تشکل مکمل

سیدمهدی موسوی

بایسته‌های تشکل(۷)  

تعامل تشکل با خانواده                                                                             

 

اشاره

از جمله مباحث مهم درباره مقوله تشکل اسلامی، نحوه تعامل تشکل با خانواده است؛ مسئله‌ای که محل ابتلای بسیاری از تشکل‌ها و خانواده‌ها است. از یک سو برخی خانواده‌ها به تشکل‌ها سوء ظن دارند و حضور در آن را مانع پیشرفت علمی ‌و تحصیلی می‌پندارند؛ لذا مانع عضویت و مشارکت فرزندان خود در تشکل‌ها می‌شوند که این امر گاه موجب بروز اختلافات میان فرزندان و والدین می‌شود. از سوی دیگر، تشکل‌ها نیز بر استقلال اعضای خود از خانواده پای می‌فشارند و انتظار دارند اعضا در قبال مسئولیتی که پذیرفته‌اند، به بهانه‌های مختلف، از جمله خانواده، کوتاهی نکنند.

 ازاین‌رو عمده مشارکت و فعالیت اعضا در بیرون از منزل تعریف می‌شود. این تفاوت‌ها و اختلافات موجب بروز تعارض و تضاد میان اهداف، برنامه‌ها و روش­های تربیتی خانواده و تشکل می­شود و اعضا را دچار سردرگمی‌ و حیرت می‌کند که در نهایت، مجبور به رها کردن یک طرف، خانواده یا تشکل می­شوند. بدین جهت لازم است تا تحلیلی صحیح از تعامل خانواده و تشکل انجام شود تا ضمن حفظ جایگاه و اعتبار هر یک، از بروز تعارض و تضاد هویتی در اعضا جلوگیری شود.

راهکار اساسی این است که هر یک از دو طرف ـ خانواده و تشکل ـ علاوه بر شناخت جایگاه، اهمیت و رسالت خود، جایگاه، اهمیت و رسالت طرف دیگر را به‌خوبی بشناسند و بدانند که این دو نهاد مستقل اجتماعی، در اهداف و رسالت متفاوت هستند؛ اما لزوماً متعارض نیستند و هیچ یک نمی‌تواند جای دیگری را بگیرد و در مسیر رشد افراد و جامعه، به همه نیازها پاسخ دهد. ازاین‌رو باید به تعامل متقابل و همکاری و هماهنگی و تقسیم کار هدفمند بپردازند. در ادامه این نوشتار پس از تبیین جایگاه و اهمیت خانواده در اسلام، به برخی از وظایف تشکل‌ها در قبال خانواده و والدین اشاره می‌شود.

جایگاه خانواده در فرآیند تربیت

در فرهنگ اسلامی ‌خانواده کوچک‌ترین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی، هنجارها و ناهنجاری‌های روانی و رفتاری انسان در آن شکل می‌گیرد. به همین دلیل، خانواده اولین و مهم‌ترین نقش را در رشد و تحول انسان بر عهده دارد.

قرآن کریم برقراری خانواده و ایجاد انس و محبت و رحمت میان همسران را از نشانه‌های خداوند متعال برشمرده شده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّه وَرَحْمَه إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛[۱] و از نشانه‌ها و آیات خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی خلق کرد که در کنار آنها آرامش می‌یابید و خداوند دوستی و رحمت را بین شما [اعضای خانواده] برقرار کرده است و آن، از نشانه­های خداوند است برای کسانی که فکر می­کنند». بر این اساس خانواده صرفاً مجموعه‌ای متشکل از افراد که در فضای فیزیکی و روان‌شناختی در کنار هم گرد آمده‌اند، نیست. بلکه یک واحد فرهنگی و اجتماعی است که اعضای آن وحدت و همبستگی شدید روحی، فکری و خونی دارند و روابط و علایق عمیق چندلایه­ای میان آنان برقرار است که عموماً ماندگار و پایدار است.

این روابط به‌قدری عمیق است که حتی زمانی که اعضای خانواده بر اثر فاصله زمانی یا مکانی یا مرگ از هم جدا می‌شوند، حلقه‌های عاطفی و ارتباطی بین آنها باقی می‌ماند. به تعبیر آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی۲: «فرزند دنبالۀ وجودی پدر و مادر در این نشئه است؛ کأنّه مرتبۀ نازلۀ وجود پدر و مادر در اینجا است. این‌طور نیست که این رابطه و پیوند از این نشئه به طور کلی منقطع شود».[۲] ازاین‌رو عضو یک خانواده هرگز نمی­تواند به طور کامل و واقعی، عضویت خانواده خود را از دست دهد.[۳]

تربیت فرزند، وظیفه محوری خانواده

محیط خانوادگی بر محور محبّت استوار است و شدیدترین محبّت­ها در آن شکل می‌گیرد. حبّ پدر و مادر به فرزند، شدیدترین حب­ها است که هرگز در محیط‌های آموزشی ـ تحصیلی یا شغلی یا رفاقتی یا… مانند آن را نمی‌توان دید. رسول خدا ۶فرمودند: «إِنَّ لِکُلِّ شَجَرَه ثَمَرَه وَ ثَمَرَه القَلبِ أَلوَلَد؛[۴] برای هر درختی میوه­ای است و میوۀ دل، فرزند است». میوۀ دل که مخزن محبّت است، فرزند است. پس انسان باید به شدت بر روی میوۀ دلش حسّاس باشد و در حراست و حفاظت او بکوشد. لذا پدر و مادر برای حفظ و حراست از او شدیدترین غیرت­ها را به خرج می­دهند.

این مسئله، دلیل عقلی و شرعی دارد. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً؛[۵] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده­تان را از آتش نگاه دارید». در روایت آمده است: «قَالَ رَجُلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ ابْنِی هَذَا قَالَ تُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ تَضَعُ مَوْضِعاً حَسَنا؛[۶] شخصی فرزندش همراه او بود، به رسول خدا عرض کرد: حق این به گردن من چیست؟ فرمود: اینکه اسم نیکویی بر او بگذاری و او را شایسته تربیت کنی و در جایگاه نیکویی قرار دهی». بنابراین خانواده باید به تربیت کودک توجه جدی داشته باشد. به عبارت دیگر، خانواده باید هسته رشد و تکامل برای مرد و زن و کانون آسایش و آرامش فرزندان باشد و خانواده سالم، سلامت روحی، روانی و جسمی جوامع را تضمین می‌کند.

اصل مهم در رفتار خانواده، اصل «عدم ضرر» است؛ همچنان که قرآن کریم پس از ذکر حقوق فرزندان می‌فرماید: «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لا تُضَارَّ وَالِدَه بِوَلَدِهَا وَلا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ».[۷] از این آیه استفاده می­شود که هرگونه کار و فعلی که موجب ضرر و زیان افراد خانواده می‌شود، اشکال دارد و وظیفه همگان است که جلوی ضرر را بگیرند.

از جمله مهم‌ترین وظایف خانواده که جلوی ضرر را می‌گیرد، تربیت فرزندان و آموزش صحیح است؛ چراکه تربیت، فراهم کردن عوامل رشد و برداشتن موانع در مسیر رشد و شکوفایی فطری و طبیعی فرزندان است. خداوند به رسول اکرم۶ دستور می‌دهد: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاه»[۸] و در آیات متعدد دیگری به وظیفه والدین در تربیت فرزند و امر آنها به خوبی و بازداشتن از بدی‌ها اشاره کرده است.[۹] امام صادق۷ فرمودند: «تَجِبُ لِلْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ اخْتِیَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِینُ اسْمِهِ وَ الْمُبَالَغَه فِی تَأْدِیبِه؛[۱۰] واجب است پدر در حق فرزندش سه چیز را رعایت کند: مادر خوبی برای او اختیار کند، نام خوبی بر او بگذارد و در تربیتش نهایت تلاشش را مبذول دارد». همچنین بسیاری از روایات بر حرمت ترک تربیت دلالت دارند؛ از جمله روایتی که شیخ صدوق از امام رضا۷نقل می­کند: «حَرَّمَ اللَّهُ… و تَرْکِ التَّرْبِیَه لِعِلَّه تَرْکِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا؛[۱۱] خداوند بر والدین حرام کرده است که تربیت فرزندان ترک کنند [حتی اگر] به علت ترک نیکی فرزندان به والدین باشد». بنابراین علاوه بر تأمین نیازهای مادی و عاطفی فرزندان، خانواده وظیفه تربیت همه‌جانبه فرزندان خود را به عهده دارند. این حق و تکلیف همواره باید حفظ شود و هیچ نهاد اجتماعی یا خصوصی نباید این وظیفه را از خانواده سلب کند. پس مسئولان تمامی تشکل­ها و به خصوص «تشکل اسلامی» باید بدانند که مسئولیت اصلی تربیت فرزندان بر مبنای عقل و شرع، بر عهده والدین است و به هیچ وجه نمی­توان این وظیفه اصلی را از آنان سلب یا در مسیری حرکت کرد که موجب تضعیف والدین یا خانواده شود. تشکل باید همراه و مکمل خانواده باشد.

علاوه بر آنکه مسئولان تشکل­ها، باید بدانند که هر یک از اعضا نسبت به والدین و خانواده خود وظایف مهمی‌ بر عهده دارند؛ چنان‌که خداوند در قرآن فرموده است: «أَنْ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ»[۱۲] «وَوَصَّیْنَا الإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً»[۱۳] «وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً؛ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنْ الرَّحْمَه وَقُلْ رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً»[۱۴] بنابراین نقش‌آفرینی اعضا در تشکل و مسئولیت‌هایی که بر عهده آنها گذاشته می‌شود، هرگز نباید مخلّ انجام وظایف آنان در قبال والدین و خانواده‌شان باشد.

نحوه تعامل تشکل اسلامی ‌با خانواده

پس از آنکه جایگاه نهاد خانواده در فرآیند تربیت شناخته شد، تشکل­ها باید بدانند که مهمترین عاملی که خانواده­ها را وا می­دارد تا از حضور فرزندان خود ممانعت کند پس از عدم آگاهی، عدم اعتماد و عدم امنیت خاطر است. بسیاری از خانواده از اینکه فرزنداشان وارد گروه­ها و دسته­جات سیاسی و اجتماعی شوند بیم و هراس دارند و بخشی از این ترس و هراس هم به حق است؛ چون در برخی از برهه­های تاریخ ایران و جهان، گروه­ها و جمعیت­هایی بوده­اند که با اهداف خیرخواهانه افرادی را جذب کرده­اند اما پس از مدتی اعضای خود را شستشوی مغزی داده اند و آنها را درگیر کارهای حزبی، گروهی و جناحی کرده­اند.

 افراد نیز علاوه بر اُفت تحصیلی و علمی، گاهی به کارهای خلاف قانون و خلاف شرع پرداخته‌اند که در برخی مواقع منجر به آثار سوء قضایی و کیفری شده است و یا به انحرافات اخلاقی یا اعتقادی کشانده شده‌اند. بنابراین توجه والدین به نیازهای واقعی نوجوان و مراقبت از پیوستن آنها به گروه­های همسال و تشکل­ها بسیار مهم است که همواره باید با آگاهی و مراقبت والدین انجام شود. اما اگر این ترس و هراس ادامه پیدا کند و موجب شود که والدین از نیاز واقعی حضور در اجتماعات و تشکلها جلوگیری کنند صدمات فراوانی را در پی خواهد داشت.

در چنین مواقعی تشکل اسلامی‌موظف است در راستای رشد اجتماعی و پرورش جامع اعضای خود نقش آفرینی کند و با طراحی و تدابیر مناسب، خانوده­ها و والدین را در جریان برنامه‌های خود قرار دهد و با هماهنگی با والدین در امر تربیت و رشد اعضا اقدام نماید. ازطریق چنین اقداماتی می­توان اعتماد خانواده‌ها را جذب و از ترس و هراس آنها کاست. از این رو در راستای اعتمادسازی این اقدامات می‌بایست انجام شود:

  1. اطلاع‌رسانی صحیح و مدام از زمانمندی و نحوه اجرای برنامه­های تشکل.
  2. آشنا کردن خانواده­ها نسبت و اهداف تشکل و تبیین وظایف و رسالت­های تشکل و تبیین نسبت آنها با رشد جامع فرزندان، و نشان دادن عدم تزاحم برنامه­های تشکل با رشد علمی‌و تحصیلی اعضا بلکه مکمل برنامه درسی آنها است.
  3. همچنین می­توان با تدابیر مناسبی والدینِ اعضای را در سیاست‌گذاری­ها و برنامه­ریزی‌ها مشارکت داد تا از این طریق بسیاری از کاستی‌ها و دوگانگی‌های خانه و تشکل مرتفع شود و از ناهماهنگی­ها در اهداف و روش‌های تربیتی و تشکیلاتی کاسته شود.

نکته پایانی

همکاری و هماهنگی با خانواده که البته بحث بسیار مهم و اساسی است به معنای تقلید کورکورانه و پیروی کامل از نظرات و پشنهادات والدین نیست و این گونه تلقی نشود که هر چه آنها گفتند باید در تشکل هم اجرایی و عملیاتی شود. بلکه اینجا تنها ملاک حق و حقیقت و مصالح کلی جامعه اسلامی ‌و رشد همه جانبه همه اعضای تشکل باید در نظر گرفته شود و از نظرات و پیشنهادهایی که در راستای این اهداف است استقبال کرد، و الا باید با احترام و ادب از پذیرش نظرات والدین امتناع کرد.

 همچنان که قرآن کریم به فرزندان در امور مذهبی و اجتماعی فرمان داده است: «وَوَصَّیْنَا الإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۱۵] بنابراین در شرایطی که اختلاف میان خانواده و والدین با تشکل‌ها، بر سرحق باشد، نباید کوتاه آمد؛ بلکه باید ضمن حفظ حریم والدین و خانواده و رعایت ادب پدری و فرزندی، براساس منطق مستحکم و جدال احسن، از اهداف و راهبردهای حق دفاع کرد؛ چنان‌که قرآن کریم دستور می‌دهد: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَه وَالْمَوْعِظَه الْحَسَنَه وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ».[۱۶]

[۱] . روم: ۲۱٫

[۲] . سخنرانی «اهمیّت عنصر غیرت در محیط خانواده»، محرّم ۱۳۸۸٫

[۳] . علی‌محمد نظری، مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی، ص۱۶٫

[۴] . میزان الحکمه ، ح ۲۲۶۰۸.

[۵] . تحریم: ۶٫

[۶]. ابن فهد حلی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص۸۶٫

[۷] . بقره: ۲۳۳٫

[۸] . طه: ۱۳۲٫

[۹] . مریم: ۵۵؛ لقمان: ۱۳ و ۱۷؛ هود: ۴۲٫

[۱۰] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص۳۲۲٫

[۱۱] . صدوق، علل الشرائع، ج‏۲، ص۴۷۹٫

[۱۲] . لقمان: ۱۱۴

[۱۳] . عنکبوت: ۸٫

[۱۴] . اسراء: ۲۳ – ۲۴٫

[۱۵] . عنکبوت: ۸؛ همچنین: توبه: ۲۴؛  لقمان: ۱۴ ـ ۱۵٫

[۱۶] . نحل: ۱۲۵٫

دکمه بازگشت به بالا