طرح بحث مدیریت و برنامه ریزی

محمد حسین فروغی

فرم مراحل طرح بحث جلسات قرارگاه                                                                                     

* مرحله اول: مسئله‌یابی *

موضوع:                                                هدف مورد انتظار:  

مخاطب: نوجوان و جوان دبیرستانی                  پسر þ     دختر þ 
الف) دلایل بروز مشکل در مخاطب (ریشه‌ها و زمینه‌ها)  

عدم توجه به ارزش و اهمیت زمان و عمر

عدم اطلاع از مهارت‌های برنامه‌ریزی

ناتوانی در اجرای برنامه‌ریزی و ضعف در تطبیق خود با برنامه

عدم آموزش علمی و عملی  برنامه‌ریزی در خانواده‌ها

رسانه‌های اجتماعی و نقش منفی آنها در وقت‌کشی

ب) نگرش مخاطب به موضوع معمولاً در این سن حالت سکر و مستی نسبت به مفهوم زمان وجود دارد؛ زیرا دغدغه‌ای برای بهره‌گیری بیشتر از زمان نیست و اگر هم هست در موضوعاتی غیرمرتبط با مهارت‌های زندگی است؛ مثلاً یکی از مهم‌ترین تجربه‌های دم غنیمت‌شمردن در این سن، مسئله کنکور است. خوب است با استفاده از این مثال و تجربه‌های دیگر، نگرش جوان به مسئله زمان تبیین شود.

 

ج) فرصت‌ها و نقاط مثبت شخصیت مخاطب فرصت زمانی: مناسبت‌ها، ماه رمضان، محرم، ایام امتحان و… .

فرصت مکانی: مسجد یا نمازخانه، حیاط مدرسه، باغ و… .

نقاط مثبت شخصیت مخاطب:

۱٫ دوست دارد مقتدر و قوی باشد.                                ۲٫ دوست دارد محبوب باشد.

۳٫ میل به آرامش دارد.                                               ۴٫ میل به نشاط و شادابی دارد.

۵٫ عواطف و احساسات قوی دارد.                                ۶٫ لذت‌طلب است.

۷٫ کمال‌طلب است.                                                    ۸٫ علاقه به هیجانات دارد.

۹٫ دوست دارد دیگران به او اعتماد کنند.                        ۱۰٫ دوست دارد دیگران به او توجه کنند و شخصیت دهند.

۱۱٫ زیبایی‌ها را دوست دارد.                                       ۱۲٫ دوست دارد پاک باشد.

۱۳٫ نوگرا است.                                                       ۱۴٫ گذشت و ایثار خوبی دارد.

۱۵٫ میل کمک به دیگران دارد.                                    ۱۶٫ به‌شدت تحت تأثیر رفیق است.

۱۷٫ زودرنج و حساس است.                                        ۱۸٫ ممتازشدن برایش خیلی مهم است.

۱۹٫ خانواده‌دوست است.                                             ۲۰٫ پست و مقام و مدرک برایش خیلی مهم است.

 

 

 

د)  آثار مثبت و منفی موضوع آثار مثبت:

توجه به عمر و مدتی که برای این امتحان به او داده شده است.

دوری از تنبلی و بیکاری

بهره‌گیری از ساعت‌های مرده

ایجاد زمینه برای یادگیری مهارت برنامه‌ریزی و مدیریت زمان

فهم اولویت‌ها و دقت در انجام کارها برای دوری از دوباره‌کاری

 

 

آثار منفی:

ناامیدی به دلیل از دست رفتن فرصت‌ها

 

 

ه) آسیب‌شناسی بحث (شبهات ـ موانع و مشکلات)  

ورود در مباحث تخصصی و جزئیات برنامه‌ریزی، یکی از مهم‌ترین آفت‌های این بحث است؛ در حالی این گفتگو بیشترین تأکید را بر دغدغه بهره‌مندی از زمان می‌کند و صرفاً برای دوری از تئوری‌زدگی به کلیات برنامه‌ریزی اشاره می‌کند. مخاطب باید خودش به دنبال برنامه‌ریزی بر اساس شرایط خود باشد.

و)  اولویت‌بندی و اصول حاکم بر بحث و منابع تکملیلی  

ضرورت:

یکی از مهم‌ترین موانع رشد و موفقیت افراد عدم بهره‌گیری درست از فرصت‌ها است.

 

 

اصول حاکم:

قرآن و روایت

تمثیل و حکایت

اندیشه و تفکر

 

 

 

 

 

 

ز) انتخاب زاویه دید  

محتوایی :                                   استدلالی ¨     علمی ¨      تعبدی ¨      عاطفی ¨     تلفیقی §

 

روشی :                 ارایه                ادبی ¨       محاوره‌ای ¨      خطابی ¨        تمایلی ¨       تلفیقی §

                          القاء                 مستقیم §         غیر مستقیم§

توضیحات:

 

 

 

 

 

 

 

فرم مراحل طرح بحث جلسات قرارگاه

* مرحله دوم: ارائه بحث *

 

مقدمه موضوع توضیح چگونگی ارتباط با مسئله‌یابی و مطالب قبل و بعد و علت انتخاب قالب‌ها
 

شروع‌ها و ایجاد انگیزه‌ قصه‌گویی خاطره

شعر

نثر ادبی

دعا

طنز

ابهام

سؤال

تعریف مطلب

ضرورت مطلب

 

روی مبل نشسته بودم و فارغ از زمین و زمان، به دیوار روبه‌رو نگاه می‌کردم. این روشی است که معمولاً اوقات فراغتم را می‌گذارنم. گاه سه یا چهار ساعت طول می‌کشد. کتاب‌های زیادی در این سکوت‌ها متولد شده‌اند، نوشته‌های پراکنده‌ای نیز، کلاس‌ها و دوره‌ها و… ؛ اما این بار، اتفاق متفاوتی افتاد. ساعت روی دیوار توجهم را جلب کرد؛ تیک‌تاکی که برای اولین بار طی چند سال گذشته می‌شنیدم و چه وحشتناک بود. پیام مشخصی داشت: چشمت را باز نگهداری یا ببندی، به ساعت رو کنی یا پشت آن بایستی، زمان از حرکت نمی‌ایستد. صدای تیک‌تاک ساعت هر لحظه بلندتر می‌شد، طوری که هیچ صدای دیگری به گوش نمی‌رسید، برخلاف تمام این سال‌ها که صدای این تیک‌تاک در هیاهوی صدای شهر گم شده بود. وقتی تیک‌تاک ساعت در گوشت می‌پیچد و بیرون نمیرود، صدای تلخی است؛ اما پیامش حقیقت دارد. زمان می‌گذرد، چه با من، چه بی من. چه ایده بدی بوده گردساختن ساعت. احساس می‌کنی همیشه فرصت تکرار هست: قرار بوده ۸ صبح بیدار شوی و می‌بینی شده ۸ و ربع. می‌گویی اشکال ندارد تا ۹ می‌خوابم و بعد بیدار می‌شوم! قرار بوده امشب ساعت ۹، یک ساعتی را صرف مطالعه کتاب کنی؛ اما می‌بینی کتاب نخوانده، ساعت ۱۰ شده است. می‌گویی اشکال ندارد؛ فردا شب  ساعت ۹ می‌خوانم. ساعت دروغ می‌گوید. دروغ. زمان بر گِرد یک دایره نمی‌چرخد! زمان بر روی خطی مستقیم می‌دود و هیچ‌گاه، هیچ‌گاه، هیچ‌گاه باز نمی‌گردد.

ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است! ساعت خوب، ساعت شنی است! هر لحظه به تو یادآوری می‌کند که دانه‌ای که افتاد، دیگر باز نمی‌گردد. اگر روزی خانه بزرگی داشته باشم، به جای همه دکورها و مجسمه ها و ستون‌ها، ساعت شنی بزرگی برای آن خواهم ساخت و می‌گویم در آن آن‌قدر شن بریزند که تخلیه‌اش به اندازه متوسط عمر یک انسان طول بکشد. تا هر لحظه که روبه‌رویش می‌ایستم به یاد بیاورم که زمان «خط» است نه «دایره».

*

*

کسی می‌تواند زمان را تعریف کند؟

اصلاً چرا زمان اهمیت دارد؟

هر چیزی قیمتی دارد… تا حالا فکر کردید اگر توی سوپرمارکت‌ها و مغازه و فروشگاه‌ها قرار بود در کنار کیک و آب میوه زمان بفروشند، چه قیمتی برای زمان می‌گذاشتند؟

قیمت زمان چند است؟ مثلاً قیمت یک دقیقه؟ یک ساعت؟ یک روز؟ اصلاً قیمت دارد؟

اگر زمان قیمت داشت، چه کسانی مشتری می‌شدند؟

چرا می‌خواستند زمان بخرند؟

(مربی باید سعی کند در میان این سؤال‌ها و جواب‌گرفتن از مخاطب، اهمیت زمان را تبیین کند و برای این کار هیچ عجله‌ای نداشته باشد)

 

طرح  مسئله  

 

 

 

 

 

سؤال

بیان موضوع

نظریه‌پردازی

تقسیم و تنظیم

انتخاب قالب

مناسب

انواعی

درد و درمان

تنوعی

بارش فکری

 

آیا زمان برای ما اهمیت دارد؟

ما از فرصت‌هایی که در اختیارمان قرار گرفته درست استفاده می‌کنیم؟

فکر کنیم مثلاً یک روزمان را چطور سپری می‌کنیم؟

(مربی  از چند دانش‌آموز بخواهد برنامه یک شبانه‌روز غیر تعطیلشان را بگویند و بعد با جمع‌کردن زمان‌های مفید و تفریق آن از ۲۴ساعت میزان هدر رفت یک شبانه‌روز را اعلام کند و آن را در هفت روز هفته ضرب کند؛ مثلاً اگر روزی دو ساعت غیر مفید داشته باشد می‌شود چهارده ساعت. نتیجه را جایی یادداشت کند و سؤال کند از مخاطب که در چهارده ساعت چه کارهایی می‌توان انجام داد.

این عدد را در ماه ضرب کند.

این عدد را در سال ضرب کند.

از مخاطبان اعتراف بگیرد که همه دانش‌آموزان وقت‌های زیادی را از دست داده‌اند.

بعد از اثبات اینکه ما وقت‌هایمان را از دست می‌دهیم، باید به سراغ راه حل رفت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حل مسئله (اقناع اندیشه)  

 

جواب سؤال

نقد و بررسی

تجزیه و تحلیل

موضوع

ساختار شکنی

ذهنی

ارایه آمار و ارقام

استدلال و برهان

تعلیل و و توجیه

استناد و تأکید

انتخاب قالب

مناسب

مقایسه‌ای

تشبیهی

تقریر و تحریر

ایجاد تنوع با حکایت، طنز، شعر، خاطره، دعا، معما، اجرای مسابقه و…

نقطه اوج

محتوایی

 

 

۱٫ فهمیدن اهمیت زمان:

ارزش یک سال را دانش‌آموزی که مردود شده، می‌داند.

ارزش یک ماه را مادری که فرزند نارس به دنیا آورده، می‌داند.

ارزش یک هفته را سردبیر هفته‌نامه می‌داند.

ارزش یک ساعت را کسی که در انتظار دوستش ایستاده می‌داند.

ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده می‌داند.

ارزش یک ثانیه را آن که از تصادفی مرگبار جان به در برده، می‌داند.

هر لحظه گنج بزرگی است!

گنجتان را آسان از دست ندهید!

زمان، منتظر کسی نمی‌ماند!

 

بنابراین در اولین مرحله باید بفهمیم که هر لحظه برای ما مهم است؛ زیرا ما فقط یک بار زندگی می‌کنیم و تکراری در کار نیست؛ بنابراین باید بدانیم هر لحظه که می‌گذرد از جیب ما رفته و بازگشتی ندارد. دیگر این حرف درست نیست که بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین. نشستن بی‌معناست. باید بگوییم بر لب جوی مشین، بلکه آستین همت بالا زن.

رهبر انقلاب می‌گوید:

«افرادی که کار روزانه دارند ـ اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال اینها ـ اگر مثلاً شب یا بین روز به خانه می‌آیند، بخشی از زمان را، ولو نیم ساعت، برای کتاب خواندن بگذارند. چقدر کتاب‌ها را در همین نیم ساعت‌ها می‌توان خواند. بنده خودم دوره‌های بیست و چند جلدی کتاب‌ها را در همین فاصله‌های ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت خوانده‌ام! گاهی می‌بینید یک نفر پای تلویزیون نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون آگهی تبلیغاتی پخش می‌کند و گاهی پخش تبلیغات بیست دقیقه طول می‌کشد. یک وقت است کسی به آن تبلیغات احتیاج دارد؛ اما کسی که احتیاج ندارد، آگهی‌‌های تبلیغاتی را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بی‌کار بنشیند!؟ یک کتاب دمِ دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از این وقت‌های ضایع‌شونده برای مطالعه‌ کتاب استفاده کنند، جامعه خیلی پیش خواهد رفت و فرهنگ کشور، خیلی ترقی خواهد کرد».

ایشان در جای دیگری می‌گوید:

«بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم؛ البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم. بنا به دلایلی نمی‌خواهم اسم کتاب را بگویم. وضعیت و فضای اتوبوس‌های آن روزگار برای ما خیلی آزار دهنده بود و نمی‌توانستیم تحمل کنیم. دلم می‌خواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت می‌گذراندم، احساس نمی‌کردم ضایع می‌شود. آن وقت‌ها تقریباً یک ساعت طول می‌کشید تا آدم با اتوبوس از جایی به جای دیگر می‌رفت. بعضی وقت‌ها این جابه‌جایی کمتر یا بیشتر هم طول می‌کشید. به هر حال چنین یک ساعت‌هایی را احساس نمی‌کردم که ضایع می‌شود؛ چون کتاب می‌خواندم».

توجه:

فرصت غنیمت‌شمردن همیشه مهم است؛ اما فرصت جوانی چیز دیگری است. سعدی، حکیم سخن، می‌گوید:

جوانا ره طاعت امروز گیر

که فردا جوانی نیاید ز پیر

فراغ دلت هست و نیروی تن

 چو میدان فراخ است گویی بزن

من این روز را قدر نشناختم

بدانستم اکنون که در باختم

قضا روزگاری ز من در ربود

که هر روزی از وی شبی قدر بود

۲٫ میزان اتلاف زمان با محاسبه فهمیده می‌شود.

ما باید در زندگی اهل حساب و کتاب باشیم.به همین دلیل در روایات به حساب و کتاب عمر خیلی اهمیت داده شده است:

«مَنِ اسْتَوی یَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ َمْن کانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعوُنٌ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْزِیادَه فِی نَفْسِهِ فَهُوَ فِی نُقْصانٍ وَ مَنْ کانَ اِلی الْنَقْصانِ فَالْمَوْتَ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الْحَیاه

آن کس که دو روزش مساوى باشد ملعون است و کسى که دومین روزش بدتر از روز اولش است ملعون است و آنکس که افزایش در خود نبید در سرازیرى نقصان و کمبود است و کسى که چنین باشد مردن براى او بهتر از زندگى است.

بنابر این در مرحله اول باید بفهمیم (بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۲۷).

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

 

به همین دلیل امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا: به حساب خودتان برسید قبل از اینکه به حسابتان برسند».

 

۳٫ برنامه‌ریزی کنید؛ اما حواستان باشد که برنامه‌ریزیِ تنها هیچ فایده‌ای ندارد؛ برای اجرایی‌کردن برنامه، نیاز به نظم داریم.

سؤال: ما برنامه می‌ریزیم که منظم باشیم یا اینکه باید منظم باشیم تا برنامه‌مان فایده داشته باشد؟

جواب: هر دو. برنامه‌ریزی انسان را منظم می‌کند و نظم باعث می‌شود انسان به برنامه‌ای که ریخته پایبند باشد.

 

معمولاً آدم‌ها در آخرین لحظات عمرشان مهم‌ترین حرف‌ها را می‌زنند، به‌خصوص وقتی که بهترینِ بندگان خدا باشند. علی(علیه السلام) در آخرین لحظات عمرش چنین وصیت می‌کند:

«اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم: شما را به تقوا و نظم در کارها وصیت می‌کنم».

همان‌طور که می‌بینید نظم و تقوا در کنار هم آمده‌اند و مقام نظم را می‌توان از همین همراهی‌اش با تقوا فهمید.

 

۴٫ اگر برنامه‌ای را درست انجام دادید، خودتان را تشویق کنید وگرنه خودتان را از تشویق محروم کنید (نه اینکه خودتان را تنبیه کنید).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خاتمه و جمع‌بندی  

 

گاهی لازم

گاهی غیر لازم

 

 

 

 

 

 

 

 

تکلیف  

حیطه شناختی

حیطه عاطفی

حیطه رفتاری

 

 

 

 

 

 

تأثیر بر سه حیطه با تأکید بر حیطه شناختی
توضیحات
دکمه بازگشت به بالا