در مسیر آب و آتش

علی بانشی

ضرورت مراجعه به عالم و رساله عملیه                                           

مثل هر فرد مسنّی یک مقدار دردهایی در مفاصلشان داشتند که به وسیله ارتوپدها برطرف شد. از نظر ارتوپدی ورزش هایی به ایشان داده شد که آن را انجام میدادند و درد مفاصل تقریبا برطرف شد. توصیه شد برای سلامتی شان راهپیمایی داشته باشند. ایشان انجام میدادند. یک بار چربیشان یک مقدار بالا رفت که با رژیم غذایی کنترل شد. دستورهایی را که میدادیم، صددرصد اجرا میکردند. منظم ترین مریضی بود که دیده بودیم.
ایشان دقیق اجرا میکرد و اجرا کرد. درس از این بالاتر نیست. حالا کسی ممکن است شست پایش یک مقدار ناراحت باشد، بگوید میشود نماز نخواند یا قضایش را خواند!
در صورتی که تلویزیون بارها نشان داده، ایشان با کمک اطرافیان در حالی که خون در لوله سرم جاری بود، با زحمت نمازش را ایستاده خواند و رکوع و سجودش را انجام داد. این بزرگترین درس فقهی است که یک مرجع میدهد. دیگر فکر نمی کنم چیزی عملی تر از این وجود داشته باشد.

خداوند انسان ها را موجودی اجتماعی خلق کرده است که برای تأمین برخی نیازهایش، اعم از مادى و معنوى، فردى و اجتماعى، سیاسى و اقتصادى، باید به یکدیگر مراجعه کرده و با هم تعامل داشته باشند. بنابراین برای رفع نیازهای خود بین افراد جامعه تقسیم کار میکنند؛ چراکه با گذشت زمان، احتیاجات آنها نیز توسعه پیدا میکند و طبعا یک نفر نمیتواند از عهده همه آنها برآید.

به همین دلیل است که علوم و فنون و صنایع مورد نیاز دارای رشته ها و شعب گوناگونی است و یک نفر نمیتواند در همه آنها تخصص پیدا کند شاید هر کدام از ما در علوم مختلف مقداری آگاهی داشته باشیم، اما نمیتوان به آن اکتفا کرد. مثا همین چند وقت پیش بود که سرما خورده بودم. از معلومات خودم استفاده کردم و با داروهایی که در یخچال مانده بود، به درمان خودم پرداختم. اما جالب است که درمان نشدم و مجبور شدم به پزشک مراجعه کنم. فقط با خوددرمانی طول درمانم را بیشتر کردم.

جریان زندگی، انسان را وادار میکند که طبق یک الهام فطری، در رشته تخصصی خود به تلاش و کوشش بپردازد و تخصص لازم را پیدا کند و در غیر آن از کسانی که مهارت دارند و به شایستگی علمی و رفتاری آنها اعتماد دارد، پیروی کند. سیره و بنای عقا نیز بر این است که در هر موضوعی به اهل آن مراجعه کنند.

در شریعت اسام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خداوند، آنها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است و اگر انسان از آنها اطاعت نکند، نه به سعادت میرسد و نه از عذاب سرپیچی آنها در امان خواهد ماند. در چنین حالتی، انسان بالغ برای دستیابی به تکالیف شرعی، در برابر خود سه راه میبیند:

۱ . اینکه خود راه تحصیل و کسب این علوم را در پیش گیرد؛ که برای شناخت این احکام، آگاهی های فراوانی لازم است که فراگیری آنها، به سال ها تلاش جدی نیازمند است.

۲ . اینکه در مسائلش آرا و نظر علما را مطالعه کرده، و به گونه ای عمل کند که طبق همه آرا، عمل او صحیح باشد.

۳ . اینکه از آرا متخصص این علوم و کارشناس احکام شرعی بهره گیرد. در این صورت از دو راه دیگر بی نیاز خواهد بود.

بدون شک، اگر راه اول (اجتهاد) را برگزیند، کارشناس احکام شرعی میشود، و در مسائل و احکام دینی میتواند بر اساس آگاهی خود و بدون مراجعه به مرجع تقلید، احکام و تکالیف الهی را انجام دهد. به این ترتیب از دو راه دیگر بی نیاز خواهد بود. اگر مسلمان بخواهد اعمالش را بر اسلاس قرآن و سنت انجام دهد، باید قرآن و تفسیر و علوم وابسته به آن را به طور تخصصی یاد بگیرد. همچنین باید سنت را که عبارت است از قول، عمل و تقریر معصوم (گفتار و اعمال و رضایت به اعمال دیگران) را بشناسد؛ بنابراین باید با علوم حدیث به طور تخصصی و کارشناسانه آشنا باشد که عبارت است از: علم رجال(شرح حال راویان حدیث) و شناخت سلسله سند، علم درایه (فهم دلالت روایات)، شأن نزول روایات، قرائن حالیه و مقالیه، تقیه، حقیقت و مجاز، تعارض روایات با دیگر روایات یا تعارض روایات با آیات و همچنین تزاحم و… این تنها قسمتی از مسیر اجتهاد است.

اما تا رسیدن به این راه، ناگزیر از انتخاب یکی از دو راه دیگر است. راه دوم (عمل به احتیاط) نیازمند اطلاعات کافی از آرا موجود در هر مسئله و روش های احتیاط است که در بسیاری از موارد، به دلیل سختی احتیاط، زندگی عادی او را مختل میکند. بنابراین ناگزیر گزینه سوم علاوه بر راحتی و سهولت، حتمیت می یابد. این سه راه، به برخورد انسان با احکام شرعی اختصاص ندارد؛ بلکه در هر رشته تخصصی دیگر نیز وجود دارد.

عقل حکم میکند برای عمل به تکالیف شرعی از یک یا چند متخصص علوم اسامی بپرسد و طبق آن عمل نماید. این بر مقتضای عقل و شعوری است که خدا به او داده است. قرآن هم به همین مطلب تصریح نموده و فرمود:{ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ} از آگاهان بپرسید، اگر نمیدانید.

بنابراین همانطور که عقلا، چه مسلمان و چه غیرمسلمان و چه متخصصان و مهندسان، در بیشتر مسائل روزمره شان در رشته های دیگر به متخصصان اگر ماشینشان همان رشته مراجعه میکنند، مثلا خراب شود، به مکانیک مراجعه میکنند؛ چنانچه بیمار شوند، به پزشک مراجعه میکنند؛ اگر بخواهند شهر یا خانه بسازند، به مهندس و معمار مراجعه میکنند؛ در مسائل دینی نیز اگر متخصص نیستند، باید به متخصص (مرجع تقلید) مراجعه کنند؛ چنانکه مرجع تقلید نیز در مسائل پزشکی و مهندسی از پزشک و مهندس تبعیت و تقلید میکند.

در توقیعی از حضرت صاحب العصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است که :{اما درباره رویدادهایی که پیش می‌آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید که ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند بر شما هستم }. مرحوم محقق کرکی از علمای قرن دهم نیز در این باره میفرمایند:{ فقها و دانشمندان امامیه اتفاق کرده‌اند که فقیه عادل امین که جامع شرایط فتوی باشد (فقیهی که از او به مجتهد در احکام شرعی تعبیر میشود) نایب امامان شیعه است و در حال غیبت، در تمام آنچه یک امام در راستای حکومت میتواند انجام دهد، میتواند، عمل کند } آنچه مسلم است، در ضروریات دین مانند اینکه نماز، روزه و زکات واجب است، نیاز به تقلید نیست؛ چون این موارد از موضوعات ضروری دینی است و هر مسلمانی، آنها را جزء دین اسام میداند و همینطور است در مسائل یقینی مانند نجاست خون و حرمت مال دیگران، هرچند ضروری بین مسلمانان نباشد؛ زیرا در مسائل ضروری و یقینی احتمال خلاف وجود ندارد؛ اما در غیرضروریات و یقینیات مانند فروع دین و مسائل احکام و عبادات و معاملات، مستحبات، مکروهات معامات از واجبات، محرمات و حتی مباحات، اگر مکلف مجتهد نباشد و عمل به احتیاط هم برایش ممکن نباشد، واجب است تقلید نماید. بنابراین قلمرو تقلید، فروع دین و موضوعات مربوط به احکام پنجگانه تکلیفی است.

دکمه بازگشت به بالا