جذب حداکثری، پایه‌ نهضت علمی

سید محمدمهدی رضوی پور

برخورد مناسب برای هدایت همه مردم                                                             

تربیت، مجموعه تلاش‌هایی سنجیده و منظم برای نیل به هدف‌های مشخص و شکوفاسازی توان‌های بالقوه در تمام ابعاد وجودی انسان است و به عبارت دیگر، می‌توان تربیت را انتقال میراث‌های فرهنگی مطلوب و ارزشمند از نسلی به نسل دیگر دانست. اهل‌بیت: در هر دوران، روش و مدل خاصی را برای تربیت جامعه در پیش گرفتند تا هم اسلام حقیقی از بین نرود و هم در برابر حکام ظلم و جور، اهداف رسیدن به حکومت توحیدی پیگیری شود.

در نوشتار پیشین، شیوه‌های امام سجاد(علیه السلام) را در تربیت نیروی لازم از طریق خرید بردگان بیان کردیم، در این تحقیق مهم‌ترین اولویت‌های عصر امام باقر(علیه السلام) در تربیت جامعه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

شرایط سیاسی و اجتماعی که برای امام محمّد باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) به وجود آمد، برای هیچ‌یک از ائمه به وجود نیامد؛ زیرا سال‌های امامت امام محمّد باقر(علیه السلام) با نشانه‌هایی از خشم و نفرت همگانی علیه سیاست اموی‌ها هم‌زمان‌شده بود، لذا حکام وقت رفتار معتدلانه‌تری نسبت به گذشته با ائمه شیعه: و خود شیعیان، در پیش داشتند. با این همه نباید تصور کرد امام باقر(علیه السلام) آسوده و ایمن از محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی بوده است که حکومت‌ها برای اهل‌بیت: ایجاد می‌کردند، بلکه بی‌تردید، جو حاکم بر زندگی امام باقر(علیه السلام) به‌شدت جو تقیه بوده است. با فرهنگ خاصی که در نتیجه حکومت‌های ناصالح بر جامعه حاکم شده بود، کنار نهادن تقیه به‌منزله دست کشیدن از فعالیت علمی و دور ماندن از ترویج معارف اصولی دین به شمار می‌رفت.

شیوه ملک‌داری امویان تأثیرات شگرفی بر اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه گذاشت. روش حکومت امویان در جامعه با تکیه ‌بر تعصب نژادی، تفسیر دلخواه و خلافت‌‌پسندانه از اسلام و جعل حدیث و خرافات، باعث دامن زدن به تفاوت‌های فردی، قومی، نژادی و فرقه‌ای گردید. امام باقر(علیه السلام)، در تصفیه و بازسازی فرهنگ دینی و بنیان‌گذاری اصول و مبانی فقه شیعی، با تکیه بر اخبار و احادیث ناب اهل‌بیت: نقش مهمی ایفا کردند. حضرت باقرالعلوم(علیه السلام) که تمامی علوم اولین و آخرین را شکافته و به سر منزل دانش مطلق رسیده و در مقام روح‌القدسی، همه بشریت را از علوم سرچشمه هستی بهره‌مند ساخته است. روش‌های مختلفی برای تربیت جامعه در پیش گرفتند و با تبیین آیات الهی و نکته‌های تربیتی برای خانواده و فرزندان، فضای مناسبی برای جذب اقشار مختلف مردم به سمت نور هدایت را فراهم آوردند.

جهاد فرهنگی و جذب نیروهای هنری جامعه

با توجه به فضای به وجود آمده امام باقر(علیه السلام) روش تربیتی جامعه را وارد مرحله جدیدی کردند که افزایش ارتباط و جذب نیروهای هنری و استفاده از توان آن‌ها برای پیشبرد اهداف تربیتی در جامعه بود. هنر در حوزه تربیت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. از آنجایی که امروزه هنر در قالب فیلم، نمایش، خط، شعر، خطابه، سرود، نقاشی و… تبلور یافته است، تأثیر آموزه‌های تربیتی با این شیوه به‌صورت غیرمستقیم، عمیق و ریشه‌دار است و می‌توان به‌وسیله آن به اعماق وجود مخاطب نفوذ کرده و او را تحت تأثیر قرار داد.

امام باقر(علیه السلام) برای هنرمندان متعهد ارزش ویژه‌ای قائل بود و در فرصت‌های مناسب آنان را تشویق و ترغیب می‌نمود. یکی از هنرمندان متعهد و زبردست معاصر با آن حضرت، شاعر معروف، کمیت بن زید اسدی است. وی علاوه بر این‌که مسائل تربیتی و دینی را که از طریق فرهنگ اهل‌بیت: آموخته بود در قالب ابیات و اشعار سحرآمیز به نسل‌های بعدی منتقل می‌کرد، با سروده‌های خود ستم‌های بنی‌امیه را نیز افشا می‌نمود.

کمیت اسدی، شبی در مدینه به حضور امام باقر(علیه السلام) رفت و بخش‌هایی از قصیده میمیه خود را به آن حضرت عرضه کرد. وقتی به این بیت رسید:

و قتیل بالطف غودر منهم

بین غوغا امه و طغام

«و کشته‌شده در سرزمین طف که از سوی آنان به او خیانت شد. در میان هیاهوی مردمی پست و فرومایه»

امام باقر(علیه السلام) با شنیدن این جمله منقلب شد و با چشمانی گریان فرمود: ای کمیت! اگر در نزد ما مال و ثروتی بود به تو می‌دادیم، اما به تو همان سخن را می‌گویم که پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) به حسان بن ثابت فرمود: «لا زلت مؤیدا بروح القدس ما ذببت عنا اهل البیت:؛ تا زمانی که از ما خاندان دفاع می‌کنی، مورد تأیید روح‌القدس خواهی بود.»[۱]

کثیر عزه (م ۱۰۵ هـ.) از شاعران شیعی است که دارای اعتقادات غلوآمیز بود و او را به کیسانیه منتسب دانسته‌اند. صرف‌نظر از انحرافاتی که از تشیع واقعی داشت، در اصل معتقد به مبانی اصلی تشیع (همان ولایت الهی) بود و به همین دلیل خلفای پس از پیامبر را نمی‌پذیرفت. شاید به دلیل همین دوستی نسبت به اهل‌بیت: بود که مورد لطف امام باقر(علیه السلام) قرار گرفت و باعث شد امام باقر(علیه السلام) در مراسم تشییع‌جنازه وی شرکت کند و از اطرافیان می‌خواست اجازه دهند تا زیر جنازه وی را بگیرد.[۲] همین اقدام حضرت و سخنان ایشان درباره کثیر، باعث جذب بسیاری از افراد تحت تأثیر تفکر غلو شد تا بار دیگر نور هدایت را پیدا کنند. کلام رهبر معظم انقلاب درباره جذب حداکثری و دفع حداقلی نیروهای جامعه می‌تواند از همین رویکرد امام باقر(علیه السلام) بیان شده باشد.

مرجعیت علمی برای جذب نخبگان و تشکل‌های اجتماع

از دیگر تلاش‌های چشم‌گیر امام در راستای نشر تعالیم اسلامی، مرجعیت علمی امام در پاسخ‌گویی به مسائل فقهی مردم بود. ایشان با برقراری حوزه درس و زدودن چالش‌های علمی و تحکیم مبانی، معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات قرآن، با کج‌اندیشی‌ها مبارزه و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان پرداخت و این مهم در بیان بسیاری از بزرگان و اهل علم در عصر امام باقر(علیه السلام) دیده می‌شود.

«ابواسحاق سبیعی» از فرهیختگان این دوره، آن‌قدر نظرات علمی امام را درست می‌پندارد که وقتی از او در مورد مسئله‌ای می‌پرسند، پاسخ را از زبان امام می‌گوید و می‌افزاید: او دانشمندی است که هرگز کسی به‌سان او (در علم) ندیده‌ام. «ابو زرعه» نیز در این باره اقرار می‌کند: او بزرگ‌ترینِ دانشمندان است.[۳]

حضور امام در مجامع مختلف و گفت‌وگو با آن‌ها، شیوه دیگری بود که برای تبیین جایگاه مرجعیت علمی اهل‌بیت: به آن اهتمام داشتند. مناظره حضرت با اسقف مسیحیان که در نهایت با پاسخ‌های کوبنده حضرت او مجبور به پذیرش شکست شد، موجب ایجاد موجی از شادی در شهر دمشق و اقبال بیشتر به سمت امام شد.[۴]

به ‌هر حال آموزه‌های امام باقر(علیه السلام) در شکل‌‌گیری اعتقاد اصیل تشیع نقش اساسی ایفا کرده و آنچه بعدها فرزند بزرگوارش امام صادق(علیه السلام) تحت عنوان فقه جعفری تدوین کرد، ریشه در عصر امامت و تلاش و مجاهدت آن حضرت داشته است. شیوه‌های امام باقر(علیه السلام) برای تعامل با دیگر گروه‌های جامعه و جذب حداکثری فرهیختگان، سبب شد تا گروه‌ها و تشکل‌های قابل توجهی به سمت امامت اهل‌بیت: روی بیاورند. حماد بن ابی سلیمان، محمد بن مسلم ثقفی، محمد بن اسحاق و بسیاری دیگر از بزرگانی که خدمات فراوانی به اسلام کردند، از جمله نیروهایی هستند که در نتیجه جهاد فرهنگی امام باقر(علیه السلام) و تلاش‌های ایشان برای جذب نحله‌ها و تشکل‌های مختلف جامعه، به ثمر نشستند.

[۱]. الغدیر، ج ۲، ص ۱۸۷٫

[۲]. تاریخ خلفا از رحلت پیامبر تا زوال امویان، جعفریان، رسول؛ ج۲، ص ۱۳۵- ۱۳۴٫

[۳]. پیشوای پنجم، نظری منفرد، علی.

[۴]. الکافى، کلینی، ج‏۸، ص ۱۲۳؛ دلائل الامامه، طبری، صص ۲۲۹ و ۲۳۰.

دکمه بازگشت به بالا