زندگی در خانۀ شیشه‌ای

حجت‌الاسلام و المسلمین علی قهرمانی، پژوهشگر رسانه و فضای مجازی

زیست در زندگی دوم؛ چیستی و آسیب‌ها                                                     

این روزها کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که گشت‌وگذاری در دنیای صفر و یک و یا دست کم حضوری گذرا در آن نداشته باشد؛ گرچه گاه این حضور بسیار بیش از آن است که بشود نام آن را گشت‌وگذاری در وب گذاشت و از آن با عنوان وب‌گردی تعبیر نمود. نوع، میزان و هدف ما از حضور در فضایی خاص و نوع تعامل ما با آن، تعیین کنندۀ ایستایی و یا گذرایی حضور ما است. گاهی ما برای گردش، تفریح، خرید و یا گذران وقت به بازار می‌رویم و نام آن را بازارگردی می‌گذاریم؛ اما اگر به منظور کسب درآمد و تجارت به همان مکان مراجعه کنیم، نوع رفتار ما در آن محیط و اقتضائات آن برای ما متفاوت خواهد بود.

دنیای سایبری نیز چنین حکمی دارد؛ با این تفاوت که بسیاری از حاضران در این فضا، خود را کاربران سایبری می‌دانند و با این عنوان حضور چندین ساعتۀ خود در روز را نادیده می‌انگارند. اما حقیقت این است که آمارها حکایت از آن دارد که بر خلاف قوانین سفت و سخت جهانی علیه اینترنت و حضور بلندمدت در دنیای مجازی و شبکه‌های ارتباطی -که گاه اپراتورها را ملزم می‌کند در صورت حضور بیش از ۵۰ دقیقه‌ای کاربران در روز، آنها را به مراکز ترک اعتیاد معرفی نمایند- در کشور ما وضع این‌گونه نیست.

بر اساس آماری که رییس مرکز رسانه‌های دیجیتال از میزان استفادۀ کاربران ایرانی از شبکه‌های ارتباطی و بازی‌های رایانه‌ای می‌دهد، ایرانی‌ها حدود ۵ تا ۹ ساعت وقت خود را در شبکه‌های ارتباطی می‌گذرانند.۱ این میزان از حضور را باید زندگی در دنیای صفر و یک نامید؛ زندگی حقیقی در فضایی مجازی.

البته باید گفت فضایی که گاه از آن با نام مجازی یاد می‌کنیم، چنان که باید هم مجازی نیست؛ این‌گونه نیست که هر کاری خواستیم بکنیم و هنگامی که از آن فضا خارج شدیم، نه زندگی حقیقی ما تأثیری از آن فضا گرفته و نه اثری از ما در آن فضا باقی مانده باشد. اریک اشمیت در توصیه‌ای به جوانان آمریکا دربارۀ حقیقتِ بخشِ بسیار کوچکی از دنیای مجازی به نام موتور جست‌وجو می‌گوید: «اگر چیزی هست که شما نمی‌خواهید کسی بداند، بهتر است آن را به طور کلی انجام ندهید! حقیقت یک موتور جست‌وجو این است که ما اطلاعات را حفظ می‌کنیم و برابر قانون پتریوت (میهن پرستی) امکان قرار گرفتن این اطلاعات در دسترس مقامات آمریکا را فراهم می‌کنیم».۲

برای سالم زیستن در هر فضا، باید اقتضائات و مسایل مربوط به آن را خوب یاد گرفت، وگرنه آسیب و ضربه، اولین ره‌آورد حضور در فضایی است که با آن آشنا نیستیم. اولین چیزی که در دانش سبک زندگی در دنیای مدرن خودنمایی می‌کند، مفهوم مصرف است. زیرا شیوه و نوع مصرف، نشان‌گر سبک زندگی ما است. تا آنجا که تعداد قابل توجهی از نظریه‌پردازان حوزۀ سبک زندگی، زندگی مدرن را مساوی با سبک مصرف می‌دانند.۳

پیر بوردیو -جامعه‌شناس سرشناس فرانسوی- معتقد است «افراد به واسطۀ برخورداری از انواع مختلف سرمایه (فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی)، دست به مصرف (مادی و فرهنگی) می‌زنند. اغلب افراد تلاش می‌کنند با این مصرف تفاوت‌های طبقۀ مرتبط با خود را اعلام کرده و هویت طبقاتی و سبک زندگی جدیدی را به دست آورند».۴

اساس مصرف، ریشه در لذت دارد. میزان لذت از امری، ما را هرچه بیشتر به سوی آن می‌کشاند. به عبارت دیگر، لذت‌گرایی ما، معیار و ملاک مصرف و شیوۀ مصرف ما است. این لذت‌گرایی در دنیای تصویر، در قالب زیبایی‌گرایی خودنمایی می‌کند.

امروز رسانه‌ها بخش مهمی از زندگی روزمرۀ ما را اشغال کرده‌اند. میزان و نوع استفادۀ ما از رسانه، شکل مصرف فرهنگی-رسانه‌ای ما و این مسئله، میزان و نوع تأثیرپذیری ما از رسانه را مشخص می‌کند. به عبارت دیگر، وقتی از یک پدیدۀ فرهنگی استفاده می‌کنیم، ناخواسته از آن تأثیر می‌پذیریم. این تأثیرپذیری در بسیاری از کالاهای فرهنگی، غیرمستقیم و گاه بسیار کم‌رنگ است؛ اما وقتی به رسانه می‌رسیم، قضیه متفاوت می‌شود و به بیان مارشال مک‌لوهان «رسانه، خود پیام است».۵ رسانه‌ها واقعیتی نمادین -در کنار واقعیتی که وجود دارد- برای ما می‌سازند و با بازنمایی بسیاری از چیزهایی که مخاطب دوست دارد -به شکلی که مدیران رسانه می‌پسندند- موجب تغییر ذائقه و سلیقه و در نهایت، تغییر الگوی مصرف فرهنگی مخاطبان می‌شوند.

از آنجا که «سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است»،۶ نوع مصرف رسانه‌ای ما، تفسیری ذهنی از وقایع به ما می‌نمایاند و شکل‌گیری الگوی ذهنی از طریق ارائۀ الگوهای رسانه‌ای، نقشی تعیین کننده در زیبایی شناسی و سلیقۀ ما در مراجعه به مسایل مختلف مادی و فرهنگی از قبیل خوراک، پوشاک، نوع سرگرمی و حتی تغییر در نوع نگرش به وقایع پیرامونی ایفا می‌کند.

نتیجۀ مصرف رسانه‌ای، فرایند الگوسازی و الگوگزینی است. الگوگزینی، فرایند مستمری است که از طریق مشاهده صورت‏ می‏گیرد و در آن، رفتار شخص یا گروه به عنوان محرکی بر روی افکار، نگرش‏ها یا رفتار فرد یا گروهی دیگر که شاهد انجام عمل‏ الگوست، اثر می‏گذارد.۷ طی این فرایند، رفتارهای تازه، تحت تأثیر تجارب مستقیم با دیگران و سایر الگوها فراگرفته می‌شود.۸

در الگوگزینی، هر فرد متناسب با خود از میان افراد یا چیزهایی که بیشتر او را تحت‏ تأثیر قرار می‏دهند و برایش «مهم» می‏شوند، آگاهانه یا نا آگاه، الگو گرفته و سعی می‏کند خود را «شبیه» و «همانند» آن سازد.

به عنوان مثال کاربران اینستاگرام، در فضایی قرار دارند که مدیران، آن را بر پایۀ اظهار خود و ظهور و بروز خویشتن طراحی کرده‌اند. در چنین فضایی که اساس زیبایی شناختی، اظهار مسایلی است که فرد امکان بروز آنها در فضای واقعی را نمی‌یابد، زیبایی جسمی و اروتیک، برجسته می‌شوند. کاربر از میان افراد حاضر به فردی نگاه دارد که احساس شباهت و علقه‌ای میان خود با او دارد و در مرتبه‌ای بالاتر قرار دارد. لذا تمام تلاش خود را برای رسیدن به چنین جایگاهی و شباهت بیشتر با فرد مورد نظر خواهد داشت.

این نوع الگوگزینی، بیشتر در میان پسران به بروز هیجانات و قراردادن عکس‌هایی با مضامین هیجانی و در میان دختران به ظهور و بروز زیبایی‌های جسمانی و گرایش به رفتارهای منافی با عفت می‌انجامد.

روش الگویی نه تنها مورد نهی قرآن و روایات نیست، بلکه قرآن علاوه بر تأیید این روش غیرصریح و مناسب تربیتی، الگوها و اسوه‌های نیک و پسندیده‌ای را نیز برای الگوگزینی جهانیان معرفی می‌کند. امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه با اشاره به آیه شریفه قرآن که ابعاد مختلف شخصیت پیامبر اکرم(ص) را الگو و اسوه حسنه معرفی می‌کند، می‌فرمایند: «رسول خدا(ص) برای شما در اسوه بودن کافی است».۹

ابزارهای ارتباطی و پیام‌رسان که می‌تواند بهترین وسیله برای رابطه بخشیدن به افراد مختلف بشر باشد، امروزه درست در موضعی مقابل این مسئله ایستاده است و خود، دنیایی در عرض دنیای واقعی ایجاد کرده‌اند؛ دنیایی که ما آن را مَجاز می‌دانیم و اعمال خویش را در آن، خارج از چارچوب شرع و به دور از محاسبۀ پروردگار می‌انگاریم. این حس رهایی و کشش‌های لذت پسندانه، ما را به استفادۀ هرچه بیشتر از این فضا در راستای لذت‌گرایی می‌کشاند.

حضور زندگی‌گونۀ ما در این فضا، باعث محبوبیت این فضا و برخی افرادی می‌شود که برای ما در آن مهم هستند و این مسئله، کششی عجیب در کاربران ایجاد می‌کند که آنها را به شباهت با مسایلی که برایشان دغدغه، مهم و ارزشمند شده، می‌کشاند. پدیدۀ الگوگزینی اگر با شناخت دینی و به سمت الگوهای رفتاری درست هدایت نشود، مخاطب را به سوی لذات مادی و شهوانی می‌کشاند.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) خبرگزاری همشهری آنلاین، شناسۀ خبر: ۳۴۰۸۷۸، ۰۲/۰۵/۱۳۹۵٫

(۲) خبرگزاری شبستان، شناسۀ خبر: ۲۴۸۹۰، به نقل از خبرگزاری CNBC، ۱۰/۱۲/۲۰۰۹٫

(۳) ربانی، رسول و رستگار، یاسر: «سبک زندگی و فرهنگ مصرفی»، مجلۀ مهندسی فرهنگی، ۱۳۸۷، شمارۀ ۲۳ و ۲۴، ص۲۳٫

(۴) عیوضی، غلامحسین: «سبک زندگی تلویزیونی و مصرف»، فصلنامۀ فرهنگی-دفاعی زنان و خانواده، زمستان ۱۳۸۹، سال پنجم، شمارۀ ۱۶، ص۱۴۳٫

(۵) ویکی پدیای فارسی، ذیل زندگینامۀ مک‌لوهان.

(۶) مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی‌.

(۷) مارلت، جی.آلن و دیگران: «روش‌های الگو گزینی»، ترجمۀ پروین غیاثی، شیراز: نشر راهگشا، ۱۳۸۱٫

(۸) اتکینسون، ریتا و همکاران: «زمینۀ روانشناسی»، ترجمۀ محمدتقی براهنی، تهران: انتشارات رشد، جلد اول، ص۲۵٫

(۹) نهج البلاغه: خطبۀ ۱۶۰٫

دکمه بازگشت به بالا