تربیت عبادی دانشآموزان دبیرستانی
مقدمه
تربیت از مهمترین دغدغه های جوامع بشری و اندیشمندان در طول تاریخ بوده است. این کلمه از «ربو» گرفته شده و به معنای رشد دادن، پروراندن و شکلدادن است.(۱) انسان بر اساس فطرت الهی، استعدادهای فراوان دارد که با تربیت عبادی جهت پیدا میکند. تربیت در واقع، هنر تغییر رفتار انسان است. تربیت، برانگیختن استعدادها و قواى گوناگون انسان و پرورش آنها است که اگر با تلاش و کوشش متربى توأم باشد، انسان را به کمال نسبى خویش میرساند.
عبادت از «عبد» مشتق شده است و به معنای اطاعت خاضعانه است.(۲) بنابراین هر نوع اطاعت و پیروی کردنی، عبادت نیست؛ بلکه تنها اطاعت و پیروی همراه با خضوع و تسلیم عبادت است. بر این اساس، هر کاری که به قصد اطاعت و پیروی خاضعانه از دستورهای خداوند انجام شود، عبادت است. اگر کسی به انگیزۀ کسب رضای الهی و انجام دستور خداوند به تحصیل علم بپردازد، کار کند، غذا بخورد، مسافرت کند یا هر کار خوبی دیگری انجام دهد، همۀ آنها عبادت هستند؛ زیرا اطاعت و پیروی از خداوند محسوب میشوند.
اما عبادت در معنای دیگری نیز به کار میرود. عبادت در این معنا به هر نوع کاری که به قصد اطاعت و پیروی از خدا انجام شود، اطلاق نمیشود؛ بلکه تنها به کارهایی گفته میشود که به خودی خود بیانگر عبودیت و بندگی هستند.
بدین ترتیب عبادت، طیف وسیعی از اعمال و رفتار را شامل میشود؛ از خوردن و آشامیدن گرفته تا نماز و دعا و ذکر. هر کدام از این اعمال اگر به قصد اطاعت از خداوند انجام شوند، عبادت هستند. از این رو در روایات، خواب مؤمن را عبادت دانستهاند.(۳)
انسان در طول زندگى، مراحلى را از رشد مىپیماید و به تناسب هر مرحله و ویژگىهاى آن، تربیت خاصى را مىطلبد. روانشناسان، کارشناسان تعلیم و تربیت، دانشمندان علوم اجتماعى و فیزیولوژیستها، با نگرشهاى متفاوت به تقسیمِ دوران رشد و تکامل انسان از کودکى تا کهولت پرداختهاند. آنان برای تمام دورههای زندگی، برنامهای مجزا طراحی کردهاند. در این راستا، مرحلۀ دبیرستانى (دورۀ اول) از ۱۲ تا ۱۵ سالگى را «آغاز نوجوانى» و مرحلۀ دبیرستانى (دورۀ دوم) از ۱۵ تا ۱۸ سالگى را «دورۀ نوجوانانی» مینامند.
در آموزههاى اسلامى نیز، مراحل رشد و تربیت انسان در ابعاد مختلف جسمانى و روحانى مورد توجه قرار گرفته است. در هر یک از مرحلههای رشد، خصلتهاى طبیعى و غریزى نوجوان دبیرستانی، در رشد و هدایت استعدادهاى متعالى و گرایشهاى معنوى، قابل توجه بوده و برای تربیت آنها نیاز به شیوۀ متناسب و هماهنگ در تربیت عبادی آنان است.
مراحل تربیت
در مراحل یاد شده و براى شکلگیرى شخصیت تکامل یافتۀ نوجوان، اسلام رهنمودهاى گستردهاى دارد. دورۀ نوجوانانی را در دو مرحلۀ «اطاعت» و «وزارت» تقسیم میکند.
دانشآموزان دبیرستانی در مرحلۀ اطاعت (هفت سال دوم زندگی: هفت تا چهارده سالگى) آغاز نوجوانی بوده و به علت درک ناتوانایىهاى جسمى و روانى خویش، در مقابل بزرگترها به ویژه والدین خود، روحیۀ تسلیمگونه و اطاعتپذیرى دارند. علاوه بر این، دوست دارند از انسانهای بزرگ و موفق، تقلید کنند و در پیروى از دیگران احساس لذّت مىکنند. از ابتداى این دوره، آموزش مسایل عبادی به طور جدى نیز شروع مىشود. در این دوران، برخلاف مرحلۀ قبل سنّیشان، نباید او را کاملاً آزاد گذاشت؛ بلکه باید تمام اوقات، تحت مراقبت منظم، برنامهریزى شده و دقیق قرار گیرد تا مسئلۀ آموزش و تربیت عبادی او به خوبى پیش رود.
اگر کودک در هفتسال اول در شرایط مساعدى رشد کرده باشد، براى هفت سال دوم که دورۀ اطاعت و فرمانبردارى و کسب تجربیّاتِ مفید است، آمادگى کافى خواهد داشت. از این رو، در این مرحله -که دورۀ آموزشهاى عمومی عبادی نیز مىباشد- باید او را در جهت دعاها و نمازهای فردى، اجتماعى، نظم و انضباط، عادتهاى پسندیدۀ عبادی، صفات و سجایاى اخلاقى و فراگرفتن فنون و مهارتهاى مختلف، مورد تربیت و آموزش قرار داد؛ زیرا رشد عبادی او بالا رفته و ظهور استعدادهای عبادتی در جمع و تنهایی، برایش اهمیت دارد و گرایش به زندگى اجتماعى پیدا کردهاست. علاقه شدیدش به درک مجهولات دینی و بسیارى اوصاف دیگر -که به تدریج در این مرحله بروز مىکند- فرصت بسیار مناسبى را براى ساختن شخصیت عبادی، اخلاقى و انسانى نوجوان فراهم میآورد. مربی باید با فراهم کردن مقدمات، بسترها و امکانات لازم نسبت به سازندگى متربی خود در این مرحله، از هیچ کوششى دریغ نورزند. چنانچه نوجوان در مرحلۀ اطاعت تحت تربیت صحیح عبادی قرار گیرند، به صفات فردی مؤمنانۀ زیر آراسته خواهند شد.
- اُنس به خدا و عادت به ذکر نام خدا در شروع کارها،
- انجام عبادتهایى از قبیل نماز، روزه و عبادات جمعی در مساجد و مشاهد مشرفه،
- فراگیرى قرآن و تلاوت آن،
- آشنایى با احکام اسلامى از قبیل احکام طهارت، تطهیر و نظافت و انجام آنها به طرز صحیح،
- رعایت ادب و احترام به بزرگترها و ابراز محبت به کوچکترها،
- فراگیری فضایل اخلاقی و متخلق شدن به آن،
- پرهیز از رذایل اخلاقی،
و… .
مرحلۀ دبیرستانى (دورۀ دوم) از ۱۵ تا ۱۸ سالگى، دورۀ نوجوانانی شروع میشود. امام صادق(ع) هفت سال سوّم زندگى را مرحلۀ وزارت نامیده است.(۴) بیشتر روانشناسان بر این باورند که دوران نوجوانى از ۱۱ یا ۱۲ سالگى آغاز و در سالهاى ۱۷ یا ۱۸سالگى پایان مىیابد. مىتوان گفت که قسمت اعظم مرحلۀ وزارت، سنین نوجوانى را دربرگرفته و سرانجام به سنین جوانى (دورۀ زندگى استقلالى) منتهى مىگردد.
مربى شایسته کسى است که دوران نوجوانى را شناخته و از وضع عقل، عواطف و احساسات نوجوانان و پایههاى تربیتى و عبادی آنان آگاه باشد تا بتواند برنامه هاى خویش را به موقع اجرا بگذارد. در این دوره، رشد جسمانى، عقلانى، عاطفى و عبادی تکامل مىیابد. ناموزونى بین احساسات و عقل، بزرگترین مشکل را براى نوجوانان در پى دارد. در این دوره که دورۀ تشخصطلبى نوجوان است و به شدت میل به استقلال دارد و تمایلات در این دوره بیشتر است، وظیفۀ مربى است که به این تمایلات او اعتدال بخشد. مربی باید برای تربیت عبادی نوجوان دبیرستانی به این نکات توجه کند:
- مربی باید بداند تربیت عبادی، فرآیندی منظم، زمانبر و نیازمند استمرار است. نمیتوان و نباید انتظار داشت یک شبه شخصی علاقهمند به عبادت بشود.
- مربی باید در تربیت عبادی، ترتیب و اهم و مهم را رعایت کند. او نباید انجام مستحبات متربی را فدای واجبات کند.
- مربی برنامهای که بر اساس آن به تربیت عبادی میپردازد، نباید تک بعدی باشد؛ بلکه باید به مقتضای جامعیت عبادی، جامع و شامل همه ابعاد باشد.
- مربی باید برای نوجوان، فرصتهای مناسب فراهم آورده و فضاهایی ایجاد کند که شخصاً لذت عبودیت، مناجات با حضرت حق، تلاش خستگیناپذیر در راه خدا، ایثار و از خود گذشتگی و… را بچشد.
- لازم است مربی بداند دلی که دچار ترس، ناامیدی و بیاعتمادی است، معرفت نمیپذیرد. به همین خاطر تلاش کند تا این حالات، کم کم جای خود را به انس با خدا، آرامش، امید در زندگی و اعتماد بدهد.
- مربی باید نوجوان را به نماز، توجه به گناه و آثار گناه در زندگی، توجه خاص به قرآن و اهلبیت(ع)، احساس مسئولیت در قبال دین و دیگران، ایثارگر، فداکار و صبور در برابر مشکلات، ایمان به غیب و داشتن روحیۀ تعبد، آشنا با حیات در دنیا و آخرت (یاد مرگ)، ترغیب کند و با برنامهریزی هر روز نوجوان، به محاسبه نفس و مراقبه از عمل او بکوشد.
پینوشتها:
(۱) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۳۹٫
(۲) العین، ج۲، ص۴۸٫
(۳) الکافی، ج۴، ص۲۵۲٫
(۴) همان، ج۱۱، ص۴۴۲٫