- تمدن، محصول تولید و پذیرش جمعی یک تفکر و فرهنگ، توسط چند ملت و جامعۀ ذینفوذ است که به نیازهای متنوع مردم، پاسخ قانعکننده دهد و به توسعه و گسترشِ فناوری متناسب با آن تفکر بپردازد و مناسبات انسانی را به خوبی در مسیر کمال و سعادت فردی و مصلحت عمومی تنظیم کند. بر این اساس، ممکن است زمینهها و بسترهای لازم برای ساخت یک تمدن جدید، ابتدا از سوی نخبگان و متفکران یک ملت مطرح شود، ولی تبدیل آن تفکر و آرمان به تمدن، نیازمند تقویت و توسعۀ آن تفکر جدید و گفتمانسازی فراملی و تحقق عینی آن است، تا سایر افراد جامعه و جوامع دیگر، با آن احساس قرابت و همافقی کنند و گمشدۀ خود را در آیینۀ آن مشاهده نمایند و از این طریق، راه تعالی و پیشرفت مادی و معنوی را طی کنند.
- تجربه نشان داده است انقلابهای بزرگ فکری، سیاسی و اجتماعی سرآغاز شکلگیری تمدنها بودهاند. اگرچه این انقلابها ابتدا در بستر زمانی و جغرافیایی خاصی شکل میگیرد، اما چون دارای اهداف فراملی، رویکرد انتقادی به وضع موجود و طرحهای زمانی برای زندگی بهتر فرد و اصلاح جامعه است، با اقبال عمومی سایر ملتها واقع شدهاند. به طور مثال انقلاب فرانسه در قرن هجدهم، نقطۀ عطف فرهنگ و تمدن معاصر غربی است و تحولی را در بنیانها و ساختارهای اجتماعی اروپا به وجود آورد و به تدریج، مورد اقبال جوامع دیگر قرار گرفت. انقلاب کمونیستی روسیه در اوایل قرن بیستم، شکلدهندۀ فرهنگ و منش بسیاری از کشورهای چپگرای جهان واقع شد؛ هرچند دولت مستعجل بود.
- بدون تردید انقلاب اسلامی ایران نیز از چنان غنای معرفتی، بنیان نظری و اهداف بلند انسانی برخوردار است که میتواند مبدأ تحولی بزرگ در جهان باشد، همچنان که شواهد آن موجود است. اگرچه این انقلاب کبیر در کشور ایران و با توجه به شرایط فرهنگی و معرفتی ایرانیان پدید آمد، ولی دارای اهداف و آرمانهای فراملی و مشترک با سایر جوامع و پاسخگوی نیازهای انسان معاصر است، که از معنویت و حقیقت دوره مانده و به دنبال دریچهای برای بازگشت به حقیقت و معنویت است. در طرحوارۀ انقلاب اسلامی، به همۀ ابعاد وجودی انسان و همۀ سطوح حیات مادی و معنوی او توجه شده است و در پرتو تعالیم انبیای الهی و مکتب زندگیساز اسلام ناب محمدی، عزت انسانی و پیشرفت این جهانی و سعادت ابدی را برای همۀ انسانها و صلح و عدالت را برای همۀ جوامع خواستار است.
وجود همین عناصر مهم و متناسب با نیازهای انسان معاصر و جهان مدرن است که ظرفیت تمدنسازی انقلاب اسلامی را برجسته میکند و چنانکه این ظرفیت به درستی شناخته شود و به فعلیت بینجامد و محققانه و عالمانه به جامعۀ جهانی عرضه شود، زمینۀ اقبال عمومی انسانها و ملتها را به همراه خواهد داشت. شاهد بزرگ بر این مدعا، مخالفتها و دشمنیهای شدید و همهجانبۀ سران کشورهای استعماری و استبدادی است که متفقاً جمهوری اسلامی ایران را دشمن درجۀ یک خود میدانند و برای نابودی آن، از هیچ رفتار ظالمانه و غیرانسانی دریغ ندارند.
- براساس آنچه ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که بر همۀ آحاد جامعۀ اسلامی که رایحۀ خوش انقلاب اسلامی را استشمام کردهاند و طعم عزت و امنیت را چشیدهاند -هرچند راه بسیار طولانی تا رسیدن به آرمانهای آن وجود دارد- فرض است که به قدر مقدور، در تحقق اهداف انقلاب اسلامی بکوشند و سایر ملتها و جوامع را از مبانی و اهداف این انقلاب بزرگ، مطلع سازند تا زمینۀ ظهور تمدن نوین اسلامی را فراهم آورند.
- در این میان رهبران انقلابی، نقش ویژه و برجستهای دارند. آنان به عنوان نقطۀ ثقل جامعۀ اسلامی و پیشروان فکری و معنوی انقلاب، چند وظیفۀ کلان به عهده دارند:
۱-۵٫ جامعهسازی در طراز تمدن اسلامی
چنانکه در جای خود اثبات شده است، تمدنسازی متوقف بر جامعهسازی مثالی است که بتواند الگوی درسآموزی برای سایر جوامع باشد. به عبارت دیگر، ابتدا میبایست بخش زیادی از آرمانها و اهداف تمدنی انقلاب اسلامی در ایران تحقق یابد تا بتواند جامعۀ نمونه و الگو در طراز تمدن اسلامی محسوب شود و سایر ملتها از آن سرمشق بگیرند. به تعبیر مقام معظم رهبری، جامعهسازی معطوف به دو عنصر تولید فکر و نیروسازی است۱.
«برای یک کشور خیلی مهم است که اولاً نیازهای حقیقی و اساسی خودش را درست بشناسد و تصمیم بگیرد که این نیازها را برطرف کند، ثانیاً ابزار برطرف کردن این نیازها را -که در درجۀ اول، فکر و نیروی انسانی است- در اختیار داشته باشد. این برای یک کشور خیلی مهم و تاریخساز است. این تمدنساز است. فرقِ کشورهایی که میتوانند سرنوشت خود و بلکه بخشی از دنیا را به دست بگیرند، با آن کشورهایی که مثل پر کاهی در امواج سیاستهای جهانی به این طرف و آن طرف میروند، در همین است. کلید اصلی هم علم و بر اثر علم، فناوری است. بایستی آن کشور و ملتی که تصمیم دارد سرنوشت خودش را خودش بسازد و خودش، خودش را به خوشبختی برساند، این کلید را پیدا کند».۲
از این رو، رهبران فکری و اجرایی انقلاب اسلامی در تحقق این رسالت مهم، نقش بسیار برجستهای دارند. آنان میتوانند با تولید دانش و علوم متناسب با نیازها و ساختارهای جامعۀ اسلامی، مسیر حرکت انقلاب را هموار سازند و همچنین از طریق اقدام و عمل جهادی، به ساخت و تربیت نیروهای فعال انقلابی بپردازند تا خلأهای جامعهسازی در طراز تمدن اسلامی را پر کنند. رویشها و تربیت نسلی شجاع، باسواد، متدیّن، دارای ابتکار، پیشگام، خودباور و غیور، یکی از لوازم تمدنسازی است. «اگر هر انقلابى و هر حرکت و نهضتى در عالم، رویشهاى نوین و پىدرپى نداشته باشد، محکوم به زوال و فنا است».۳
۲-۵٫ گفتمانسازی جهانی در راستای تمدن نوین اسلامی
روشن است که هر اقبال و ادباری، فرع شناخت و معرفت است؛ به خصوص در زمانۀ ما که عصر رسانه و انفجار اطلاعات لقب گرفته است. انسان معاصر و ملتها در مواجهه با تلی از اخبار و اطلاعات روزانه هستند که توسط بنگاههای بزرگ خبرپراکنی منتشر میشود و آن بنگاهها نیز، اجازۀ شنیدن صدای مخالف نظام استعماری حاکم بر جهان را به احدی نمیدهد؛ بلکه با انتشار بخش زیاری از اخبار کذب و ساختگی دربارۀ ملتهای مستقل و به خصوص انقلاب اسلامی، اجازۀ آشنایی واقعی مردم با حقیقت انقلاب اسلامی و مکتب انسانساز اهلبیت(ع) را نمیدهد. در چنین جنگ نامتقارن و نابرابر فرهنگی، نخبگان فکری و رهبران انقلابی وظیفۀ مضاعف دارند تا بتوانند از طریق گفتمانسازی بینالمللی، به معرفی و ترویج معارف انقلاب اسلامی در سطح فراملی بپردازند و از طریق ارتباطگیری با سایر رهبران جهانی و انسانهای حقیقتطلب و جوانان عدالتخواه، پیام انقلاب اسلامی و مبانی و اصول تمدن نوین اسلامی را منتشر سازند. اگر این ارتباط سالم و گفتوگوی عالمانه محقق شود، زمینه برای وحدت و همگرایی جهانی، در خواهد گرفت و زمینۀ همافزایی جوامع انسانی در جهت تحقق تمدن نوین انسانی و اسلامی، فراهم خواهد شد. چنانکه مقام معظم رهبری فرمود: «ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها دربارۀ بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند. این به معنای تصرف سرزمینها نیست. این به معنای تجاوز به حقوق ملتها نیست. این به معنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملتها نیست. این به معنای عرضه کردن هدیۀ الهی به ملتها است، تا ملتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود، راه درست را انتخاب کنند؛ راهی که امروز قدرتهای جهان، ملتها را به آن راه کشاندهاند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفۀ امروز ما است.»۴
پینوشتها:
(۱) مقام معظم رهبری، ۱۴/۰۷/۱۳۷۹٫
(۲) همو، ۲۵/۰۳/۱۳۸۵٫
(۳) همو، ۳۱/۰۲/۱۳۹۳٫
(۴) همو، بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى، ۰۸/۰۱/۱۳۹۴٫