خانه را از نو باید ساخت

هادی عجمی

از کجا باید شروع کرد؟                                                               

پسر ما تا کوچیک‌تر بود، نمازش رو می‌خوند؛ اما الآن اصلاً براش مهم نیست که نمازش قضا بشه؛ با اینکه ما خیلی بهش می‌گیم!

با دخترم که بیرون می‌رم، دائم باید بهش بگم موهات رو بده تو… مراقب باش، اینجوری نخند… چه کار کنیم که بچه‌ام خوب بشه؟!

اینها مشکلات و دغدغه‌های بسیاری از خانواده‌های مذهبی است. واقعاً راهکار درست و اساسی چیست؟ چه باید کرد؟ از همه مهم‌تر در تربیت و اصلاح تربیت فرزندان، از کجا باید شروع کرد؟

والدین و مربی خوب، کسی است که «از کجا باید شروع کرد» را بداند! بیچاره نوجوانی که گیر والدین یا مربی‌ای بیفتند که این مهم را نداند. حکایت برخی از آنها، همان مثل معروف است که:

خانه از پاى‌بند ویران است

خواجه در بند نقش ایوان است

نوجوانی را که هنوز انس لازم با خداوند و ارتباط با او و فهم درستی از نماز ندارد، به اصرار پای سجاده می‌نشانیم! حیای دختر، هنوز درونی نشده، ما در پی حجاب ظاهری او هستیم!

از اینجا شروع می‌شود

تریبت ایمانی، ساختن حقیقت و شخصیت فرد است؛ همچون بنّایی که از پی ساختمان شروع می‌کند، باید از پایه‌های شخصیتی شروع کرد. پای‌بند تریبت ایمانی، پیِ اعتقادات فرد است. شما روایات تربیت ایمانی را که ملاحظه می‌کنید، درمی‌یابید این فرایند از پایه‌های اعتقادی شروع می‌شود. فرزند که به دنیا می‌آید، سفارش شده در گوش او اذان و اقامه -که درسنامۀ اعتقادی ایمانی است- بیان شود. سه ساله که شد، به او بگویید: هفت بار بگو «لا إله إلاّ اللّه». سه سال و هفت ماه و بیست روزه شد، به او بگویید: هفت بار بگو «محمّد رسول اللّه». چهار ساله شد، به او بگویید: هفت بار بگو «صلّی اللّه علی محمّد و آل محمّد». آنگاه که پنج سالش تمام شد، از او دست چپ و راستش را بپرسید. اگر جواب صحیح داد، او را رو به قبله بکنید و بگویید: سجده کن! شش سالش تمام شد، رکوع و سجود را به او بیاموزید.(۱)

این سفارشات نشان می‌دهد تربیت ایمانی، از پی‌ریزی اعتقادات شروع می‌شود. حال اگر بخواهیم پایه‌های ایمانی نوجوان را تقویت کنیم، چه باید کرد؟ برخی تنها راهکار را در این می‌بینند که دو جین کتاب برای نوجوان بخرند و او هم چشم‌گویان تمام آنها را بخواند؛ در تکمیل آن، دو ترم کلاس فلسفه و عرفان در حد کارشناسی ارشد برای او بگذارند!

برخی بصیرت‌افزایی را با آموزش رسمی هم‌معنا گرفته‌اند، غافل از اینکه اعتقاد امری درونی است و آموزش، تنها یکی از این راه‌ها است. هدف درونی‌سازی ایمان و اعتقاد توحیدی است، نه آموزش برخی مفاهیم. کارَت که به نوجوان می‌افتد، باید بدانی علاقۀ چندانی به روش‌های القای مستقیم و مباحث خشک ندارد. شما دیده‌اید که برخی از آنها در مجالس دینی که شرکت می‌کنند، تمایلی به سخنرانی ندارند و بیشتر عزاداری و بخش‌های عاطفی این مجالس را می‌پسندند؛ مگر سخنرانی جذابی باشد یا کارهای مقدمی مناسبی انجام شده باشد. ما مواجهیم با نوجوانان امروزی که وجود رسانه‌های جذاب، تب جذابیت‌خواهی آنها را بالا برده و علاقۀ بسیاری از آنها را به تفکر، مطالعه و آموزش‌ مستقیم، کم کرده است.

البته از آن سوی بام تربیت نیز نباید افتاد. برخی در برنامه‌های تربیتیشان، هیچ برنامۀ عمیقی برای نوجوانان ندارند و فقط بر اساس آنچه نوجوانان احساس نیاز می‌کنند، حرکت می‌کنند؛ نه بر اساس نیازهای واقعی آنها.

راه درست این است که در عین توجه به آنچه او دوست دارد، نیازهای اعتقادی واقعی او را هدف قرار دهیم. در این راستا لازم است روش‌های صحیح استحکام پایه‌های ایمانی نوجوانان تبیین گردد. اما محدودیت این نوشته، ما را بر این می‌دارد که مهم‌ترین روش تقویت ایمانی را در ادامه بیان کنیم. این همان روشی است که آن را به برکت روش تربیتی قرآن داریم.

محبت و ما ادراک ما المحبت

علامه طباطبایی را به قرآن و تفسیر قرآن می‌شناسد؛ با اینکه فقیه، فیلسوف و استاد اخلاق نیز بود. خورشید فهم قرآن او که طلوع می‌کند، دیگر ستاره‌های شخصیتی او، نمایی ندارند. او نه تنها قرآن را تفسیر، که با قرآن زندگی کرد. ایشان مهم‌ترین شیوۀ تربیت در قرآن را «شیوۀ محبت عبودی» می‌دانند. محبت را ایشان ترجیح دادن جانب خدا بر جانب بنده می‌دانند. رضای خدا را بر رضای خود ترجیح دادن؛ از حق خود به خاطر حق خدا گذشتن و از خشم خود به خاطر خشم خدا صرف نظر کردن. محبت انسان را به کارهایی وا می‌دارد که فهم عادی، آن را نمی‌فهمد.(۲)

ایمان ریشه در محبت دارد. اگر محبت نباشد، ایمان معنایی ندارد. امام باقر(ع) دین را این گونه بیان کرده‌اند: «آیا دین، به‌جز دوست داشتن هست.»(۳) اگر کسی محبت به خدا ندارد، دعوت او به انجام قوانین دینی، معنایی ندارد. خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد که: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی»(۴)؛ به بندگانم بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید، پس پیروى از من کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد.

در این روش، ابتدا محبت الهی در قلب نوجوان تقویت می‌شود تا زمینۀ انجام دستورات خداوند در او به‌وجود آید. این روش در دوران نوجوانی، تأثیرگذاری صدچندان دارد. نوجوانی دوران گذاری است که هنوز بچگی را کامل رد نکرده، اما به‌سمت تشدید احساسات عاطفی در جوانی است؛ یعنی عاطفه همراه با ناپختگی و خوشحالی و ناراحتی سریع.(۵) او مرید محبت است. برخی از اشتباهات و همراهی‌های نادرست او با افراد ناسالم، ریشه در محبت دارد. بهترین خدمت به او، مدیریت این ظرفیت به سوی محبت ایمانی است.

برای این روش، شیوه‌هایی وجود دارد که تقویت کنندۀ محبت الهی در قلب نوجوان است. به سه شیوه اشاره می‌شود.

۱ تفکر در محبت و نعمت‌های الهی(۶)

قرآن برای اینکه قلب انسان را خاشع کند، نعمت‌های الهی را یادآوری می‌کند. زمانی که در مواجهه با نوجوان، از موفقیت‌های او، نعمت‌های دنیایی او در زندگی و مشکلاتی که در زندگی او برطرف شده، سخن می‌گویید، آنها را به خداوند نسبت دهید. آن گونه که در ادبیات زندگی شما، کلماتی مانند شانس و اقبال کم‌رنگ شود و همۀ خوبی‌ها را از خداوند بدانیم. البته این تنها با گفتن زبانی تأثیر ندارد و شما از درون باید به آن اعتقاد داشته باشید. در کنار این کار، لازم است شبهات او را دربارۀ قضا و قدر و اتفاقات به‌ظاهر ناخوشایند و ارتباط آنها با خدا، حل کنید.

۲ محبت به اولیای الهی حتی اگر گناهکاری

محبت به دوستان خدا، محبت به خداست. در صدر آن، محبت به پیامبران و اهل‌بیت(ع) قرار دارد. علامه بیان می‌کند که پیامبر(‌ص) و اهل‌بیت(ع)، مصادیق ذکر الهی‌اند؛ زیرا خداوند به وسیلۀ آنها به یاد می‌آید.(۷)

 این محبت آن چنان مهم است، که ادای اجر رسالت به آن مشروط شده است.(۸) دوست داشتن علمای دین، سادات و مؤمنان باید در رفتار به نوجوان آموزش داده شود. باید درعمل به او فهماند که ملاک محبت‌ها و ارادت‌های او باید الهی باشد؛ نه ریاست‌ها و قدرت‌های دنیایی.

ارتباط دادن نوجوانان با مجالس اهل‌بیت، ارتباط با خانواده‌هایی که نوجوانان آنها با هیئت‌ها و مجالس اهل‌بیت ارتباط دارند، مسئولیت دادن به آنها در این مجالس و صحبت از محبت و الطاف اهل‌بیت، راهکارهایی برای تقویت این محبت است.

این محبت باید به سوی «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُم‏» باشد؛ یعنی محبت انسان را نسبت به دیگران سمت و سو دهد و متوازن کند.

۳ تصفیۀ محبت

این محبت را باید به سوی تصفیۀ محبت‌ها پبش برد. باید محبّت غیر خدا را اخراج کرد: «القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْکِنْ فِی حَرَمِ الله غیَرَ الله».(۹) نکتۀ اصلی این است که قلب انسان، تنها باید یک مولا و یک محبوب داشته باشد و دیگران را در راستای همان محبوب، دوست داشته باشد. حضرت عیسی(ع) به حواریین فرمود: «به حقیقت به شما می‌گویم که یک بنده نمی‌تواند دو مولا داشته باشد.»(۱۰) اگر غیر از این باشد، آنچه در انسان رشد می‌کند، نفاق است.

بنابراین باید به نوجوان، در رفتار و گفتار فهماند که محبت واقعی خداوند، با دوست‌داشتن گناه سازگاری ندارد. گناه محبت الهی را کم می‌کند، تا آنجا که زمینۀ شرک و ندیدن خدا را فراهم می‌کند: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»(۱۱)؛ سپس عاقبت کسانى که کارهاى زشت انجام دادند، این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را مسخره مى‏کردند.

از سویی، دوری از گناه و کم کردن زمینۀ گناه، از روش‌های تقویت محبت الهی است. این امر، وظیفۀ مهم والدین است. تا آنجا که می‌شود ارتباط نوجوان را با رسانه‌ها، از راه فعالیت‌های سالم، کم کنید. رسانه‌ها در عین فراهم‌سازی برخی گناهان، توجه به دنیا و -به تعبیر دینی- «غفلت» را در انسان تقویت می‌کند. به‌ویژه برای نوجوانان که قدرت مدیریت اخلاقی قوی ندارند. برخی از والدین و مربیان، آنها را به بهانۀ فعالیت‌های علمی با فضای مجازی آشنا می‌کنند، غافل از اینکه هنوز امنیت‌های لازم برای حضور نوجوانان در این فضا وجود نداد. حتی حضور آنها در محیط‌های سرگرمی‌های جذاب آنها نیز آسیب‌هایی را همراه دارد.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) ر.ک. وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۷۴٫

(۲) ر.ک. علامه طباطبایی، سید محمدحسین: «المیزان»، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، ج۱، ص۵۴۲.

(۳) برقى، احمد بن محمد: «المحاسن»، قم، چاپ دوم،۱۳۷۱ ق.، ج‏۱، ص۲۶۳٫

(۴) آل‌عمران(۳):۳۱٫

(۵) «نمازشناسی از منظر تربیتی»، مرکز تخصصی نماز، ستاد اقامۀ نماز، ۱۳۹۵، ص۱۴٫

(۶) علامه طباطبایی، پیشین، ج۱۶، ص۱۳۶٫

(۷) همان، ج۶، ص۶ و ۷٫

(۸) «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» (شوری(۴۲):۲۳)

(۹) محمدی ری‌شهری، محمد: «منتخب میزان الحکمه»، ج۱، ص۲۲۶٫

(۱۰) تحف العقول، ص۵۰۳٫

(۱۱) روم(۳۰):۱۰٫

دکمه بازگشت به بالا