درب قلعه خیبر!

محمد میری

محیط مدرسه یکی از مهم­ترین عوامل بیرونی مؤثر در تربیت                       

 هنوز انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نرسیده بود. یکی از بازرسان آموزش وپرورش زمان شاه، سرزده از مدرسه­ای دیدن کرد و وارد کلاس تعلیمات دینی شد. بازرس در حضور معلم، از دانش­آموزی سوال کرد: به من بگو ببینم، درب قلعه خیبر را چه کسی کنده است؟ دانش ­آموز با گریه گفت: آقا به خدا ما نکندیم! بازرس به یکی دیگر از دانش­آموزان گفت: تو بگو چه کسی درب قلعه خیبر را کنده است؟ او هم گفت: آقا، به حضرت عباس ما نکندیم! بازرس عصبانی شد و گفت: این چه وضعیه؟! معلم سراسیمه گفت: جناب، این ها بچه­ های شیطانی هستند؛ ولی من بعید می­دانم کندن درب قلعه، کار آنها باشد! بازرس خیلی عصبانی شد و شروع به داد و فریاد کرد. مدیر و ناظم و بقیه به کلاس آمدند. بازرس گفت: هیچ معلوم است اینجا چه می­گذرد؟ هرچه از این­ها می­پرسم درب قلعه خیبر را چه کسی کنده، نمی­دانند؟! آقای مدیر دستپاچه گفت: آقا شما خودتان را ناراحت نکنید، بگویید هزینه ­اش چقدر می­شود، خودمان می­پردازیم![۱]

بدیهی است اگر کسی در مدرسه­ای همچون مدرسه داستان بالا مشغول تحصیل باشد، از اطلاعات دینی خوبی برخوردار نخواهد بود. من و توی مربی خوب می­دانیم، این مسئله در بحث تربیت دینی نیز به فراخور اقتضاء مطرح است. یعنی وجود مدرسه­ای سالم که کارکنان آن از تربیت درستی برخوردارند می­تواند بر زندگی دانش­آموزان تأثیر مثبت و سازنده­ای داشته باشد؛ اما لزوماً و در همه موارد چنین نیست که مدارس سازنده و موفق تربیتی همیشه دانش­آموزانش رشدیافته، تربیت­شده و سالم باشند.[۲]

بله! مدرسه و به بیان کلی­تر محیط تعلیم و تربیت، همچون خانواده از مهم­ترین عوامل مؤثر در تربیت است و اگر از توی مربی بپرسیم چرا چنین است؟ خواهی گفت: به سبب الگوطلبی و الگوپذیری آدمی که ریشه در فطرتش دارد. خواهی گفت: نقش معلم و مربی در شکل­گیری شخصیت انسان و ساختار روحی و رفتاری او نقشی کلیدی است، به گونه­ای که متعلّم و متربّی ممکن است در تمام حرکات و سکنات خود تحت تأثیر قرار گیرد و همه­ چیز خود را از معلّم و مربّی نمونه­برداری کند.[۳] 

تو از جامعیّت محیط تعلیم و تربیت، آگاه هستی. می­دانی در مدارس به اضلاع و وجوه مختلفی همچون تربیت اجتماعی، سیاسی، عقلانی، بدنی، دینی، عاطفی و نظایر این­ها توجه می­شود.

همچنین به سایر مؤلفه ­های مدارس یا به تعبیر بهتر تربیت رسمی که به وسیله نهاد آموزش و پرورش تحقق می­یابد، إشراف داری. یعنی متوجه تشکیلاتی، سازمانی و سلسله مراتبی بودن تربیت رسمی هستی.

پیروی از قوانین و مقررات و وجود نظامنامه و آیین­نامه­های اجرایی را در این نوع تربیت درک می­کنی.

می­دانی برنامه­ریزی در حیطه­ های مختلف آموزشی و درسی، نقطه آغاز فعالیت­های تربیت رسمی، روند تداوم و نقطه فرجام آن را تعریف و تبیین می­کند.

و بالاخره به فعالیت­های مکمل و فوق­برنامه که غالباً به فعالیت­های پرورشی مرسومند و در فرصت­های غیرکلاسی نظیر فعالیت­های اردویی، اوقات فراغت، مناسبتها و یا برگزاری مسابقات مختلف صورت می­پذیرند، اهمیت می­دهی.

با این دید، توی مربی، آیه دو سوره جمعه را که فرمود: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه؛ تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاک سازد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت الهی را به آنان بیاموزد»، پیش روی خواهی گذاشت و کارکردهای زیر را از تربیت رسمی و محیط مدرسه طلب­خواهی نمود.

الف- دگرگونی و انقلاب روحی:

شهید مطهری در تبیین نسبت دگرگونی و تربیت می­نویسد: «فلسفه تربیت یعنی تغییرات مطلوب ایجاد کردن.»[۴] اگر عالم را مدرسه دیدیم و خدا را مربی پیامبرش (صل­ الله‌ ­علیه ­و ­­آله ­و سلم) و او را مربی تمامی بشریت، آن­گاه تأیید خواهیم­کرد که عبور از زندگی منحط و آداب و سنن جاهلی و نیل به حیات طیبه و سرشار از وحدت و امنیت بزرگترین تحولی است که در سایه بعثت پیامبر خدا (صل ­الله­ علیه­ و­ ­آله ­و سلم) تحقق پیدا کرده است.  البته در تربیت رسمی خودمان هم دگرگونی و تحول روحی­ای از این جنس را در متربیان دنبال خواهیم کرد.

ب- شکوفایی و بالندگی:

تو مربی­ای با بصیرتی، می­دانی که آموزش و پرورش کنونی بر حافظه و مباحث فنی تأکید می­کند و هنوز از بالنده ساختن کامل انسان خیلی به دور است. شاید تفاسیر را هم دیده باشی که در تفسیر واژه «یُزَکِّیهِمْ» در آیه پیشین آورده­اند: «تزکیه پیامبر خدا (صل ­الله­ علیه­ و­ ­آله ­و سلم)مردم را، به معنای آن است که ایشان را به نموی صالح رشد دهد. اخلاق فاضله و اعمال صالحه را عادتشان دهد، در نتیجه در انسانیت خود به کمال برسند و حالشان در دنیا و آخرت استقامت یابد.»[۵] به تعبیر شهید مطهری: «تربیت، به­ظهور درآوردن و به فعلیت رساندن آن چیزهایی است که در باطن است … تربیت، شکوفا کردن گل است.»[۶] پس در کار خود با متربی در مدارس، از این کارکرد تربیت غافل نخواهی شد.

ج­- ایجاد بینش:

دیدی که آیه پیشین به «تعلیم کتاب» هم اشاره داشت. تعلیم کتاب یعنی بیان حقایق و معنای قرآن که با توجه به اشتمال عجیب قرآن بر مسائل فراوان مربوط به خدا، انسان، جامعه و جهان، روشن می­شود که چگونه آشکار کردن معانی و مقاصد و اهداف قرآن سازنده است.[۷] من و توی مربی لازم است در تربیت رسمی، بینش مطلوب نسبت به دنیا و ماهیت آن، نسبت به مرگ و جهان پس از آن را نیز در دانش­آموزان ایجاد کنیم.

د- استحکام و استقلال شخصیت:

 آخرین مضمون آیه پیشین «تعلیم حکمت» است. شهید مطهری می­نویسد: «تعلیم حکمت یعنی تعلیم سخنانی که نتیجه­اش انسان­های با استحکام، با اراده و راه­یافته است، زیرا حکمت یعنی حقیقتی که با دریافت آن، انسان راه را تا مسافت دور می­یابد.»[۸] بی­تردید فردی که به مرز شناخت حق از باطل رسیده و بر اساس آن از استواری کلام و استحکام اراده و شخصیت برخوردار باشد، در نظر ما همان کسی است که بخشی از اهداف تربیت در مورد او تحقق یافته است.[۹]

در پایان باید بگوییم تأثیر اقتضائی محیط مدرسه بر تربیت دانش­آموزان، با عنایت و توجه به ویژگی ­ها و مؤلفه ­های تربیت رسمی و کارکردهای آن، بسیار بیشتر خواهد شد و نه­ تنها دانش­آموزان خواهند دانست، علی (علیه ­السلام) درب قلعه خیبر را کنده است؛ بلکه خود با دگرگونی در روح و بالنده شدن و ایجاد بینش و استحکام شخصیت، شهامت، قدرت و توانایی کندن درب­ قلعه ­های خیبر زندگی­شان را پیدا خواهند کرد. 

[۱]. آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، سید داود سید میرزایی و دیگران، ص ۷۱٫

[۲]. ن. ک: فلسفه تربیتی اسلام با رویکرد تطبیقی، دکتر محمدرضا شرقی، ص ۲۷۴٫

[۳]. ن. ک: سیری در تربیت اسلامی، مصطفی دلشاد تهرانی، ص ۱۲۴٫

[۴]. یادداشت­ها، شهید مطهری، ج ۲، ص ۱۷۲٫

[۵]. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۳۸، ص ۱۷۹٫

[۶]. یادداشت­ها، شهید مطهری، ج ۲، ص ۱۵۹٫

[۷]. همان، ص ۱۸۰٫

[۸]. همان، ص ۱۸۱٫

[۹]. ن. ک: فلسفه تربیتی اسلام با رویکرد تطبیقی، دکتر محمدرضا شرقی، ص ۳۱۸ – ۳۲۵٫

دکمه بازگشت به بالا