تغییر و تخصص را جدّی بگیریم

سید مهدی موسوی

بایسته های تشکّل (۱)                                                 

ما کجا، آن‌ها کجا!

وضعیت کار تشکیلاتی ما خیلی تغییر کرده است؛ سعی فراوان می­کنیم که کار جمعی و گروهی انجام دهیم و حتی با تلاش طاقت‌فرسا می­توانیم جمعی از نیروهای هم‌فکر را همراه کنیم و تشکّلی راه می­اندازیم؛ اما طولی نمی­کشد که برخی از افراد جذب شده پا پس می­کشند و از بین آن‌هایی هم که می­مانند، برخی افراد نه تنها با جمع همراهی نمی­کنند، بلکه در مقابل برنامه‌ها مقاومت می­نمایند و با مقاومت و مخالفت خود، جمع را با شکست مواجه می‌کنند.

وقتی کارنامه‌ی تشکّل­های مردمی سی‌چهل سال اخیر تاریخ ایران را مطالعه می­کنیم، می­بینیم که وضع آن‌ها خیلی بهتر از ما بوده است و حتی می­توان گفت خیلی متفاوت بوده‌اند؛ آن‌ها چقدر فعّال و پویا بوده و توانسته بودند جمع زیادی از نوجوانان و جوانان را جذب کنند که هر یک از صمیم قلب در جهت اهداف و خواسته‌های گروهی و تشکیلاتی فعالیت می­کردند. ولی امروز چه؟

امروزه کمتر می­توان از آن موج اقبال و شیدایی و تأثیرگذاری سراغی گرفت؛ در حالی­که همچنان به آن شکوه و اقتدار دیروز تشکّل­های مستقل ـ همچون جنبش‌های دانشجویی، انجمن­های اسلامی، گروه­های محلّی و حتی گروه­های دوستی ـ نیازمندیم.

اکنون باید چه کنیم تا آن خاطرات خوش دوباره زنده شود؟

 

تشکّل، موجودی زنده

برای خیلی‌ها روشن شده است که سازمان‌های دولتی به تنهایی نمی‌توانند همه‌ی بخش‌های یک جامعه را مدیریت و سازماندهی کنند، بلکه به تشکّل‌های غیر دولتی مردم‌نهاد نیاز هست که از متن جامعه و مردم جوشیده و ریشه در فرهنگ و هویت بومی آن جامعه و ملت داشته باشند.

بدون تردید، سازمان و تشکّل و مدیریت، موضوعات بسیط و یا فیزیکی و یا مثل ماشین نیستند که سیستمی ثابت و واحد و قابل اندازه‌گیری­های شرکت­های استاندارد داشته باشند، تا برای همه‌ی زمان‌ها، فرهنگ‌ها و ملت‌ها مشترک و یکنواخت باشند، بلکه آن‌ها پدیده‌هایی کاملا انسانی و برآمده از وضع و قرارداد انسان‌ها هستند و به مقدار زیادی به آرمان‌ها، تحولات و پیچیدگی‌های جامعه و افراد جامعه بستگی دارند.

به نظر می‌رسد که تشکّل و سازمان، سیستم‌های زنده و قابل تغییر و تحوّل هستند و شبیه خانواده­اند و نه شبیه ماشین؛ از این‌رو هم‌فکر و همراه کردن افراد در یک حرکت جمعی، به‌طوری که هر یک از آن‌ها از صمیم قلب در جهت هدف ما و خواسته‌های گروه فعالیت کنند، کار ساده­ای نیست؛ چرا که مخاطب ما انسان پیچیده­ای است که در جامعه‌ی پیچیده­ای تربیت شده و تنفس می­کند که عوامل متعدد آشکار و ناآشکاری به‌طور دینامیکی بر وی تأثیرگذارند.

بنابراین، تغییرات و تحولات سریعی که در روزگار ما، بیش از هر زمان دیگری، زندگی آدمی و مناسبات او را تغییر داده، در نحوه‌ی مدیریت­های جمعی و اجتماعی و چگونگی نقش­آفرینی افراد جامعه تأثیرات فراوانی گذاشته است. لذا بایسته است که در راستای تغییرات و تحولات زمانی و مکانی، الگوهای مدیریتی سازمان­ها، نهادها و تشکّل­ها بازخوانی شود.

اگرچه مشکلات زیادی بر سر راه است، اما با وجود مشکلات، تغییر در جهت تصحیح الگوی تشکّل برای بقا و پیشرفت ضروری است. به باور ما، بقا و پیشرفت تشکّل‌های انقلابی و غیر دولتی در ایران راهی جز تعمیق دانسته­های مسئولان، مدیران و اعضا‌ی تشکّل و اصلاح ذهنیت آن‌ها به نحوه‌‌ی مدیریت تشکیلاتی در زمانه­ای که در آن قرار گرفته‌اند، ندارند. به عبارت دیگر، مجموعه­ای که بتواند تغییرات مناسب را کشف کند و فراگیرد و آن را پیاده سازد و در خود به وجود آورد، قابلیت آن را خواهد داشت که در دنیای متحول و پر رقابت امروزی موفق باشد.

 

ضرورت پژوهش در مورد تشکّل اسلامی

باور کنید کار تشکیلاتی، مدیریت تشکیلاتی، اخلاق تشکیلاتی، استراتژی تشکیلات و ده­ها موضوع دیگر؛ نیازمند کار مطالعاتی، پژوهشی، تحقیقی و آزمایشی است و بی‌گدار نمی­توان به آب زد؛ همچنان که اندیشمندان غربی سالیان سال بر روی نظریه­های مدیریت، نظریه­های سازمان دولتی و سازمان غیر دولتی فکر و پژوهش و آزمایش کرده­اند، ما هم باید کمر همت را ببندیم و در باب نظریه­های «تشکّل اسلامی» فکر و پژوهش و آزمایش کنیم، و پس از آن‌ که تولید علم و نظریه کردیم آن را به مسئولان و مدیران تشکّل‌های خودمان به‌طور تخصصی آموزش دهیم.

همان‌گونه که رشته‌ی مدیریت در دانشگاه‌های ما چندین شاخه‌ی تخصصی دارد و یک فرد باید سال‌های سال تحصیل و مطالعه کند، تا توان مدیریت یک مدرسه، یک کارگاه و… را به عهده بگیرد؛ مدیریت تشکّل­های اسلامی نیز نیازمند به ده‌ها واحد درسی و آموزشی است و روشن است که هر شخصی نمی­تواند بر اساس احساساتش تشکّل اسلامی راه بیندازد، مدیریت نماید، نیرو تربیت کند و یک جریان سالم انقلابی و اسلامی در جامعه به راه اندازد.

به نظر می‌رسد مسأله‌ی تربیت و آموزش در مدیریت تشکّل اسلامی، به‌مراتب مشکل‌تر و پیچیده‌تر از مدیریت سازمانی و غیر سازمانی است که در غرب تولید شده است؛ چرا که در دنیای غرب، آنچه بیشتر مورد توجه و اهمیت می‌باشد، ساختار و فرم مدیریت بر اساس اصولی چون «منفعت طلبی، فردگرایی، نتیجه‌گرایی و مشتری‌مداری» است. اما در نگرش اسلامی، علاوه بر توجه به جنبه‌های ساختاری مسأله، بیشتر توجه به محتوای متعالی مدیریت و ارزش‌های اخلاقی و منش تربیتی آن است.

همین تفاوت‌ها روشن می‌سازد که ایجاد و مدیریت یک تشکّل و سازمان با رویکرد اسلامی، دشوارتر و پیچیده‌تر از یک تشکّل یا سازمان سکولار است. به عبارت دیگر، در جامعه‌ی اسلامی و زیرمجموعه آن، وقتی بر اساس باورها و آموزه‌های دین مبین اسلام مدیریت شود و بر اساس اصول و معیارهای اسلامی، ساختارهای جامعه شکل گیرد، جامعه راه سعادت خود را در پیش خواهد گرفت.

سؤالی که مطرح می‌شود، این است که چه فردی می‌تواند مدیریت­های اجتماعی از جمله تشکّل‌های اسلامی را عهده‌دار شود؟

استاد شهید مرتضی مطهری; در این باره می‌گوید: «مدیریت اجتماعی یعنی … مجهز کردن نیروها، تحریک نیروها، آزاد کردن نیروها، و در عین حال کنترل نیروها و در مجرای صحیح انداختن‏ آن‌ها، سامان دادن، سازمان بخشیدن و حرارت بخشیدن به آن‌ها؛ مدیریت صحیح از ضعیف‌ترین ملت‌های دنیا، قوی‏ترین ملت‌ها را می‏سازد.»[۱]

ایشان در ادامه می‌فرماید: «مسائل رهبری با روان بشر سروکار دارد، جلب همکاری روان‌ها و به حرکت در آوردن آن‌ها به‌سوی هدفی مقدس و عالی، مهارت و ظرافت فوق‌العاده می‏خواهد؛ کار هر کس نیست.»[۲]

وی معتقد است: «مسأله‌ی مدیریت که امروز می‏گویند، یکی از فروع مسأله‏‌ی رشد است. پس چنین شخصی اگر لیاقت و شایستگی نگهداری اینجا و حداکثر بهره‌برداری از این امکانات و از این سرمایه را داشته باشد، این شخص‏ رشد مدیر‌عاملی را دارد و اگر چنین لیاقت و شایستگی رشدی را ندارد نباید چنین مسئولیتی را به عهده‌ی او گذاشت.»[۳]

 

اسلام فراتر از روابط فردی

یکی از اصول پایه که هر فرد مسلمان باید آن را باور داشته باشد و باور به آن لوازمی را به همراه دارد، این است که اسلام تنها مجموعه احکامی نیست که فقط ارتباطات فردی انسان را در نظر گرفته باشد و در مسائل اجتماعی سکوت کند؛ بلکه اسلام برای احکام اجتماعی و روابط بین افراد در سطوح مختلف نیز احکامی دارد که محور رفتارها و فعالیت‌های اجتماعی انسان است.

شناخت اسلام به عنوان یک منظومه و نظام فکری منسجم و حرکت هوشمندانه در پرتو اصول فردی و اجتماعی آن، مهم‌ترین گام در زندگی مسلمانان است. این حرکت هوشمندانه، در پرتو یک الگو و برنامه‌ی عملیاتی و راهبردی ممکن است و استنباط و تنظیم الگوها و برنامه­های عملیاتی و راهبردی که می‌بایست با نیازها و مقتضیات زمان و مکان هماهنگ باشد، به تخصص و اجتهاد دینی نیازمند است. این اصل پایه و مهم، در حوزه‌ی مدیریت و رهبری اجتماعی به‌طور عام و ایجاد و مدیریت تشکّل‌های اسلامی به‌طور خاص جاری است.

استاد مطهری; در این باره معتقد است:

«اگر بخواهیم توجه اسلام را به اصول رهبری و مدیریت درک کنیم، دو راه باید طی کنیم :طریق اول مطالعه‌ی بسیار عمیق سیره‌ی اولیای دین، مخصوصاً شخص رسول اکرم۶ و امیرالمؤمنین۷ است. اگر انسان روش آن‌ها را مطالعه کند، متوجه می‏شود که‏ چقدر بر اصول دقیق رهبری منطبق است. نتایج شگرفی که از رهبری خود در دنیا گرفته‏اند، سابقه ندارد. این موفقیت به جهت آن بود که کلید رمز را در دست داشتند…

طریق دوم برای آشنایی با اصول رهبری اسلام، مراجعه به متون دستورهای‏ اسلامی در این زمینه است؛ اعم از آنچه در قرآن خطاب به پیامبران عموماً در روبرو شدن با امت‌ها، و رسول اکرم۶ خصوصاً نسبت به امت اسلامی آمده‏ است، و همچنین دستورهایی که در باب نحوه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و دستورهایی که در نحوه‌ی ارشاد جاهل و وعظ و اندرز غافل و آنچه در زمینه‏ شرایط تبلیغ و مبلغ وارد شده که همه‌ی آن‌ها یک کتاب پرحجم می‏شود.»[۴]

 

نتیجه

بر این مبنا، مدیران و مربیان تشکّل اسلامی می‌بایست با محتوای اسلامی تشکّل که تبیین کننده‌ی اهداف، غایات و آرمان‌ها و اصول رفتاری و عملیاتی تشکّل اسلامی است، عمیقاً آشنا بوده و به‌ آن‌ها باور داشته باشند و تغییرات زمانه را خوب بشناسند، تا بتوانند نو به نو ساختار و سازمان خود را ترمیم کنند و تحول ببخشند. روشن است که این مهم، جز با درک تغییر و تخصص و آموزش و تربیت نیروهای متخصص و کارآمد ممکن نیست.

پی نوشت: 

[۱] . مقاله‌ی مدیریت و رهبری  در اسلام، در کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۱۳۷٫

[۲] . همان، ص۱۴۳٫

[۳] . مقاله‌ی رشد اسلامی در اسلام، در کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۱۵۵٫

[۴] . مقاله‌ی مدیریت و رهبری  در اسلام، صص ۱۳۸ – ۱۴۳٫

دکمه بازگشت به بالا