راهکارهای پیشگیرانۀ ارتباط با جنس مخالف

ابراهیم اخوی

ارتباط دختر و پسر – ۳

مقدمه

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. این اصلی است که آموزه‌های دینی و فرهنگ بومی ما، بسیار روی آن تأکید دارد. در ارتباط با جنس مخالف هم، چنین مسئله‌ای مطرح است. والدین و مربیانی که نگران هستند فرزندان و متربیان آنها به چنین رفتار نادرستی آلوده شوند، چه اقداماتی را باید پیش از رسیدن زمان احتمالی آن، انجام دهند؟ برای پیشگیری می‌توان در سه محور شناختی، عاطفی و رفتاری، برنامه‌ریزی کرد و آسیب‌های فراروی آن را تا جایی که امکان دارد، کنترل نمود.

۱ راهکارهای شناختی

دانستن، مقدمۀ انجام دادن است. اشکالی که در ارتباط با جنس مخالف روی می‌دهد، ناآگاهی بسیاری از نوجوانان از آسیب‌ها و مشکل‌آفرینی چنین رابطه‌هایی است. تقویت منطق نوجوان در ارتباط، سبب می‌شود چنین رابطه‌ای را کاملاً بیهوده ترجمه کرده و پیامدی غیر از دردسر و دوری از موفقیت را برای آن تصور ننماید. نوجوانانی که دست‌پروردۀ خانوادۀ متدین و مجموعه‌های مذهبی هستند، گاهی تنزل ارتباط در حد یک رابطۀ دوستی را مجوزی برای عبور از حرمت آن، به حلیت می‌شمارند و با آگاهی دادن خانواده‌ها و مربیان نسبت به نادرستی ارتباط از منظر دین، چنین توجیهی از صفحۀ ذهن و عملکرد نوجوان پاکسازی خواهد شد. بخشی از برنامه‌های شناختی، آموزش حدود ارتباطی از نگاه دین و تربیت است. زمانی که همراهان نوجوان، سال‌ها پیش از بروز چنین تمایلی، چارچوب‌های ارتباطی را تعریف کنند، احتمال بروز، به پایین‌ترین سطح خود می‌رسد. از این رو پیشنهاد می‌شود مربیان با معرفی کتاب‌های مفید(۱)، گنجاندن احکام ارتباط در بستۀ سخنرانی و کلاس‌داری‌های خود، برگزاری کارگاه‌های ارتباط اسلامی و نیز آموزش خانواده‌ها برای ایجاد حریم‌های ارتباطی، می‌توانند نقش به سزایی در تحقق روابط اجتماعی سالم داشته باشند. در این میان، آموزش‌های اخلاقی، مانند پیامدهای ارتباط با نامحرم و اثرات وضعی ناشی از آن نیز، بدون ایجاد بدبینی نسبت به جنس مخالف، می‌تواند قدرت مقابله‌ای بیشتری را به نوجوان بدهد.

بخش دیگری از آموزش‌های مربیان به خانواده‌ها در حوزۀ ارتقای مهارت فرزندپروری است. زمانی که والدین از نقش‌های خود در مسائل آیندۀ فرزندان‌شان باخبر شوند و تنظیم رفتار متناسب با نیازهای نوجوان فردا را بیاموزند، انتظار داریم که با آسیب‌های ارتباطی کمتری روبرو باشیم. این مهم در توجه دادن خانواده‌ها به تغییرات دورۀ نوجوانی و نیز برشمردن نیازهای نوجوان و نحوۀ ارتباط مؤثر با او، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا وقتی با آموزش والدین، نوجوان از یک ارتباط خوب و تأمین کننده در خانه برخوردار می‌شود، بهانه‌ای برای ارتباط‌های جایگزین نخواهد یافت و نیازی به آن احساس نمی‌کند. لازم است در این آموزش‌ها بیش از هر چیز، روی تقویت نقش پدر در مدیریت رفتاری نوجوانان و تقویت نقش مادر در تأمین عاطفی آنان مانور داد تا رفتار رشد‌یافته‌ای را در بستر یک خانوادۀ آگاه و ماهر، شاهد باشیم.

بخش سوم آموزش‌ها به خود نوجوان برمی‌گردد. نوجوانان با شرکت در دوره‌های تحولی موجود، می‌توانند در گام نخست شناخت بهتری از خود و تغییرات و تمایلات جدیدشان به دست آورند. این گام،‌ سهم زیادی در مدیریت رفتاری آنان ایفا می‌کند؛ چراکه بخش زیادی از کجروی‌های نوجوانی را باید در گم‌گشتگی خود جستجو کرد. نوجوان با افزایش خودآگاهی، قدم محکمی برای شکل‌دهی به یک هویت منسجم و شفاف برمی‌دارد و نیازی به آزمودن آن در پرتو رفتارهایی مانند ارتباط با جنس مخالف، در خود احساس نمی‌کند. در گام دوم، آموزش مهارت‌های ارتباط از منظر دینی و روان‌شناختی آن، می‌تواند پاسخگوی خوبی برای ابهام‌های نوجوان باشد؛ زیرا نوجوان از طرفی به دنبال تأمین نیازهای معنوی خود در قالب تقویت رفتارهای همسو با دستورات خداوند است و از دیگر سو، با تمایلات غریزی دست و پنجه نرم می‌کند. نوجوان مایل است سبک زندگی خود را به گونه‌ای تنظیم کند که لکه‌های گناه بر لوح سفید وجودش ننشیند. به همین دلیل تمام تلاش خود را برای پرهیز از رفتارهای ناروا به کار می‌بندد. بر این اساس، نوجوانی که از پیش یاد گرفته ارتباط با نامحرم، شوخی با او، خلوت کردن و گرم گرفتن با وی در محیط حقیقی یا مجازی، سبب افتادن او در دام گناه و به دنبال آن احساس زجرآور گناهکار بودن می‌شود، کوشش خود را برای پیشگیری از چنین رابطه‌ای به کار خواهد بست. در این میان، سهم مربیان مذهبی و فعالان فرهنگ دینی، پررنگ است و زمانی که مربیان، عرصۀ دینی و جنود عقل را در ذهن متربیان نوجوان خود تقویت می‌کنند، سدی محکم برابر خطاهای رفتاری و ارتباطی ایجاد کرده‌اند.

۲ راهکارهای عاطفی

نوجوان در کوران احساسات و عواطف خود گرفتار است و ممکن است بسیاری از همنوایی‌های وی، ریشه در تأمین چنین نیازی داشته باشد. این مهم دربارۀ دختران نوجوان پررنگ‌تر است و خیلی از دختران صرفاً برای پاسخ به احساس دوست‌داشتنی بودن و نیز، یافتن کسی برای محبت کردن، گرفتار تله‌های عاطفی می‌شوند. برای پیشگیری از چنین مشکلی، گام اول را خانوادۀ نوجوان برمی‌دارد. داشتن خانواده‌ای که در آن درک درستی از وضعیت نوجوان وجود دارد، پذیرش نوجوان بدون قید و شرط اتفاق می‌افتد، افراد خانه می‌توانند به همدیگر احترام و محبت را تقدیم کنند و نوجوان در جایگاه واقعی‌اش دیده می‌شود، بسیار مهم و اثرگذار است. در گام دوم، محیط‌های تربیتی و مذهبی چنین نقشی را دارند. مربیان به ویژه روحانیان، با توجه مثبت به نوجوان و احترام به شخصیت در حال شکل‌گیری او، به همراه مدارا در برخی از رفتارهای به ظاهر خسته‌کنندۀ نوجوان، می‌توانند بخشی از نیاز اجتماعی او به تأیید و محبت را برآورده سازند. در این بسته از راهکارها، سوق دادن نوجوان به منابع عاطفی متعدد و فعال‌سازی آنها، بسیار مهم است. به عنوان مثال در کنار ارتباط عاطفی خوب نوجوان با خانواده، لازم است ارتباط او با همسالان از جنس خود، با مسئولیت‌هایی که برعهده گرفته، ارتباط با اقوام و نیز ارتباط با افرادی که سهم زیادی در رشد علمی‌اش دارند، ‌تقویت شود. نوجوانی که در محیط‌های متنوع مانند ورزشی، مذهبی، هنری و تحصیلی، می تواند نیاز خود به عواطف فردی و اجتماعی را تأمین کند، زمینۀ روی‌آوری به جنس مخالف را در خود کم‌رنگ می‌بیند. در این میان، تقویت پایگاه‌های معنوی پیش از بلوغ، بسیار اثربخش است. نوجوان مأنوس با خداوند و بندگان شایستۀ او مانند معصومین، دانشمندان اسلامی و شهدا، از ایمنی بیشتری در مسیر ارتباط برخوردار خواهد بود. در کنار این دسته از عوامل، تقویت هدف‌گذاری در نوجوان، همراه با ارتقای شخصیت او به وسیلۀ شکوفاسازی استعدادها، بسیار مهم است. نوجوان هویت‌یافته، خود را ویترین دیگران و وسیله‌ای برای سرگرم شدن آنان نمی‌کند و گام‌های استوار و توان روانی خود را به سوی هدف‌های از پیش تعیین شده، مدیریت خواهد کرد. نوجوانی که در خود احساس احترام می‌کند، آلودگی را مناسب با خود نمی‌داند و از ارتباط حرام لذتی نمی‌برد. این احساس احترام، صفتی است که از سال‌ها قبل از بلوغ در یک نوجوان شکل می‌گیرد و با ورود به دورۀ سنی جدید، به عنوان یک دوست و راهبر در کنارش خواهد بود. یکی از دستاوردهای احساس احترام، ارتقای خودباوری نوجوان است. خودباوری و اعتماد به نفس به نوبۀ خود، عامل بازدارنده‌ای نسبت به تقاضاهای ارتباطی است و نوجوان را از افتادن در ضعف‌های مهارتی، مانند نداشتن جرئت نه گفتن، ایمن می‌سازد. این مهارت سبب می‌شود نوجوان شخصیت خود را با عیار موفقیت در میزان ارتباط با جنس مخالف، نسنجد؛ بلکه مصلحت و مراعات چارچوب‌ها را سنجۀ رفتاری خود نماید.

۳ راهکارهای رفتاری

بخشی از راهکارهای ارتباطی نوجوان، در داشتن الگوهای مناسب است. زمانی که والدین به عنوان اولین اسوه‌های زندگی، چارچوب‌های درست ارتباطی را در دنیای واقعی یا مجازی مراعات می‌کنند، جرقۀ ارتباط صحیح را در وجود فرزند خود شعله‌ور می‌سازند. داشتن حریم‌های مشخص در ارتباط‌های فامیلی و نیز مهمانی‌ها و مراسم عمومی خانوادگی، مانند جشن‌های عروسی، از مصداق‌هایی هستند که در ذهن نوجوان ماندگار خواهند شد. آموزش کودکان برای اجازه گرفتن قبل از ورود به اتاق والدین در نخستین سال‌های زندگی، گامی اساسی است که در قرآن به آن تصریح شده است. «یا الله» گویی‌های کودکان ممیز، روشی ساده ولی مهم برای یادگیری حدود ارتباطی زن و مرد است. تأکید بر پوشش مناسب در برابر نامحرم و پرهیز از هر نوع جلب توجه به دختران و پسران پیش از بلوغ نیز، در این تربیت خانگی بسته‌بندی می‌شود. مربیان نیز با مراعات حریم ارتباط با نامحرم و به نمایش گذاشن یک الگوی درست، ذهن و جان نوجوان را پر می‌سازند. در کنار این روش پایه، داشتن دوستان صالح و هدفمند از جنس خود، نقش زیادی در ارتقای مهارت ارتباط دارد. دوستان، همانند آینه برای نوجوان هستند و زمانی که از جلا و زلالی برخوردار باشند،‌ تصویر بهتری را به نوجوان خواهند داد. آشنا شدن نوجوان با سیرۀ انسان‌های بزرگ در ارتباط با نامحرم نیز، به عنوان یک الگوی ذهنی تأثیر دارد. از این رو بازگویی سیرۀ شهدا، دانشمندان و بزرگان دین در چنین مواردی سودمند است.

در کنار الگوهای رفتاری، نحوۀ مدیریت ابزارهایی که به ارتباط‌های گسترده و غیرحضوری دامن می‌زنند، اهمیت بسیاری دارد. والدین و مربیانی که بهره‌وری از تلفن همراه و ورود هدفمند به شبکه‌های اجتماعی را همراه با قوانین دینی و تربیتی آن مراعات می‌کنند، نقشۀ عملی بهتری را در اختیار نوجوانان قرار می‌دهند و از اهتمام اضافی و افراطی آنان نسبت به چنین فناوری‌هایی می‌کاهند.

پی‌نوشت:

 (۱) مانند «احکام ارتباط مرد و زن» اثر سید مسعود معصومی، بوستان کتاب و «احکام موبایل و رسانه» اثر محمود اکبری.

دکمه بازگشت به بالا