توهم توسعه، توطئه نفوذ

محمدحسین شیخ شعاعی

یادداشتی بر اقتصاد مقاومتی با محوریت استکبار ستیزی                                                     

  1. وقتی از پیشرفت دم می زنیم، دقیقا منظورمان چیست؟ بسیاری از اختلاف نظرهایی که بین کارشناسان اقتصادی و اهالی سیاست در جریان است، از پاسخ به همین سؤال ساده آغاز می شود. مدل های توسعه یکسان نیستند، چرا که انتظارات از توسعه یکسان نیست. بعضی ها از پیشرفت، جز یک توهم پررنگ از رونق صنایع و جلوه های پرزرق و برق کالاها و امکانات رفاهی، چیزی در ذهن ندارند. آنها حتی از واقعیت درونی و لایه های زیرین اجتماعی در کشورهای به اصطلاح توسعه یافته خبر ندارند. البته چیزهایی از پیشرفت های آنها در نظم عمومی، رعایت حقوق شهروندی و حاکمیت قانون شنیده اند اما بیش از این توقعی ندارند. اینها کسانی هستند که اساسا از زندگی توقعی بیش از این ندارند.

اما در مقابل، بعضی ها، پیشرفتی را می طلبند که همه جنبه های زندگی انسان را سامان بدهد، نه فقط نیازهای حیوانی او. آنها معتقدند باید به ارزش­های والای انسانی مثل عدالت، اولویت و اصالت داد و نگذاشت به بهانه توسعه، لگدمال شوند یا تأمین آنها حتی به تأخیر بیفتد.

  1. نگاه های متفاوت به توسعه اما در جهان در حد یک اختلاف نظر ساده باقی نمانده و منجر به رویارویی­های متعدد شده است. یعنی علاوه بر جنگ صرفا اقتصادی، با هدف تصاحب بازار و مشتریان، یک جنگ ایدئولوژیک پنهان و گاه پیدا در جریان بوده است. آمریکایی­ها از سال­ها قبل، در امتداد سیاست­های استعماری گذشتگان خود، با نفوذ در برنامه ریزی و تصمیم گیری­های داخلی کشورها، جنگ اقتصادی را مدیریت و به جای خاک، دارایی­های مردم و دولت­ها را تصاحب می کردند. نمونه آن، تاسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران(سال ۱۳۲۷ ش) به وسیله مشاوران امریکایی (رک: برنامه ریزی در ایران، تاس اچ مک لئود) بود. اما جنگ ایدئولوژیک که با انقلاب اسلامی مردم، ضرورت یافت، صورت دیگری داشت.
  2. مدل­های متفاوت پیشرفت به خودی خود، مشکلی ایجاد نمی کنند اما وقتی در میدان واقعی، منافع یکدیگر را تهدید می کنند، ناگزیر از جنگ هستند. ایده کمونیسم سال­ها موضوع جنگ بود، علاوه بر آنکه اساسا کمونیسم نیز بر پایه اندیشه­های مادی شکل گرفته بود و تفاوت ماهیتی چندانی با ایده امپریالیستی غرب نداشت، بازوان ضعیف و بی­بنیه­اش در مبارزه تاب نیاورد و فرو ریخت. اما انقلاب اسلامی ایران از جنس دیگری بود.
  3. برخلاف کسانی که فکر می کنند، انقلاب ایران تنها یک حرکت سیاسی منتج به تغییر حکومت بود، این اتفاق یک پیام وسیع و عمیق داشت و آن؛ درانداختن طرحی نو در چیستی و چگونگی پیشرفت بود. مدلی که انقلاب اسلامی به دنبال آن بود و همچنان آن را دنبال می کند، پیشرفتی است که هم بر اساس آموزه های وحیانی و هم در جهت این آموزه­ها شکل می گیرد و جوابگوی همه نیازهای انسان در همه ابعاد مادی و معنوی خواهد بود. به این ترتیب مبارزه آغاز شد، مبارزه ای که برای هر دو طرف فوق العاده اهمیت داشت. استکبار با استقلال ایران، منافع اقتصادی زیادی را از دست می داد اما این اصل قضیه نبود. نگرانی اصلی این بود که؛ این مدعی جدید، نوع توسعه او را به چالش می­کشید و خصوصا اینکه احتمال می­رفت که ملت­ها و نخبگان کشورهای دیگر را به خود جلب و به تغییر مسیر راضی کند. برای انقلاب اسلامی هم مبارزه ضررورت داشت، چون با خوی شیطانی استکبار روبرو بود و در برابر شیطان نمی­توانست آرام بگیرد. استکبارستیزی هویت انقلاب مردم بود. بنابرین برای هر دو طرف، این یک جنگ حیثیتی بود.
  4. استکبار با پرچم­داری آمریکا بلافاصله تلاش خود را برای زمین زدن انقلاب آغاز کرد. در سال­های اولیه سعی کرد با طرفندهای مختلف، مستقیما وارد عمل شود و با تکیه بر کودتا و نیروی نظامی و ترور، ورق را برگرداند اما داستان انقلاب ریشه دارتر از این حرف­ها بود. بنابرین تمرکز خود را بر روی مردم قرار دادند. باید مردم را از انقلاب جدا می کردند و ملموس­ترین بخش زندگی مردم یعنی مسائل اقتصادی مناسب­ترین گزینه برای تأثیرگذاری بود. به همین دلیل از همان آغاز تحریم­های اقتصادی شکل گرفت. البته در کنار این­ها پیوسته بخت خود را برای نفوذ سیاسی در مراکز حساس و تغییر و تحریف در مسیر اصلی انقلاب می­آزمودند اما با وجود موفقیت­های پراکنده­ای که داشتند نتوانستند سد مردم را بشکنند. وقتی پروژه نفوذ سیاسی در اواسط دهه هشتاد به کلی شکست خورد، استکبار مرحله تازه ای از نبرد را آغاز کرد. بهانه تازه ای (هسته­ای) بر بهانه­های قبلی افزود و تمام توان خود را برای تاثیر منفی بر اقتصاد ایران بسیج کرد.
  5. هدف استکبار در جنگ اقتصادی به طور شفاف و خلاصه عبارت بود از؛ جلوگیری از حرکت شتابنده ایران در عرصه­های علمی و اقتصادی، فلج کردن پایه های اقتصادی کشور، ناامید کردن مردم، به زانو در آوردن ملت و در نهایت؛ زمین زدن جمهوری اسلامی و برگشت سلطه اهریمنی در ایران. اما این مراحل را چگونه دنبال می کرد؟ ابزار به ظاهر همان ابزار گذشته بود اما آن را به گونه ای به شرایط داخلی پیوند داد که پیچدگی­اش بسیاری را گیج و سردرگم می­کرد. مثل همیشه، از تهدید نظامی برای کاستن از احساس امنیت و تزلزل پایه های اقتصادی استفاده می کرد، از تحریم­های چندجانبه و یک­جانبه بهره می برد و جنگ رسانه ای وسیعی را آغاز کرده بود.
  6. پیچیدگی مرحله تازه جنگ از این جهت بود که علاوه بر افزایش دیوانه وار فشارهای بیرونی که حتی زیان­های هنگفت اقتصادی به خود استکبار وارد می­کرد، حرکت خزنده ای را در داخل شروع کردند. برای اولین بار رسما ایستادگی در مقابل زورگویی استکبار، توسط عده ای از سیاستمداران کهنه کار به افراطی گری تعبیر شد و ایده مذاکره برای رفع مرحله به مرحله همه سوء تفاهم­ها بین ایران و شیطان بزرگ! به طور جدی دنبال شد. فشارهای بیرونی که اقتصاد وابسته به نفت و دولتی را با مشکل روبرو کرده بود، حالا بهترین زمینه را برای ادعای رسمی و بی­پرده­ی حلّ مشکلات اقتصادی به واسطه صلح مصلحتی (با تشبیه غلط به صلح امام حسن علیه السلام) و کنار گذاشتن ستیز با آمریکا (که مظهر کامل استکبار است) فراهم کرده بود. تنها یک قدم دیگر می­ماند و آن این بود که با تخفیف در فشارها و بهبود نسبی و موقت شاخص­های اقتصادی، نفوذ در مراکز تصمیم­ساز و تصمیم­گیر را کلید بزنند و تغییر ماهیت استکبارستیز انقلاب اسلامی را به سرانجام برسانند.
  7. اما این بار هم قبل از آنکه استکبار علم ستیز با شیطان را از دست انقلاب اسلامی بگیرد، ولی فقیه راه دیگری غیر از وادادگی را پیش کشید. ابعاد مرحله تازه نبرد اقتصادی، که با هوشمندی رهبر معظم انقلاب، به موقع تشخیص داده شده بود، از سوی ایشان تشریح، و فرمان جهاد اقتصادی صادر شد، جهادی که این بار، آشکارتر از همیشه، به مدل بومی نظام اقتصادی برای توسعه و پیشرفت، یعنی اقتصاد مقاومتی، اشاره داشت.
  8. اقتصاد مقاومتی، با ویژگی­هایی که دارد، دقیقا توانایی آن را خواهد داشت که در صورت پی­گیری و اجرای درست، توطئه جدید را خنثی کند. این اقتصادی است که نه ریاضتی و انفعالی، که پیش­رو، فعال، فرصت ساز و مولد است و به عنوان یک مدل همیشگی و نه موقت، پایه­های اقتصاد کشور را این بار به صورتی؛ دانش بنیان، مردمی، هوشمند در برابر انواع تهدیدها و با حداقل اتکا به درآمدهای نفتی سامان می­دهد. اقتصادی که اگر چه بر ظرفیت­های درونی تکیه دارد و درون­زا خواهد بود، از ظرفیت روابط جهانی گسترده با حفظ عزت و استقلال بهره می برد، در مصرف منابع کشور، بهینه عمل می­کند و سرانجام ثروت عمومی را عادلانه توزیع می­کند. به این ترتیب هم به رفاه عمومی می­رسد و بر سرمایه اجتماعی نظام اسلامی می­افزاید و هم با جلوگیری از دخالت استکبار در برنامه­ریزی و تصمیم­گیری اقتصادی، استقلال ایران اسلامی را به معنای واقعی و نه در سطح شعار و فریاد حفظ می­کند.

دکمه بازگشت به بالا