خودسازی یا جامعه‌سازی؟

تقی زاده

مقدمه:

این سئوالی است که ممکن است گاهی ذهن ما را به خود مشغول کرده باشد و شاید پیرامون آن تحقیق مختصری کرده باشیم ولی به آن ، بعنوان یک موضوع مستقل توجه نکرده باشیم. در این نوشتار بر آن شده ایم با مراجعه به منابع مختلف، پاسخی قابل قبول ارائه دهیم و یا حداقل مبدأ روشنی برای تحقیق بیشتر خوانندگان محترم مشخص کرده باشیم.

با مراجعه به مستندات تاریخی درمی یابیم که نوع بشر از ابتدای خلقت بدلیل وجود خطرات و مشکلات و برای رفع نیازهای خود ، به زندگی گروهی توجه خاص نموده و در راه تشکیل جوامع بشری تلاش فراوان کرده است.

باتشکیل اجتماعات انسانی رابطه ای بین انسان وجامعه بوجود آمد که این رابطه باعث شد خواص وآثار وجودی فرد درجامعه اثرگذارده جامعه رابهره مندسازد وموجب پیدایش یک سلسله خواص اجتماعی گردد.

این اجتماعات همانند ویژگی ها و خصوصیات انسان، دارای سیر تکاملی بوده است و نقش ویژه انسان درآن قابل انکار نیست

به عبارت دیگر در تکامل زوایای مختلف جوامع بشری ، افراد بشر بطور مستقیم و یا غیر مستقیم دخیل بوده اند و این تاثیر ، ازناحیه کسانی بوده که دارای ویژگی های خاصی همچون تجربه – علم – قدرت نفوذ و . . .  بوده اند وتوانسته اند جامعه را به سوی کمال مورد نظرشان سوق دهند

اسلام وزندگی اجتماعی

اسلام تنها دینی است که اساس آئین خود را خیلی صریح و روشن بر پایه اجتماع قرار داده و در هیچ شأنی از شوون خود نسبت به اجتماع بی اعتنا نبوده است. (۱) خداوند تعالی درقرآن کریم می فرماید:” یا ایها الذین آمنوا اصبرو و صابرو و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون. ای کسانی که ایمان آورده اید ، صبورباشید ویکدیگررا به صبرومقاومت سفارش کنید ومراقب کاردشمن باشید ، باشدکه رستگارگردید”(۲) . این آیه شریفه به بعد اجتماعی زندگی انسان و وجود رابطه بین افراد با جامعه بطور واضح اشاره فرموده است و به تناسب همین رابطه دستوراتی صادر کرده است که ضامن سلامت جامعه و افراد آن می باشد.

هدف عالی اسلام از اجتماع بشری ، سعادت حقیقی و قرب و منزلت پیدا نمودن نزد خدا می باشد (۳) که برای تحقق این هدف پیامبران خودرا به سوی انسان مبعوث کرد ” هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه . . . خداوند از میان مردم رسولی مبعوث کرد تا آیات او را بر آنان بخواند و با اعمال صالح و اخلاق پاک تزکیه شان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد . . . (۴)

پیامبران الهی نیز یکه و تنها در محیطی که جز فساد ، حاکمی بر آن نبوده دعوت خود را شروع کرده و به تبلیغ مرام خود پرداخته اندتااینکه  کم کم روش آنها بسط و توسعه پیدا نموده و در سرشت مردم جای گرفته است.

در زمان پیامبر اسلام (ص) روال همین بود و مردم نیز در این راه دشواری های بسیاری را متحمل شدند تا اینکه خدا یاری کرد و آن عده بصورت اجتماع شایسته ای که صلاحیت و پرهیزکاری بر آن حاکم بوده ، متشکل گردیدند.

این جامعه صالح با محدودیتی که داشت توانست در کمتر از نیم قرن دایره حکومت خود را تا شرق و غرب عالم گسترش دهد و یک تحول واقعی که هنوز آثار آن باقی است در تاریخ بشریت بوجود آورد. (۵)

از آنجا که هدف اسلام از اجتماع بشری ، نزدیکی جستن به خداوند متعال و هدف از بعثت انبیاء ، تزکیه نفوس می باشد و طبق روال معمول ، افراد خاصی ، تأثیر ویژه در جامعه داشته اند ، خداوند ، پیامبران خود را از افرادی انتخاب می کند که از قدرت تأثیر گذاری و نفوذ بالایی برخوردار بوده دارای نفس تزکیه شده باشند چرا که فاقد شیء نمی تواند معطی شیء باشد یعنی کسی می تواند به دیگران عطاوبخشش کندکه خودش چیزی دراختیارداشته باشد. به عبارت دیگر کسی می تواند افراد جامعه را تزکیه کند که پیشاپیش خودش تزکیه شده باشد و کسی می تواند موجب دگرگونی در جامعه شود که پیش از آن، عوامل دگرگونی جامعه یعنی گنجینه علم ، تجربه و معرفت خویش را تقویت نموده باشد.

این قانونی است که استثنایی درهیچ یک ازمصادیقش وجود ندارد حتی درمورد امامان معصوم علیهم السلام که جانشینان پیامبر (صلی الله علیه وآله) در آنچه او آورده می باشند نیز ساری وجاری است وبطور مسلّم، آن دسته از شاگردان مکتب اهل بیت علیهم السلام که در ادامه راه آن بزرگواران ، وظیفه هدایت جامعه رابه عهده گرفته اند، باشدت بیشتری مشمول این قانون بوده و هستند .

اجمال مطلب اینکه:

 اولا) سنّت خداوند این است که بعضی از افراد باید هدایتگر مردم به صراط مستقیم باشند «و لتکن منکم امّهٌ یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر. . .  وبایدازشما مسلمانان برخی (که دانا وباتقوا ترند) مردم رابه خیروصلاح دعوت کنند ومردم را به نیکوکاری امر واز بدکاری نهی کنند . . . »(۶)

ثانیا) آن کسانی که در جایگاه هدایت مردم قرار می گیرند و هدف تزکیه نفوس از محرمات و پلیدیها را دنبال می کنند می باید ابتدائا خودشان تزکیه شده باشند آنگاه به تزکیه مردم بپردازند.

لذاست که خداوند متعال با بیانات گوناگون هادیان جامعه را از فراموش کردن خود و توجه مردم به انجام مطالبی که گوینده، عمل به آن ننموده پرهیز می دهد.

  • أتأمرون الناس بالبرّ و تنسون انفسکم …؛ آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خود را فراموش می کنید؟ . . . (۷)
  • یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتاً عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون؛ اى مؤمنان! چرا چیزى را می گویید که خود عمل نمی کنید؟ نزد خدا به شدت موجب خشم است چیزى را بگویید که خود عمل نمی کنید . (۸)

حضرات معصومین علیهم السلام نیز بر همین سفارشات تأکید فراوان داشته اندکه اشاره ای گذرا به آنها خواهیم داشت:

قال علی (ع) : من نصب نفسه لناس امامأ فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره؛  کسی که خودش را در جایگاه امام و هادی مردم منصوب می کند باید پیش از تعلیم مردم ، تعلیم خودش را شروع کند. (۹)

قال الصادق (ع): کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم . مردم را با عمل صالح خودتان به خوبیها دعوت کنید نه با زبان به تنهایی.(۱۰)

امیر المؤمنین (علیه السلام) در پیشگامی خودش در امور و همچنین در تهذیب و تأدیب نفس می فرمایند:

«و نطقتُ حین تعتعوا و مضیتُ بنور الله حین وقفوا و کنتُ اخفضهم صوتاً و اعلاهم فوتاّ فطرت بعنانها و استبددت برهانها کالجَبَل لا تحرّکه القواصف و لاتزیله العواصف لم یکن لاحد فی مَهمَزٍ و لا لِقائل فی مَغمَزٍ..؛ و همان زمان که همه لب فرو بسته بودند من سخن گفتم و آنوقت که همه توقف کرده بودند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم.صدایم از همه آهسته تر ، اما از همه پیشگامتر بودم. زمام امر را به دست گرفتم و جایزه سبقت در فضائل را بردم ، همانند کوهی که تند بادها آن را به حرکت در نمی آورد و طوفانها آن را از جای بر نمی کند. هیچکس نمی نوانست عیبی در من بیابد و هیچ سخن چینی جای طعن در من نمی یافت. . .»(۱۱)

انسان عالم وقتی می تواند از شجره علم خویش ثمره مطلوب برگیرد و دیگران را نیز از فواید آن برخوردار سازد که ظرف علم ، یعنی عقل و قلب خود را از هر گونه ناخالصی زدوده باشد. در حقیقت تهذیب باطن ، عالم را به سوی عمل به علم فرا می خواند و توجه به معنویات ، آدمی را به انجام صادقانه اعمال صالح دعوت می کند و همین کردار شایسته موجب می گردد تا سخنان و کلمات پاکیزه رفعت یابد و به سوی حق و حقیقت پر کشد (الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه) ؛ کلام پاکیزه بسوی او بالا می رود و عمل صالح آن را رفعت می بخشد). (۱۲)

آنقدر که اعمال خوب مبلغان ، واعظان ومربیان، مردم را هدایت می کند، سخنان آنان، هدایت نخواهد کرد.

در اعتقاد امام راحل، عالم تزکیه شده و مجاهد میدان مبارزه با نفس، چنین خصیصه ای را داراست و وجود پاکش مایه تنبّه و عبرت دیگران می باشد.

ایشان می فرمایند: اگر عالم ورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند ، وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می گردد، اگرچه لفظاً تبلیغ و ارشاد نکند.(۱۳) (۱۴)

اساساً مربی باید خودش تربیت شده باشد و واعظ باید موعظه شده باشد، تزکیه کننده باید پیشاپیش تزکیه شده باشد. این امرآنقدر ازاهمیت بالایی برخورداراست که اساتید بزرگ، دائماً شاگردانشان را به این مهم متذکر بوده اند . نقل کرده اندعلامه حسن زاده آملی دریکی ازجلسات درس با جدّیّتی فراوان خطاب به شرکت کنندگان فرمودند: آقایان ، خودتان را . . .

مقام معظم رهبری می فرماید:

– مبلّغ اگر خودش مهذّب و پاک نباشد نمی تواند دیگران را پاک کند.

– اگر به معنای واقعی کلمه به آنچه انسان می گوید، معتقد و عامل نباشد ،حرفش اثری ندارد.(۱۵)

با توجه به مطالب فوق این نتیجه به دست می آید که: خودسازی مقدم بر جامعه سازی است و صد البته این بدان معنا نیست که جامعه را بحال خود رها کنیم به بهانه اینکه خودمان را نساخته ایم بلکه در خلال تهذیب نفس و خود سازی جامعه را نیز باید در آنچه بدان عمل کرده ایم راهنمایی کنیم.

امام راحل عزیز می فرماید: آن چیزی که در رأس همه امور است برای همه ما ، اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است.(۱۶)

مربی گرامی

اعضای انجمن اسلامی دانش آموزان اعم از مربی و متربی- مسئول وغیر مسئول وحتی اعضای عادی که بنا به فرموده مقام معظم رهبری دارای رسالت مهم و خطیر نجات غریقی نسل جوان را بعهده دارند باید خودشان اهل نجات باشند تا توانایی نجات دیگران را پیدا نمایند.  باید درزمینه خودسازی قدم اول را خودشان بردارد تا بتوانند گام مؤثری در راه تحقق اهداف انقلاب اسلامی که همان هدایت نسل جوان به سوی کمال حقیقی است بر دارند.در غیر اینصورت نه تنها توان نجات کسی را ندارند بلکه چه بسا ناخواسته وسیله غرق شدن عده ای باشند.

اینجا سؤال دیگری پیش می آید که : برای خودسازی چه باید کرد و ازکجابایدشروع نماییم ؟ انشاءالله درشماره های بعدی درحد وسع وتوان به این امر خواهیم پرداخت .

 

پی نوشت ها:

  • ترجمه المیزان ج ۴ ص ۱۶۰
  • آل عمران – ۲۰۰
  • ترجمه المیزان ج ۴ ص ۱۶۷
  • جمعه – ۲
  • ترجمه المیزان ج ۴ ص ۱۷۰
  • آل عمران – ۱۰۴
  • بقره – ۴۴
  • صف – ۲ و ۳
  • وسائل الشیعه ج۱۱ ص۱۹۴
  • نهچ البلاغه حکمت ۷۳ به نقل از مجله مبلغان
  • نهچ البلاغه خطبه ۳۷ به نقل از مجله مبلغان
  • فاطر – ۱۰
  • مبارزه با نفس یا جهاد اکبرص ۲۶ و۲۷
  • نشریه مبلغان
  • حوزه و روحانیت در آینه رهنمودهای مقام معظم رهبری ج ۲ ص ۱۱۲ – به نقل از مجله مبلغان
  • صحیفه نور ج ۱ ص ۲۱ به نقل از مجله مبلغان
دکمه بازگشت به بالا