی برای او اختیار کند، نام خوبی بر او بگذارد و در تربیتش نهایت تلاشش را مبذول دارد». همچنین بسیاری از روایات بر حرمت ترک تربیت دلالت دارند؛ از جمله روایتی که شیخ صدوق از امام رضا۷نقل می­کند: «حَرَّمَ اللَّهُ… و تَرْکِ التَّرْبِیَهِ لِعِلَّهِ تَرْکِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا؛[۶] خداوند بر والدین حرام کرده است که تربیت فرزندان ترک کنند [حتی اگر] به علت ترک نیکی فرزندان به والدین باشد». بنابراین علاوه بر تأمین نیازهای مادی و عاطفی فرزندان، خانواده وظیفه تربیت همه‌جانبه فرزندان خود را به عهده دارند. این حق و تکلیف همواره باید حفظ شود و هیچ نهاد اجتماعی یا خصوصی نباید این وظیفه را از خانواده سلب کند. پس مسئولان تمامی تشکل­ها و به خصوص «تشکل اسلامی» باید بدانند که مسئولیت اصلی تربیت فرزندان بر مبنای عقل و شرع، بر عهده والدین است و به هیچ وجه نمی­توان این وظیفه اصلی را از آنان سلب یا در مسیری حرکت کرد که موجب تضعیف والدین یا خانواده شود. تشکل باید همراه و مکمل خانواده باشد.

بنابراین نقش‌آفرینی اعضا در تشکل و مسئولیت‌هایی که بر عهده آن‌ها گذاشته می‌شود، هرگز نباید مخلّ آن‌جام وظایف آنان در قبال والدین و خانواده‌شان باشد.

نحوه تعامل تشکل اسلامی ‌با خانواده

پس از آن‌که جایگاه نهاد خانواده در فرآیند تربیت شناخته شد، تشکل­ها باید بدانند که مهمترین عاملی که خانواده­ها را وا می­دارد تا از حضور فرزندان خود ممانعت کند پس از عدم آگاهی، عدم اعتماد و عدم امنیت خاطر است. بسیاری از خانواده از اینکه فرزنداشان وارد گروه­ها و دسته­جات سیاسی و اجتماعی شوند بیم و هراس دارند و بخشی از این ترس و هراس هم به حق است؛ چون در برخی از برهه­های تاریخ ایران و جهان، گروه­ها و جمعیت­هایی بوده­اند که با اهداف خیرخواهانه افرادی را جذب کرده­اند اما پس از مدتی اعضای خود را شستشوی مغزی داده اند و آن‌ها را درگیر کارهای حزبی، گروهی و جناحی کرده­اند.

 افراد نیز علاوه بر اُفت تحصیلی و علمی، گاهی به کارهای خلاف قانون و خلاف شرع پرداخته‌اند که در برخی مواقع منجر به آثار سوء قضایی و کیفری شده است و یا به انحرافات اخلاقی یا اعتقادی کشانده شده‌اند. بنابراین توجه والدین به نیازهای واقعی نوجوان و مراقبت از پیوستن آن‌ها به گروه­های همسال و تشکل­ها بسیار مهم است که همواره باید با آگاهی و مراقبت والدین آن‌جام شود. اما اگر این ترس و هراس ادامه پیدا کند و موجب شود که والدین از نیاز واقعی حضور در اجتماعات و تشکلها جلوگیری کنند صدمات فراوانی را در پی خواهد داشت.

در چنین مواقعی تشکل اسلامی‌موظف است در راستای رشد اجتماعی و پرورش جامع اعضای خود نقش آفرینی کند و با طراحی و تدابیر مناسب، خانوده­ها و والدین را در جریان برنامه‌های خود قرار دهد و با هماهنگی با والدین در امر تربیت و رشد اعضا اقدام نماید. ازطریق چنین اقداماتی می­توان اعتماد خانواده‌ها را جذب و از ترس و هراس آن‌ها کاست. از این رو در راستای اعتمادسازی این اقدامات می‌بایست آن‌جام شود:

  1. اطلاع‌رسانی صحیح و مدام از زمانمندی و نحوه اجرای برنامه­های تشکل.
  2. آشنا کردن خانواده­ها نسبت و اهداف تشکل و تبیین وظایف و رسالت­های تشکل و تبیین نسبت آن‌ها با رشد جامع فرزندان، و نشان دادن عدم تزاحم برنامه­های تشکل با رشد علمی‌و تحصیلی اعضا بلکه مکمل برنامه درسی آن‌ها است.
  3. همچنین می­توان با تدابیر مناسبی والدینِ اعضای را در سیاست‌گذاری­ها و برنامه­ریزی‌ها مشارکت داد تا از این طریق بسیاری از کاستی‌ها و دوگانگی‌های خانه و تشکل مرتفع شود و از ناهماهنگی­ها در اهداف و روش‌های تربیتی و تشکیلاتی کاسته شود.

نکته پایانی

همکاری و هماهنگی با خانواده که البته بحث بسیار مهم و اساسی است به معنای تقلید کورکورانه و پیروی کامل از نظرات و پشنهادات والدین نیست و این گونه تلقی نشود که هر چه آن‌ها گفتند باید در تشکل هم اجرایی و عملیاتی شود. بلکه اینجا تنها ملاک حق و حقیقت و مصالح کلی جامعه اسلامی ‌و رشد همه جانبه همه اعضای تشکل باید در نظر گرفته شود و از نظرات و پیشنهادهایی که در راستای این اهداف است استقبال کرد، و الا باید با احترام و ادب از پذیرش نظرات والدین امتناع کرد.

 همچنان که قرآن کریم به فرزندان در امور مذهبی و اجتماعی فرمان داده است: «وَوَصَّیْنَا الإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۷] بنابراین در شرایطی که اختلاف میان خانواده و والدین با تشکل‌ها، بر سرحق باشد، نباید کوتاه آمد؛ بلکه باید ضمن حفظ حریم والدین و خانواده و رعایت ادب پدری و فرزندی، براساس منطق مستحکم و جدال احسن، از اهداف و راهبردهای حق دفاع کرد؛ چنآن‌که قرآن کریم دستور می‌دهد: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ[۸]؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏ اى] که نیکوتر است مجادله نماى در حقیقت پروردگار تو به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه‏یافتگان [نیز] داناتر است».

[۱] . میزان الحکمه ، ح ۲۲۶۰۸.

[۲] . بقره: ۲۳۳٫

[۳] . طه: ۱۳۲٫

[۴] . مریم: ۵۵؛ لقمان: ۱۳ و ۱۷؛ هود: ۴۲٫

[۵] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص۳۲۲٫

[۶] . صدوق، علل الشرائع، ج‏۲، ص۴۷۹٫

[۷] . عنکبوت: ۸؛ همچنین: توبه: ۲۴؛  لقمان: ۱۴ ـ ۱۵٫

[۸] . نحل: ۱۲۵٫

دکمه بازگشت به بالا