تفاوت‌ها، حکمت‌ها و مصلحت‌ها

حمیدرضا اسلامیه

شناخت تفاوت‌های زن و مرد                                                        

اشاره:

یکی از مسایلی که در بحث زن و مرد باید به آن توجه شود، تفاوت‌های تکوینی ـ شخصیتی است که هر یک از آنها با دیگری دارد. درست است که طبق فرهنگ دین ارزش انسانی زن و مرد یکسان است و از نظر حقیقت و هدف یکی هستند، ولی آنها به خاطر تفاوت‌های تکوینی از جهت شخصیت و ویژگی‌های شخصیتی با یکدیگر تفاوت‌هایی دارند. این تفاوت در شخصیت باعث می‌شود آنها در پاره‌ای از نیازها و خواسته‌ها با یکدیگر متفاوت شوند و این تفاوت نیازها و خواسته‌ها نیز که ریشه در تکوین و شخصیت آنها دارد، باعث تفاوت در برخی از حقوق و وظایف می‌شود. ما در این بحث به طور مختصر به تفاوت‌های تکوینی ـ شخصیتی زن و مرد و رابطه آن با تفاوت نیازها، حقوق و وظایف می‌پردازیم.

تفاوت‌های تکوینی ـ شخصیتی زن و مرد

مجموعه گسترده‌ای از تفاوت‌های طبیعی، جسمی و روحی، شامل تفاوت در زیست شناسی تولید مثل، تفاوت در نیازهای جنسی، تفاوت در قوای ادراکی و عواطف، و تفاوت در قدرت جسمی، میان دو جنس زن و مرد وجود دارد.

استاد مطهری در مورد تفاوت‌های زن و مرد از جهت جسمی و روحی می‌فرماید:

دستگاه عظیم خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، جهاز عظیم تولید نسل را به وجود آورده است؛ دائماً از کارخانه خود هم جنس نر به وجود می‌آورد و هم جنس ماده و در آنجا که بقا و دوام نسل به همکاری و تعاون دو جنس احتیاج دارد، مخصوصاً در نوع انسان، برای اینکه این دو را به کمک یکدیگر در این کار وادارد، طرح وحدت و اتحاد آنها را ریخته است… آن‌ها را طالب همزیستی با یکدیگر قرار داده است و برای این که این طرح کاملاً عملی شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم بپیوندد، تفاوت‌های عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است و همین تفاوت‌هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می‌کند و عاشق و خواهان یکدیگر قرار می‌دهد. اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود، محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و مرد را شیفته وصال خود نماید و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را می‌داشت، ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالی‌ترین هنر خود را تسخیر قلب او به حساب آورد.[۱]

علامۀ طباطبایی تفاوت تکوینی زن و مرد را در ذیل آیه «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض…؛ مردان سرپرست زنانند، به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده است…» این‌گونه بیان می‌کنند: «قوه تعقّل در مردان بیشتر از زنان می‌باشد، همچنین در مردان آنچه مربوط به قوه تعقل است مانند سختی و طاقت بر اعمال سخت و… بیشتر از زنان است. اما حیات زن یک حیات احساسی و عاطفی است که مبتنی بر لطافت و نرمی شکل می‌گیرد[۲]». علامه معتقد است که بنای جامعه انسانی براساس تعقل و احساس شکل می‌گیرد؛ لذا مرد و زن کامل‌کننده یکدیگر و تضمین‌کننده حیات اجتماعی انسان هستند.[۳]

اگر هر یک از زن و مرد در جایگاه خویش در هستی قرار نگیرند و تفاوت‌های تکوینی آنها لحاظ نشود، نظام خانواده و جامعه انسانی به هم می‌خورد. یکی از آسیب‌های جوامع، غفلت زنان و مردان از جایگاه خودشان است. وقتی زن طبق اصالت خویش و استعدادهایی که خدا به او داده است، عمل نکرد، بخواهد و نخواهد انسانی شکست خورده است و مرد نیز این چنین است. زن شکست خورده زنی است که از زن بودن خود ناراحت است و استعدادهای بلند زنانه را که ابزار تکامل اوست بکار نمی‌اندازد. زن در صورتی می‌تواند همسر موفقی باشد که در جایگاه زنانگی خود قرار بگیرد و مرد در صورتی می‌تواند همسر توانایی باشد که در جایگاه مردانگی خود سکنی گزیند.

مرد و زن هر دو باید بدانند که شکل دادن به استعدادها و رهبری کردن آنها، و جهت دادن به آنها نه محرومیّت و عقده را به دنبال دارد و نه با نظام‌ها و سنّت‌های حاکم بر جهان و انسان منافات دارد. زن و مرد تفاوت در استعداد دارند و هر کدام نقصی و قوّتی؛ هیچ کدام بر دیگری رجحانی ندارد، چون تفاوت‌ها ملاک افتخار نیست. آنچه ملاک افتخار است بکارگیری و عدم بکارگیری استعدادها است.

قرآن کریم وجود ضعف و قوّت را در استعدادهای هر یک از زن و مرد تأیید می‌نماید و نهی می­کند از اینکه زن و مرد آرزو داشته باشند که استعداد دیگری را دارا باشند؛ «وَلاَ تَتَمَنَّوا مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا؛[۴] و آن چه را خداوند به سبب آن بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده، آرزو مکنید. برای مردان است آنچه کسب کرده‌اند و برای زنان است آنچه کسب کرده‌اند و از فضل خدا درخواست کنید که خدا به هر چیزی داناست».

خداوند کمالاتی به مرد داده است که مرد از طریق همین کمالات می‌تواند از زندگی‌اش نتیجه بگیرد. یک سری کمالاتی را هم به زن داده است که او هم از همان طریق می‌تواند در زندگی نتیجه بگیرد. اگر مردان کمالاتی را آرزو کنند که زنان با زن بودنشان به دست می‌آورند، به مشکل می‌افتند. اگر زنان هم کمالات مردان را بخواهند به مشکل بر می‌خورند. امیرالمؤمنین۷ در مورد رعایت تفاوت‌ها می‌فرمایند: «لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا؛[۵] همواره مردم در خیر هستند، مادامی که تفاوت داشته باشند؛ پس زمانی که یکسان باشند در هلاکت می‌افتند».

تفاوت تکوینی ـ شخصیتی زن و مرد باعث می‌شود نگاه زن و مرد به یکدیگر متفاوت شود.

«نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن به طور طبیعی مختلف است، باید هم مختلف باشد، ایرادی هم ندارد. مرد به زن به صورت یک الگوی زیبایی، الگوی ظرافت، الگوی حساسیت نگاه می‌کند. او را لطیف می‌بیند. اسلام هم همین را تأکید می‌کند: «الْمَرْأَهَ رَیْحَانَهٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَه»؛[۶] یعنی زن گل است. در این نگرش، زن یک موجودی است رقیق، مظهر زیبایی و لطافت و رقت، و مرد به این چشم به او می‌نگرد. محبّت او را در این قالب ترسیم و مجسّم می‌کند. مرد در چشم زن، مظهر اعتماد، نقطه اتکا و اعتماد است و محبت خودش را به او در این قالب ترسیم می‌کند».[۷]

رابطه نیازها و خواسته‌های زن و مرد با تفاوت‌های تکوینی ـ شخصیتی

در یک زندگی سالم اسلامی که بر اساس تفاوت‌های زن و مرد رقم خورده است، تمنّا از طرف مرد و پذیرش تمنّا از طرف زن مطرح است. اگر زن هویت و استعدادهای خود را در قبول تمنّای مرد و کمک به مرد در داخل خانه مصرف کند، در واقع هم به نیاز خود و هم به نیاز مرد پاسخ گفته است. اگر زن هویّت گمشدۀ خود را در پذیرش تمناهای مرد پیدا کند و مرد را در این پذیرش تمنّا کمک کند تا بتواند مسئولیت ادارۀ خانواده را که کلّش به عهده مرد است، خوب انجام دهد، این زن به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کرده است.

مرد اگر مسئولیت خود را در برابر زن و خانواده به درستی انجام داد، هم مطابق استعداد مدیریت و تعقّل خویش عمل کرده است و هم به نیاز زن که اعتماد و اتکا به مرد است پاسخ گفته است.

شهید مطهری در مورد نیاز متقابل عاطفی و روحی زن و مرد به یکدیگر می‌گوید: «طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزۀ مرد نیاز و طلب، و در غریزۀ زن ناز و جلوه قرار داده است. ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد، با این وسیله جبران کرده است».[۸]

در یک جمله می‌توان تفاوت‌های شخصیتی زن و مرد و همچنین نیازهای آنها را این‌گونه ترسیم کرد: «زن از نظر اعضای بدن ضعیف‌تر از مرد است، در زن احساسات غلبه دارد و در مرد غلبه با تعقّل است، مرد خشن‌تر و زن ظریف‌تر است؛ مرد بنده شهوت خود و زن در بند محبّت مرد است؛ مرد خواهان تصاحب شخص زن و زن خواهان تسلّط بر مرد از راه تسخیر قلب اوست؛ زن از مرد شجاعت و دلیری می‌خواهد و مرد از زن زیبایی و دلبری؛ شهوت مرد آغازگرانه و شهوت زن انفعالی است؛[۹] زن بر خلاف مرد، پناه جوست نه جنگجو، در زن غریزه تحت حمایت واقع شدن وجود دارد؛[۱۰] در زنان صفاتی مانند میل به خود آرایی[۱۱] و در مردان ویژگی‌هایی مثل غیرت، برجستگی دارند».[۱۲]

در روایات اهل بیت: نیز به زوایای ظریفی از تفاوت‌های طبیعی زن و مرد که باعث تفاوت آنها در نیازهای‌شان، می‌شود اشاره می‌کند؛ در روایتی امام صادق۷ صبری که خداوند به زن، به خصوص در برابر شهوت عطا کرده است، ده برابر مرد دانسته است؛ «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلْمَرْأَهِ صَبْرَ عَشَرَهِ رِجَالٍ فَإِذَا هَاجَتْ کَانَتْ لَهَا قُوَّهُ شَهْوَهِ عَشَرَهِ رِجَال‏؛[۱۳] همانا خداوند برای زن به اندازه ده مرد، صبر قرار داده است، پس آنگاه که شهوت او به هیجان آید، اندازه شهوت او به اندازه ده مرد خواهد شد».

در روایت دیگری نیز تمایل و لذّت جنسی زن بیشتر از مرد دانسته شده است و اشاره شده است که زن به خاطر حیاء بیشتری که خداوند در وجودش نهاده، در برابر این شهوت جنسی خود نگه‌دار است؛ امام صادق۷ می‌فرماید: «فُضِّلَتِ الْمَرْأَهُ عَلَى الرَّجُلِ بِتِسْعَهٍ وَ تِسْعِینَ مِنَ اللَّذَّهِ، وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلْقى‏ عَلَیْهِنَّ الْحَیَاء؛[۱۴] زن نسبت به مرد نود و نه جزء لذت بیشتر دارد، ولی خداوند حیاء را در مقابل این لذّت به آن‌ها داده است».

این نکته قابل تذکر است که نیاز ابتدایی مرد به ارضای شهوانی و جنسی بیش از زن است[۱۵] و بدین جهت خطاب روایات در مورد ازدواج و حفظ دین از طریق آن، بیشتر به مردان است، ولی طبق این روایات اوج شهوت جنسی زن می‌تواند بیشتر و حتی ده برابر مرد باشد؛ یعنی شهوت زن انفعالی است و از طریق مرد فعال می‌شود. پس به صورت ابتدایی شهوت مرد بیشتر است. ولی بعد از فعال شدن شهوت زن از طریق مرد، شهوت زن بیشتر خواهد شد.

هر یک از زن و مرد در زندگی مشترک باید به گونه‌ای حرکت کنند و رفتار نمایند که هم به نیازها و خواسته‌های خود پاسخ دهند و هم به نیازهای طرف مقابل. این نیازها باعث می‌شوند زن و مرد از روحیات و حساسیت‌های خاصی برخوردار باشند؛ مثلاً مردها دوست دارند که همسرشان برای آنها آرایش کند یا زن‌ها دوست دارند که همسرشان نسبت به آنها ابراز محبت کند، زن‌ها نسبت به توجه همسرشان حساسیت دارند و مردها نسبت به تبعیت و اطاعت زن در زمینه‌های جنسی و امور خانواده حساسیت ویژه دارند و… .

 

حقوق و وظایف زن و مرد ریشه در تفاوت­های تکوینی و نیازهای آنها

تفاوت‌های طبیعی زن و مرد، مبنای تفاوت نقش‌ها و حقوق آنها می‌باشد. بر این اساس در همه مواردی که تفاوت حقوقی بین زن و مرد وجود دارد، می‌توان تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم تفاوت‌های طبیعی را مشاهده کرد. در واقع تفاوت استعدادها و دارایی‌های زن و مرد، ملاک و مبنای حقوق اسلامی آنها می‌باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه الله می‌فرمایند: «طبیعت زن و مرد، هر کدام ویژگی‌ای دارد در داخل خانواده، کار و روحیات مرد را نباید از زنان توقع کرد؛ روحیات زن را هم در خانواده نباید کسی از مرد توقع کند. هر کدام یک خصوصیات طبیعی و روحی دارند که مصلحت بشر، مصلحت جامعه، مصلحت نظام اجتماعی زن و مرد این است که روحیات و خصوصیات مرد و زن در تعامل این‌ها در داخل خانواده دقیقاً رعایت شود؛ که اگر رعایت شد، هم این خوشبخت است و هم آن[۱۶]». «در اسلام آن چه که مطرح است، عبارت است از تعادل؛ یعنی رعایت عدالت محض میان افراد بشر از جمله میان جنس زن و جنس مرد. برابری در حقوق مطرح است، اما در جایی ممکن است احکام زن با احکام مرد متفاوت باشد؛ با هم چنان که طبیعت زن با طبیعت مرد در بعضی از خصوصیات متفاوت است. بنابراین بیشترین حقایق و بیشترین واقعیت‌های فطرت و طینت بشری در مورد زن و مرد، در معارف اسلامی است[۱۷]». «در خانواده حدود و حقوقی هست، مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به شدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است[۱۸]».

بنابراین تفاوت‌های زن و مرد در استعدادهای طبیعی منحصر به تفاوت در جهاز تناسلی نیست، بلکه تفاوت‌های جسمی دیگر، جنسی، روحی، روانی و احساسی دارند که این تفاوت‌ها باعث ایجاد تفاوت در حقوق و تکالیف آنها می‌شود. و تشابه در حقوق را زیر سؤال می‌برند.

وقتی که یک سازمان مانند نظام خانواده بخواهد اداره شود، باید کارها تقسیم شوند، حال اگر کارها بر اساس استعدادهای زن و مرد تقسیم شود، علاوه بر آن که کار خانواده به خوبی جلو می‌رود، هر کس هم در انجام وظایف خود احساس آرامش می‌کند.

حق قوّامیت و سرپرستی شوهر، و وجوب اطاعت زن از شوهر، حق نفقه زن و همچنین حق برخورداری عاطفی زن از مرد، همگی به ملاحظه ویژگی‌های طبیعی و متفاوت زن و مرد مقرر شده‌اند. خداوند بعد از اینکه حق سرپرستی و مدیریت خانواده را به جهت قوای جسمانی و تعقل برتر مرد به عهده مرد می‌گذارد، حکم به تبعیت و اطاعت زن از مرد در امور مربوط به خانواده می‌کند؛ «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ؛[۱۹] مردان سرپرست زنانند، به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آن که از اموالشان خرج می‌کنند، پس زنان درستکار فرمان بردارند و به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده اسرار [شوهران خود] را حفظ می‌کنند».

امام باقر۷ ذیل این آیه می‌فرمایند: قانتات یعنی مطیعات[۲۰].

طبق استعدادهای طبیعی مرد و زن هر کدام وظیفه‌ای را به عهده دارند؛ زن به جهت برخوداری از عاطفه و احساس سرشار، باید مدیریت عاطفی خانه را به دوش بگیرد و وظایف شوهرداری و مادری را به‌جا آورد. مرد هم به جهت دارا بودن تعقل و قوت جسمی، مدیریت کلان خانواده را در حوزه اقتصادی و تربیتی و… را با منطق و عقل عهده‌دار است.

اگر زن و مرد طبق طبیعت خویش در خانواده حرکت کنند، در درون خانه «خدمت» حاکم است و نه «قدرت» و اگر قدرت ملاک ارزش‌ها شد، دیگر خانه و خانواده معنی خود را از دست می‌دهد. برای نجات از جنگ میان قدرت و خدمت در خانواده باید به حقوق و وظایف الهی که خداوند برای زن و مرد با وجود تفاوت استعدادها قرار داده، مراجعه کنیم و در مقابل آنها تمکین نماییم.

اگر رویکرد زندگی، بندگی خدا و پاسخ مناسب به استعدادهای متفاوت زن و مرد شد، زن و مرد از وظایفی که خداوند به عهده هر کدام قرار داده راضی‌اند. در این موقع زن و مرد می‌دانند که هر دو خادم خانه هستند. با این تفاوت که مرد خادم خانه است در لباس مسئول، سرپرست و پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و تربیتی، و زن خادم خانه است در لباس تبعیت و پاسخگویی به نیازهای عاطفی شوهر و فرزندان.

امام باقر۷ در مورد تقسیم مسئولیت بین علی۷ و فاطمه۳ می‌گوید: «تَقَاضَى عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فِی الْخِدْمَهِ فَقَضَى عَلَى فَاطِمَهَ ع بِخِدْمَتِهَا مَا دُونَ الْبَابِ وَ قَضَى عَلَى عَلِیٍّ ع بِمَا خَلْفَهُ قَالَ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ فَلَا یَعْلَمُ مَا دَخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکْفَائِی رَسُولُ اللَّهِ ص تَحَمُّلَ أَرْقَابِ الرِّجَال‏؛[۲۱] علی و فاطمه تقسیم کارهای زندگی مشترک خود را به پیامبر۹ واگذار کردند. حضرت هم کارهای داخل خانه را به فاطمه۳ و کارهای بیرون از خانه را به علی۷ سپردند. در این هنگام فاطمه۳ فرمود: «کسی جز خدا نمی‌داند که تا چه اندازه خوشحال شدم از این که پیامبر خدا ۹ مرا از انجام کارهای مردانه معاف کرد».

امام باقر۷ فرمود: «الِامْرَأَهُ الصَّالِحَهُ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَیْرِ صَالِحٍ وَ أَیُّمَا امْرَأَهٍ خَدَمَتْ زَوْجَهَا سَبْعَهَ أَیَّامٍ أَغْلَقَ اللَّهُ عَنْهَا سَبْعَهَ أَبْوَابِ النَّارِ وَ فَتَحَ لَهَا ثَمَانِیَهَ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ تَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاءَت‏؛[۲۲] ارزش زن صالح از هزار مرد ناصالح بیش‌تر است. هر زنی که نصف روز به همسرش خدمت کند، خداوند نصف درِ جهنم را به روی او می‌بندد و هشت درِ بهشت را به را به روی او باز می‌کند تا از هر کدام که خواست وارد شود».

 ارزش مدیریت عاطفی زن در داخل خانه به اندازه‌ای است که امیرالمؤمنین۷ می‌فرماید: «جِهَادُ الْمَرْأَهِ حُسْنُ التَّبَعُّل‏؛[۲۳] جهاد زن، نیکو شوهر داری کردن است» و امام باقر۷ می‌فرماید: «مَا مِنِ امْرَأَهٍ تَسْقِی زَوْجَهَا شَرْبَهً مِنْ مَاءٍ إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهَا مِنْ عِبَادَهِ سَنَهٍ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ یَبْنِی اللَّهُ لَهَا بِکُلِّ شَرْبَهٍ تَسْقِی زَوْجَهَا مَدِینَهً فِی الْجَنَّهِ- وَ غَفَرَ لَهَا سِتِّینَ خَطِیئَه؛[۲۴] هیچ زنی نیست که جرعه‌ای آب به همسرش می‌دهد؛ مگر آن که این کار برای او از یک سال عبادتی که روزهایش را روزه بدارد و شب‌هایش را به عبادت بایستد، بهتر است. خداوند برای هر جرعه‌ای که همسرش را نوشانیده، شهری در بهشت برایش بنا می‌کند و شصت گناه او را می‌آمرزد».

در روایت زیبایی تفاوت فعالیت‌های زن و مرد در زندگی به تصویر کشیده شده و بر برابری ارزش کارهای مردانه و زنانه تأکید شده است. روزی در حالی که پیامبر اسلام۹ در جمع اصحاب نشسته بود اسماء بنت یزید نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم و مادرم به فدایت، من به نمایندگی از طرف زن‌ها نزد شما آمده‌ام و می‌دانم که هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست که سخن مرا بشنود، مگر اینکه با من هم رأی خواهد بود. خداوند تو را به حق، به سوی مردان و زنان فرستاد و ما هم به تو و خدایی که تو را فرستاده ایمان آوردیم. ما زنان محدود و محصور هستیم و اساس خانه‌های شما می‌باشیم. خواهش‌های شما را بر می‌آوریم و فرزندان شما را باردار می‌شویم، اما شما مردها بر ما برتری‌هایی دارید؛ چرا که نماز جمعه و جماعت می‌خوانید، به عیادت بیماران می‌روید، تشییع جنازه می‌کنید و پیاپی به زیارت خانه خدا می‌روید و بالاتر از همه اینها، جهاد در راه خداست. هر گاه مردی از شما برای حج یا عمره یا جهاد از خانه بیرون می‌رود، ما اموال شما را حفظ می‌کنیم و لباس‌هایتان را می‌بافیم و فرزندان را تربیت می‌کنیم. پس ‌ای رسول خدا۹ آیا در اجر و ثواب شریک شما هستیم؟

پیامبر۹ رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا تا به حال شنیده‌اید که زنی در پرسش از امور دین خود، به این خوبی سخن بگوید؟

اصحاب عرض کردند: ‌ای رسول خدا۹ ما گمان نمی‌کردیم که زنی تا بدین اندازه برسد.

سپس حضرت رو به اسماء کرد و فرمود:‌ ای زن برگرد و به زنانی که تو را به نمایندگی فرستاده‌اند اعلام کن که نیکو شوهرداری کردن هر یک از شما و به دست آوردن رضایت شوهر و پیروی کردن از او با همه کارهایی که برای مردان بشمردی برابری می‌کند.

اسماء با شنیدن این سخن در حالی که لا اله الا الله و الله اکبر می‌گفت، بازگشت[۲۵].

یکی از نزدیکان حضرت امام رحمه الله می‌گوید: گاهی که ما به شوخی می‌گفتیم که چرا زن باید همیشه در خانه بماند، می‌گفتند: «خانه را دست کم نگیرید، تربیت بچه‌ها کم نیست، اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است[۲۶]».

نتیجه:

کلان‌نگری مرد از یک سو و ظریف‌نگری زن از سوی دیگر، حرکت انسان را کامل می‌کند. فزونی توان جسمی، مرد را به تحصیل و تدبیر مسایل اقتصادی خانه رهنمون می‌کند و مسئولیت‌هایی را برای او رقم می‌زند. لطافت روحی زن، تربیت روحی خانواده و نسل انسان را بر عهده او گذاشته است. آیا می‌توان به بهانه تساوی حقوق و مسئولیت‌ها، تفاوت طبیعی زن و مرد را در استعدادها انکار کرد؟ انکار حقیقت چیزی جز جهالت نیست. عدم شناخت موقعیت طبیعی زن و مرد نتیجه‌ای جز عدم شناخت وظایف و مسئولیت‌های هر یک از آنها را ندارد و عدم شناخت وظایف هر یک، آسیب استبداد و استکبار در خانواده را به همراه دارد و هیچ ملکی با استبداد و استکبار دو حاکم به سامان نرسیده است.

عمل آدمی اگر مطابق سنت‌های حاکم بر هستی و انسان باشد، مطابق قواعد دین و سنّت پیامبر و أهل‌بیت: می‌باشد؛ پس گفتار و رفتار و نیت انسان آنگاه به ثمر می‌نشیند که مطابق این دو سنّت (سنت هستی و سنّت پیامبر۹) باشد. در روایت آمده است: «لَا قَوْلَ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ لَا قَوْلَ وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِیَّهٍ وَ لَا قَوْلَ وَ لَا عَمَلَ وَ لَا نِیَّهَ إِلَّا بِإِصَابَهِ السُّنَّه؛[۲۷] هیچ گفتاری بدون عمل ارزش ندارد، و هیچ گفتار و عملی بدون نیّت ارزش ندارد، و هیچ گفتار، عمل و نیتی بدون انطباق با سنّت ارزش ندارد».

 

پی نوشت: 

[۱][۱] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۱۰ و ۲۱۱٫

[۲] . المیزان، ج ۴، ص ۳۶۵٫

[۳] . المیزان، ج ۴، ص ۲۴۵٫

[۴] . نساء، آیه ۳۲٫

[۵] . بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۰۱٫

[۶] . بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۱۵٫

[۷] . زن و بازیابی هویت حقیقی، ص ۵۸ و ۵۹٫

[۸] . مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۵۲ و ۵۳٫

[۹] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۵ و ۲۰۷٫

[۱۰] . یادداشت‌های شهید مطهری، ج ۵، ص ۱۵۴٫

[۱۱] . مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۶٫

[۱۲] . یادداشت‌های شهید مطهری، ج ۵، ص ۱۷۹٫

[۱۳] . کافی، ج ۵، ص ۳۳۸٫

[۱۴] . کافی، ج ۵، ص ۳۳۹٫

[۱۵] . المیزان، ج ۴، ص ۲۰۱٫

[۱۶] . زن و بازیابی هویت حقیقی، ص ۲۰۲٫

[۱۷] . همان، ص ۶۱٫

[۱۸] . همان، ص ۱۶۷٫

[۱۹] . نساء، آیه ۳۴٫

[۲۰] . المیزان، ج ۴، ص ۳۷۱٫

[۲۱] . وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۷۲٫

[۲۲] . همان.

[۲۳] . نهج البلاغه، کلمه قصار ۱۳۶٫

[۲۴] . وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۷۲٫

[۲۵] . الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۵۳٫

[۲۶] . پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۱۷۲٫

[۲۷] . تحف العقول، ص ۴۳٫

دکمه بازگشت به بالا