خدا بود و دیگر هیچ نبود

قبل از مطالعۀ هر سرگذشتی باید صاحب آن سرگذشت را شناخت. در این کتاب نیز گردآورنده در قسمتی از مقدمه، خلاصه‌ای از زندگانی شهید مصطفی چمران را آورده و او را این‌گونه معرفی می‌کند:

«زندگی حماسه آفرین و پر فراز و نشیب دکتر مصطفی چمران از مقاطعی بسیار گوناگون و حساس شکل گرفته است… این مقاطع با هم بسیار متفاوتند؛ ولی آنچه که همۀ این ادوار را به هم مرتبط می‌کند، خط فکری او، اعتقاد خالصانه و شیدایی او برای تکامل روح انسانی، اوج گرفتن از این دنیای خاکی، وصول به معشوق و لقای حق بوده است. او لحظه‌ای آرام نداشته است. خود را وقف خدمت به خلق و جهاد در راه خدا نموده و از هیچ‌کس و هیچ چیز، جز خدای تعالی، انتظار، ترس و باکی نداشت. سراپا عشق بود، محبت بود، شور بود، تلاش خالصانه بود، مبارزه بود، خودسازی بود، انسان سازی بود… و بالأخره شهادت بود

پس از مقدمه، مجموعه دست نگاشته‌های تاریخ‌دار دکتر مصطفی چمران آمده که در طول سالیان دراز دربارۀ مطالب مختلف و در نقاط گوناگون نوشته شده است. نوشته‌های آن شهید بزرگوار بسیار پر شور و صادقانه است. او گاه خداوند را و گاه نفس خویش را مخاطب قرار می‌دهد. اولین قسمت این مجموعه، مربوط به یادداشت‌های آمریکا است که با عنوان «من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم» شروع می‌گردد.

در قسمت بعدی، یادداشت‌های لبنان درج شده است که بخش اعظم این کتاب را در بر دارد و در انتهای آنها، یادداشت‌های ایران گرد آمده است. آخرین یادداشتِ مربوط به این قسمت، با عنوان «پیام دکتر چمران به ملت ایران» در ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ به پایان می‌رسد.

بریده‌ای از کتاب:

نوامبر ۱۹۷۲

ای درد! اگر تو نمایندۀ خدایی که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته‌ای، تو را می پرستم! تو را در آغوش می‌کشم و هیچ‌گاه شکوه نمی‌کنم.

دکمه بازگشت به بالا