محیط مدرسه یکی از مهمترین عوامل بیرونی مؤثر در تربیت
هنوز انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نرسیده بود. یکی از بازرسان آموزش وپرورش زمان شاه، سرزده از مدرسهای دیدن کرد و وارد کلاس تعلیمات دینی شد. بازرس در حضور معلم، از دانشآموزی سوال کرد: به من بگو ببینم، درب قلعه خیبر را چه کسی کنده است؟ دانش آموز با گریه گفت: آقا به خدا ما نکندیم! بازرس به یکی دیگر از دانشآموزان گفت: تو بگو چه کسی درب قلعه خیبر را کنده است؟ او هم گفت: آقا، به حضرت عباس ما نکندیم! بازرس عصبانی شد و گفت: این چه وضعیه؟! معلم سراسیمه گفت: جناب، این ها بچه های شیطانی هستند؛ ولی من بعید میدانم کندن درب قلعه، کار آنها باشد! بازرس خیلی عصبانی شد و شروع به داد و فریاد کرد. مدیر و ناظم و بقیه به کلاس آمدند. بازرس گفت: هیچ معلوم است اینجا چه میگذرد؟ هرچه از اینها میپرسم درب قلعه خیبر را چه کسی کنده، نمیدانند؟! آقای مدیر دستپاچه گفت: آقا شما خودتان را ناراحت نکنید، بگویید هزینه اش چقدر میشود، خودمان میپردازیم![۱]
بدیهی است اگر کسی در مدرسهای همچون مدرسه داستان بالا مشغول تحصیل باشد، از اطلاعات دینی خوبی برخوردار نخواهد بود. من و توی مربی خوب میدانیم، این مسئله در بحث تربیت دینی نیز به فراخور اقتضاء مطرح است. یعنی وجود مدرسهای سالم که کارکنان آن از تربیت درستی برخوردارند میتواند بر زندگی دانشآموزان تأثیر مثبت و سازندهای داشته باشد؛ اما لزوماً و در همه موارد چنین نیست که مدارس سازنده و موفق تربیتی همیشه دانشآموزانش رشدیافته، تربیتشده و سالم باشند.[۲]
بله! مدرسه و به بیان کلیتر محیط تعلیم و تربیت، همچون خانواده از مهمترین عوامل مؤثر در تربیت است و اگر از توی مربی بپرسیم چرا چنین است؟ خواهی گفت: به سبب الگوطلبی و الگوپذیری آدمی که ریشه در فطرتش دارد. خواهی گفت: نقش معلم و مربی در شکلگیری شخصیت انسان و ساختار روحی و رفتاری او نقشی کلیدی است، به گونهای که متعلّم و متربّی ممکن است در تمام حرکات و سکنات خود تحت تأثیر قرار گیرد و همه چیز خود را از معلّم و مربّی نمونهبرداری کند.[۳]
تو از جامعیّت محیط تعلیم و تربیت، آگاه هستی. میدانی در مدارس به اضلاع و وجوه مختلفی همچون تربیت اجتماعی، سیاسی، عقلانی، بدنی، دینی، عاطفی و نظایر اینها توجه میشود.
همچنین به سایر مؤلفه های مدارس یا به تعبیر بهتر تربیت رسمی که به وسیله نهاد آموزش و پرورش تحقق مییابد، إشراف داری. یعنی متوجه تشکیلاتی، سازمانی و سلسله مراتبی بودن تربیت رسمی هستی.
پیروی از قوانین و مقررات و وجود نظامنامه و آییننامههای اجرایی را در این نوع تربیت درک میکنی.
میدانی برنامهریزی در حیطه های مختلف آموزشی و درسی، نقطه آغاز فعالیتهای تربیت رسمی، روند تداوم و نقطه فرجام آن را تعریف و تبیین میکند.
و بالاخره به فعالیتهای مکمل و فوقبرنامه که غالباً به فعالیتهای پرورشی مرسومند و در فرصتهای غیرکلاسی نظیر فعالیتهای اردویی، اوقات فراغت، مناسبتها و یا برگزاری مسابقات مختلف صورت میپذیرند، اهمیت میدهی.
با این دید، توی مربی، آیه دو سوره جمعه را که فرمود: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه؛ تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاک سازد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت الهی را به آنان بیاموزد»، پیش روی خواهی گذاشت و کارکردهای زیر را از تربیت رسمی و محیط مدرسه طلبخواهی نمود.
الف- دگرگونی و انقلاب روحی:
شهید مطهری در تبیین نسبت دگرگونی و تربیت مینویسد: «فلسفه تربیت یعنی تغییرات مطلوب ایجاد کردن.»[۴] اگر عالم را مدرسه دیدیم و خدا را مربی پیامبرش (صل الله علیه و آله و سلم) و او را مربی تمامی بشریت، آنگاه تأیید خواهیمکرد که عبور از زندگی منحط و آداب و سنن جاهلی و نیل به حیات طیبه و سرشار از وحدت و امنیت بزرگترین تحولی است که در سایه بعثت پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) تحقق پیدا کرده است. البته در تربیت رسمی خودمان هم دگرگونی و تحول روحیای از این جنس را در متربیان دنبال خواهیم کرد.
ب- شکوفایی و بالندگی:
تو مربیای با بصیرتی، میدانی که آموزش و پرورش کنونی بر حافظه و مباحث فنی تأکید میکند و هنوز از بالنده ساختن کامل انسان خیلی به دور است. شاید تفاسیر را هم دیده باشی که در تفسیر واژه «یُزَکِّیهِمْ» در آیه پیشین آوردهاند: «تزکیه پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم)مردم را، به معنای آن است که ایشان را به نموی صالح رشد دهد. اخلاق فاضله و اعمال صالحه را عادتشان دهد، در نتیجه در انسانیت خود به کمال برسند و حالشان در دنیا و آخرت استقامت یابد.»[۵] به تعبیر شهید مطهری: «تربیت، بهظهور درآوردن و به فعلیت رساندن آن چیزهایی است که در باطن است … تربیت، شکوفا کردن گل است.»[۶] پس در کار خود با متربی در مدارس، از این کارکرد تربیت غافل نخواهی شد.
ج- ایجاد بینش:
دیدی که آیه پیشین به «تعلیم کتاب» هم اشاره داشت. تعلیم کتاب یعنی بیان حقایق و معنای قرآن که با توجه به اشتمال عجیب قرآن بر مسائل فراوان مربوط به خدا، انسان، جامعه و جهان، روشن میشود که چگونه آشکار کردن معانی و مقاصد و اهداف قرآن سازنده است.[۷] من و توی مربی لازم است در تربیت رسمی، بینش مطلوب نسبت به دنیا و ماهیت آن، نسبت به مرگ و جهان پس از آن را نیز در دانشآموزان ایجاد کنیم.
د- استحکام و استقلال شخصیت:
آخرین مضمون آیه پیشین «تعلیم حکمت» است. شهید مطهری مینویسد: «تعلیم حکمت یعنی تعلیم سخنانی که نتیجهاش انسانهای با استحکام، با اراده و راهیافته است، زیرا حکمت یعنی حقیقتی که با دریافت آن، انسان راه را تا مسافت دور مییابد.»[۸] بیتردید فردی که به مرز شناخت حق از باطل رسیده و بر اساس آن از استواری کلام و استحکام اراده و شخصیت برخوردار باشد، در نظر ما همان کسی است که بخشی از اهداف تربیت در مورد او تحقق یافته است.[۹]
در پایان باید بگوییم تأثیر اقتضائی محیط مدرسه بر تربیت دانشآموزان، با عنایت و توجه به ویژگی ها و مؤلفه های تربیت رسمی و کارکردهای آن، بسیار بیشتر خواهد شد و نه تنها دانشآموزان خواهند دانست، علی (علیه السلام) درب قلعه خیبر را کنده است؛ بلکه خود با دگرگونی در روح و بالنده شدن و ایجاد بینش و استحکام شخصیت، شهامت، قدرت و توانایی کندن درب قلعه های خیبر زندگیشان را پیدا خواهند کرد.
[۱]. آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، سید داود سید میرزایی و دیگران، ص ۷۱٫
[۲]. ن. ک: فلسفه تربیتی اسلام با رویکرد تطبیقی، دکتر محمدرضا شرقی، ص ۲۷۴٫
[۳]. ن. ک: سیری در تربیت اسلامی، مصطفی دلشاد تهرانی، ص ۱۲۴٫
[۴]. یادداشتها، شهید مطهری، ج ۲، ص ۱۷۲٫
[۵]. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۳۸، ص ۱۷۹٫
[۶]. یادداشتها، شهید مطهری، ج ۲، ص ۱۵۹٫
[۷]. همان، ص ۱۸۰٫
[۸]. همان، ص ۱۸۱٫
[۹]. ن. ک: فلسفه تربیتی اسلام با رویکرد تطبیقی، دکتر محمدرضا شرقی، ص ۳۱۸ – ۳۲۵٫