در دنیای غرب، هیچ چیز مجانی نیست

حمید صدیق میرزایی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه

وقتی ناصرالدین شاه دستگاه تلگراف را به ایران آورد و نخستین تلگراف‌خانه در تهران افتتاح شد، مردم به این دستگاه تازه بی‌اعتماد بودند. به همین جهت، سلطان صاحبقران اجازه داد که مردم، یکی دو روز پیام‌های خود را رایگان به شهرهای دیگر بفرستند. وزیر تلگراف استدلال کرده بود که ایرانی‌ها ضرب المثلی دارند که می‌گوید «مفت باشد، کوفت باشد». یعنی مردم از هر چیزی که رایگان باشد، استقبال می‌کنند. همین‌طور هم شد؛ مردم کم کم و با ترس، برای فرستادن پیام راهی تلگراف‌خانه شدند. دولت وقت چند روزی را به این منوال گذراند و وقتی که تلگراف‌خانه جا افتاد و دیگر کسی آن را با شعبده و جادو مرتبط نکرد، مخبرالدوله دستور داد بر سردر تلگراف‌خانه نوشتند: «از امروز، حرف مفت قبول نمی‌شود».

حکایت امروز رسانه‌هایی هم‌چون شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان، تلگرام و دیگر نرم‌افزارهای ارتباطی و سرویس‌های فناورانه چنین است. هر چند امکان بررسی این مسئله در رسانه‌های مختلف وجود دارد، ولی از آنجا که اینترنت و شبکه‌های مجازی از پرکاربردترین وسایل ارتباط جمعی در دنیای امروز هستند و تعمیم آن به سایر رسانه‌ها با اندکی تأمل مشکل نیست، با محوریت فضای مجازی در ادامه تبیین می‌شود.

اگر یکی از شهروندان مطیع دنیای مجازی باشید، حتماً عنوان free را خیلی مشاهده کرده‌اید و شاید علاقۀ وافری هم به آن داشته باشید و در جست‌وجوها بیشتر میل به استفاده از نسخۀ free  داشته باشید. شاید بهتر باشد ابتدا ببینیم آیا free همان رایگان یا مفت و مجانی خودمان است یا بحث، چیز دیگری است.

به نقل از ویکی پدیا (دانش‌نامۀ آزاد): «به طور معمول، صفت free در زبان انگلیسی با یکی از این دو معنی به کار می‌رود: «برای قیمت صفر» (مفت) و «بدون محدودیت یا با محدودیت کم» (آزاد). این ابهام کلمۀ free می‌تواند در جاهایی که تمایز این دو معنی مهم است، باعث پدید آمدن مسایلی شود، چرا که این عبارات، معمولاً در قوانین مرتبط با استفاده از اطلاعات مانند حق تکثیر و ثبت اختراع به کار می‌رود».

واقعیت این است که عنوان free -بر خلاف برداشت عمومی- به معنای مفت یا رایگان نیست؛ بلکه بر مبنای قانون تجارت آزاد آمریکا بر اساس توافق‌نامۀ میان کاربر و سرویس دهنده، به ازای استفادۀ بدون هزینه از سرویس،کاربر باید با خواسته‌های سرویس دهنده موافقت نماید.

این خواسته‌ها چیست که به حدی ارزش دارد که در عوض سرویس‌های پر هزینه هم‌چون تلگرام، وایبر و گیم‌های متعدد، بدون هیچ هزینه‌ای (به ظاهر) در اختیار ما قرار می‌گیرد؟ چگونه سرمایه‌دارترین شرکت‌ها، آنهایی هستند که سرویس‌های free ارائه می‌کنند؟ حتماً این پرسش پاسخ راحتی ندارد، وگرنه این میزان اعتماد عمومی در تودۀ مردم محقق نمی‌شد. سرویسی به نام تلگرام، در طول دو سال بیش از سی میلیون کاربر ایرانی پیدا می‌کند، در حالی که جلب مخاطب برای سرویس‌های مشابه، سال‌ها به طول می انجامد. واقعیت این است که سرمایۀ اصلی عصر ارتباطات و اطلاعات -که همان عنصر با ارزش اطلاعات است- با پذیرش توافق‌نامه‌های ابتدایی نصب هر سرویس -که به راحتی از کنار آن می‌گذریم و قبول می‌کنیم- در اختیار سرویس دهنده قرار می‌گیرد؛ با ارزش‌ترین سرمایۀ ما در مقابل یک سرویس رایگان!

واقعیت این است که آزاد بودن، اصلاً به معنای رایگان بودن آن نیست؛ بلکه به این معنا است که شرکت ارائه ‌دهندۀ خدمات، به ‌جای اخذ هزینه از شما، به اطلاعات گوشی شما دسترسی پیدا می‌کند و آنها را به شرکت‌های دیگر می‌فروشد.

اینجا است که به حقیقت نابرابری این معامله پی می‌بریم. اگر از ما بخواهند تا تمام تصاویر، فیلم‌ها و اطلاعات تماس و… را به ازای مبلغی در اختیار فردی قرار دهیم، این کار را با چه مبلغی انجام می‌دهیم؟ حال اگر این معامله بر سر اراده و تصمیم ما برای خرید و فروش نیازهای روزمره و حتی هویت، اصالت و امنیت کشورمان باشد، چه میزان ارزش خواهد داشت؟ باید باور کنیم که امنیت، رایگان نیست و با اعتماد به سرویس‌ها و محصولات رایگان، امنیت خود و کشورمان را به خطر نیندازیم.

نکتۀ حائز اهمیت آن است که عده‌ای از مردم و نوجوانان، عقیده دارند که آدم‌های مهمی نیستند که دشمن بخواهد از آنها جاسوسی کرده و اطلاعات آنها را سرقت کند، اما سرویس دهندگان، عقیدۀ دیگری دارند؛ آنها معتقدند همۀ انسان‌ها یا مهم هستند، یا با انسان‌های مهمی در ارتباط‌ بوده و یا در آینده انسان‌های مهمی می‌شوند؛ دشمن، نه‌ تنها اطلاعات شخصی شما را سرقت می‌کند، بلکه به همان راهی که می‌خواهد، شما را هدایت می‌کند و در فرایندی که ما را به نیازهای مبتنی بر فناوری وابسته می‌کند، تدریجاً مدیریت نیازهای ما را هم در اختیار می‌گیرد.

اطلاعات، عنصر اصلی نظام سرمایه‌داری و توسعۀ مصرف‌گرایی تمدن غرب است. امروز با دسترسی به اطلاعات، به راحتی می‌توان ذائقه‌ها و نیازها را در اختیار گرفت. اریک اشمیت -مدیر اجرایی گوگل- مطلبی را بیان می‌کند که هر انسانی را به فکر وامی‌دارد: «ما می‌دانیم که شما کجا هستید. ما می‌دانیم که شما کجا بودید. ما کم و بیش می‌دانیم که شما چه فکر می‌کنید».

اگرچه در زمان قاجار، حرف اول در سلطۀ جهانی را نفت می‌زد، امروز، اطلاعات رکن اصلی سلطۀ جهانی است. اینکه برخی افراد شبکۀ ملی اطلاعات –اصلی‌ترین تاکتیک حفاظت از حریم اطلاعاتی کشور- را غیر ضروری بدانند، فریب است؛ تنها راه استقلال و صیانت اطلاعاتی از مرزهای نوین مجازی هر کشور، راه‌اندازی شبکۀ ملی اطلاعات است و این یک ضرورت ملی است.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن، مرزها در حال فرو ریختن هستند و در عصری به سر می‌بریم که محصولات تکنولوژیک هم‌چون موبایل و اینترنت، لازمۀ حیات بشری شده‌اند. بنابراین، اصلاً نباید دربارۀ استفاده و یا عدم استفاده از فناوری‌های جدید اندیشید (اگرچه نظارت امری عقلانی و ضروری است)؛ چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، این اتفاق صورت پذیرفته است. اکنون باید دربارۀ اینکه «چگونه محصولات تکنولوژی غرب را مسخّر خویش کنیم» اندیشه کنیم و البته این کار جز با وصول به معرفت نسبت به ماهیت فضای مجازی و تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و غلبۀ روحی بر حقیقت آن، ممکن نخواهد بود.

تنها راه، آن است که دست از نگاه تک بُعدی با معیار اخلاق ظاهری به محصولات تمدن تکنولوژیک غرب برداشته، با معیار حکمت و حقیقت دین مبین اسلام در فلسفۀ آن مداقه نماییم. روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است که هویت فرهنگی دارد. محصولات تمدن غرب -اعم از موبایل، اینترنت و…- همگی، کم و بیش، صورت‌هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند و آنچه مارشال مک لوهان در این باره می‌گوید، نزدیک به واقع است؛ «ما رسانه‌ها را می‌سازیم و رسانه‌ها ما را».

دکمه بازگشت به بالا