جای نوجوان‌تان تصمیم نگیرید…

علی صادقی‌سرشت

بندبازها را هل ندهید (۲)                                                                      

در مطلب قبل درباره تغییرات جسمی در نوجوانی مطالبی را به اختصار ارائه نمودیم. انسان افزون بر بُعد جسمی، بُعدی روانی دارد. برای بررسی بُعد روانی نوجوان باید به تغییرات این بُعد در چهار قلمرو شناختی (ذهنی)، هیجانی (عاطفی)، اجتماعی و اخلاقی توجه کنیم. در این شماره به تغییرات قلمرو شناختی در نوجوان اشاره می‌کنیم و می‌خواهیم بدانیم که نوجوان از جهت ذهنی چه خصوصیات و ویژگی‌هایی به خود گرفته است.

فرق اول

بیشتر کودکان در قبل از نوجوانی، زمانی که می‌خواهند درباره حل مسئله‌ای بیندیشند، از راهکارهای دم دستی و عینی استفاده می‌کنند و اگر آن راهکار به جایی نرسد، معمولاً دست از کار می‌کشند و احساس ناتوانی می‌کنند. اما نوجوانان برای حل مسئله از فرضیه‌سازی شروع می‌کنند. آنها احتمال تأثیر گذاشتن عوامل مختلف در روی دادن یک رویداد را به صورت ذهنی بررسی می‌کنند و سپس به صورتی منطقی استنباط می‌کنند تا دریابند کدام فرضیه و راه حل برای مسئله‌شان درست است. این توانایی که به استدلال قیاسی ـ فرضی معروف است، در نوجوانی روی می‌دهد و قبل از نوجوانی وجود ندارد.

فرق دوم

سرعت فکر کردن و پردازش اطلاعات در نوجوانی افزایش می‌یابد. نوجوان می‌تواند اطلاعات متعددی را پردازش و آنها را با هم سریع ترکیب کند. همچنین نوجوانان می‌توانند بیشتر از گذشته روی اطلاعات متمرکز شوند؛ ازاین‌رو بیشتر آنها نسبت به انتقاد دیگران حساسیت بالایی دارند. بنابراین لازم است والدین و مربیان در حضور خواهر و برادران یا در جمع، از نوجوانان عیب‌جویی نکنند. ممکن است مسئله مهمی باشد که نیاز به صحبت کردن باشد. در این صورت ابتدا از او در یک موقعیت مناسب و به دور از جمع، اجازه بخواهید که هر وقت زمانی را مناسب دانست، به شما اجازه دهد مطلبی را با او در میان بگذارید. زمانی که اجازه داد، ابتدا یک یا دو ویژگی‌ از صفات خوب او را یادآور شوید و سپس در چارچوب پیشنهاد یا هدایت‌گری دلسوزانه، مطلب خود را به او منتقل کنید.

چالش‌های شناختی

در این قمست به سه مورد از مهم‌ترین چالش‌های شناختی نوجوانی اشاره می‌شود.

  1. محور عالمم

قدرت فکر کردن نوجوان بالا رفته است. این قدرت در کنار قدرت جسمی دست به دست هم می‌دهد تا هر از گاهی او در تخیلات خود غوطه‌ور شود و خود را محور عالم دریابد. نوعی خودمحوری که بر پایه آن نوجوان در متمایز کردن دیدگاه خود از دیدگاه دیگران مشکل پیدا می‌کند. این خودمحوری فکری در نوجوان، دو برداشت تحریف‌شده از رابطه‌ بین خود با دیگران در ذهن او پدید می‌آورد:

  1. خطای شناختی اول: «من محور توجه همه هستم. همه مستقیم یا غیرمستقیم من و کارهایم را مورد نظر و قضاوت قرار می‌دهند. بنابراین باید به ظاهرم برسم و بسیار مراقب باشم که در جمع دوستان کاری نکنم که شرمنده شوم». در برخی از آنها یک جوش معمولی می‌تواند حسابی اعصابشان را به هم بریزد. در یک کلام آنها خیال می‌کنند تماشاگران زیادی در حال مشاهده کوچک و بزرگ رفتار آنها هستند. این حالت نیز به حساس شدن آنها به عیب‌جویی از ناحیه والدین، معلمان و مربیان دامن می‌زند.
  2. خطای شناختی دوم: «من یک آدم افسانه‌ای هستم». کسی که در اوج است یا به زودی به اوج خواهد رسید و کمتر کسی هست یا اصلاً کسی نیست که به رد پایش برسد. در عین این احساس کاذب یک حس ناامیدی هم در وجودشان هست؛ چراکه خیلی هم به این حالت مطمئن نیستند. این حالت دوگانه می‌تواند در وجودشان نوعی تضاد روانی و در نتیجه تضاد رفتاری را رقم بزند. کوچک‌ترین رفتار نادرست والدین یا مربیان در جهت تحقیر نوجوان، به خصوص در جمع، می‌تواند این بندباز را هل دهد! بخشی از حالت‌های هیجان‌خواهی در نوجوانان،‌ یا خدای نکرده اقدام به مخاطرات جنسی، مواد مخدر یا اعمال بزهکارانه، مربوط به این تضاد روحی، برخورد نادرست اطرافیان، و در نتیجه تلاش اشتباه نوجوان برای جبران کمبود شخصیتی خود می‌باشد. روشن است کسی که فکر می‌کرده برای خودش رستمی است و حالا دیگران او را زمین زده‌اند، ممکن است سراغ هر اشتباهی برای زنده کردن آن تصور خیالی برود.

مربیان و والدین عزیز! با احساس منحصر به فرد بودن اغراق‌آمیز نوجوان نجنگید؛ این حالت به مرور اصلاح خواهد شد تربیت درست شما حالت به مرورلباهی برای زنده کردن آن تصور خیل تضاد رواجازه بخواهید که هر وقت زمانی ین رو. در عوض ویژگی‌های منحصر به فرد نوجوانان را بپذیرید. یکی از بهترین کارها برای این مواقع، همدلی با نوجوان است. در موقعیتی مناسب که فضایی دوستانه بینتان هست (نه زمان جنگ و دعوا!) به او بگویید که در نوجوانی خودتان احساساتی مشابه او داشته‌ یا دوستانی در زمان خود داشته‌اید که همچون او چنین احساساتی داشته‌اند، و وجود این احساسات را در این سن طبیعی می‌دانید. سپس او را به دیدگاه متعادل‌تری ترغیب کنید.

والدین گرامی و مربیان محترم! نگران این دو خطای شناختی نوجوان نباشید؛ این‌ موارد به تدریج با افزایش سن برطرف خواهد شد. دنیا واقعیت‌های خود را آرام‌آرام به همه ما می‌فهماند، نه یک شبه! پس یک شبه نخواهید کسی تغییر کند. تغییرات و اصلاحات زمان می‌خواهد.

  1. که هستم؟‌ چه می‌خواهم؟

یک ویژگی مهم شناختی که در نوجوان به وجود می‌آید و در سنین پایین‌تر به این قدرت نبوده، «توانایی فکر کردن درباره احتمالات» است. نوجوان بر پایه این توانایی بالای خود، می‌تواند نظام‌های خانوادگی مختلف را از جهات مذهبی، سیاسی و اخلاقی تجسم کرده و بر اساس روحیه کنجکاوی می‌خواهد تا حد امکان در آنها کاوش کند و از آنها اطلاعات به دست آورد. این روحیه فکری نوجوان و پیامد رفتاری ناشی از آن، بعضی والدینی را که می‌بینند نوجوانشان کمی گوشش می‌جنبد و برخی سؤال‌های فکری به نظر والدین پرت و پلا را می‌پرسد، نگران می‌سازد. ناپختگی در رفتار و پاسخ به پرسش‌های نوجوان، سبب جدایی روانی آنها از والدین می‌شود. باید در محیطی امن برای آنها فرصت افزایش اطلاعات را فراهم آورد، ولی با این پیش‌فرض اساسی و مهم که اول از همه باید مطالب حق و درست را به آنها منتقل کرد، بعد در صورت توانایی والدین یا مربیان، مطالبی که رد مطالب حق است در حد کم و با پاسخ قوی و روشن و دل‌چسب ارائه گردد تا نوجوان کم‌کم پایه‌های شناختی‌اش تقویت و به مرور در مقابل شبهات واکسینه شود.

ممکن است نوجوان در پس افزایش آگاهی‌های شناختی خود به الگویی فکری بی‌نقصی برسد و بعد ببیند که خانواده یا گروه دوستان او با این الگوی آرمانی نمی‌خوانند.‌ در نتیجه نوجوان و جمع می‌توانند تبدیل به منتقدانی عیب‌جو از همدیگر شوند. به مرور نوجوان متوجه خواهد شد که بین آرمان و واقعیت‌ در زمینه‌های مختلف فاصله است و باید دنیا را به جای آرمانی دیدن، این‌گونه دید که دنیا محل زندگی افرادی است که قوّت‌ها و ضعف‌هایی دارند، پس روابط با آنها هم ضعف‌ها و قوّت‌هایی دارد و گل بی‌خار پیدا نمی‌شود. این شناخت فکری می‌تواند برای تغییر اجتماعی و برقرار کردن روابط بادوام و سازنده با دیگران مفید باشد.

والدین و مربیان محترم!‌ آرمان‌گرایی و در نتیجه آن عیب‌جویی نوجوان امری شناختی و تا حدی طبیعی است. لطفاً از موضع قدرت‌طلبی صرف یا با تحقیر، سرزنش و مقایسه، به توقعات غرورآمیز و اظهارات عیب‌جویانه نوجوانان پاسخ ندهید. در عوض به ویژگی‌های مثبت نوع نگاه او به جامعه آرمانی اشاره کنید و به نوجوانان کمک کنید تا ضمن درک نقش خود در رسیدن به چنین جامعه‌ای، از تلاش دست نکشند و دنیا و افراد را آمیزه‌ای از محاسن و معایب ببینند.

  1. چه کنم؟

با توجه به افزایش توان فکری، نوجوان خیلی بهتر از قبل می‌تواند مسئله حل کند؛ اما معمولاً در حل مسئله موفق نیست؛ چراکه هنوز تجربه و اطلاعات کافی جهت روشن‌سازی دلایل موافق و مخالف را ندارد و نیز نمی‌تواند با تجربه و مهارت، پیامدهای مختلف احتمالات گوناگون را درست و دقیق در نظر بگیرد. لذا در ارزیابی و تصمیم‌گرفتن نهایی معمولاً دچار مشکل می‌شوند. مهم‌ترین دلیل این دشواری آن است که آنها در بسیاری از تجربیاتی که نخستین بار با آنها روبرو می‌شوند،‌ دانش، شناخت و آگاهی کافی جهت پیش‌بینی پیامدهای بالقوه را ندارند. بهترین کمک به آنها که می‌تواند در قالب مطرح کردن مسائل فرضی و ارائه راه حل باشد، آن است که شیوه اطلاع‌افزایی در حل مسئله را به آنها آموزش دهید و با کمک آنها برخی مسائل فرضی را حل کنید.

بنابراین والدین و مربیان گرامی! مشکل در تصمیم‌گیری‌، اقتضای این سن است. لطفاً سعی کنید تا حد امکان، جای نوجوانتان تصمیم نگیرید. از نمونه‌های موفق تصمیم‌گیری افراد کارآمد در زندگی برای آنها الگوی‌هایی را معرفی کنید و به آنها شیوه بررسی و روشن‌سازی محاسن و معایب گزینه‌های مختلف احتمالی را بیاموزید. در نهایت به آنها یاد دهید که باید از انتخاب‌های نادرست اجتناب کرد، اما باید دانست که درس گرفتن از انتخاب‌های نادرست بخشی از زندگی است و خود هنری است که به اراده و آموزش نیاز دارد.

دکمه بازگشت به بالا