بایسته‌های تشکل اسلامی(۴)

سید مهدی موسوی

 

سازمان یافتگی و نظم                                                     

اشاره

تشکل یک پدیده اجتماعی مرکب از اجزا، عناصر و افراد مختلف است. از این رو، از جهات گوناگونی میان این اجزاء، عناصر و افراد باید ارتباط و هماهنگی برقرار کرد. یکی از لوازم و بایسته‌های پدیده­های مرکب، مسأله «سازماندهی» و «سازمان یافتگی» است.

ضرورت و ثمرات سازمان‌یافتگی

«سازماندهی فرایندی است که طی آن، با طبقه بندی اجزاء و عناصر و تقسیم کار میان افراد و اعضاء، هماهنگی لازم برای رسیدن به اهداف پدید می‌آید. در این حالت است که نیروی انسانی و منابع موجود به گونه ای هماهنگ و هدفمند ترکیب می‌شوند و بر هم نیرویی و هم افزایی و افزایش کارآیی منابع و اعضا می‌انجامد».[۱] در مقابل، «بی سامانی» موجب بحران، هرج و مرج و به هم ریختگی عناصر و اجزاء و منابع می‌شود که نتیجه آن ضعف تشکل اجتماعی و دوری از هدف می‌شود.

بنابراین، توجه به مسأله سازماندهی و سازمان یافتگی از ضروریات و بایسته های عمومی تشکل‌ها است؛ زیرا نوع سازمان و ساختار سازمانی، تأثیر زیادی در فعالیت‌های تشکل، توان اعضا، بهره‌وری منابع و امکانات دارد. بر این اساس، در تشکل سه کار عمده برای سازماندهی نیروها و منابع باید صورت پذیرد: ۱٫ طبقه‌بندی نیروها و منابع به لحاظ اهمیت و اولویت و تقسیم کار میان آن‌ها و قرار گرفتن هر یک در جایگاه خود؛ ۲٫ رعایت ترتیب در اعمال نظر و اجرای وظایف؛ ۳٫ زمان شناسی و اقدام به موقع، متناسب با نیازها و پیشامدها.

اگر این سه کار مهم انجام شود، ثمرات فراوانی نصیب نهادهای اجتماعی از جمله تشکل می‌شود؛ چرا که جلوی هرج و مرج گرفته می‌شود و در عوض میان نیروها و منابع هم افزایی صورت می‌گیرد؛ به میزان زیادی از موازی کاری، تداخل در کارها و تعارض مدیریتی جلوگیری می‌شود؛ جایگاه هر عضو و توان هر عنصر برای انجام وظیفه و فعالیت مورد نیاز حفظ می‌شود؛ صرفه‌جویی در سرمایه، زمان و هزینه می‌شود و در نهایت اقدام به موقع، متناسب با زمان صورت می‌پذیرد.

نظم، محور سازمان‌یافتگی

برای دست یابی به ویژگی سازمان یافتگی باید به عناصری همچون «نظم» و «انضباط» توجه کرد، چرا که محور اساسی در سازمان‌دهی نیروها و منابع، «نظم» و «انضباط» است. به عبارت دیگر، به هر میزان نظم (چینش و ترتیب منطقی اجزاء و عناصر) و انضباط (قاعده‌مندی و ضابطه‌مندی در رفتار) در هر نهاد اجتماعی بیشتر باشد، آن نهاد از قدرت سازمان یافتگی بیشتری برخوردار است، بهره‏گیرى درست از نیروها و توان‌هاى انسانى و امکانات بیشتر است؛ همچنین ارزیابى و محاسبه پیش از عمل سهل‌الوصول‌تر و پیش بینی آینده امکان‌پذیرتر است. در پرتو نظم است که راه مناسب و وسایل و ابزار مخصوص و زمان شایسته براى انجام یک فعالیت را می‌توان انتخاب کرد. از این رو است که گفته‌اند: «نظم پرورش دهنده فرد و نگاهبان کیان و حیثیت جامعه‏اى است که نظم در آن وجود دارد.»[۲]

بنابراین هیچ نهادی و حتی هیچ فردی بدون نظم و انضباط موفقیتی به دست نمی‌آورد، چون استعداد، سرمایه و توان را در جای خود قرار نداده و در زمان مناسب به کار نگرفته است. از این رو، سازماندهی، برنامه‌ریزی، اقدام به موقع، همگی فرع بر وجود «نظم» است. بسیاری از مشکلات تشکل‌ها، نبود نظم است. اگر نظم و انضباط نباشد دخالت های بی‌مورد و نابجا صورت می‌گیرد و تعارض سازمانی را به وجود می‌آورد؛ اگر نظم نباشد کارها به موقع انجام نمی‌گیرد و امکانات و نیرو درست استفاده نمی‌شود. بنابراین باید «نظم» و «انضباط» را در همه سطوح و همه ابعاد یک تشکل جاری کرد.

در منابع دینی و آموزه‌های اسلامی نیز نظم و ترتیب، انضباط، تدبیر و زمان شناسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و تأکید فراوانی بر آن‌ها شده است. امیرالمؤمنین امام علی۷ در وصیتش به امام حسن و امام حسین۸ فرمودند:

«أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ؛[۳] به شما و به همه فرزندانم و خاندانم و به هر که این نوشته بدو رسد وصیت کنم به تقواى خدا و نظم»

در برخی از روایات نیز به بایسته‌های نظم و انضباط اشاره شده است؛ نبی مکّم اسلام۶ می‌فرماید:

«أَعْظَمُ النَّاسِ قَدْراً مَنْ تَرَکَ مَا لَا یعْنِیه‏؛[۴] ارزشمندترین مردمان کسى است که به آنچه به او مربوط نیست، نپردازد.»

امام علی ۷ در عهدنامه خود به مالک نیز فرمودند:

«أمضِ لِکُلِّ یومٍ عَمَلَهُ فَإنَّ لِکُلِّ یومٍ ما فیهِ؛[۵] کار هر روز را در همان روز انجام ده، که هر روزى را کارى است.»

حضرت امام خمینی۱ نیز رعایت نظم را در دفاع مقدس واجب می‌دانست و آن را لازمه موفقیت در کارها می‌دانست. ایشان به رزمندگان اسلام متذکر می‌شوند: «از مسائلى که مى‏خواستم تذکر دهم این است که نظم‏ را کاملًا رعایت کنید. شجاعت غیر از تهور است؛ شجاعت در جنگ حرکتى است قهرمانانه، روى نقشه و نظم‏ و حساب، و حال آنکه تهور بى‏حساب و نظم‏ بر دشمن تاختن است. کارها باید روى نظم‏ و قاعده صورت گیرد. تکرار مى‏کنم کار وقتى روى نظم‏ و قاعده و براى خدا بود، دیگر خوفى‏ نیست چه کسى کشته شد و چه کسى کشت.»[۶]

مقام معظم رهبری نیز همواره بر عنصر نظم در تشکل‌های اسلامی توجه داشته‌اند؛ به همین جهت در اولین پیام عمومی پس از رحلت امام خمینی۱ خطاب به تشکل‌های اسلامی می‌نویسد:

«نهادهاى انقلابى که از آغاز نقش مؤثرى در حراست از دستاوردهاى انقلاب داشته‌اند – چه آن‌ها که در قالب سازمان‌ها و تشکیلات تولیدى و خدماتى و تبلیغاتى خدمت مى‌کنند، و چه انجمن‌هاى اسلامى که در همه‌جا پرچمدار ارزش‌هاى انقلابى مى‌باشند – روحیه انقلابى را با نظم و انضباط دقیق و توأم با سعه صدر به کار گرفته، بدون تخطى از وظایف خود، راه و رسم دفاع از انقلاب را زنده نگه دارند.»[۷]

مفهوم شناسی نظم

نظم در لغت به معنای ترتیب، آراستگی، سامان و پیوستگی است. به تعبیر آیت الله مصباح یزدی «از نظر مفهومى، نظم بر وجود هماهنگى بین اجزاى مختلف یک پدیده دلالت دارد.»[۸] نظم، اولاً فرع بر این است که چند چیز، چند جزء یا چند عنصر وجود داشته باشد، و ثانیاً، بتوان بین آن‌ها چینش و ارتباطى خاصی برقرار کرد. «تحقق نظم در یک مجموعه، چه مجموعه انسانى و چه مجموعه‌هاى دیگر، بدین معنا است که عناصر و اجزاى آن را طورى سامان دهیم که ما را به هدف مورد نظرمان برساند. براى این منظور، ابتدا نیاز به «طرح» داریم؛ پس از آن و براى تحقق آن طرح باید «برنامه» داشته باشیم. در مرحله سوم نیز «کنترل» و نظارت مستمر لازم است تا برنامه به طور صحیح اجرا گردد و طرح مورد نظر محقق شود. با رعایت این مراحل است که هدف مورد نظر تحقق مى‌یابد و مى‌توان گفت که کارى داراى «نظم» است.»[۹] از این رو ایجاد نظم در تشکل اسلامى نیز ابتدا در گرو داشتن «طرح» در راستای اهداف کلی تشکل است. پس از تهیه طرح نیاز به «برنامه» داریم؛ یعنى پس از آن‌که مشخص شد تشکل اسلامى چگونه باید باشد، نوبت آن است که راه رسیدن به آن را تعیین کنیم و مشخص نماییم از چه راهى باید برویم تا آن طرح ذهنى جامه عینیت و تحقق بپوشد. طبیعتاً تحقق آن طرح، نیازمند داشتن برنامه‌هاى بلندمدت و کوتاه‌مدت متعدد در زمینه‌هاى مرتبط با قلمرو فعالیت تشکل مى‌باشد. همچنین براى آن‌که برنامه تحقق پیدا کند و در حین اجرا اشتباهى نشود و مشکلى پیش نیاید نیاز است که کار دائماً مورد مراقبت، رسیدگى و کنترل قرار گیرد.

ویژگی‌های نظم تشکیلاتی

درباب چگونگی اعمال نظم و انضباط در تشکل‌ها، مباحث و مطالب فراوانی وجود دارد که باید تبیین شود. اما در این نوشتار فقط به برخی از بایسته‌های نظم در تشکیلات اشاره می‌شود.

  1. نظم تشکیلاتی باید فراگیر باشد

دو سطح کلی از نظم را برای تشکل‌ها می‌توان در نظر گرفت:

نظم درونی/ هنجاری

بدون تردید ریشه اصلی نظم در اراده و ذهنیت انسانی و حالت نفسانی انسان است؛ همچنان که علامه حلی در تبیین «نظم» می‌نویسد: «با نظم و مرتّب بودن، عبارت از حالتى است براى نفس که او را می‌کشاند به خوبى اداره کردن کارها و مرتب کردن آن‌ها، همان طورى که شایسته است.»[۱۰] این سطح از نظم بر عهده تک تک اعضای تشکل و مرتبط با عواطف درونی و هنجارهای ذهنی آنان است. از این رو، اگر ذهنیت متناسب، عواطف لازم و هنجارهای درونی مرتبط با نظم (مانند تقوا، تعهد، محبت، ترس و … ) در نفس انسان ایجاد شود، همین امر موجب ایجاد حالت نفسانی نظم در انسان می‌شود که نتیجه آن «خودتنظیمی» افراد است.

نظم بیرونی/ ساختاری

نوع دوم از نظم تشکیلاتی، نظم در ساختارها، امکانات و ابزارهای بیرونی تشکل است. اگر منابع و امکانات ابزاری و همچنین جایگاه افراد در ترتیب ساختاری و چینش نیروها متناسب با ظرفیت‌ها و شرایط اجتماعی مهیا باشد، نظم ساختاری ایجاد می‌شود.

در نگاه دقیق به تشکل، این نکته روشن می‌شود که نظم تشکیلاتی باید فراگیر باشد و هر دو سطح نظم، یعنی نظم درونی و نظم ساختاری را توأمان داشته باشد. به عبارت دیگر این دو سطح از نظم در تشکل باید همراه و در تعامل یکدیگر قرار گیرند. اگر تشکلی فقط دارای نظم درونی و هنجاری باشد، اما ساختارها و امکانات طوری تنظیم نشده باشد که به هدف منتج شود، ساخت اجتماعی تشکل و واقع‌نگری در آن مشکل دارد و امکان پیشرفت و تحول آن بسیار ضعیف است. در این صورت، تشکل منفعل است و تحت تأثیر شرایط اجتماعی خواهد بود. از سوی دیگر، اگر نظم ساختاری بر نظم ارزشی غلبه داشته باشد، هر چند رفتارها و کنش‌ها نظام‌مند و ضابطه‌مند است، اما سردرگمی هدفی و سردی عواطف و احساسات بر رفتارها سایه می‌افکند و آرمان‌گرایی لازم وجود نخواهد داشت. مقام معظم رهبری درباره این گونه نظم می‌نویسد:

«امروزه با سیطره نظم ماشینى بر همه جامعه‌هاى بشرى، انسان و انسانیت‌ها سخت در فشارند. آحاد بشر در چنین نظمى ناگزیرند آهنگ زندگى فردى و اجتماعى را، با نواخت سنگین و روح گداز ماشین، همسان و یک آهنگ کنند. رحم و مروّت و گذشت و ایثار و بسى ارزش‌هاى اخلاقى دیگر، در این هم‌نواختى است که کم تأثیر و بى‌رنگ مى‌شود.»[۱۱]

بنابراین، یک تشکل موفق و منضبط، تشکلی است که به طور فراگیر و جامع، اولاً به نظم درونی اعضا که به خود تنظیمی و آرمان‌خواهی افراد منجر می‌شود، توجه کند؛ و ثانیاً به نظم ساختاری که موجب هم‌افزایی نیروها، واقع‌گرایی و تنظیم امکانات و ظرفیت ها با توجه به شرایط اجتماعی می‌شود، عنایت داشته باشد.

  1. نظم تشکیلاتی باید همدلانه باشد

برخی از افراد و مدیران، اِعمال نظم را از طریق قدرت، زور و حتی خشونت پیشنهاد می‌کنند و اعتقاد دارند که منبع اصلی ایجاد نظم، بیرونی و بر پایه اجبار است. این نظریه شاید در برخی ارگان‌های نظامی و برخی شرکت‌های اقتصادی جواب‌گو باشد، اما به طور قطع نسبت به تشکل‌های داوطلبانه، ناموفق و کاملا غلط است؛ بلکه موجب تضعیف روحیه و کاهش اشتیاق افراد به گروه و تشکل می‌شود؛ چرا که اصل عضویت در این گونه تشکل‌ها به صورت ارادی و آزادانه است. هدف این عضویت نیز بیش از آنکه مادی باشد، رسیدن به رشد و ایجاد روابط دوستانه در جهت رسیدن به آن هدف است. از این رو، شیوه تنظیم برنامه‌ها و اِعمال نظم نیز باید متناسب با عنصر آزادی عمل، حفظ کرامت انسانی، پرورش عزت اجتماعی و حاکمیت روابط دوستانه و برادرانه باشد. تنها چنین نظم همدلانه‌ای می‌تواند در تشکل اسلامی حاکم باشد. اگر این چنین نظم همدلانه‌ای در تشکل ایجاد شود، نه تنها از مطلوبیت برای اعضا برخوردار است، بلکه ضمن تحکیم عضویت آن‌ها، موجب تعمیم فعالیت‌های تشکیلاتی آن‌ها در سطح خانواده، مدرسه و جامعه می‌شود.

  1. نظم تشکیلاتی باید پویا باشد

یکی از ابعاد مهم پدیده‌های اجتماعی، تغییر و تحول است. تشکل نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی از این قاعده مستثنی نیست، بلکه تشکل‌ها نیز به تبع تغییر و تحولات اجتماعی ناگزیر از تغییر و تحول هستند. به عبارت دیگر، اگر تشکلی بخواهد در اجتماع، زنده و فعّال و تأثیرگذار بماند، باید متناسب با نیازهای زمان و تحولات پیش رو حرکت کند. با توجه به این اصل مهم، نمی‌توان نظم تشکیلاتی را بدون لحاظ مسأله تغییر و تحول تشکل و تغییرات احتمالی در نظر گرفت. عدم توجه به تغییر و تحول در تشکل‌ها، نظم تشکیلاتی را به صورت خشک، انعطاف‌ناپذیر و ایستا جلوه می‌دهد که در برابر تغییرات و تحولات ضروری توان مقاومت نخواهد داشت و موجب شکست تشکل می‌شود. از این رو، لازم است که در تشکل، نظم پویا و منعطف برقرار شود، که علاوه بر ایجاد ترتیب نیرویی و نظم سازمانی، قابلیت انعطاف و سازگاری با شرایط مختلف و تحولات احتمالی و نیازهای جدید را نیز داشته باشد. این همان روحیه «جهادی» است که در معارف اسلامی از آن یاد می‌شود.

بنابراین، همواره باید به روز آمد کردن الگوهای نظم و انضباط اندیشید و متناسب با شرایط جدید، الگوهای جدیدی برای سازماندهی تشکل های اسلامی ارائه کرد.

  1. نظم تشکیلاتی باید عادلانه باشد

نظم فقط مختص به افراد زیر دست نیست، بلکه در تشکل اسلامی، نظم متعلق به همه افراد، اعضا، امکانات و نیروها است و هیچ کس از این اصل مهم مستثنی نیست؛ همگی اعم از رئیس و مرئوس، مجری و طراح، باید نظام مند و منضبط در فعالیت های تشکل مشارکت کنند.

  1. نظم تشکیلاتی باید حجّت باشد

از آنجا که تشکل‌ها ذیل نظامات اجتماعی شکل می‌گیرد، نظم در تشکل اسلامی باید تحت نظام اجتماعی اسلام تنظیم و ترسیم شود. از این رو، باید علاوه بر انطباق الگوی نظم تشکیلاتی با منابع دینی(قرآن، سنت و عقل)، این هماهنگ با اصل «امامت و ولایت» باشد و در شرایطی که نظام و جامعه اسلامی برقرار است، تشکل اسلامی تابع اصول و قوانین حکومت اسلامی باشد. بنابراین، در نظم و انضباط تشکیلاتی باید قوانین و مقررات حکومت اسلامی را مورد توجه قرار داد، به طوری که کمترین تعارضی با آن نداشته باشد.

 

پی نوشت

[۱] . علی رضائیان، مبانی سازمان و مدیریت، تهران: سمت، ۱۳۸۸، ص۲۷۴٫

[۲]. الحیاه با ترجمه احمد آرام، ج‏۶، ص ۷۶۱٫

[۳] . نهج البلاغه، نامه ۴۷٫

[۴]. معانى الاخبارص ۱۸۸، به نقل از: الحیاه با ترجمه احمد آرام، ج‏۱، ص ۷۱۶٫

[۵]. نهج البلاغه، نامه ۵۳٫

[۶] . صحیفه امام، ج‏۱۵، ص ۱۹۶ – ۴۹۷٫

[۷] . پیام مقام معظم رهبری به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی۱، ۲۳/۴/۱۳۶۸٫

[۸] . پیام مولا از بستر شهادت، ص۱۱۵٫

[۹] . همان، ص۱۱۸٫

[۱۰]. الفین، ترجمه جعفر وجدانى، ص ۲۶۲٫

[۱۱] . پیام مقام معظم رهبری به اجلاس نماز؛ ۷/۷/۱۳۷۶٫

دکمه بازگشت به بالا