دختر منهای دختر

محمّد میری

نقش تحصیل در تحقق نقش‌های دخترانه                      

دختر نوجوان از چیزی که یافته بود، شگفت‌زده شده بود؛ مکانی جادویی که اگر دل از خانواده می‌کند و در آنجا می‌ماند و از ذهنش کار می‌کشید، افکارش تبدیل به پودری از طلای ناب می‌شد.

دختر، از مال دنیا هیچ نداشت اما خانواده‌ای گرم و صمیمی و با محبت داشت که حتی نمی‌توانست ساعتی از آنها دور باشد. سر دو راهی غریبی مانده بود. بالاخره، به سختی تصمیمش را گرفت. علاقه، عاطفه، احساس، سرشت و فطرتش را به کناری گذاشت و راه‌هایی برای ماندن در آن مکان جادویی و دل‌کندن از خانواده‌اش پیدا کرد تا افکارش او را ثروتمند کند. چندی بعد، دختر نوجوان، غمگین و پژمرده و بدون هیچ یار و یاوری، روی کوهی از طلای ناب نشسته بود و در حالی که همچنان مشغول فکرکردن بود، عکس خانوادگی‌شان را هم شکست![۱]

 

نقش تحصیل

افسانه مذکور شاید به‌گونه‌ای اغراق‌آمیز، بیانگر واقعیت تحصیل دختران امروزی باشد که تخصصی را برای آنها به ارمغان می‌آورد اما دختر، همسر و مادر بودن را کم‌رنگ و کم‌رنگ‌‌تر می‌کند! یعنی تعلیم هست، ذهن و مغز درگیر می‌شود، اما تربیت نیست و دل درگیر نمی‌شود. انسان دیده می‌شود و آموزش داده می‌شود اما زن دیده نمی‌شود و نقش‌های دخترانه پرورش نمی‌یابد و دختر منها می‌شود!  بُعد آموزش اصل و محور است و بُعد پرورش در حاشیه.

این درست است که در اسلام فعالیت‌ها و حضور علمی بانوان، یک حضور تشویق شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَه‌ عَلَی کُلِ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه[۲]» اما این فعالیت علمی می‌بایست به حال دنیا و آخرت انسان، سودمند باشد: «أعوذُ بِکَ مِن عِلمٍ لاینفَع[۳]؛ خدایا به تو پناه می‌برم از دانشی که سودمند نباشد». با این دید و نگاه وارد بحث می‌شویم.

پهنه تعلیم و تربیت کشور اسلامی ما، اهداف خاصی را جهت پوشش دادن به نیاز‌های فردی و اجتماعی در نظر دارد که این اهداف در جایگاه خود بسیار اساسی و مهم است، ولی کاستی‌های جدی‌ای نیز، به‌ویژه در عرصه تربیت، به چشم می‌خورد.

اوضاع و شرایط موجود، خود، فریادگر برخی از این کاستی‌ها‌ست؛ گاهی صدایش بلند است که:

«آموزش و پرورش به عنوان اصلی‌ترین نهاد متولی تربیت، هنوز به جمع‌بندی روشنی در زمینه عرصه‌های سیاستگذار و اقدام کننده تربیتی، دست پیدا نکرده است و الگوی جامعی ارائه ننموده است.»

زمانی فریاد برمی‌آورد:

«مسیر تربیتی در گستره تعلیم و تربیت کشور، خنثی تعریف شده‌ است. یعنی نه پسرانه‌ است و نه دخترانه. این فقدان الگوی تربیتی متفاوت آسیب‌زاست.»

زمانی دیگر با تمام توان می‌گوید: «فقدان الگوی جامع و فقدان الگوی تربیتی متفاوت سبب شده است به حق تربیتی و فکری دختران در مقطع حساس نوجوانی پرداخته نشود.»

برهه‌‌‌ای فریاد می‌کشد: «فرایند‌های تعلیم و تربیتی ما مبتنی بر یک نگاه خودی نیست. یعنی بر یک سری اندیشه‌های وارداتی (فمینیستی به معنای عام) مبتنی شده است. این نگرش غیر صحیح به حدی است که تفاوت‌های واضح جنسیتی (زن و مرد بودن) اصلا لحاظ نمی‌شود. حال آنکه هیچ‌گاه شیوه برخورد و استفاده عقلا از کامیون و سواری به صرف ماشین بودن یکسان نیست.»

گاهی نیز می‌گوید:

«در نتیجه موارد مذکور، در میدان اقدام و عمل و عرصه‌های فعالیت و رویارویی با مخاطب،‌ نگاه برخی از معلمان،‌ مربیان، کادر آموزش و پرورش و …، نگاهی ناقص، پر اشکال و آسیب‌ خورده از نگرش‌های غیر دینی است. این خود یکی از چالش‌ها و مشکلات موجود در عرصه فعالیت‌های تربیتی بخصوص در مورد دختران است.»[۴]

این همه، سبب شده است که جایگاه تحصیل در تحقق اهداف ارزشی و تربیت دینی دختران،‌ کم‌رنگ شود. انقلاب اسلامی و همه دستگاه­های اثر‌گذار در تعلیم و تربیت، من جمله تشکل انجمن اسلامی دبیرستان‌ها، همگی بر این مطلب پای می‌فشرند که حتما تحصیل علم برای بانوان لازم است اما باید این تحصیل به تعالی و رشد بانوان بینجامد و در نهایت، دختر مومنِ متخصصِ متعهد و جامعه‌ساز داشته باشیم.

حال، سخن در این است که در شرایط کنونی، تحصیل دختر نوجوان به سختی منتهی به این هدف می‌شود.

تحقق نقش‌های دخترانه

اگر انسان را مانند‌ یک زمین کشاورزی در نظر بگیریم، تحصیل به مانند کار بر روی زمین و بهره‌برداری و استفاده از زمین است. حالا اگر همه این زمین را گل و بوته و چمن کاشتیم، در نهایت، یک فضای سبز داریم در حالی که می‌توان با ساختن چند طبقه و اتاق‌های متعدد، مدرسه یا درمانگاه بوجود آورد! چنانکه می‌بینیم، استفاده خاص و بهره‌برداری ویژه و کاری مشخص بر روی یک زمین، هویت و کارکرد آن را نمایان می‌کند.

انسان نیز چنین است؛ اگر سرمایه و دارایی عمر انسان تنها صرف علم شود و پرورش نادیده گرفته شود، هویت و شخصیت انسان به گونه‌ای خاص شکل می‌گیرد حتی اگر این علم از اصول و مبانی اسلامی سرچشمه گرفته باشد و در پس آن انسان‌شناسی صحیح اسلامی نیز دیده شده باشد. برای نمونه؛ در مورد دختران، در زمان نوجوانی که قواره شخصیتی دختر در حال شکل گرفتن است، اگر علم و تخصص تمام وقت و توان دختر نوجوان را به خود اختصاص دهد، در نهایت می‌بینیم، می‌گویند مثلا یک خانم مدیر خوبی است اما آیا همسر خوبی هم هست؟! آیا مهم­ترین وظیفه‌ای که خلقت و فطرت زن آن را به بانوان محوّل کرده است (یعنی حفظ خانواده و پرورش فرزندان)، جای مناسبی در هویت و شخصیت این دختر نوجوان برای خود باز می‌‌کند؟!

این آگاهی‌ها و اشاراتی که ذکر شد، به خوبی نیاز وافر به الگوی تربیتی ویژه دختران را نمودار می‌کند. از اینجاست که این الگو و بایدها و نبایدهای آن وارد عرصه می‌شود و دو کار مهم را به عهده می‌گیرد؛ تکمیل و تصحیح.

این الگو با الزامات و مسیری که بیان می‌کند، دست دختر نوجوان را می‌گیرد و او را به هدف والای انسانی‌اش؛ یعنی رشد و قرب می‌رساند. به تحصیل می‌گوید:

«تو تنها که باشی قواره دختر نوجوان را کاریکاتوری و نافُرم می‌کنی! با من همراه شو و شکل زیبا و متوازنی به دختر نوجوان بده.»

به تحصیل می‌گوید:

«دختر نوجوان بر اساس خلقت و فطرتش،‌ نقش‌های اصیل دختری، همسری و مادری دارد،‌ اجازه بده او علاوه بر آنچه تو به او می‌دهی این نقش‌ها را نیز در خود بپروراند.»

به تحصیل و جریان عمومی تعلیم و تربیت می‌گوید:

«آنجا که شما کارهای مناسبی را انجام می‌دهید و ارزش‌های صحیحی را ارائه می‌کنید، من آنها را تکمیل می‌کنم و مکمل شما می‌شوم و آنجا که در محیط خانواده، مدرسه و … خطاهایی رخ بنماید و نگرش‌های فمینیستی و غلطی باشد، من آنها را تصحیح می‌کنم و مصحح‌شان می‌شوم و این همه برای این است که دختر نوجوان آسیب نبیند و آینده‌ای متوازن، زیبا، سودمند و متعالی داشته باشد.»[۵]

یک دختر،‌ باید جامع باشد. یعنی همه عناصر لازم برای نقش‌های دختری، همسری و مادری در او حضور داشته باشد. اگر قرار شد زمین وجود انسان، به یک درمانگاه تبدیل شود، حتما علاوه بر حیاط و اتاق بستری، اتاق عمل و تجهیزات نیز ضروری است و باید تحصیل شود. با الگو و مسیر تربیتی ویژه دختران و بایسته‌های آن است که تجهیزات لازم برای نقش‌های اصیل دخترانه در وجود یک دختر به صورت کامل محقق می‌شود.

بنابراین، اگرچه وجود برخی کاستی‌ها در عرصه تعلیم و تربیت کشور، نقش تحصیل را در تحقق اهداف ارزشی و تحقق نقش‌های اصیل دخترانه کم‌رنگ کرده است، ولی با پیمودن مسیر تربیتی ویژه دختران و دنبال کردن الزاماتی که پیش پای‌مان می‌گذارد، می‌توان به تکمیل و تصحیح نقش تحصیل در تحقق سه نقش دختری، همسری و مادری دست یافت.

[۱] طرح داستان از داستان کوتاهی از آقای خالد حسینی اقتباس شده است.

[۲] الامالی، شیخ طوسی، تحقیق مؤسسه بعثت، ص۵۲۱٫

[۳] مفاتیح الجنان، تعقیبات نماز ظهر.

[۴] ن. ک: درآمدی بر الگوی تعالی دختران، ص ۱۳ تا ۲۱٫

[۵] ن. ک: همان، گفتار سوّم.

دکمه بازگشت به بالا