در مسیر شکوفایی

حجت الاسلام منتظری

تلگراف که اختراع شد تازه کارِ بلْ درآمده. بعد از کلنجار رفتن با یک مشت سیم و چوب و خرت و پرت دیگر فهمیده می‌شود با یک عدد سیم‌پیچ، یک آهن‌ربا و تکه‌ای کاغذ صدای آدمیزاد را به امواج الکتریکی سپرد و بعد از چند لحظه صدای او را شنید. حالا دیگر صدای الکساندر گراهام‌بل حتی از گوشی‌های تلفن همراه هم به سادگی قابل شنیده است. بِلْ می‌گوید: گه گاه یک سری کاه و تکه‌های چوب را هم بریزید و در آن شیرجه بزنید، مطمئن باشید که هر دفعه پدیده جدیدی در آن خواهید یافت. پدیده‌ای که بدون شک می‌تواند ذهن شما را مشغول فکر کردن بکند. اختراعات و اکتشافاتِ بزرگ محصول فکر زیاد بوده است.

آری تمامی اختراعات و اکتشافات آدمی محصول حرکت او بوده‌اند، امّا آغازین قدم‌های حرکت آدمی به سوی شکوفائی از کجا شروع می‌شود؟

گام اوّل حرکت = من کیستم؟

قدم اوّل به سمت شکوفائی خودشناسی است. خودشناسی یعنی آنکه آدمی بداند این تن و این دل چقدر ظرفیت دارد و به چه کار می‌آید. با چه؟؟؟ در دل او آب می‌شود و با چه غم در دل او می‌نشیند.

آدمی پر است از استعدادهای ریز و درشت، پر است از توانائی‌های متفاوت، او پر از کاستی‌ها و ضعف‌ها است. پروردگار بین آدم‌ها تفاوت گذارد تا همدیگر را بشناسند؛[۱] تا هر کس بر اساس استعداد خود نقشی را ایفاء کند و ناتوانی دیگران را جبران نمایند. تفاوت استعدادها مایه خیر و خوب است.[۲]

بالاترین‌ توانایی‌ها

خودشناسی یعنی شناخت توانائی‌ها و استعدادها. بالاترین توانائی آدمی فطرت، عقل و اراده می‌باشد. خداوند در دل انسان فطرت آفرید. فطرت یعنی خداشناسی.[۳] پروردگار نهال عقل را در وجود انسان به ودیعه گذارد. تا به هر چه می‌بینید دل مبندد و هر جنس جور و ناجوری را دروازه دل نگذارند‍.[4] آفریدگار گوهر اختیار را به آدمی عطا کرد تا در راهی که عقل می‌پذیرد و فطرت باور دارد حرکت کند. حرکتی که برخاسته از ارادهئ انسان باشد و از دروازه عقل و فطرت بگذرد، به شکوفائی می‌رسد.

بعد دیگر خودشناسی

خودشناسی یعنی شناخت ضعف‌ها کاستی‌ها آن روی سکّه زندگی است. مناجات حضرت ابوتراب (ع) در مسجد کوفه شمارش تک تک ضعف‌های این موجود خاکی است. شناخت ضعف‌ها بالاترین سرمایه حرکت انسان است. آدم‌های خوشبخت، آدم‌های ثروتمند، زیبا و سالم نیستند بلکه کسانی هستند که به شناخت قابلیت‌ها و نقاط ضعف خود نائل می‌شوند ـ تلاش در راه رفع کاستی‌ها از مصادیق حرکت به سوی شکوفائی است.

گام دوّم حرکت = من هستم

دوّمین گام انسان به سمت شکوفائی خودباورید است. خوباوری یعنی اعتماد به توانمدی‌ها یعنی آنکه انسان بداند، می‌تواند با استعدادهای خدادادی راه‌های سخت را هموار کرد. خودباوری یعنی آنکه انسان وجود دارد و در صحنه هستی می‌تواند تاثیرگذار باشد. خودباوری با خودکامگی و خودباختگی فرق دارد.

جماعت خودخواه بی‌توجه به ضعف‌ها و کاستی‌ها، خود را از آنچه هست، برتر می‌پندارد. او خود را تافته جدا بافته فرض می‌کند. تکبر بر قدم‌های او سنگینی می‌کند. قدم‌های سنگین او را از حرکت باز می‌دارد. خود کامگی و استبداد و توانمندی‌ها را به صلّابه می‌کشاند.

روی دیگر خودشناسی

پیشینه تاریخی تمدن‌ها زبان گویائی بر توانمندی‌ها و ضعف‌های مردان و زنان آن تمدن است. صدها خَرْوارْ تجربه تلخ و شیرین در پس تاریخ ملت‌ها و کشورها نهفته است. تاریخ پر است از درس‌های عبرت برای آنتن که می‌خواهند حرکت کنند و به پیش بروند.

بسیارید از اشتباهات بزرگ ریشه در عدم آگاهی از تاریخخ گذشتگان وارد و بسیاری از پیشرفت‌ها و ماندگاری‌ها نتیجه یک نگاه صحیح به گذشته و شناخت و تحلیل درست وقایع و جریان‌هایی است که بر پیشینیان گذشته است. تاریخ معلمی است که انسان را به خود فرا می‌خواند تا آدمی در خود تفکر کند، توانمندی‌ها و ضعف‌های جامعه را بفهمد و تجربه گذشتگان را فرا راه حرکت‌های تاریحی خویش قرار دهد. تاریخ روی دیگر خودشناسی است.

استعدادهای سرکوب شده از پیشرفت و شکوفائی باز می‌مانند.

جماعت خود باخته حرکت را بر مدار حقارت آغاز می‌کند. او به گدائی عادت کرده است. فکر، عاطفه و رفتار او دائماً از دیگران تقلید می‌کند. آنقدر چشمانش را می‌مالد تا شاید لقمه نانی در کاسه‌اش بریزند. خود کم‌بینی، توانائی‌ها را راکد می‌کند استعدادهای راکد مرداب می‌شود، کرم می‌زند، می‌پوسد، می‌میرد، شکوفا نمی‌شود.

جماعت خودباور حرکت را بر اساس منطق آغاز می‌کند، او بر پایه توانائی‌های خودگام بر می‌ دارد و کاستی‌های خویش را با مدد دیگران جبران می‌نماید. او تلاش می‌کند تا ماهی‌گیری بیاوزد نه آنکه منتظر بماند تا دیگران برای او ماهی بگیرند. خودباوری نیاز حیات انسان است. تمدن‌های بزرگ بر دوش انسان‌های خودباور به بالندگی رسیده‌اند. انسان‌های خودباور؛ آرام، پر توکّل، متفکر و پر تلاش هستند. آنها فرصت‌ها را می‌سازند نه آنکه در انتظار فرصت بنشینند. دوّمین گاه در راه شکوفائی خودباوری است.

امّا با چه ابزاهائی می‌توان توامندی‌ها را به شکوفائی رسانید؟ این ابزارها چیست و چه خصوصیاتی دارد؟

[۱] . حجرات، ۳۱؛ ای مردم!… شما را از تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.

[۲] . امام علی (ع)؛ مردم تا زمانی که با یکدیگر متفاوتند همواره در خیر و خوبی به سر می‌برند اگر یکسان گشتند هلاک خواهند شد. بحارالانوار ج ۷؛د ص ۳۸۳٫

[۳] . امام صادق (ع) نیر در تفسیر آیه فطرت (روم/۳۰) فرمود: خداوتند بشر را با فطرت خداپرستی آفرید. بحارالانوار، ح ۲، ص ۸۷٫

[۴] . پیامبر اکرم (ص): علق نوری است در قلب، به واسطه عقل بین حق و باطل فرق گذاشته می‌شود. ارشاد القلوب، ۲۷۶٫

دکمه بازگشت به بالا