- مجموعهی ذخایر مادی و معنوی انسان در جوامع تطور یافته.
- مجموعهی نهادها و سازمانهای اجتماعی، شرایط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی، تولیدی، دینی و هنری در جامعهی تطور یافته.
- نوع خاصی از توسعهی مادی و معنوی در یک جامعه، که در برگیرندهی مجموع عناصر اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، حقوقی، علمی، فنی و دینی است. عدهای، مجموع عناصر مادی، آثار فنی و اشکال گوناگون سازمان اجتماعی را که امکان تجلی یک جامعه را فراهم میسازند، تمدن میخوانند و مجموع مظاهر معنوی، دستاوردهای هنری، ادبی و ایدئولوژیهای مسلطی را که تشکیل دهندهی واقعیتی خاص از مردم یک عصر باشد، فرهنگ مینامند.
از نظر دانشمندان عصر روشنگری در قرن ۱۷ و ۱۸، مفهوم تمدن با اندیشهی ترقی اجتماعی پیوند دارد و به معنی پیروزی تعقل و خردگرایی بر دین، زوال محلیگری و اعتلای علوم طبیعی بوده است. اما در قرن ۱۹ با مشاهدهی از خود بیگانگی و نابسامانی در جوامع به اصطلاح متمدن، اندیشههای مربوط به ترقی اجتماعی مورد تردید قرار گرفت.
برخورد تمدنها
عنوان نظریهای است که در سال ۱۹۹۳ توسط ساموئل هانتینگتون استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد مطرح شد. اولین نکتهای که او یادآوری نمود، به پایان رسیدن جنگ ایدئولوژیها، به ویژه با فروپاشی شوروی در اوایل دههی ۱۹۹۰ است. نکتهی دوم نظریهی وی، تضعیف ناسیونالیسم یا دومین نیروی مهمی است که تعیین کنندهی برخوردهای صد و پنجاه سال گذشته بوده است. سومین نکتهی او آن است که نوعی احیای جدید ناسیونالیسم وجود دارد، که بیشتر در قالب تمدنهای بزرگی است که تاکنون حاکم بر تاریخ بوده است، و فرهنگ و دین مهمترین عناصر آنها شمرده میشوند.
به نظر وی، در آینده آنچه که در عرصهی برخورد بین مردم جهان خواهد بود، واحدهای بزرگ تمدن است. به عقیدهی هانتینگتون، چند تمدن بزرگ در دنیا وجود دارد: تمدن غربی در حوزههای اروپا و امریکای شمالی، تمدن اسلامی از شمال آفریقا تا جنوب فیلیپین، تمدن چین و خاور دور یا تمدن کنفوسیوسی، تمدن ژاپن، تمدن هندو، تمدن روس ـ ارتودوکس و تمدن آفریقا. به نظر او، اصولاً دنیا به سوی تمدن واحد پیش نمیرود، از این رو امکان برخورد بین این تمدنها وجود داشته و جلوگیری از
چنین برخوردهایی نیز امکان ندارد. وی همچنین به احتمال نزدیکی یا اتحاد تمدنهای اسلامی و کنفوسیوسی و برخورد آنها با تمدن غربی اشاره کرده و هشدار داده است.