شناسایی در شب قدر زندگی!!

ابراهیم اخوی

آشنایی با ویژگی های نوجوان و قدرت مواجهه با آن                      

سخنی با مربیان

هر دوره سنی دارای ویژگی‌های رشدی و تحولی خود است که بر اساس آن در نهایت یک شخصیت شکل خواهد گرفت. نوجوانی بخش مهمی از زندگی است که می توان از آن به شب قدر زندگی یاد کرد. در این دوره سنی ما با ویژگی‌هایی روبرو می‌شویم که تفاوت‌های جسمی و روانی نوجوان را نسبت به دوره قبل از آن نمایان می‌سازد. آشنایی با این ویژگی‌ها به ما کمک خواهد کرد تا رفتارهای اثربخش و هماهنگ با گروه سنی را پیش گرفته و در تشخیص هنجار یا ناهنجار بودن آنها ملاک‌های مشخصی داشته باشیم. همچنین با آگاهی از ویژگی‌های دوره سنی نوجوان، می‌توانیم در ارتقای خودآگاهی نوجوان نیز سهم داشته باشیم. از این رو، در شماره پیش‌رو و شماره‌های آتی، مروری خواهیم داشت بر اطلاعاتی که در دانش روان‌شناسی درباره خصوصیات این دوره سخن گفته‌اند. چهار ویژگی اساسی دوره نوجوانی شامل خودمحوری، استقلال خواهی، بحران تردید و تلاش برای خودیابی است که در مقاله حاضر با خودمحوری نوجوان و روش‌های درست رویارویی با آن آشنا می‌شویم.

منادیان من!

نوجوان با ورود به این دوره، دچار نوعی خودمحوری می‌شود؛ کودک حرف شنو و دیگر پیرو قبلی تبدیل به فردی می‌شود که دوست دارد نظرات و سلیقه خود را پیاده کند. این ویژگی نوجوان را دچار خودخواهی و خودشیفتگی می‌کند و تحمل آن برای کسانی که هنوز تغییرات فرد را باور نکرده‌اند، اندکی دشوار است. به دنبال این تحول، نوجوان در شرایطی انزوا طلب شده و از جمع دوری می‌کند. او برای هماهنگ شدن با تغییرات درونی خود، به خویشتن پناه می‌برد و نیاز به تنهایی به سبد نیازهای وی افزوده می‌شود. از مهمانی‌ها و مجالس عمومی طفره می‌رود و والدین خود را در بسیاری از موارد همراهی نمی‌کند. همین ویژگی سبب عصبانیت عده‌ای از والدین و مربیان شده و آن را به پای تمرد و گردن‌فرازی کودک دیروز و نوجوان امروز می‌گذارند و با این بینش نادرست ضوابط سخت و دور از انتظاری را بر نوجوان پسر و دختر خود اعمال می‌کنند، چون معتقدند برای کنترل آنها باید از قدرت استفاده کرد و روحیات فرد مورد نظر برای آنها اهمیت چندانی ندارد. عده‌ای دیگر از والدین که در طول پرورش فرزند خود از گروه سهل‌گیران به حساب می‌آمدند و کاری به مسائل تربیتی فرزند خود نداشته‌اند، با مشاهده چنین حالاتی از فرزند خود، بهانه را تمام شده می‌دانند و به خیال اینکه دیگر حریف فرزند خود نمی‌شوند، با رها کردن او ضربات جبران ناپذیری به آینده‌اش وارد می‌سازند. در حالیکه راه میانه‌ای هم وجود دارد و آن تلاش والدین و دیگر همراهان نوجوان برای درک این فضای جدید و ورود به آن با توجه کردن به روحیه حساس نوجوان است. یعنی می‌توان از دروازه همدلی وارد دنیای نوجوان شد و در عین احترام گذاشتن به فردیت و شخصیت وی، همراهی همدل برای این سفر مهم بود.

 سوتیتر: راه میانه‌، تلاش والدین و دیگر همراهان نوجوان برای درک این فضای جدید و ورود به آن با توجه به روحیه حساس نوجوان است. یعنی می بایست از  دروازه همدلی وارد دنیای نوجوان شد و در عین احترام گذاشتن به فردیت و شخصیت وی، همراهی همدل برای این سفر مهم بود.

دو گام در همراهی با خودمحوری

گام اول: ترجمه درست

برای داشتن رابطه‌ای آرام و موثر، لازم است چند گام متناسب با خودمحوری نوجوان برداشته شود. نخستین اقدام سازنده در مواجهه درست با ویژگی خودمحوری نوجوان، داشتن برداشتی صحیح و بدون ذهنیت منفی از چنین خصوصیتی است. نوجوان ممکن است منزوی نباشد و تنها برای کشف بیشتر و نیز رسیدن به آرامش، مدتی ارتباط‌های پیشین خود را محدود نماید. از این رو انزوای نوجوان را نمی‌توان بیمارگونه دانست،‌بلکه ممکن است بخشی از رشد او باشد که گاهی باعث می‌شود از همراهی ما در برخی مهمانی‌ها سر باز زند. همچنین خودشیفتگی می‌تواند معنای مثبتی چون خود دوست‌داری داشته باشد که عامل صیانت نوجوان از خود است. نوجوان سالم، توجه معتدلی به خود و علاقه معناداری نسبت به خود  و برخی از خوصیات خودش داشته و زبان به تعریف از خویش بگشاید. برخی از رفتارهای نوجوان که به ظاهر می‌تواند نشانه‌ای از خودخواهی داشته باشد، مثل زمانی که تنها از خود پذیرایی می‌کند، نمی‌تواند با واژه خودشیفتگی مرضی ترجمه شود. همچنین نوجوانی که درصدد اجرایی کردن سلیقه‌ها و نظرات خود است، بهتر از آن است که ما تصور می‌کنیم. نوجوانان بدون قلمروی شخصی و علاقه‌های مشخص، رشد خوبی ندارند و در دوره سنی متناسب خویش به سر نمی‌برند. زمانی که ما مخالفت‌های اولیه نوجوان را متناسب با اجازه گرفتن او از خود برای پردازش موقعیت ترجمه کنیم، یعنی خودمحوری‌اش را به عنوان بخشی از زندگی تازه‌اش قبول کرده‌ایم و اکنون لازم است قدم دوم را برداریم.

گام دوم: همراهی سازنده

در گام دوم لازم است مناسب با آنچه از نوجوانی می‌دانیم، رفتار خود را به روز رسانی کنیم. در سال‌های نه چندان دور، شما با فرزند یا یک متربی کاملا حرف گوش کن روبرو بودید که به خصلت دیگرپیروی و اعتماد کامل او به دیگران برمی‌گشت. همان فرد اکنون به دست تغییراتی خدادادی افتاده است که برای رسیدن به یک موقعیت جدید و نقش‌هایی که در انتظار اوست، لازم است به تدریج از لاک دیگرپیروی خارج و به سمت خودمحوری حرکت کند. والدین آگاه و مربیان مطلع در این شرایط، کمر همت به همراهی بهتر می‌بندند و با درک صحیح این شرایط طبیعی، رفتارهای یک طرفه پیشین را به رفتار دوطرفه و دیپلماتیک تبدیل می‌کنند. برای تبدیل شدن چنین قانونی به مهارت، در قالب یک مثال با آن آشنا می‌شویم.

یک مثال؛ یک مهارت

بخشی از خودمحوری نوجوان در شمایل اصرار بر پیاده‌سازی سلیقه‌هایش نمایان می‌شود. این سلیقه‌ها تنوع فراوان و معمولا عمر کوتاهی دارند و مرتب در حال تغییر هستند. نوجوان در پوشش، مدل مو، ادبیات گفتاری, انتخاب دوستان و نیز سبک زندگی خود تغییرات فراوانی را نشان می‌دهد. فرض کنید نوجوانی در انتخاب مدل لباس خود با یکی از سه گزینه روبروست.

گزینه اول) انتخاب لباس‌های مناسب با شرایط و شئونات خانوادگی خود که جایی برای گلایه نمی گذارد. او همانند ارزش‌های خانوادگی از لباس‌های رسمی و مجلسی استفاده کرده و ظاهری هماهنگ با موقعیت دارد. نام این سلیقه را سلیقه سبز می‌گذاریم که نیاز است همراهان نوجوان زبان به تایید و حمایت از انتخاب‌های او داشته باشند و از اینکه شرایط واقع بینانه‌ای را لحاظ کرده، به تمجید بجا و متناسب از شخصیت او بپردازند.

گزینه دوم) نوجوان لباس‌هایی انتخاب می‌کند که متفاوت از انتخاب‌های خانواده است ولی در چارچوب فرهنگی تعریف شده است. در این مدل انتخاب‌ها گاهی خانواده‌ها همراهی و برخی دیگر زبان به گلایه و طعنه می‌گشایند. انتخاب نوجوان از این نظر که روندی متفاوت در پیش گرفته، می‌تواند یک پیام به خانواده باشد ولی از این نظر که در چارچوب است، فقط متفاوت است نه متعارض. به دلیل نشانه بودن چنین انتخابی که هشدارهای اولیه است،‌ نام آن را سلیقه زرد می‌گذاریم و پیشنهاد ما به همراهان نوجوان ایجاد نظارت غیرمستقیم به جای دخالت مستقیم است. یعنی وقتی نوجوان نظر همراهان خود را می‌پرسد، صراحتا می‌توانند از تفاوت موجود سخن بگویند ولی چنین انتخابی را تخریب نکنند و به جای آن پیشنهادهای جایگزین را ارائه نمایند.

گزینه سوم) نوجوان پوششی متضاد آنچه در آن رشد یافته را انتخاب کرده و با آن نوعی هماوردطلبی راه انداخته است. مثل زمانی که نوجوان دست از چادر می‌کشد یا قصد دارد با آرایش در جامعه ظاهر شود. نام این سلیقه را قرمز می‌گذاریم و همان سلیقه‌ای است که لازم است با جدیت همراه با منطق در مقابل آن بایستیم. حتما با نوجوان گفتگوی هدایت شده‌ای خواهیم داشت ولی از این نظر که خط قرمزی در مسیر زندگی اوست، اجازه اعمال چنین سلیقه‌ای را نمی‌دهیم. در چنین شرایطی، می‌توان از اهرم‌های قدرت موجود در فضای خانواده یا امتیازات موجود در فضای تربیتی استفاده کرد. حتی بهتر است قبل از چنین انتخابی،‌ قانون‌های خانه و فضای فرهنگی ابلاغ شود تا نوجوان هنگام مواجهه با موقعیت، به راحتی از وسوسه‌های قرمز خود دور شود.

دکمه بازگشت به بالا