جایگاه انسان در هستی از منظر اسلام

احسان جندقی؛ کارشناس ارشد دانشگاه ادیان و مذاهب

مباحث انسان‌شناسی یکی از مقولات بنیادی در اندیشه معاصر است. شناخت راز هستی و حقیقت انسان دو محور اساسی تأملات و تفکرات و مجاهدت‌های علمی و عملی اندیشمندان، عرفا و فلاسفه در طول تاریخ بوده است.امروزه علوم و رشته‌های متعددی انسان را محور مطالعه و تحقیق خویش قرار داده‌اند و هریک به جنبه خاصی از انسان می‌پردازند.از لحاظ نظری، هیچ انسانی بدون جهان‌بینی نیست. هر انسانی هستی و جهان را به گونه‌ای فهم می‌کند و در تصوری که این انسان از هستی دارد، جایگاه ویژه‌ای را به انسان و سرنوشت او اختصاص می‌دهد. یکی از دغدغه‌های اصلی انسان، این است که بداند در عالم هستی از چه جایگاهی برخوردار است؟ آیا وجود و هستی او محدود به همین حیات دنیایی می‌شود؟ آیا سرنوشت خویش را به دست خویش و آزادانه رقم می‌زند و یا مقهور و محکوم انواع و اقسام جبرهای اجتماعی و روانی و زیستی است؟

به تعبیر دیگر انسان در پی‌معنا بخشیدن به زندگی خویش است و به میزانی که در این مسائل تأمل و اندیشه می‌کند، این جست‌وجو برای او پرمعناتر می‌شود و این معنادارشدن زندگی، وقتی به ثمر می‌نشیند که انسان بتواند پاسخ‌هایی روشن و قانع‌کننده برای پرسش‌های فلسفی خود بیابد. برخی از پاسخ‌ها موجب بروز احساس پوچی و بیهودگی و بی‌معنایی زندگی می‌شود و برخی دیگر، زندگی انسان را کاملاً معنادار و امید بخش می‌سازد.۱

در تعلیم و تربیت، مشخص کردن اهداف از جایگاه ویژ‌ه‌ای برخوردار است. اهداف یک نظام و مکتب تربیتی، براساس اصولی تعیین می‌شود که برگرفته از نگرش خاصی است که آن مکتب به انسان و نظام ارزشی ایده‌آل او دارد. یک نظام تربیتی که به کرامت انسان، آزادی و اختیار او و وجود گرایش‌ها و استعدادهای مشترک فطری و کمال‌پذیری انسان اعتقاد دارد و انسانیت و حقیقت او را وابسته به روح او می‌داندـ تصویری که از اهداف تعلیم و تربیت ارائه خواهد داد ـ کاملاً متفاوت با اهدافی خواهد بود که فرد غیرمعتقد به این اصول ارائه می‌کند. کسانی که نگاهی صرفاً مادی به انسان دارند، با نفی ارزش‌های روحی و حیات معنوی و اخروی، کمال انسان و شخصیت ایده‌آل را برای او براساس معیارهای مادی تحلیل خواهند کرد.

از آنجا که دین اسلام برای هدایت انسان آمده و او مخاطب آیات قرآن است؛ بنابراین به‌طور حتم کتاب الهی خالی از معرفی چهره حقیقی انسان نیست. پاسخ پرسش‌های مهمی که ترسیم کننده چهره واقعی انسان هستند از متون اسلامی قابل استخراج است. از ویژگی‌های انسان‌شناسی اسلامی، اتقان و استحکام و قابل‌اعتماد بودن آن است و این خصوصیت، به دلیل اعتبار منبع این شناخت، یعنی اسلام و قرآن است. جنبه وحیانی و اتصال به غیب داشتن قرآن، محتوی آن را در زمره اطمینان بخش‌ترین معارف قرار می‌دهد. در متون دینی انسان توسط کسی تعریف می‌گردد که خالق انسان و جهان است. ویژگی دوم این انسان‌شناسی، جامعیت آن است و ویژگی سوم انسان‌شناسی اسلام، در تفاوت اساسی آن در نگرش به انسان است. علومی که به گونه‌ای به شناخت انسان می‌پردازند، مانند فلسفه‌های رایج غربی، در این نکته که انسان را یک پدیده می‌دانند، اتفاق نظر دارند. مراد از پدیده بودن انسان، این است که انسان را بی‌ارتباط با مبدأ فاعلی و خالق او و بی‌ارتباط با غایت و هدف نهایی‌اش مورد مطالعه قرار می‌دهند. در این نوع نگرش‌ها، صرفاً به روابط درونی انسان و ارتباط‌ش با سایر اشیا توجه می‌شود.

در متون دینی، آدمی به‌عنوان موجودی که با خداوند ارتباط وجودی دارد و در حرکت به سوی غایت و هدف خاصی است، معرفی می‌شود. قرآن کریم در آیات متعددی به این ارتباط وجودی اشاره می‌کند و خداوند را به عنوان وجودی که از همه موجودات به انسان نزدیک‌تر است معرفی می‌کند.۲

«ما انسان را آفریدیم و می‌دانیم که نفس او چه وسوسه‌ای به او می‌کند و ما از شاهرگ او به او نزدیک‌تریم».۳

براساس روایت تحریف شده پولس از مسیحیت، بنی آدم براثر گناه نخستین، دارای پلیدی و شرارت ذاتی شدند؛۴ اما در مقابل از منظر اسلام به لحاظ تکوینی و در جریان آفرینش، هر فرد انسان ذاتاً کامل و دارای کرامت است، خلیفه خدا است، برصورت خدا آفریده شده، و حامل امانت الهی است. می‌توان به صراحت گفت: انسان براثر شرافتی که دارد، مورد احترام و کرامت است. در احادیث آمده است که پیامبر(ص) به احترام جنازه‌ یک یهودی به پاخاست. او را گفتند که این جنازه یک یهودی است. فرمود آیا او یک نفس نیست؟۵ ایشان انگیزه خود را در این احترام متوجه ذات انسان کرد. یعنی به احترام ذات او برخاست و شرافت و منزلت ذات او را بزرگ داشت.

در جهت اثبات صاحب کرامت بودن ذاتی انسان در مرحله آفرینش و تکوین می‌توان به مبانی ذیل که با توجه به آیات قرآنی مطرح می‌گردد استناد کرد:

  1. دارا بودن روح الهی و خلق انسان به‌صورت الهی

قرآن کریم، انسان را موجودی دوبعدی معرفی می‌نماید که بعد مادی او از گل بدبویی ساخته شده است و بعد معنوی و ملکوتی او، برخورداری از روح الهی است: «وچنین بود که پروردگارت به فرشتگان فرمود من آفریننده انسانی از گل خشک بازمانده از لجنی بوی‌ناک هستم، پس چون او را استوار بپرداختم و در آن از روح خود دمیدم و برای او به سجده درافتید».۶

«کسی که هرچیزی را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، سپس نسل او را از چکیده آب بی‌مقدار پدید آورد، سپس او را استوار ساخت و در او از روح خویش دمید و برای شما گوش و چشمان و دل‌ها آفرید، چه اندک سپاس‌گزارید».۷

قرآن کریم، همه انسان‌ها را موجودی مادی و ملکوتی معرفی می‌نماید. بعد مادی انسان همان جسم او است که صورت ظاهر او را تشکیل می‌دهد و با مرگ از بین می‌رود؛ اما در بیان قرآن کریم زندگی انسان و انسانیت او و اصالت وجودی‌اش، به روح او است و همه انسان‌ها در دارا بودن این ویژگی‌ها مشترک هستند. روح انسان است که به اضافه تشریفی به خداوند نسبت داده شده است و خداوند از روحی شریف و منسوب به خودش در انسان دمیده است.۸همچنین در حدیث از پیامبر اکرم اسلام این‌گونه آمده «فَإِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ»۹ که نشان از اهمیت وجودی انسان دارد که تنها انسان است که به صورت خداوند آفریده شده است.

  1. خلافت الهی

یکی دیگر از مبانی کرامت و کمال انسانی، مسئله جانشینی خدا برای انسان است که این جانشینی برای انسان، ویژه حضرت آدم(ع) نیست؛ بلکه با توجه به آیه شریفه و پرسش فرشتگان، شامل همه انسان‌ها می‌شود؛«إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَه».۱۰ خلافت مطلق انسان که در این آیه بیان شده است، نشان می‌دهد که ارزش و جایگاه انسان در نظام هستی، چقدر بالا است که خداوند جانشینی خویش را به او داده است و او را بدین کرامتی ذاتی می‌ستاید.

  1. امانتدار الهی بودن

در نگاه قرآن، انسان در میان همه آفریده‌ها، تنها موجودی است که امانت الهی را به‌دوش کشید و گوی سبقت را از همه هستی ربود: «ما امانت را بر آسمان و زمین عرضه کردیم. اینها از حمل آن سرباززدند و از آن ترسیدند و انسان آن را حمل کرد، همانا او ستم پیشه و جاهل است».۱۱

این پذیرفتن امانت از ویژگی‌های انسان به شمار می‌آید که نشان از ناتوانی دیگر آفریده‌ها و موجودات است و خود گویای بزرگی این مسئولیت و سنگینی بار امانت است. البته انسان با توجه به همان وجود روح‌ الهی در وجود خویش و برمبنای خلق بر صورت الهی است که قدرت و توان حمل این امانت را در خود می‌بیند.

  1. فطرت الهی انسان

استاد مطهری می‌گوید: «فطرت انسان، یعنی سرشت خاص و آفرینش ویژه انسان. ظاهراً این لغت را اول‌بار قرآن کریم در مورد انسان به‌کاربرد و پیش از آن، کاربرد واژه فطرت سابقه‌ای نداشت».۱۲

در قران واژه فطرت تنها یک‌بار به‌کار رفته، خداوند می‌فرماید: «پس روی خویش را به سوی دین یکتاپرستی فرادار، درحالی که از همه کیش‌ها روی‌تافته و حق‌گرای باش، به همان فطرتی که خدا مردم را برآن آفریده است. آفرینش خدای (فطرت توحید) را دگرگونی نیست، این است دین راست و استوار».۱۳همان‌گونه که از متن آیه پیدا است، سخن از وجود آدمی و تکون و آفرینش او است و این اختصاص به انسان‌ خاصی ندارد و همه انسان‌ها از این حیث، به لحاظ مرتبه وجودی، بر فطرت الهی هستند به یکسان مشمول این حکم‌اند و هر انسانی این مرتبه از کمال وجودی را داراست. همچنین از پیامبر(ص) نقل است که: «کل مولود یولد علی الفطره»۱۴که منظور همان فطرت الهی است. انسان به نعمت فطرت گرامی داشته شده است و خداوند سبحان انسان را با فطرتی خدایی حیات بخشیده است.

پی‌نوشت:

۱٫ واعظی؛ انسان از دیدگاه اسلام؛ ص ۱۴٫

  1. همان: ص ۱۸٫
  2. ق: ۱۶؛ و همچنین رک: واقعه: ۸۵ و بقره: ۱۸۶٫
  3. کتاب مقدس؛ رومیان: ۵/۱۲ ـ ۲۱؛قرنتیان: ۱۵/۲۲٫
  4. علامه مجلسی؛بحارلانوار؛ ج ۷۸، ص ۲۷۳
  5. حجر: ۲۸ و ۲۹٫
  6. سجده: ۷ تا ۹٫
  7. یدالله‌پور؛ کرامت انسان در قرآن کریم؛ ص ۷۵٫
  8. بحار الانوار؛ ج ۴، ص ۱۲٫
  9. بقره: ۳۰٫
  10. احزاب: ۷۲٫
  11. مطهری؛ فطرت؛ ص ۶۹٫
  12. روم: ۳۰٫
  13. بحار الانوار؛ ج ۳، ص ۲۷۹٫

دکمه بازگشت به بالا