سرمایه زیستن؛ چه خوب، چه بد!

محمد میری

تبیین غرائز (تعریف ارزشی)

چرای بزرگی در ذهنم نقش بسته بود! دخترک، دو، سه سال بیشتر نداشت. در خانه و آشپزخانه، مادر را رها نمیکرد؛ یکسره دهانش میجنبید. هنوز غذایش تمام نشده، دوباره غذا میخواست. عمویم که به خانه برگشت، اینبار نوبت او شد تا رهایش نکند. میخواست در آغوش پدر باشد یا بر شانه ها و پشتش سوار شود. در حیاط خانه، خواهرش تاب بازی میکرد. تا او را دید، به سمت او رفت و دیگر به سراغ پدر و مادر نیامد.
سؤالم را در جمع فامیل مطرح کردم: (چرا دخترک حاج عمو هر دفعه دنبال یکی را میگیرد و رهایش نمیکند؟ چرا مثل فقط با مادرش نمیماند؟ ) هرکسی چیزی میگفت. حاج عمو گفت: ( بچه ها با غریزه کارهاى خودشان را انجام مى‏دهند؛ اگر بغل بخواهند، سراغ بابا مى‏روند؛ اگر غذا بخواهند، سراغ مادر مى‏روند و اگر بازى بخواهند، سراغ خواهر مى‏روند. اگر چیز خطرناکی مانند آتش بخواهند، سراغ اجاق گاز میروند. اینجاست که یک بزرگتر باید جلوی آنها را بگیرد و غریزهشان را به سمت درست هدایت کند).
جواب حاج عمو منطقی و فنی به نظر میرسید او به واژهای خاص اشاره داشت: غریزه! اما غریزه چیست؟ آیا همان فطرت است؟
به کلام شهید مطهری نگاهی میاندازیم؛ او عقیده دارد هنوز ماهیت غریزه روشن نیست. بیشتر هم در مورد حیوانات به کار میرود تا انسان. غریزه نشان میدهد حیوانات دارای ویژگی های مخصوص درونی اند؛ ویژگی هایی که راهنمای زندگی آنهاست.
ایشان میفرماید: (یک حالت نیمه آگاهانه ای در حیوانات وجود دارد که به موجب این حالت، حیوانات مسیر خویش را تشخیص میدهند. این، اکتسابی هم نیست. … مانند بسیاری از حیوانات که بعد از تولد میتوانند کارهایی را انجام دهند که بدون آموزش و یادگیری برای بسیاری از دیگر موجودات امکان پذیر نیست، مانند اردکی که پس از تولد به راحتی شنا میکند و یا دنبال مادرش به راه میافتد).

اما درباره فطرت باید گفت: آگاهانه تر از غریزه است و ویژه انسان میباشد. برخی فطرت را دارای اقسام میبینند و غرایز و عواطف را از اقسام آن میدانند. لذا در نگاه ایشان غریزه از امور فطری است. به هر صورت باید توجه داشت: (غریزه، چه فطری باشد و چه مستقل از فطرت، اموری را شامل میشود که غیر اکتسابی اند و مشترک بین همه حیوانات؛ اما فطرت، امور غیر اکتسابی و انسانی را در بر میگیرد.

غریزه مصداق هایی هم دارد، مانند: کنجکاوی، خودپسندی یا حب ذات، گرسنگی و تشنگی، غریزه جنسی، فرزندخواهی و برتریجویی. با دقت در این مصادیق میبینیم که دست لطف، مهربانی و قدرت خداوند هر یک از آنها را به گونه ای در وجود جانداران و از جمله انسان قرار داده است تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند.

بعضی از غرایز با پا گذاشتن در دنیا همراه انسان است، مانند احساس تشنگی و گرسنگی کودک تازه متولدشده، اراده ای ندارد، لذاست که به غریزه گرسنگی نیازمند است تا بتواند زنده بماند. برخی دیگر مانند غریزه جنسی هنگامی شکوفا میشود و میجوشد که انسان به توانایی حمایت از خود و دیگری، یعنی توانایی حمایت از خانواده، رسیده باشد و بتواند مسئولیت های سنگین را عهده-دار شود.

در داستانی میخوانیم: در حضور رسول خدا(صل الله علیه و آله وسلم) قدرت زیاد مردی تعریف میکردند. پیامبر فرمود: قدرت او در چیست؟ گفتند: با هرکس کشتی میگیرد، پشتش را به خاک میرساند. پیامبر فرمود: (قوی و قدرتمند کسی است که بر خشم خود غلبه کند).

در داستان مذکور و در کلام رسول خدا(صل الله علیه و آله وسلم) توجه به غرایز را میبینیم. از آنجا که غریزه به شکلی طبیعی و غیر ارادی در انسان وجود دارد، لازم است حدود و ضوابطی برای جلوگیری از طغیانش معی شود. دستورهای اسلام در همین راستا و برای تعدیل غرایز است. یادگیری و رعایت حدود مذکور توسط انسان، او را به تربیت دینی میرساند و همین حدود و ضوابط است که سبب نیاز به مربی شده است. بر این اساس پیامبر به غرایز توجه میکند و به نحو پیشگیرانه در مقام تعدیل آنها برمی آید.

غریزه در آدمی چه فطری باشد، چه نباشد، نعمتی است الهی و به این مطلب اشاره دارد که باید نیازهای انسان ارضا شود. اگر نظارت و هدایت دین نباشد، هیچ سد مستحکمی نمیتواند جلوی افراط و خطای غریزه و هلاکت آدمی را بگیرد؛ همانطور که اگر بزرگتری نباشد، دست دخترک حاجع مو با آتش اجاق گاز خواهد سوخت.

دکمه بازگشت به بالا