در محضر امام

در محضر امام

شهادت، تجلی کاملی است از یک حماسه‌‌ی ماندگار؛ شهادت‌‌طلبی، حرکت‌ها را سامان می‌‌بخشد و جوامع را از سکون و نزول، به سمت صعود و کمال می‌‌برد. این نوشتار، برگرفته از سخنان روح‌‌افزای پیرِ ژرف‌‌اندیش انقلاب، حضرت روح الله (ره) است که به موضوعاتی چون: شهادت، آثار شهادت، جایگاه شهادت، شهادت و حماسه در اسلام و کربلا، کانون شهادت‌‌طلبی و ایثار می‌‌پردازد.

شهادت‌‌طلبی و شهادت

پیروی از پیشوایان قیام و شهادت

ما مفتخریم که ائمه معصومین ما – صلواه الله و سلامه علیهم – در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومت‌‌های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می‌‌خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم.

[۱]

شاگرد مکتب قرآن

اسلام می‌‌خواهد انسان درست کند؛ یک آدم اگر موافق تعلیم قرآن درست شود، یک وقت می‌‌بینید که یک «مدرس» از کار در می‌‌آید که یک مدرس مثل یک گروه است. جلوی قدرت رضاخان، آن قدرت شیطانی می‌‌ایستد؛ می‌‌ایستد تنها؛ با پیرمردی خودش می‌‌ایستد و جلویش را می‌‌گیرد و جلوی شوروی که می‌‌خواستند به ایران حمله کنند می‌‌گیرد. اینها هم، خارجی‌‌ها هم از انسان می‌‌ترسند.[۲]

(مدرس) شخصی است که ملک الشعرا گفته است که از زمان مغول تا حالا مثل این شخص در عالم نیامده … آنی که ما خودمان دیدیم تنها آدمی که در مقابل رضاخان قلدر ایستاد، این شخص است. یک روحانی که لباسش از سایر اشخاص کمتر بود و کرباس به تن می‌‌کرد … او در مقابل قدرت بزرگ رضاخان ایستاد … یک چنین مرد قدرتمندی بود، برای اینکه الهی بود، برای خدا می‌‌خواست کار بکند؛ نمی‌‌ترسید. خداوند انشاءالله او را رحمت کند.[۳]

شهادت، رمز ماندگاری

رجل فاجری که خون عزیز ما (شهید مطهری) را به زمین ریخت، تأیید کرد دین خدا را؛ یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند! این نهضت باید زنده بماند و زنده ماندنش به این خونریزی‌‌هاست. بریزید خون‌‌ها را! زندگی ما دوام پیدا می‌‌کند. بکشید ما را! ملت ما بیدارتر می‌‌شود. ما از مرگ نمی‌‌ترسیم و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید… با ترور شخصیت‌‌های بزرگ ما، شخص‌‌های بزرگ ما، اسلام ما تأیید می‌‌شود. نهضت ما زنده شد و تمام اقشار ایران، باز زندگی را از سر گرفت. اگر یک سستی، ضعفی پیدا کرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر مرده بود این مرد بزرگ در بستر خودش، این تأیید نمی‌‌شد؛ این موج برنمی‌‌خاست. الآن موجی در همه دنیا، همه دنیایی که به اسلام علاقه دارند، این موج بلند شد…[۴]

ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی‌‌خبرند. اینان از کور دلی، صحنه‌‌های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است، نمی‌‌بینند: «صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لایَعقِلونَ» (بقره۱۷۱). اینان می‌‌بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا می‌‌گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام، دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام رحمت الله علیهم به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته‌‌تر و جنبش قیام ملت را متحرک‌‌تر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره‌‌ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان بهره‌‌ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می‌‌دهم. سلام بر شهیدان راه حق![۵]

رهبر کوچک

رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.[۶]

شهادت، هنرِ مردان خدا

شهادت انسان‌‌ساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن بر ملأ اعلی، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض می‌‌کنم.  تسلیت از آن رو که ملت شهید پرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه‌‌های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می‌‌آفرید و سرلوحه مرام او، اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ، چنین فرزندانی تقدیم ملت‌‌ها و توده‌‌های مستضعف می‌‌کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می‌‌دهد…

چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه‌‌های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن، از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در جهاد، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.

هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنمایی‌‌های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند؛ نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می‌‌توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.[۷] 

شهادت برای هدفی بلند

اینها می‌‌خواهند با کشتن اولاد پیغمبر و با به عزا نشستن امام عصر سلام الله علیه و مؤمنین، ضربه به اسلام بزنند. اسلام از این شهدا و بالاترین شهید را در راه هدف تقدیم کرده است. اسلام مثل خودِ رسول اکرم را و مثل امیرالمؤمنین سلام الله علیه و ائمه معصومین و علمای بزرگ در طول تاریخ را فدای این راه و هدف نموده، چه باک از اینکه این فرزندان اسلام که شهادت برای آنها افتخار و برای ملت ما افتخار آفرین است از دست بدهد. اگر میزان، هدف است و اگر میزان، اسلام است و پیاده کردن احکام قرآن است، این هدف به جای خودش هست و هر یک از اینها که شهید بشوند – با آنکه بر ما ناگوار است لکن – برای هدف مفید است. این هدف که از عهد آدم تاکنون مورد نظر خدای تبارک و تعالی و مورد نظر انبیا عظام و مورد نظر اولیای خدا بوده است و همه در راه این هدف فداکاری کردند و خود یا فرزندان خود را در راه این هدف نثار کردند، خون آنها راه این هدف به پیش می‌‌رود و با این شرارت‌‌ها که این گروه‌‌های فاسد به راه انداختند، هدف از دست نخواهد رفت و ملت رزمنده و شریف ایران خود را حاضر کرده است برای خدا همه چیز خودش را فدا کند.[۸]

شهادت‌‌طلبی، رمز قدرت انقلاب

گمان کرده‌‌اند دولت متکی به خدا و ملت عظیم ایران بیدی است که از این بادها بلرزد! ملتی که اکنون طعم شیرین شهادت را چشیده است و پیرو مولای خود امیرالمؤمنین و اولاد عظیم القدر او که شهادت را فوز عظیم می‌‌دانسته و در محراب شهادت و میدان نبرد ندای «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه» را سر می‌‌دادند، از سازمان‌‌های نوکر ابرقدرت‌‌ها نمی‌‌هراسد. ملتی که ابرقدرت آمریکا را از کشور بقیه الله اروحنا لمقدمه الفدا، با ذلت و خواری راند و نفت و خزائن خود را از حلقوم آن بیرون کشید، از طبل‌‌های توخالی سازمان‌‌های ساخته آن نمی‌‌ترسد.[۹]

ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثری ندارد. پدران و مادرانی که عزیزان خودشان را فدای اسلام می‌‌کنند، مشکلاتی برای آنها پیش نمی‌‌آید؛ آنها بر مشکلات غلبه کرده‌‌اند. کشور ما بر مشکلات خودش غلبه کرده است. تمام فشارها را از همه اطراف بر او آورده‌‌اند و تحمل کرده است و «اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ» (انفال۴۶).[۱۰]

یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه می‌‌ترسانند! … باید بدانند که با یک کشوری که وضعش این طور است، یک کشوری که وضع روحی مسلمانانش، جوانانش، مشایخش، بچه‌‌هایش این طور است، با این کشور نمی‌‌توانند معارضه بکنند. آنهایی که در رأس واقع هستند و در رأس جنایات واقع هستند، آنها عاقل‌‌ترند از این که خودشان را مبتلا کنند به یک امری. بعضی وقتها مبتلا کردند و سیلی خوردند؛ حالا دیگر مبتلا نمی‌‌کنند خودشان را به این امر. اینها وادار می‌‌کنند مردم را به اینکه شیطنت بکنند و این شیطان‌‌ها هم بدانند که دیگر نمی‌‌توانند کاری انجام بدهند! یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه می‌‌ترسانند؟! کسی که می‌‌گوید: «من شهادت را خواهم؛ دعا کنید که من شهید بشوم!» شما او را از قتل می‌‌ترسانید؟! شما او را از موشک می‌‌ترسانید؟! یک کسی که بعد از موشک خوردن می‌‌ایستد و می‌‌گوید: «جنگ، جنگ تا پیروزی»، شما او را از جنگ می‌‌ترسانید؟! این وضع، وضعی است که خدا پیش آورده است؛ چیزی را که خدا پیش آورده، با او معارضه نمی‌‌شود کرد.[۱۱]

پیروزی خون بر شمشیر

اشتباهشان در همین است که خیال می‌‌کنند زیادی جمعیت و زیادی اسلحه کار انجام می‌‌دهد و نمی‌‌دانند که آن چیزی که کار را انجام می‌‌دهد، بازوی قوی افراد است. افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله؛ اینهاست که پیروزی می‌‌آورد. پیروزی را شمشیر نمی‌‌آورد، پیروزی را خون می‌‌آورد. پیروزی را افراد و جمعیت‌‌های زیاد نمی‌‌آورد؛ پیروزی را قدرت ایمان می‌‌آورد.[۱۲]

مدال شهادت

من به ملت عظیم الشأن ایران که با قدرت اسلامی خویش، مشت محکم بر دهان شاه و هواخواهان او زدند و می‌‌زنند، دست صمیمیت و ارادت می‌‌دهم. من شهادت در راه حق و اهداف الهی را افتخار جاودانی می‌‌دانم. من به مادران و پدران جوانانی که در راه اسلام و آزادمنشی، خون داده‌‌اند، تبریک عرض می‌‌کنم. من به جوانان عزیز و غیوری که جان خود را نثار راه دوست کرده‌‌اند، حسرت می‌‌برم.[۱۳]

شهادت عزت است

جهاد کنید! جهاد نفس کنید! مثل این شب زنده‌‌داری‌‌ها که الآن مجاهدین ما دارند می‌‌کنند، در این دلهای شب با خدای تبارک و تعالی، مناجات کنید! از خدا بخواهید که شما را توفیق بدهد و توفیق شهادت بدهد! توفیق عزت بدهد! شهادت عزت شماست. شما نترسید از هیچ چیز.[۱۴]

برادران من! خواهران من! عزیزان من! مصمم باشید! از ترور نترسید! از شهادت نترسید و نمی‌‌ترسید. شهادت عزت ابدی است؛ حیات ابدی است. آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند که مردن را تمام می‌‌دانند و انسان را فانی. ما که انسان را باقی می‌‌دانیم و حیات جاودانه را بهتر از این حیات مادی می‌‌دانیم، برای چه بترسیم؟![۱۵]

اَحلی مِنَ العَسَلِ

ای عزیزان اسلام و سرمایه‌‌های ملت! مجاهده کنید که خودیت را از سر قلب خود بزدایید و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او؛ جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بکوشید تا حجاب خودیت را بردارید و جمالِ جمیل او، جلّ وَ عَلا را ببینید! آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گواراست و فدا شدن در راه او شیرین‌‌تر از عسل، بلکه بالاتر از هر چیز به گمان آید.[۱۶]

مفهوم بلند شهادت

اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسأله‌‌ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه‌‌های نبرد مقایسه شود. مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام، تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد! تمامی اینها خیالات باطل ملی‌‌گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است.[۱۷]

شهادت برای اسلام عزیز

اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داشته باشیم که خونمان یا جوانانمان در راه او شهید شود. اسلام شهیدان زیاد داشته است؛ امیرالمؤمنین سلام الله علیه شهید اسلام است و برای اسلام شهادت پیدا کرد. حسین بن علی(ع) در راه اسلام شهید شد. ما باکی از شهادت نداریم؛ ما باکی از کشته دادن نداریم. شما ملت ایران که با خون خود، با جوان‌‌های خود، اسلام را بیمه کردید، دست اجانب را قطع کردید، شما بر همه ما منّت دارید. من از همه شما منت می‌‌کشم؛ من خادم همه شما هستم. من نمی توانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن غیرتمندان سرتاسر ایران است، نمی‌‌توانم از عهده شکر آنها برآیم.[۱۸]

روحیه شهادت طلبی مردم

می‌‌آمدند بعضی اشخاص و به من می گفتند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم! این صبغه، صبغه دین است؛ اسلام است. آنی که ما پیش بردیم همین بود. اینطور روحیات بود که برای شهادت داوطلب بودند؛ یعنی از مرگ نمی ترسیدند. همانطوری که صدر اسلام هم پیشرفت مسلمین همین بود، ما بسیار اشخاص ارزنده را از دست دادیم، لکن چون برای اسلام بود انشاءالله روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لوای خدای تبارک و تعالی هستند.[۱۹]

علت شهادت طلبی مسلمین

اگر یک راهی راه حق شد، انسان نباید از شهادت بترسد. وقتی که ما برای اسلام و برای احیای سنّت پیغمبر و اقامه عدل بپا خاستیم، نباید از این بترسیم که اولادمان شهید می‌‌شود، خودمان شهید می‌‌شویم. این یک سیره‌‌ای بوده است در اسلام از اول بوده؛ از اول اسلام برای خدا، پیغمبر اسلام و ائمه ما فداکاری کردند؛ شهادت نصیبشان شد؛ اولاد دادند؛ حضرت علی بن الحسین به پدر بزرگوارشان عرض می کنند که ما بحق نیستیم؟ می‌‌فرماید: چرا! ما بحقیم. می‌‌فرماید: پس از مردن نمی‌‌ترسیم (لانُبالی بِالمَوتِ). کسی باید از مردن بترسد که خیال کند که بعد از مردن خبری نیست؛ همه‌‌اش همین است؛ این زندگانی حیوانی… اما مسلمین، کسانی که اعتقاد به قرآن دارند، اعتقاد به اسلام دارند و برای عالم دیگری موجودیت بالاتری قائل هستند و این زندگی اینجا را زندگی حیوانی می‌‌دانند، زندگی انسانی در یک عالم دیگری است، بالاتر از اینجاست؛ این دیگر ترسی ندارد؛ خوفی ندارد؛ انسان از این محل به یک محل دیگری منتقل می شود که بهتر از اینجاست.

بنابراین، این معنایی که در صدر اسلام هم بوده است که اصحاب پیغمبر استقبال شهادت می‌‌کردند، برای شهادت به هم پیشی می گرفتند، اصحاب حضرت سیدالشهدا برای شهادت استقبال می‌‌کردند و پیشی می‌‌گرفتند، این روی همین ایمان راسخ بوده است که شهادت، این مطلبی نیست که انسان به کلی از بین برود تا اینکه دیگر غیر از این خبری نباشد. شهادت، از این عالم منتقل شدن است به یک عالم بالاتری، نورانی‌‌تر، همه چیزش از اینجا بهتر.[۲۰]

آرزوی شهادت

این معنی که مردم همانطوری که در صدر اسلام جنگجویان اسلام می‌‌گفتند: «ما اگر بکشیم بهشت است، اگر کشته بشویم بهشت است»، شهادت را برای خودشان فوز می‌‌دانستند، در ملت ما پیدا شده. به دست کی؟ به دست خدا! مگر امکان دارد که یک بشری، یک انسانی، افرادی بتوانند این کارها را بکنند. این تحول امکان ندارد. خدا کرد این کار را. مسلمانها چه وقت می‌‌خواهند که یک همچون روحیه‌‌ای پیدا بکنند که شهادت را برای خودشان فوز بدانند و بایستند مقابل اشخاص خائن؛ و خیانتکار را سر جای خود بنشانند.[۲۱]

اسلام، مکتب حماسه

تشیع، مذهب فداکاری

برای تحصیل هر حقی البته فداکاری لازم است. مذهب تشیع، مذهب فداکاری بوده است و در ما قبل تاریخ، مردم برای عدالت و برای حقوق از دست رفته خود همیشه قیام کرده‌‌اند؛ همیشه خون داده‌‌اند. ما نگرانی از این بابت نداریم؛ برای اینکه اطاعت خدا می‌‌کنیم.[۲۲]

اسلام، دین حماسه پروری

این جوان‌‌های ما در خیابان‌‌ها ریختند و غلبه کرده‌‌اند بر اینها، روی آن حس اسلامیّت‌‌شان بود و الّا اگر کلمه اسلام را بر می‌‌داشتیم و کنار می‌‌گذاشتیم، مردم مگر بی‌‌عقلند که بروند جلوی توپ و تانک؟! مردم برای اسلام می‌‌روند. صدر اسلام، سربازهای اسلامی برای اسلام جانشان را به خطر می‌‌انداختند؛ یعنی خطر نمی‌‌دیدند؛ خطر برای خودشان نمی‌‌دیدند. برای اینکه مردن را خطر نمی‌‌دانستند. جوانهای ما اینطور شده بودند و الآن هم هستند. الآن هم بعضی وقتها – شاید هر چند روزی یک دفعه – یکی می‌‌آید بیخ گوش من می‌‌گوید: «دعا کنید من شهید بشوم!» جوان اینطور آمده است الآن به میدان. این حسّ، حس انسانی و حس اسلامی ما را پیروز کرده است و روی این حس است که مردم خون خودشان را دادند.[۲۳]

قیام برای خدا و استقامت در آن قیام

در روایت وارد شده است که نبی اکرم(ص) فرمود: «شَیَّبَتنی سورَهُ هودٍ لِمکانِ هَذِهِ الآیهِ»؛ در سوره شورا امر شده است که پیغمبر استقامت کند؛ در سوره هود امر شده است که پیغمبر و امت استقامت کنند. استقامت امت را هم در سوره هود خواسته است خدای تبارک و تعالی. این آیه است که پیغمبر می‌‌فرماید: مرا پیر کرد این آیه؛ برای اینکه امر مشکل و مهمی است قیام برای خدا و استقامت دنبال آن قیام. وصیت خدا به وسیله پیغمبر برای امت این است که قیام کنید برای خدا! یکی یکی قیام کنید؛ جمع جمع قیام کنید؛ لکن قیام برای خدا. در این آیه است که استقامت کنید! شما ملت قیام کردید و بحمدالله قیام شما برای خدا بود؛ همه فریاد می‌‌زدید که ما جمهوری اسلامی می‌‌خواهیم؛ برای احکام اسلام قیام کردید. امر اول را که فرموده‌‌اند: «قیام کنید برای خدا»، اطاعت کردید و باقی مانده است امر دوم «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ»؛ استقامت کنید! این قیام را حفظ کنید! این تحول روحی که برای شما ملت حاصل شده است، حفظ کنید! استقامت کنید! نگه دارید این تحول انسانی که بالاتر از تحول‌‌های فعال خارجی است! این تحولی که شما را برای رسیدن به آمال مشتاق کرد که خون بدهید؛ این تحول انسانی که شما برای برادرانتان حاضرید جان بدهید و حاضرید مال بدهید؛ حاضرید وقت صرف کنید؛ این تحول مهم بود؛ این تحول بالاتر از اصل مبارزه بود. 

تحول نفسانی، تحول روحی، تحول انسانی، این تحول را حفظ کنید! مستقیم باشید! استقامت کنید! دشمن در توطئه است. دشمن در حال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نکنید، اگر این تحول را حفظ نکنید، شاید خدای نخواسته دشمن پیروز شود.[۲۴]

اسلام، دین شدت و رأفت

اگر بخواهید پیشرفت بکنید و همه چیزتان  انشاءالله اسلامی بشود و پیروزی نظیر پیروزی‌‌های صدر اسلام بشود، کاری بکنید که خودتان هم ساخته بشوید؛ همانطور که سربازهای صدر اسلام در عین حالیکه سربازی می‌‌کردند، وظایف صوریه اسلام را هم به تمام معنا به جا می‌‌آوردند؛ همانطوری که شمشیر می‌‌کشیدند و می‌‌کشتند دشمنهای اسلام را، با خودشان به طور رأفت، به طور دوستی، برادری رفتار می‌‌کردند. همین دستور قرآن کریم است که از اوصاف مؤمنین صدر اسلام و اینها نقل می‌‌فرماید که اینها رحیم هستند بین خودشان «رُحَماءُ بَینَهُم»؛ خودشان با هم با رحمت رفتار می‌‌کنند؛ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ»، وقتی به کفار می‌‌رسند، شدت. حضرت امیر وقتی که مواجه می‌‌شود با لشکر معاویه که از کفار هم بدتر بودند، با خوارج که آنها هم به همین طور بودند، با کمال شدت؛ بعد از اینکه می‌‌دید هدایت نمی‌‌شوند، سفارش می‌‌کرد که شماها ابتدا به جنگ نکنید؛ به لشکر خودش فرمود: شماها ابتدا به جنگ نکنید ولو حق با شماست. بگذارید آنها ابتدا کنند، وقتی آنها ابتدا می‌‌کردند، گاهی هم یکی دو تا کشته می‌‌شدند، آن وقت اجازه می‌‌داد و با کمال قدرت تا آخر می‌‌کوبید. خوارج را همچون سرکوب کرد.[۲۵]

روحیه حماسی در صدر اسلام

صدر اسلام با یک همچون روحیه‌‌ای که شهادت را می‌‌خواستند، آن‌‌طور پیشرفت کردند و در نیم قرن تقریباً دنیای متمدن آن وقت را فتح کردند و الّا عددشان، یک عده‌‌ای بودند حجازی و نه فنون جنگی – به آن معنای مدرنش را که روم و ایران می‌‌دانستند – می دانستند و نه ابزارش را داشتند؛ ابزار که هیچ نداشتند. حتی هر چند نفرشان یک شتر، هر چند نفرشان یک شمشیر، یک بندی از لیف خرما درست کرده بودند و شمشیر را با آن بند بسته بودند. لکن روح، روح الهی بزرگ بود.[۲۶]

حماسه و عاشورا

کربلا جاریست…

این کلمه «کُلُّ یَومٍ عاشورا وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلا» یک کلمه بزرگی است که اشتباهی از او می‌‌فهمند. آنها خیال می‌‌کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد؟ همه زمین‌‌ها باید اینطور باشند! نقش کربلا این بود که سیدالشهدا سلام الله علیه با چند نفر جنگ کرد؛ عدد معدود آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار؛ در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، و لکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد و همه روز هم باید اینطور باشد! همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز، روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد؛ انحصار به یک افراد نمی‌‌شود؛ قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده؛ همه زمین‌‌ها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها. غفلت نکنند ملت‌‌ها از اینکه باید همیشه مقابل ظلم بایستند.[۲۷]

سید الشهداء، اسوه شهادت طلبی

در کشتن حضرت سیدالشهدا هیچ اشکال نبود؛ برای اینکه مکتب را داشتند آنها از بین می‌‌بردند و شهادت حضرت سیدالشهدا مکتب را زنده کرد. خودش شهید شد، مکتب اسلام زنده شد و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد و سیدالشهدا هم چون دید اینها دارند مکتب اسلام را آلوده می‌‌کنند، با اسم خلافت اسلام، خلافکاری می‌‌کنند و ظلم می‌‌کنند و این منعکس می‌‌شود در دنیا که خلیفه رسول الله است دارد این کارها را می‌‌کند، حضرت سیدالشهدا تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. پس کشتن، شهادت سیدالشهدا چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت برای اسلام؛ اسلام را زنده کرد. اگر ما هم همه در این نهضتی که کرده بودیم، در این راهی که داشتیم می‌‌رفتیم برای مبارزه و معارضه، کشته می‌‌شدیم، آن هم اشکال نداشت؛ برای اینکه ما هم راهمان را رفته بودیم و کشته شده بودیم در راه اسلام؛ اسلام در خطر نبود، اسلام زنده‌‌تر می‌‌شد.[۲۸]

اسوه‌‌های حماسه و ایثار

قربان، عید فداکاری در راه خدا

(عید قربان است) عیدی که انسان‌‌های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می‌‌اندازد. قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد را در راه خدای بزرگ به فرزندان آدم و اصفیا و اولیای خدا می‌‌دهد. عمق جنبه‌‌های توحیدی و سیاسی این عمل را جز انبیای عظام و اولیا کرام علیهم الصلاه والسلام و خاصه عبادالله کس دیگری نمی‌‌تواند ادارک کند. این پدر توحید و بت‌‌شکن جهان به ما و همه انسان‌‌ها آموخت که قربانی در راه خدا پیش از آنکه جنبه توحیدی و عبادی داشته باشد، جنبه‌‌های سیاسی و ارزش‌‌های اجتماعی دارد. به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید! خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را بر پا نمایید! به همه ما ذریه آدم فهماند که مکه و منی قربانگاه عاشقان است و اینجا محل نشر توحید و نفی شرک، که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکاری و از خود گذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید. به جهانیان بگویید در راه حق و اقامه عدل الهی و کوتاه کردن دست مشرکان زمان باید سر از پا نشناخت و از هر چیزی حتی مثل اسمعیل ذبیح الله گذشت که حق جاودانه شود.[۲۹]

برترین شهادت‌‌طلبان تاریخ

امروز که داوطلبین برای رفتن به جبهه‌‌ها اینگونه با آغوش باز شهادت را پذیرا هستند، حتی زمان رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین سلام الله علیه به این شکل نبوده است. در قرآن آمده است وقتی پیامبر اکرم افراد را دعوت به جنگ می‌‌کرده است، آنها به بهانه‌‌هایی نظیر اینکه امروز نه، فردا، یا اینکه امروز گرم است یا سرد، اطاعت نمی‌‌کردند. از حضرت امیر هم در کوفه آنطور که باید اطاعت نمی‌‌کردند.[۳۰]

حماسه‌‌سازان تاریخ

امروز نونهالان هفت هشت ساله دبستان‌‌های ما فدایی می‌‌دهند و در راه اسلام عزیز و کشور، خون نثار می‌‌کنند. شما در چه تاریخی چنین دیده‌‌اید؟! امروز زنهای شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می‌‌روند؛ در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟! امروز غریو مرگ بر شاه از دل طفل دبستانی تا پیران بیمارستانی مجال را بر رژیم منحط پهلوی چنان تنگ نموده و اعصاب شاه را آن‌‌سان خرد کرده که دست از پا نشناخته و تسکین خاطر خود را با خون کودکان و جوانان ما بیمه می‌‌کند.[۳۱]

پیامبر اعظم، اسوه فداکاری

ما سوگمندانه و مفتخرانه عزیزانی را در راه هدف که واژگونی رژیم طاغوتی و بر پاداشتن پرچم پر افتخار اسلام است فدا کردیم و این درست راه اسلام و برنامه مسلمین راستین در صدر اسلام بوده و در طول تاریخ خواهد بود: «وَلَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب۲۱)؛ پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فدای اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز در آورد و ما به حکم پیروی از آن بزرگوار، باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار ماند.[۳۲]

ملت حماسه ساز

قیام و فداکاری برای اسلام

امام مسلمین به ما آموخت که در حالی که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جابرانه می‌‌کند، در مقابل او اگر چه قوای شما ناهماهنگ باشد بپا خیزید و استنکار کنید! اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمائید![۳۳]

امروز مطلب (اسلام) مهم است، از مهماتی است که جان باید پایش داد؛ همان مهمی است که سیدالشهدا جانش را داد برایش؛ همان مهمی است که پیغمبر اسلام بیست و سه سال زحمت برایش کشید؛ همان مهمی است که حضرت امیر سلام الله علیه هیجده ماه با معاویه جنگ کرد؛ در صورتی که معاویه دعوی اسلام می‌‌کرد و چه و چه. جنگش چه بود؟ برای اینکه یک سلطان جائر بود؛ برای اینکه یک دستگاه جائر بود؛ باید به زمینش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به کشتن داد؛ آنقدر از اینها را هم کشت؛ برای چه؟ برای اینکه اقامه حق بکند؛ اقامه عدل بکند.[۳۴]

فداکاری ملت برای اسلام

تقریباً هر روز مواجه هستیم با این مادرهایی که بچه‌‌هایشان را از دست دادند و این پدرهایی که عزیزانشان را از دست دادند و این معلولین و این مجروحین و این گرفتاری‌‌هایی که در رژیم سابق برای ملت مهیا شده بود. ما هر روز تأثرات زیادی در این مسائل داریم، لکن خودمان را تسلیت می‌‌دهیم به اینکه ملت ما به صورت مجاهدین صدر اسلام در آمدند؛ همین طور که در صدر اسلام در رکاب رسول الله و امیرالمؤمنین سلام الله علیه عده کثیری از فرزندان اسلام از دست رفتند، لکن اسلام را حفظ کردند. امروز هم که ما در یک موقعیتی واقع هستیم که اسلام روبروی کفر ایستاده است و احتیاج به فداکاری دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ایستاده و فداکاری می‌‌کند؛ مردها، زنها و بچه‌‌ها، همه ایستاده‌‌اند و اسلام عزیز را می‌‌خواهند که به پیش ببرند.[۳۵]

زنان حماسه‌‌ساز

درود بی‌‌پایان بر بانوان ایران؛ سلام بر شما خواهران محترم؛ رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد. شما خواهران عزیز و شجاع، دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید. من از شما زنان ایران و قم تشکر می‌‌کنم. خداوند و امام عصر از شما راضی باشد. شما با بچه‌‌های کوچک خودتان در خیابان‌‌ها آمدید و با تظاهرات پر شورتان از اسلام پشتیبانی کردید. من اخبار قم و سایر شهرها را می‌‌شنیدم. من اخبار خیابان چهار مردان قم را می‌‌شنیدم. من از شجاعت‌‌های زنان ایران و قم و سایر شهرها احساس غرور می‌‌کنم. شما زنان دلیر در این پیروزی پیشقدم بودید و هستید. شما مردان را تشجیع کردید. ما همگی مرهون شجاعت‌‌های شما زنان شیردل هستیم. 

در این نهضت، زنان حق بیشتری از مردان دارند. زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ می‌‌کنند. قرآن کریم انسان‌‌ساز است و زنان نیز انسان‌‌ساز. اگر زنان شجاع و انسان‌‌ساز از ملت‌‌ها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده می‌‌شوند… زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ‌‌ها هم شرکت می‌‌کردند. ما می‌‌بینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستادند؛ خود و بچه‌‌های خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.[۳۶]

پی‌‌نوشت‌‌ها:

[۱].  صحیفه نور ج ۲۱ صفحه ۱۷۱ تاریخ سخنرانی: ۶۸/۳/۱۵

[۲].  صحیفه نور ج ۶ صفحه ۲۳۱  تاریخ: ۵۸/۲/۳۱

[۳].  صحیفه نور ج ۶ صفحه ۱۷۱  تاریخ: ۵۸/۲/۲۵

[۴].  صحیفه نور ج ۶ صفحه ۱۱۱ تاریخ:  ۵۸/۲/۱۴

[۵].  صحیفه نور ج ۱۱ صفحه ۳۹ تاریخ: ۵۸/۹/۲۷

[۶].  صحیفه نور ج ۱۴ صفحه ۶۰ تاریخ: ۵۹/۱۱/۲۲

[۷].  صحیفه نور ج ۱۵ صفحه ۲۶ تاریخ سخنرانی:  ۶۰/۴/۱

[۸].  صحیفه نور ج ۱۵ صفحه ۱۶۷ تاریخ سخنرانی:  ۶۰/۷/۷

[۹].  صحیفه نور ج ۱۶ صفحه ۲۲۸ تاریخ: ۶۱/۴/۲۵

[۱۰].  صحیفه نور ج ۱۷ صفحه ۲۴۰ تاریخ: ۶۲/۲/۴

[۱۱].  صحیفه نور ج ۱۹ صفحه ۱۳۷ تاریخ: ۶۴/۱/۱۵

[۱۲].  صحیفه نور ج ۱۶ صفحه ۶۸ تاریخ: ۶۰/۱۲/۱۸

[۱۳]. صحیفه نور ج ۳ صفحه ۲۲۷ تاریخ:  ۵۷/۹/۱

[۱۴].  صحیفه نور ج ۵ صفحه ۱۴۲  تاریخ:  ۵۷/۱۲/۱۴

[۱۵]. صحیفه نور ج ۹ صفحه ۱۰۲ تاریخ: ۵۸/۶/۲۲

[۱۶].  صحیفه نور ج ۱۸ صفحه ۲۳۰ تاریخ: ۶۲/۱۱/۲۲

[۱۷].  صحیفه نور ج ۲۰ صفحه ۲۳۶ تاریخ: ۶۷/۴/۲۹

[۱۸].  صحیفه نور ج ۵ صفحه ۱۲۵  تاریخ:  ۵۷/۱۲/۱۰

[۱۹].  صحیفه نور ج ۵ صفحه ۲۰۴  تاریخ: ۵۷/۱۲/۲۹

[۲۰].  صحیفه نور ج ۶ صفحه ۱۵۵ تاریخ: ۵۸/۲/۲۳

[۲۱].  صحیفه نور ج ۶ صفحه ۲۰۶  تاریخ: ۵۸/۲/۲۹

[۲۲].  صحیفه نور ج ۴ صفحه ۲۲  تاریخ  ۵۷/۹/۱۳

[۲۳].  صحیفه نور ج ۸ صفحه ۲۱۳ تاریخ:  ۵۸/۵/۱

[۲۴].  صحیفه نور ج ۶ صفحه ۲۷۶ تاریخ: ۵۸/۳/۴

[۲۵].  صحیفه نور ج ۹ صفحه ۱۵  تاریخ: ۵۸/۶/۱۱

[۲۶].  صحیفه نور ج ۹ صفحه ۲۰ تاریخ: ۵۸/۶/۱۲

[۲۷].  صحیفه نور ج ۹ صفحه ۲۰۲  تاریخ:  ۵۸/۷/۴

[۲۸].  صحیفه نور ج ۸ صفحه ۱۲تاریخ: ۵۸/۴/۱۳

[۲۹].  صحیفه نور ج ۱۸ صفحه ۸۷ تاریخ: ۶۲/۶/۱۲

[۳۰].  صحیفه نور ج ۱۶ صفحه ۷۱ تاریخ: ۶۰/۱۲/۱۹

[۳۱].  صحیفه نور ج ۲ صفحه ۱۴۲ تاریخ سخنرانی: ۲۰/۷/۵۷

[۳۲]. صحیفه نور ج ۲ صفحه ۷۶ تاریخ سخنرانی: ۵۷/۳/۲۰

[۳۳].  صحیفه نور ج ۳ صفحه ۲۲۵ تاریخ:  ۵۷/۹/۱

[۳۴].  صحیفه نور ج ۵ صفحه ۱۶  تاریخ  ۵۷/۱۱/۱۳

[۳۵].  صحیفه نور ج ۱۱ صفحه ۱۶۵ تاریخ: ۵۸/۱۰/۱۱

[۳۶]. صحیفه نور ج ۵ صفحه ۱۵۳ تاریخ:  ۵۷/۱۲/۱۵

دکمه بازگشت به بالا