«انسان انقلابی» و ویژگیهای آن از منظر امام خمینی(ره)
پرسش از «انسان انقلابی» و ویژگیهای آن از دیدگاه امام خمینی، گفتوگو پیرامون یکی از محوریترین مفاهیم اندیشۀ اجتماعی ایشان است.۱ امام خمینی تغییر و تحول اجتماعی، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و پدیدارهای وابسته به آن، مانند نهادهای انقلاب اسلامی را بر اساس مفهومی که در تعریف انسان انقلابی میپرورانند، توضیح میدهند:
«جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتی بار آمده بودند، هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتی مقابله کنند؛ ولی آنگاه که به دست توانای حق -جل و علا- به انسان انقلابیِ دور از علایق شیطانی متحول شدند، آن قدرت عظیم را سرکوب کردند».۲
این مفهوم و مفاهیم نظیر با آن، مانند حزبالله۳، اگر چه امروزه در اثر کثرت کاربرد، واژهای عمومی تلقی میشود، اما در منظومۀ فکری امام خمینی، به معنا و انسان خاصی راجع است که پس از رخداد یک «انقلاب انسانی» تولد یافته و منشأ شکلگیری دورۀ اجتماعی متمایزی بوده است.
نقطۀ عزیمت ویژگیهای «انسان انقلابی» از دیدگاه امام خمینی، در بررسی تحلیلی است که امام خمینی در روزهای اوجگیری مبارزات انقلاب اسلامی و پس از آن، از این انسان ارائه میدهد. بازخوانی این تحلیل را میتوان به عنوان درآمدی بر انسانشناسی انسانِ انقلاب اسلامی و پرورش و بازتولید انسان انقلابی در شرایط کنونی در نظر گرفت.
از منظری که امام خمینی به تحلیل انقلاب میگشایند، «انقلاب اسلامی» محصول کنش جمعی «انسان انقلابی» است که پس از مرحلۀ «انقلاب انسانی» به وجود میآید. این انقلاب انسانی یا تحول درونی، به مثابه یک تغییر فراگیر و بنیادین، منشأ پیدایش مؤلفههایی در انسان پساانقلاب انسانی یا «انسان انقلابی» است. تغییر و مؤلفههایی که از دو منظر قابل ملاحظه و مطالعه است: از منظر «تحول از» و از منظر «تحول به». مراد از تحول از، مبدأ و وضعیت پیش از تحولِ انسان انقلابی است. این یادآوری عمدتاً به منظور افزودن خودآگاهی انسان انقلاب، به داشتههای وضعیت جدید او انجام میشود و در پاسخ به چیستی مختصات انسانِ انقلابی، تصویری سلبی در پاسخ به این پرسش فراهم میآورد که «مختصات انسان انقلابی چه نیست؟». در بخش تحول به، اما مقصود بازشناساندن خودِ انقلابیِ جامعۀ ایرانی به او است. امام خمینی در میانۀ انقلاب و پس از آن، به صورت مداوم دعوت به بازگشت به خود میکند. در بخش تحول به ما با مؤلفههای این «خود» آشنا میشویم. نکتۀ دیگر آنکه تبیین امام از این مؤلفه، تنها جنبهای هنجاری، اخلاقی و توصیهای ندارد؛ بلکه بر بستری از توصیف یک رویداد مهم اجتماعی صورت میپذیرد.
نگارۀ شمارۀ یک: «تحول از»؛ وضعیت پیش از انقلاب انسانی
یکی از مهمترین مباحث در تبیین این انقلاب انسانی و انسانشناسی انقلاب اسلامی، مشخصات انسانِ ماقبل این تحول و مؤلفههای انسان انقلابی یا انسان ما بعد تحول است. «غربزده بودن» از مهمترین مشخصات انسانِ ما قبل انقلاب انسانی است. از این روی، امام تأثیر مهم انقلاب انسانی را در سطح اجتماعی قطع امید غربقبلهگان میدانند؛ چرا که یکی از مهمترین ابعاد تحول از در انقلاب دورنی، تحول از انسان غربی است.۴ امام خمینی در تشریح همین بعد از انقلاب انسانی، به چرایی تحرکهای انقلابی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی میپردازد و این انقلاب درونی را منشأ و دینامیسم این تحرکها قلمداد میکند.۵ سطح دیگر این استدلال، این است که انقلاب انسانی و انسان انقلابی برآمده از آن، نه فقط نیروی مورد نیاز برای تغییر انقلابی را تدارک میکند، بلکه دینامیسم اجتماعی برای «کار» و بازسازی را نیز تأمین میکند.۶
یکی دیگر از مهمترین ابعاد تحول و انقلاب انسانی، تحولی است که امام خمینی از آن به تحول از «حالت طبیعی» به «حالت الهی» یاد میکند.۷ بر اساس این نگاه، انسانها در وضعیت اولیه -مبتنی بر ودیعهای الهی در وضعیت الهی- قرار دارند که در اثر برخی علل و اسباب، به وضعیت ثانوی دچار میشوند.۸ انقلاب انسانی، بازگشت به آن وضعیت الهی است. در اثر این انتقال به وضعیت الهی، موضوعاتی از قبیل «خدا»، «اسلام»، «استقلال» و «آزادی» محور اندیشه و کنش انسان انقلابی قرار میگیرد.۹
از منظر امام، یکی از مهمترین ابعاد انقلاب انسانی و انسان پس از آن، این است که «خوفْ مبدل شد به آن شجاعت»۱۰؛ جامعۀ ایرانی در شرایط ماقبل انقلاب انسانی، در وضعیت خوف قرار داشت و پس از آن به امن منتقل شد.۱۱ ایشان تأکید دارند این انتقال را -از حالت خوف به شجاعت- در فرصتهای مختلف تکرار کنند.۱۲
بخش دیگری از استدلال امام خمینی بر تحول از «انسان عشرتکدهای» به «انسان مجاهد اسلامی»، تأکید دارد که به خوبی دو وضعیت پیش و پس از انقلاب انسانی را در انسان انقلابی تشریح میکند.۱۳ یکی دیگر از مهمترین مؤلفههای انسان انقلابی، ارادۀ معطوف به تعاون او است. در پرتو همین ویژگی است که امام خمینی پیدایش نهادهای انقلاب اسلامی را به مثابه پدیدههایی بینظیر تبیین میکند.۱۴ ایشان همچنین کاهش خصومتهای اجتماعی و افزایش همبستگی اجتماعی۱۵، گسترش «روحیۀ جمعی»۱۶ و بسط «محبتورزی»، شکوفایی انسانیت و امر انسانی۱۷ و توجه به مسایل بنیادین زندگی اجتماعی۱۸، احیای روح اعتراض۱۹ و عصیانگری۲۰ و دشمنشناسی۲۱ را به مثابه دیگر نتایج انقلاب انسانی و ویژگیهای انسانی دانسته است که در یک عهد و وضع و پیوندی جدید با قرآن و اسلام قرار دارد.۲۲
انسان انقلابی، نه فقط مرگاگاه است، بلکه «شهادتطلب» و «عاشق موت» نیز هست و همین نگرش خاص این انسان به زندگی است که یک نظام جدید منزلت در ورابط اجتماعی پی میریزد.۲۳ در تحلیل امام خمینی، «شهادتطلبی»۲۴ و «تحول از رفاه طلبی به سلحشوری»۲۵، از ویژگیهای انسان انقلابی است.
نگارۀ شمارۀ دو: مؤلفههای انسان انقلابی
امام خمینی در سراسر تحلیل خود از انقلاب اسلامی، بر ایدۀ «انسان انقلابی» تأکید کرده است و مسایل را مبتنی بر آن تحلیل و تبیین میکند. این تحلیل، فراتر از وجه تاریخی-اجتماعی خود، میتواند مبنایی در تربیت و پرورش «انسان انقلابی» در ادوار مختلف باشد.
پینوشتها:
* namkhahmojtaba@gmail.com
(۱) برای مطالعۀ بیشتر ن. ک. مقالۀ «نظریۀ انقلاب امام خمینی»، فصلنامۀ اندیشۀ سیاسی در اسلام، پاییز۱۳۹۴، شمارۀ۵.
(۲) امام خمینی، سید روح الله: «صحیفۀ امام»، ج۱۷، ص۴۷۱٫
(۳) همان، ج۱۶، ص۳۱۴٫
(۴) همان، ج۶ ، صص۳۲۹-۳۳۲؛ ج۱۴، ص۳۱۷؛ ج۱۵، ص۳۱۰٫
(۵) همان، ج۱۷، ص۱۵۸٫
(۶) همان، ج۹، ص۱۸۰؛ نیز ن. ک. همان، ج۹، ص۱۹۲ و ۱۹۷ و ۴۰۸؛ و ج۱۱، ص۵۳۴٫
(۷) همان، ج۱۶، ص۱۳۰٫
(۸) امام خمینی در این زمینه، نظریهای را حول دو مفهوم «فطرت مخموره» و «فطرت محجوبه» میپروراند. برای توضیح بیشتر ن. ک. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از ایشان.
(۹) پیشین، ج۱۷، ص۱۱۸٫
(۱۰) همان، ج۷، ص۳۹۹٫
(۱۱) همان، ج۶، ص۳۴۷٫
(۱۲) همان، ج۸، ص۴۲۵ و ۴۲۶؛ ج۹، ص۱۷۹٫
(۱۳) همان، ج۱۷، ص۲۱۱٫
(۱۴) همان، ج۶، ص۲۲۹٫
(۱۵) همان، ج۶ ، ص۳۴۷؛ ج۸، ص۴۲۵ و ۴۲۶٫
(۱۶) همان، ج۷، ص۶۰٫
(۱۷) همان، ج۷، ص۲۶۵ و ۲۶۶٫
(۱۸) همان، ج۶، ص۳۴۷؛ ج۹، ص۱۷۷ و ۱۹۷؛ ج۱۶، ص۳۱۴٫
(۱۹) همان، ج۷، ص۴۷٫
(۲۰) همان، ج۴، ص۲۶۰٫
(۲۱) همان، ج۱۰، ص۳۷۵؛ ج۱۲، ص۹۱٫
(۲۲) همان، ج۱۲، ص۳۶۷٫
(۲۳) همان، ج۱۷، ص ۲۱۱ و ۲۱۲ و ۳۰۴٫
(۲۴) همان، ج۶، صص۴۹۰-۴۹۳؛ نیز ن. ک. ج۷، ص۲۶۵ و ۲۶۶؛ ج۹، ص۲۲۵ و ۲۷۴؛ ج۱۲، ص۲۸۸٫
(۲۵) همان، ج۱۶، ص۳۱۴٫