روش ­های تربیت دینی

علی اقلیدی نژاد

 اشاره:

استفاده از روش هاى تربیتى صحیح، از اصول و مبانى مهمى است که همه دست اندرکاران مسایل تربیتى باید به آن توجه داشته باشند؛ زیرا «دنیاى امروز، دنیاى به کارگیرى روش ها و بهره گیرى از راه کارهاست».

امام رضا۷ می فرمایند: «هر کس در پى کارى از راه و روش آن رود، نلغزد؛ اگر هم بلغزد، راهکار رهایى اش را نیز بیابد».[۱]

توجه به دو نکته قبل از شروع بحث ضرورت دارد:

  1. در این متن، ما روش هاى تربیتى را از آموزه هاى دینى و اندیشه هاى ولایى گرفته ایم.
  2. به جهت رعایت اختصار، بیشتر به جنبه هاى نظری موضوع پرداخته ایم؛ اگرچه به جنبه هاى کاربردى آن نیز توجه داشته ایم. از این رو، از ذکر مثال، تجربه ها و نمونه هاى عملى غافل شده، به مجمل گویى اکتفا کرده ایم.

برخى از روش هاى تربیت دینى عبارتند از:

  1. تقلیدى ۲٫ تلقینى ۳٫ تدریجى ۴٫ غیر مستقیم ۵٫ الگویى ۶٫ عملى
  1. ۱. روش تربیت تقلیدى

تقلید بر چهار نوع است:

الف) تقلید آگاهانه و سودمند (مانند تقلید در کارهاى مثبت)؛

ب) تقلید آگاهانه و زیان مند (مانند تقلید در کارهاى منفى)؛

ج) تقلید ناآگاهانه و سودمند (مانند تقلید کودک در یادگیرى سخن گفتن)؛

د) تقلید ناآگاهانه و زیان مند (مانند تقلید کودک در به کارگیرى سخنان زشت).

نوع اول و دوم از تقلید، همان الگو بردارى مثبت  یا منفى از دیگران است که در «روش تربیتى الگویى » به آن خواهیم پرداخت.

به نوع چهارم از تقلید، قرآن مجید در مورد کافران چنین اشاره کرده است: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ؛[۲] و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» می گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمی فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟».

پس تقلیدهاى کورکورانه و بدون دلیل خردمندانه، کاملاً نکوهیده است و باید درباره این نوع تقلیدها – نه هر نوع تقلیدى – گفت:

خلق را تقلیدشان بر باد داد                           اى دو صد لعنت  بر این تقلید باد

با توجه به تقلید شدید برخی افراد – به ویژه در سنین پایین – باید کاملاً مراقب رفتار و گفتار خود باشیم؛ براى نمونه، یکى از مربیان ورزش به علت زانو درد، هنگام ورزش زانو بندى را به پاى چب خود مى بندد. پس از چند جلسه آموزشى، متوجه مى شود که برخى از شاگردان، بدون داشتن زانودرد، زانوبندى را به پاى چپ خویش مى بندند!

این نشان مى دهد که رفتار مربیان – حتى به طور ناخواسته – تا چه اندازه مى تواند مورد تقلید افراد قرار بگیرد و بر آنان تأثیر بگذارد.

  1. روش تربیت تلقینى

یکى از روش هاى دیگرى که در تربیت مى توان به کار گرفت، تلقین مثبت  به خود و دیگران است. امروزه نیز یکى از روش هاى درمان برخى از بیمارى ها مانند افسردگى، منفى نگرى، ناامیدى و وسواس، روش تلقین درمانى است.

حضرت امیر مؤمنان على۷ نیز این روش را مورد توجه قرار داده و فرموده اند: «إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَصِیرَ مِنْهُم؛[۳]  اگر بردبار نیستى، خود را همانند بردباران نما، زیرا بسیار اندکسانى که خود را به گروهى همانند مى کنند و یکى از آنان نمى شوند».

همچنین امام خمینى; مى فرمایند: «یکى از چیزهایى که براى انسان مفید است، تلقین است … یک مطلبى که تأثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا مى کند».[۴]

بنابراین، اگر استفاده از روش تلقینى در تعلیم و تربیت به صورت «منفى و تحمیلی » نباشد، بلکه به صورت «مثبت، آگاهانه و آزادانه » انجام پذیرد، بسیار مطلوب و مؤثر خواهد بود. آیا تاکنون کم شدن نمره یا مردودى دانش آموزى را که بارها به او تلقین کرده اند که «تو شاگرد درس خوانى نمى شوى » نشنیده یا ندیده ایم؟ آیا تاکنون زیاد شدن نمره یا قبولى دانش آموزى را که بارها و بارها به او تلقین کرده اند که: «تو مى توانى شاگرد درس خوانى بشوى » نشنیده یا ندیده ایم؟

  1. روش تربیت تدریجى

روان شناسى مى گفت: «در تعلیم و تربیت، جذب کردن پیش از ساختن است» . جذب کردن دیگران غالباً زمینه سازى مى خواهد. به کارگیرى «روش تدریجى » در تعلیم و تربیت و ساختن انسان ها، از لوازم مهم زمینه سازى پرورشى و آموزشى است. نازل شدن آیات قرآن و ابلاغ آن ها به مردم از سوى پیامبر۹ – که مهم ترین و بهترین آموزش ها و روش هاى تربیتى را در بردارند – در مدت ۲۳ سال و به صورت تدریجى (سوره اسراء آیه ۱۰۶)، بیان برخى از قوانین عملى اسلام براى مردم همچون روزه، زکات و جهاد پس از ۱۵ سال، تحریم تدریجى ربا در آیات ۳۹ سوره روم و ۱۶۱ سوره نساء و ۱۳۰ سوره آل عمران و ۲۷۵ تا ۲۷۹ سوره بقره، و تحریم تدریجى شراب و مواد مست کننده در آیات ۲۱۹ سوره بقره و ۴۳ سوره نساء و ۹۰ و ۹۱ سوره مائده، ارزش و اهمیت استفاده از روش تدریجى در مسایل تربیتى و آموزشى را نشان مى دهد و بر آن تاکید مى ورزد. به گفته مولانا:

حق نه قادر بود بر خلق فلک                        در یکى لحظه به «کُن »؟ بى­هیچ شک!

پس چرا شش روز آن را بر کشید؟                کُـلُّ یَـومٍ اَلـف عـام اى مُـسـتـفـیـد

خلقت آدم چرا چل صبح بود؟                       اندر آن گل اندک اندک مى فزود؟

خلقت طفل از چه اندر نه مَه است؟                 زانکه تدریج از شعار آن شَه است

شایان ذکر است:

الف . توجه به روش تدریجى در تعلیم و تربیت، بدین معنى نیست که در مراحل آغازین مى توان از آموزش ها و استدلال هاى غلط و یا مسایل تربیتى بى پایه و سست پایه استفاده کرد.

ب . به کارگیرى روش تدریجى در تعلیم و تربیت تنها در قلمرو استدلال  و برهان نیست، بلکه در نوع مطالب و اعمال نیز صادق است. مثلا آیا آموزش مطالب عرفانى دقیق و فلسفى عمیق و واداشتن به انجام کارهاى اخلاقى پسندیده و برخى از مستحبات مهم مانند خواندن نماز شب، براى نوجوانانى که به این حد از درک و عمل نرسیده اند، رواست؟

ج . در تعلیم و تربیت  حتما باید سطح فکر، قدرت فهم و شرایط سنى، علمى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى فراگیران و فرزندان را در نظر داشت، زیرا هماره نمى توان براى بیماران مختلفى که درد مشترکى نیز دارند، فقط یک نسخه درمانى ارائه کرد. شاید به همین دلیل نیز بوده است که ائمه: به یک سؤال مشترک مانند افضل الاعمال (برترین کارها) از سوى افراد گوناگون، پاسخ هاى گوناگونى داده اند.

  1. روش تربیت غیر مستقیم

از یک جهت، روش هاى مطلوب تربیتى به دو گونه «مستقیم » و «غیر مستقیم » است. با توجه به ویژگى هاى متربیان، شرایط زمان و مکان، گاه روش مستقیم و گاه روش غیر مستقیم کارآیى دارد. و این چنین نیست که هماره روش غیر مستقیم کارسازتر باشد. از همین رو، خداى بزرگ در قرآن کریم در مواردى، از روش ها و خطاب هاى مستقیم و صریح مانند «یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ »، «یَا أَیُّهَا النَّاسُ » و «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» استفاده کرده است و در مواردى از روش ها و خطاب هاى غیر مستقیم. به حضرت عیسى۷ فرموده است: «اى عیسى پسر مریم! آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید؟»[۵]

همان گونه که در این آیه قرآن به روشنى مى بینیم، خداوند متعال مستقیما به حضرت عیسى۷ خطاب مى کند اما به طور غیرمستقیم مى خواهد به پیروان حضرت عیسى۷ بگوید که اعتقاد آنان به خدا بودن حضرت عیسى و حضرت مریم۸ شرک و باطل است.

بارى، آموزش غیر مستقیم وضو به آن پیرمرد از سوى امام حسن و امام حیسین۷ و تاکید فراوان روان شناسان بر این روش، و گفته هایى همچون «الکنایهُ أبلغُ مِنَ التَّصرِیح؛ کنایه و غیر مستقیم گویى از صراحت و مستقیم گویى رساتر است» و «به در بگو تا دیوار بشنود»، بر به کارگیرى روش غیر مستقیم در تعلیم و تربیت تأکید مى ورزد.

 

تذکر:

الف . استفاده از شعر، قصه، خاطره، شرح حال دیگران، معما، فیلم، نمایش و مانند آن مى توانند از مصادیق روش هاى غیر مستقیم تربیتى به شمار آید.

ب . نتیجه گیرى از مطالب مطرح شده در روش هاى غیر مستقیم، به عهده خود مخاطبان و فراگیران قرار داده شود.

ج . گاه مربیان و پدران و مادران مى توانند مسایل تربیتى را به صورت غیر مستقیم و به وسلیه اشخاص دیگرى و نه به وسیله خودشان، به فراگیران انتقال و آموزش دهند.

  1. روش تربیت الگویى

یکى از ویژگى هاى انسان فضیلت خواهى و کمال گرایى اوست. از این رو، هر گاه فضیلت و کمالى را در الگوهایى مانند شخصیت هاى دینى، سیاسى، اجتماعى، هنرى و ورزشى مى بیند، در پى الگوبردارى از آنان در زندگى فردى و اجتماعى خویش برمى آید. به گفته مولانا:

هر هنر که استاد بدان معروف شد                  جان شاگردش بدان موصوف شد

پیش استادى که آن نحوى بود                     جان شاگردش از آن نحوى شود

بنابراین یکى از روش هاى مؤثر در تعلیم و تربیت فراگیران روش الگویى است. و نکته مهم تر براى مربیان، معلمان، پدران و مادران این است که به متربیان و فراگیران، در تشخیص فضیلت ها و کمال ها و مصادیق آن، جهت دهند و یارى رسانند تا در دام بت ها و مدها و الگوهاى نامناسب گرفتار نشوند، بلکه به سوى الگوهاى مناسب و شایسته رو آورند. و اقبال لاهورى چه خوش گفته است:

عاشقى آموز و محبوبى طلب                                    چشم نوحى قلب ایوبى طلب

کیمیا پیدا کن از مشت گلى                         بوسه زن بر آسـتان کامـلى

بارى، خداوند بزرگ در قرآن کریم روش الگویى را مورد توجه قرار داده، هم الگوهاى پسندیده مانند پیامبر خدا۹[۶] و حضرت ابراهیم۷ و یاوران او[۷] و زن فرعون[۸] را معرفى مى کند و هم الگوهاى ناپسند مانند زن حضرت نوح و زن حضرت لوط[۹] را به همین منظور نشان مى دهد.

امام زمان۷ نیز در حدیثى جالب مى فرمایند: «دختر پیامبر خدا (فاطمه زهرا۳) براى من الگویى شایسته است.»[۱۰]

 

یادآوری:

الف . همه مربیان به معناى عام، با اعمال و رفتار پسندیده خویش مى توانند الگوهاى شایسته اى براى متربیان خود باشند.

ب . با توجه به نیازها واستعدادهاى گونا گون متربیان، مربیان باید الگوهاى مناسب در ابعاد و رشته هاى مختلف را به آنان نشان دهند و از یک بعدى نگرى بپرهیزند.

ج . مربیان باید از معرفى الگوهاى متضاد و متعارض به شدت خوددارى ورزند، زیرا این امر ممکن است  به انکار اصل الگوبردارى و انکار خود الگوها از سوى متربیان منجر شود و این زیانى است  بس بزرگ.

  1. ۶. روش تربیت عملى

همان گونه که در روش الگویى گفته شد، یکى از مهمّ ترین روش هاى مطلوب تربیتى «روش عملى » است و متاسفانه ما کمتر به آن عمل مى کنیم. خداى بزرگ در قرآن کریم مى فرماید: «آیا مردم را به کار نیک فرمان مى دهید و حال آنکه خویشتن را فراموش مى کنید.»[۱۱] همچنین امام صادق۷ مى فرمایند: «مردم را با اعمالتان، نه (فقط) با زبان هایتان (به سوى خدا) فرا بخوانید.»[۱۲]

طبق آمارى که برخى از روان شناسان ارائه کرده اند حدود ۸۰ درصد یادگیرى از راه چشم و ۱۳ درصد از راه گوش انجام مى شود. یا در ضرب المثلى آورده اند: «یک تصویر گویاتر از هزار کلمه است » و مولانا نیز چه زیبا گفته است:

آن که یک دیدن کند ادراک آن                    سال ها نتوان نمودن از زبان

پس، عمل و رفتار مربى که زیر ذره بین چشم و دستگاه تصویربردارى متربى است، مى تواند تأثیر ژرف و شگرفى در تعلیم و تربیت او داشته باشد. زیرا متربى گفته هاى مربى را پیش از آنکه بخواهد از وى بشنود، مى خواهد در اعمال و رفتار او ببیند و این درس بزرگى است که از مربى خود فرا مى گیرد:

بزرگى سراسر به گفتار نیست                        دو صد گفته چون نیم کردار نیست

از سوى دیگر، اگر متربیان بین گفتار و رفتار مربیان تناقض و تعارض را مشاهده کنند، همین امر باعث مى شود تا نسبت  به همه گفته ها و نظام فکرى – عملى مربیان بى اعتماد گردند و در نتیجه، در نظام فکرى – عملى خود نیز دچار اختلال و سردرگمى شوند و در دل یا بر زبان بگویند:

سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویى                         به عمل کار برآید به سخندانى نیست

اصولاً باید توجه داشته باشیم که پیروزى یا شکست  یک دین و یا یک مکتب غالباً در گرو اعمال و رفتار گروندگان به آن است تا آموزش هاى نظرى آنان. به همین دلیل، معمولا کسانى که با خود دین مخالفت دارند بسیار نیستند، بلکه اعمال و کردار دین گرایان است که موجب بى رغبتى آنان نسبت  به آن دین مى شود:

اسلام به ذات خود ندارد عیبى                      هر عیب که هست در مسلمانى ماست

بنابراین:

الف . همه ما از خداوند بزرگ بخواهیم که به آنچه مى گوییم عمل کنیم تا مورد سرزنش او در آیات ۲ و ۳ سوره صف قرار نگیریم.

ب . اگر به آنچه خودمان مى گوییم عمل نکنیم، چگونه مى توانیم عمل به گفته هایمان را از دیگران بخواهیم؟ «رطب خورده، منع رطب چون کند؟» آرى، به گفته خواجه شیراز:

اى بى خبر بکوش که صاحب خبر شوى                     تا راهرو نباشى، کى راهبر شوى؟

ج . خطر بسیار بزرگى که اکنون ما و انقلاب ما و دین ما را به شدت تهدید مى کند و متأسفانه کمتر به آن توجه مى نماییم، این است که شمارى از ما به آموزه هاى دینى و آرمان هاى انقلابى خویش عمل نمى کنیم، و چه بسا همین امر در دراز مدت آثار نامطلوبى نسبت  به دین و انقلابمان را در درون جامعه و کشورمان و در بیرون از آن بر جاى نهد که امیدواریم به خواست  خدا این چنین نشود.

 

 

پی­نوشت­ها:

[۱] . بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۴۰٫

[۲] . بقره، ۱۷۰٫

[۳] . نهج‏البلاغه، کلمه قصار ۱۹۸٫

[۴] . قرآن از دیدگاه امام خمینی;، ص ۴۴٫

[۵] . مائده، ۱۱۶٫

[۶] . احزاب، ۲۱٫

[۷] . ممتحنه، ۴٫

[۸] . تحریم، ۱۱٫

[۹] . همان، ۱۰٫

[۱۰] . بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰٫

[۱۱] . بقره، ۴۴٫

[۱۲] . بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۹۸٫

دکمه بازگشت به بالا